My Movie Challenge - 01 - Into the Wild - 2007
تاریخ تماشا : 1403/02/23
ساعت تماشا : دور و بر 18:00 الی 10:00
تا خاطرم هست، همیشه اسم این فیلم رو توی لیست فیلم های موردعلاقه افراد مختلفی دیده بودم وهیچوقت میلی به دیدنش نداشتم. حتی سال های دور که دوز فیلم دیدنم زیاد بود و شاید روزانه 4 فیلم سینمایی هم می دیدم. و می تونم ببینم چرا طیف کسانی که این فیلم رو دوست دارن، زیاد و متنوع هستن. حس رهایی و آزادی فیلم حس قشنگیه و خیلی سعی می کنه با خصوصیت هیپستر مانند شخصیت اول فیلم، مخاطب جذب کنه و البته که موفق میشه؛ می تونه مریدان زیادی واسه خودش داشته باشه.
من به شخصه؟ نه خیلی. نه که از دیدن فیلم لذت نبرده باشم ولی اینطور نبود که سر و دست بشکونم که وای سریع این فیلم رو وارد فیلم های محبوب خودم بکنم و یا حتی اون رو جز فیلم هایی بذارم که کلمه «خاطرانگیز» کنارشون آورده میشه. از نظر من بیشتر یه فیلم معمولی بود و نه چیز دیگه. بازی ها نرمال بود ولی لوکیشن های جذاب و جالبی توی فیلم گنجونده شده بود. موسیقی چیز خاصی برای گفتن نداشت، شگفت انگیز و یا شنیدنی نبود.
چیز جذاب و قشنگی ندارم که درباره فیلم بگم. بیشتر دلم می خواست زودتر تمام بشه. و طبق معمول، روتین من به این شکله که باید حتماً فیلمی به دلم بشینه که حسابی به به و چه چه کنم و مدح و ستایشش کنم. پس از خیر نوشتن مطالب و کلمات زورکی می گذرم و صرفاً به اینکه فیلم سرگرم کننده و وقت گذرونی بود، اکتفا می کنم. شاید اگه کل عمر جوری پیش می رفتم که این فیلم رو نمی دیدم، باز هم چیزی رو از دست نمی دادم. (5/10)
سلام
در راستای ترمیم روش زندگیم و تغییرات جدیدی که دارم به روحیاتم می دم و شروع باشگاه و جدی تر گرفتن کلاس ساز و بهتر عمل کردن توی محیط کار، تصمیم گرفتم به سان سابق و سال های قدیم، شروع کنم بیشتر فیلم ببینم. گرچه خیلی به حس و حال آدم بستگی داره و فکر نکنم خیلی بتونم بهش تداوم بدم ولی بهرحال یه تلاشی براش می کنم. می خوام اگه بشه روزانه یک فیلم ببینم. لیست فیلم ها رو هنوز مشخص نکردم ولی یه سری فیلم از جان وین و در حال حاضر هوس فیلم های وسترن کردم که باید ببینم از سرجیو لئونه چیا رو ندیدم و بعد هم شاید کارای وس اندرسون رو ماراتون بزنم. چون بجز Rushmore و Life Aquatic فکر کنم چیزی ازش ندیدم. (باید بررسی کنم) و تم فیلم هاش خیلی به مذاقم خوش نمیاد ولی می خوام دوباره امتحان کنم، شاید نظرم عوض شد.
این چالش رو به این خاطر انجام میدم که من خیلی دیر به دیر این سال ها فیلم می دیدم ولی هر دفعه می دیدم، واقعاً از فرو رفتن توی یه دنیای خیالی لذت می بردم و همش آخر فیلم ها به خودم می گفتم «چرا من بیشتر فیلم نمی بینم؟ خلاصه اینکه بنا رو به مجبور کردن خودم می ذارم و گرچه اجبار خیلی چیز خوبی واسه فیلم دیدن نیست ولی بذار ببینم روتین رو می تونم پیاده کنم یا نه.
قدم اول، امروز فیلم Into the Wild 2007 ، از فیلم های خیلی معروفی که هیچ وقت سراغش نرفتم و فرصت نشده ببینم.
فردا هم احتمالاً Rio Bravo رو سر کار ببینم. اگه سرم خلوت بشه و گرچه خیلی طرفدار دیدن فیلم با موبایل نیستم ولی با این روتین چاره ای ندارم.
So, here we go
Scrubs (2001) - S01E17 - My Student
بله. برای بار n ام اسکرابز می بینم.
دیوونگیه ولی هنوز لذت بخشه.
Beginners 2010
فیلم عاشقانه دلچسبی بود.
واقعاً مدت طولانی ای میشد که اینطور درون فیلمی فرو نرفته بودم و احساس می کنم برام فیلم ماندگاری میشه. خصوصاً از لحاظ صحنه های عاشقانه که خیلی وقت بود دلم می خواست حداقل توی فیلم چنین لحظاتی رو ببینم. انس و صمیمیت تو شخصیت اصلی و نوع شکل گیری رابطه شون برای من واقعا دوست داشتنی بود و اینکه هر لحظه احسای می کردم این رابطه می تونه به طرز غمگینی از هم بپاشه، منظره فیلم رو برام ملموس تر می کرد. گاهی فیلم ها نزدیک به قلب آدم از آب در میان. و شاید بخاطر تجربیات شخصی من بوده باشه و کس دیگه ای که پای فیلم می شینه، نتونه مثل من و به شکلی که من با این فیلم انس گرفتم، باهاش انس بگیره. هر کسی به سبک خودش و با تجربیات خودش درون یک فیلم فرو میره.
و مدتی بود از ایوان مک گرگر چیزی ندیده بودم و همیشه دلم می خواست ملانی لوران بجز فیلم تارانتینو که بارها ریواچش کردم، چیز جدیدی ببینم. اینجا هم حقیقتا زوج جذاب و خوبی برای ایوان بود. و البته کریستوفر پلامر که فکر نکنم ازش چیزی دیده باشم و اینجا واقعا کارش رو دوست داشتم. روی هم رفته تیم بازیگری رو بسیار دوست داشتم. و خب از یه فیلم چه انتظار دیگه ای دارم؟ نزدیک به دلم بود و حسابی برام لذت بخش پیش رفت. فکر می کنم بتونم برای ریواچ سراغش برگردم. باید ببینم در آینده چی میشه.
Curb S09 - Episode 6 - The Accidental Text on Purpose