M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Yuri!!! on Ice - Episode 01

Yuri!!! on Ice - Episode 01



با وقار، غرق در اوپرا ولی خاکی!


مشکوک بودم .. به اینکه انیمه خوب میشه .. بهتر از اون چیزی که فکر می کنیم و به نظر میرسه ولی تجربه قبلی من با انیمه تولید شده توسط MAPPA که Days بوده باشه کمی بهم این ترس رو می داد که نکنه انیمه معمولی از آب در بیاد. ولی چه اشتباهی کردم و چه تفاوت کیفیتی رو نسبت به اپیزود اول Days در اینجا دیدیم. Yuri!!! on Ice چه شروع مقتدرانه ای داشت .. من یکی رو که از الان علاقمند کرد .. اونم از نوع درجه یکش!

از نوع چینش و ترکیب بندی صحنه ها بسیار راضی بودم؛ اینکه چطور از یک فضای اسکی حرفه ای به یک فضای سنتی و نوستالژیک میدان یخ قدیمی برگشتیم و یا اینکه با یه اسکی باز مبتدی روبرو نیستیم و یوری، کارکتر اصلیمون از همین ابتدا می تونه روتین ویکتور حرفه ای رو به زیبایی جلوی چشمان دختر موردعلاقه ش، یو چان به اجرا بذاره ... حتی اینکه یوری نزدیک بود تو همین اپیزود اول اعتراف عشقی کنه اونُ با کارای دیگه متفاوت می کنه. نکات بسیار مثبتی رو به چشم دیدیم. برخورد با یوریِ دیگه ی داستان تو ابتدای انیمه هم در نوع خودش جالب بود. کیفیت تصویری و فضای گرافیکی انیمه بسیار خوبه و خصوصاً تو لحظه به رخ کشیدن صحنه های کلوز آپ نماهای معرکه ای رو شاهد هستیم. فرضاً جایی که یوری با یوری دیگه (!) برخورد داشت و اخم به چهره گرفت میشد به خوبی چهره یوری رو پر از رقابت دید :






این می تونه بعدها حسابی پررنگ تر بشه و جذابیت رقابت تو نفر رو بالا ببره.


و اما بعد ...

جریان اصلی از جایی شروع شد که ویدیوی تمرین و اجرای زیبای یوری (که تقلیدی از اجرای ویکتور بود) روی اینترنت پخش شد و تمام عالم و آدم اونُ دیدن. حتی ویکتور معروف و همین باعث شد که ویکتور به سراغ یوری بیاد .. از این حرف زد که می خواد مربی یوری باشه و اینجا این سوال اصلی بوجود اومد که : یعنی ویکتور مربی یوری خواهد بود؟! چون من فکر می کردم قراره رقیب هم باشند ولی خب .. اینجوریش هم جالبه. اگه ویکتور مربی یوری باشه، رقیب اصلی، یوریِ دیگه ی داستان خواهد بود که پتانسیل یک رقیب عالی بودن رو داره. میشه بهش به عنوان کارکتری که می تونه رشد کنه و ترسناک باشه نگاه کرد.

ضمناً .. لحظه اومدن ویکتور تو چشمه آب گرم لحظه خاصیه. خیلی ها انتظارشُ ندارن .. حداقل نه به اون حالت و تلنگری که به ذهن مخاطب درباره تم ضعیف شونن آی کار میزنه! :دی اما مهم نیست .. نظر شخصی من اینه که انیمه اونقدر جذاب بود که این صحنه شم واسه کسایی که چنین لحظاتی رو نمی پسندن چیز بزرگی به شمار نیاد و برای رسیدن اپیزود بعد لحظه شماری کنند. یه انیمه عالی با یک صحنه نچسب خراب نمیشه. و از طرفی خیلی ها هم با این صحنه که از نوع صحنه های موردعلاقشونه بیشتر جذب انیمه میشن که میشه اینجا به این نتیجه رسید که هر دو دسته با این صحنه کنار میان!

روی هم رفته اگه تا الان و قبل از دیدن این اپیزود فکر می کردم Yuri on Ice یکی از انیمه های کمرنگ و فرضاً Underdog فصل محسوب میشه، حالا حرفم رو پس می گیرم و میگم که نه، ممکن نیست اینطور باشه و این انیمه از هفته بعد در مرکز توجه جوامع انیمه ای خواهد بود و محافل انیمه ای با بحث سر اپیزودهای این انیمه گرم خواهد شد. پس پیش به سوی هفته بعد و پیش بردن داستانی زیبا ... امیدوارم!


صحنه‌هایی از اپیزود :

- اولین اشاره ـم به یو چانه .. دوسش داشتم .. طراحی، نوع رفتار، فلش بک ها و شاید نقشش کم باشه ولی خب :



- یکی از فلش بک های بین یو و یوری :



- سخت میشه صحنه های اسکی رو به رخ کشید ولی انصافاً جز بهترین لحظات اپیزود بودن :



+

- ویکتور :



- بچه های میدان یخ و رفقای یوری :

Love Live! Sunshine - Ep 13

Love Live! Sunshine  - Ep 13





پایان یک مسیر دلچسب، وداعی موقت با باشگاه و دنیای شیرین آکوا.



و بالاخره اپیزود آخر .. اپیزودی که به قدرت اپیزودهای قبلی نبود ولی میشه گفت پایان بندی رضایت بخش بود و آکوا داره به سمت درخششی که تمایل داره داشته باشه گام برمی داره؛ خصوصا با اجرای شعری که تو انتهای اپیزود داشتیم همه چیز رنگ و روی بهتری گرفت و وداع قشنگی رو با کارکترهای انیمه داشتیم. 13 اپیزود تمام رو صرف شخصیت پردازی و تشکیل دادن گروه آیدولیمون کردیم و این نشون میده برنامه هایی در راهه؛ هنوز بحث لاو لایو بر سرجاشه و باید واسه رسیدن به اون جایگاه بزرگ تلاش کنیم. رسیدن به اون نقطه، حالا با این پرداخت صحیح به کارکترهای انیمه می تونه به زیبایی انجام بگیره و خوبی جریان این خواهد بود که با تک تک کارکترهای آکوا آشنا هستیم و باهاشون انس داریم.

قبلاً از ترس گفته بودم. اینکه ممکنه سری ضعیف تر از سری قبلی باشه.

و شاید بود .. اما اصلاً فکر می کنم نباید این دو رو با هم مقایسه کرد. سانشاین به نوع دیگه ای خوب و سرگرم کننده بود و من تونستم با اعضای گروه به خوبی خو بگیرم و باهاشون همراه بشم. به عنوان مترجم حسابی از ترجمه این اثر لذت بردم و هر هفته هم با دوست خوبم، علی سر اپیزود گفتگو می کردیم و از اینکه این انیمه داره به روندی دچار میشه حرف میزدیم. هر دو به این باور هستیم که انیمه روند خوبی داشت و تونست راه خودشُ از میوز و انیمه لاو لایو قبلی جدا کنه و این همون نکته ای هست که ترس رو از دل ما میپرونه ... ما به عنوان طرفدارای سری از اینکه چنین اتفاقی افتاده و چنین ذهنیتی به وجود اومده خوشحالیم.

از پایان سری ناراحت نیستم. بطرز عجیبی مطمئنم که انیمه با قدرت برمی گرده و فصل دومی براش تایید میشه. فقط صبر کنید و فروش کار رو ببینید؛ لاو لایو یکی از محبوب ترین سری های تابستان بود .. شاید نه در ایران ولی در ژاپن و شاید جاهای دیگه سری محبوبیت فوق العاده بالایی داره و من یکی که منتظرم هر لحظه خبر تایید فصل بعدی از راه برسه .. این یه تضمینه!

حرف آخر اینکه دلم برای بامزه بازی تک تک کارکترهای انیمه تنگ میشه : زوراماروی عزیزم، روبیِ فوق کاوایی، ریکوی نازنین، کانان با وقار، ماری پر از شیطنت، دایای پر شور، یوهانه تو هپروت، یویی که هر هفته بهتر شد و حتی بهش تمرکز خاصی هم داشتیم و البته چیکا، رهبر گروه که با اینکه تو ابتدا کلیشه ای به نظر میرسید ولی تونست به مرور زمان جای خودشُ پیدا کنه.



صحنه‌هایی از اپیزود آخر :

- زوج فراموش نشدنی هانامارو و روبی :



- اپیزود آخر مادر چیکار رو بهمون نشون داد .. چقدر جوون به نظر میرسید :



- و اجرای آخر گروه :



Amanchu - Episode 12

Amanchu - Episode 12




رسیدیم. به اعماق آب ها، به اعماق دوستی ها، به آرامش!



انیمه به وعده خودش عمل کرد؛ ما رو به دنیای غواصی رسوند .. به زیبایی، به لطافت تمام، همراه با راوی گیری های خوب همیشگی و دلی پر از لذت به درون آب های آزاد رفتیم و غواصی رو تجربه کردیم. اینکه در انتها تکو گواهی غواصی رو می گیره چیز تعجب آوری نیست و همه می دونستیم که این اتفاق قراره بیافته. با یک انیمه ورزشی برد و باخت دار طرف نیستیم؛ با انیمه ای طرف هستیم که هدف اصلی اون چیز دیگه ایه. تحول دادن به شخصیتی که منزوی و در خود فرو رفته بوده ... تکو از اپیزود اول انیمه تا به اینجا راه درازی رو طی کرده و این رو به وضوح میشه در لبخندهای این اپیزودش درک کرد و فهمید. انیمه به خوبی تونست تمام کارکترها رو برای ما عزیز کنه. حتی آی چان که نقشی کم داشت و حتی سنسی که کمرنگ بود و شاید در این بین فقط ماکوتو رو بشه کمی دور از بقیه دونست که اونم بخاطر نداشتن نیاز به تمرکز به اون بود. اینکه بدون رفتن به سراغ ماکوتو هم ما داستانی کامل داشتیم. اما برگردیم به سراغ غواصی ... !

هر چیزی از لحظات زیر آب این اپیزود بگم کم گفتم و کم گفتم!

همه چیز اون زیر زیبا بود؛ و به قول تکو واقعاً یک دنیای جدید بود .. دنیایی که آدم دلش می خواد اونُ تجربه کنه و پا بهش بذاره. تصور می کنم به انیمیشن کشوندن دنیای زیر آب کار بسیار سختیه ولی بهرحال از اینکه چطور دنیای زیر آب رو دیدیم رضایت کامل رو داشتم .. استودیو به خوبی از پس رنگین و دل انگیز کردن اون دنیای زیرین بر اومده بود و حق مطلب ادا شده بود. از صحنه های فریز شده خبری نبود و همه چیز روان و شناور بود. یک فضای رویایی و جالب انگیز برای پایان بخشیدن به سری آمانچو؛ اثری که به خوبی تونست در میون انیمه های التیام بخش سری بین سرها بلند کنه و بگه که : بله، منم وجود دارم و شما می تونید یکی از انتخاب های مهمتون رو من بدونید. من که از الان سری رو وارد لیست پیشنهادی های خودم برای کارهای برش زندگی کردم و از اینکه می تونم دیگران رو با چنین اثری آشنا کنم به خودم میبالم.

از لحاظ داستانی تکو به هدف خودش، گرفتن گواهی و غواصی کردن با پیکاری و بقیه رسید و حالا روزهای غواصی با پیکاری شروع میشه. چه حیف که نمی تونیم ادامه مانگا رو ببینیم. هنوز کمی وقت نیازه تا مانگا بتونه به محتوای کافی واسه فصل دوم برسه ولی به عنوان یک طرفدار دو آتیشه امیدوارم که روزی این اتفاق بیافته و فکر می کنم این عوامل رو میشه به راحتی دوباره به دور هم جمع کرد. ممکنه ساتو جونیچی به عنوان سرکارگردان بر سر کار حضور نداشته باشه ولی کارگردان دیگه مون هم به اندازه ای خوب هست که بشه مشعل رو بهش سپرد. پس من یکی چشم به آینده می دوزم .. دلم می خواد بار دیگه انیمه شدن آمانچو رو یکی از آرزوهای انیمه ای خودم بدونم و از الان نفس خودم رو حبس می کنم و میپرم درون آب .. بلکه روزی آمانچو برگرده و بلکه روزی دوباره روزهای خودم رو در حال دیدن آمانچو سپری کنم.

انیمه احساسی تر از اون بود که من بتونم شفاف و واضح ازش حرف بزنم. از پایانش کمی غمگینم و از وصف خوبی های این انیمه به این بسنده می کنم که تونست با همین 12 اپیزود وارد 10 انیمه برتر تمام دوران من بشه. نمره خوبی از من می گیره ... نمره خیلی خیلی خوب. اونقدر لحظات به یادماندنی داشت که تونستم بهش چنین بهایی بدم. به عنوان یک مترجم سر ترجمه تک تک خط های اون استرس به خرج دادم و از اینکه داشتم پا به چنین دنیایی میذارم غرق در لذت بودم. و البته این پایان ارتباط من با آمانچو نیست؛ هم مانگا رو می خونم و هم دوباره به سراغ دیدن انیمه خواهم اومد. پس فعلاً باهاش خداحافظی نمی کنم! و همچنین .. چشم انتظار ریلیز شدن اپیزود OVA هم خواهم بود .. اونم دیدنی میشه!



صحنه‌هایی از اپیزود :

- تکو و پیکاری زیر آب :







- یکی از محبوب ترین لحظات انیمه ... صحبت صمیمی تکو و پیکاری،ت تشکرشون از هم و ابراز علاقه پیکاری به تکو :







Amanchu - Episode 11

Amanchu - Episode 11



آریا رو تعقیب کردیم و به اوهیمه رسیدیم!


این اپیزود از اون اپیزودهایی بود که با تمام وجود دوست داشتم؛ صمیمیتی که بین تکو و پیکاری به تصویر کشیده شد از اون صمیمیت های موردعلاقه منه .. اینکه چطور در عالم بی خیالی دل به کوچه ها سپردن و مشاور چا رو تا جایی که میشد دنبال کردن یه حس خیلی خوبی داشت. و شاید مقداری از عشقی که به اپیزود داشتم بخاطر تنها یک اپیزود باقی موندن از سری بوده باشه ولی رفتن لحظه به لحظه دنبال مشاور چان در حالیکه که حتی "چا چا،" گفتن هاش هم با موزیک مَچ شده بود و چهره چیبی کارکترهای انیمه ... بهتر از این نمیشد. راوی گری تکو مثل همیشه تو این اپیزود لذت کار رو دو برابر می کرد. گاهی آدم فکر می کنه ای راوی گری می تونه از آینده به این جا منتقل شده باشه؛ جایی که اتفاقی دراماتیک افتاده ولی فکر می کنم دارم زیادی بهش فکر می کنم. در هر صورت راوی گری تکو دلم رو خیلی می گیره. صحبت از سبزه ها و خاطرات رنگین ... تجربیاتی نو و تازه و دلی که حالا از غم انگیز بودن به دنیای خوش رنگی رسیده و شاده.

و بعد وقت ورود پیشی کوچولو یا همون اوهیمه رسید.

اوهیمه درجه کاوایی آمانچو رو خیییییلی بالا میبره؛ یادمه وقتی تو مانگا برای اولین بار دیدمش غرق در لبخند شدم .. حتی تو انیمه هم میشه این حسُ تجربه کرد. یه چیزی در مورد کارکتر اوهیمه وجود داره که دل آدم رو گرم می کنه ... معصومیت و حس زندگی رو به اپیزود می بخشه و حضورش کاملاً به بهتر همیار شدن تکو و پیکاری کمک کرد. اینکه بتونن بیشتر با هم همکاری داشته باشن و تو این راه اوهیمه به غذا و جای موندن دست یافت! گشتن به دنبال صاحب برای پیشی زیاد خوب پیش نرفت ولی خب، دست سرنوشت نذاشت این پیشی کوچولو بی صاحب بمونه و با مدیر مدرسه آشنا شدیم. که ظاهراً صاحب مشاور چا و یا به قول خودش "آریا" ست. آریا اسمیه که به انیمه Aria ، به مانگای نوشته شده توسط آمانو کوزوئه، مانگاکای این اثر اشاره داره؛ ارجاعی بسیار قوی به اثر محبوب و قبلی مانگاکا که می تونه خیلی ها رو غافلگیر کنه.

رشد تکو با حضور اوهیمه به وضع بهتری در اومد و افکارش منظم تر از قبل شد و برای غواصی آماده شد. این اون اتفاق خوبی بود که تونستیم از این اپیزود بهش برسیم و در نهایت به سمت غواصی حرکت کردیم. اپیزود آخری که قراره با تمام وجود ما رو دل دریا فرو ببره و مونولگ های زیبایی رو نوازش وار وارد گوش های ما کنه. اپیزود 11 دوست داشتنی، دلگرم کننده و پر از لحظات صمیمی بود و در کنار اپیزودهای دیگه آمانچو همچنان ثبات کیفیتی خودشُ داشت و آنچنان ضعفی نداشتیم.


صحنه‌هایی از اپیزود :

- غرق در سبزه زار و زیبایی شدن تکو از اون لحظه های ماندگار بود :



- رسیدن به پیشی کوچولو و نجاتش از دست اون پرنده :



- انس تکو با اوهیمه :



- جناب مدیر بهمراه آریا :



- این دوتا هم چه عشق در نگاه اولی پیدا کردن :

Love Live! Sunshine - Ep 11 & 12

Love Live! Sunshine  - Ep 11 & 12





دوستی ها محکم شد. راه رسیدن به لاو لایو هموار شد.
همه چیز آماده ست!




قسمت 11 : با اینکه داستان خیلی به جلو حرکت نکرد ولی یه اتفاق مهم افتاد و اونم بهتر پرداختن به شخصیتی مثل یو بود که کمی کمرنگ به نظر میرسید. در کنار یو یوهانه هم همین حسُ داره و باید کمی بهش بها داده بشه ولی یو چون دوست چیکاست قطعاً نیاز به توجه داشت. نکته جالب اینه که یو یکی از محبوب ترین کارکترهای آکوا بین هواداران انیمه ست، چیزی که من فکر نمی کردم اینطور باشه و این تمرکز مطمئناً به دل خیلی ها خوش اومده. منم از لحظات خاصی که از یو دیدیم حسابی لذت بردم. چه لباس ملوانی پوشیدنش، چه تصورات یوری وارش از جریان صحبت با چیکا و یا چه صلح و آشتی خوبی که با چیکا تو انتهای اپیزود داشت. همه چیز لذت بخش بود.

انتهای اپیزود هم یه اجرای فوق العاده خوب داشتیم. که با پیانو زدن ریکو در شهر دیگه ای تلفیق شده بود و قشنگ از آب در اومده بود.

روی هم رفته اپیزودی متمرکز به دوستی و دلگرم کننده داشتیم. اینکه چطور میشه از احساس دوری یک دوست به صمیمیت برگشت و اینکه گاهی احساساتی که ما داریم چیزی نیست که واقعاً در حال اتفاقه و عمق بیشتری در جریانات دور و برمون نهفته ست. اما اینجا بحث کار تیمی هم به فضا اضافه شده بود که نشون میداد داشتن یک دوستی خوب همیشه به ریتمی با ثبات تر کمک می کنه و خب ... اپیزود نکات ریز و قشنگ زیادی از کارکترهای مختلفمون داشت که اونُ یه اپیزود دیدنی می کنه .. لاو لایو مثل هیمشه به اکثر کارکترها در طول یک اپیزود اهمیت میده. کاری که با داشتن 9 کارکتر اصلی کاری مشکل به نظر میرسه!


صحنه‌هایی از قسمت :

- چیکا با لباس ملوانی :



- ماری نقش خوبی تو فهموندن جریان به یو داشت :



- خیالات یو عالی بودن :





+


- یو با عینک خیلی ناز شده بود :



- اجرای آهنگ آخر اپیزود :





قسمت 12 : نقطه چرخشی بزرگ برای گروه آکوا از راه رسید.

می پرسید از چه لحاظ؟ از این لحاظ که آکوا تونست مسیری برای خودش پیدا کنه و از دنیای دنبال کردن جا پای میوز خارج بشه. تفکرات کل گروه بخاطر نگاه چیکا که حالا به معنای واقعی رهبر گروه به نظر میرسه عوض شد و حالا اونا بدون نیاز به داشتن پوستر گروه میوز تو اتاقشون می تونن به راه آیدولی خودشون ادامه بدن. لحظه محو شدن پوستر گروه میوز از اتاق چیکا یه لحظه احساسی واسه من بود .. هم نوستالژیک و هم امید به آینده و اینکه حالا یه گروه آکوای عالی رو خواهیم دید. تکیه کردن به میوز چیز بدی نبود و گاهی به گذشته ارجاع می گرفتیم ولی باز هم فکر می کنم سانشاین نیاز به رفتن به دنیایی جدید داشت که تو این اپیزود این اتفاق افتاد و حالا میشه با اطمینان گفت که آکوا آماده رفتن به درون مسابقات لاو لایوه .. فقط باید تمرین و تمرین کنند و آماده بشن.

در توکیو گفته شد که چیزی از میوز باقی نمونده. این شفاف سازی کمی دلم رو به درد آورد ولی خب 5 سال گذشته و ... طبیعیه!

ادای احترام لازم رو داشتیم و بعد اون صحنه فوق العاده اتفاق افتاد .. جایی که حلقه اتحاد آکوا شکل گرفت و روحیه درون تک تک کارکترهای انیمه موج زد .. نوع خوشحالی و پریدن به هوای بچه های آکوا واقعاً شوق و ذوق رو به آدم تزریف می کرد .. یکی از محبوب ترین صحنه های این فصل من این صحنه بود .. جایی که چهره آکوا رنگ گرفت و تمام کارکترهایی که در طول این 12 اپیزود شناختم به هوا پریدند و چهره بشاشی به خودشون گرفتن.


صحنه‌هایی از قسمت :

- صحنه اتحاد و همدلی گروه آکوا :







+


- دختر کوچولویی که شبیه به هونوکا بود :



- ادای احترام آکوا :



- یکی از صحنه های بامزه ماری. این دوتا چه زوج خوبی میشن :



- و محو شدن پوستر از اتاق چیکا ، یه پایان بندی عالی :



Amanchu - Episode 10

Amanchu - Episode 10






حتی با یک دفترچه هم میشه غرق در صمیمیت شد.




از این اپیزود بوی یک مقدمه رو میشد حس کرد؛ مقدمه ای برای رفتن به سمت دریا و بالاخره به پایان رسیدن تمرینات استخر تکو. و از این که بگذریم اپیزود روی جریان بیکاری و استفاده ای که میشه از وقت انجام داد تمرکز قشنگ و بامزه ای داشت. رفتن به فروشگاه و دیدن لباسها و البته دیدن و خریدن دفترچه ای واسه دوران غواصی همه صحنه هایی خوب بودن .. شاید بشه همه چیز رو به جریان اعتماد به نفس تکو ارتباط داد و گفت که این اپیزود هم کمی به شخصیت پردازی تکو نگاه کردیم؛ شخصیتی که با وجود و تکیه به پیکاری داره به مانند گلی که داره به شکوفایی میرسه به نظر میرسه و این چه خوبه ... نشون میده که انسان ها در مقابل برخورد خوبی که از دیگران می بینند چقدر می تونن عوض بشن و ارتباط صمیمانه ای که بین تکو و پیکاری بوجود اومده یکی از بهترین نکات این انیمه تا به اینجاست.

اپیزود با سردرگمی سر و کار داشت .. اونم به مقدار زیاد. دیالوگ هایی که با زیبایی هرچه تمام تر از سردرگمی حرف میزدند و کارکترهایی که به دنبال رفع سردرگمی خودشون بودند. حتی آی که معمولاً با مشت و لگد بقیه رو همراهی می کنه سردرگمی ها و بیکاری های خاص خودشُ داشت. سپروندن روز به بطالت یکی از دغدغه های اصلی آی چان بود که با اومدن پیکاری و تکو رفع شد و بعد از اون غرق در رود همیشه جاری انیمه شدیم؛ جایی که موسیقی ما رو با خودش به همه جا میبره .. به فروشگاه، به دیدن لباس های رنگارنگ، به دیدن دفترچه های یک مدل و به دل ساحل و باز تو دلت می خواد کنار کارکترها غرق در آب های افکارشون باشی ولی خب ... روز به پایان رسیده و باید منتظر اپیزود بعد بمونیم.

چیزی که تو این اپیزود تونستیم بهش برسیم تبدیل کردن دلسردی به دلگرمی بود و این یعنی یک نتیجه مثبت!

و البته وقتی یک انیمه غواصی دارید مطمئناً انتظار داشتن یک یا چند اپیزود ساحلی چیز عجیبی نیست؛ اینجا هم در عین معصومیت و در باب اشاره به دلگرمی دادن به تکو به لب ساحل رفتیم و یه عالمه اونجا خوش گذروندیم. بعد از اون، تکو تونست از سد امتحان استخرش رد بشه و حالا نوبت به امتحان بعدی که امتحان وارد شدن به دریای آزاد و واقعیه میرسه. روی هم رفته اپیزود مثل همیشه التیام بخش و دل انگیز بود .. من هنوز که هنوزه جو انیمه رو با تمام وجود لمس می کنم و بهش عشق میورزم .. و فقط دو اپیزود دیگه باقی مونده.



صحنه‌هایی از اپیزود :

- کسلی آنه چان سنپای :



- خوشم میاد تکو و پیکاری همیشه با هم مَچ هستن :



- اطمینان خاطر دادن پیکاری به تکو :



- تکو هم چه با انرژی تمرین می کنه!

Love Live! Sunshine - Ep 10

Love Live! Sunshine  - Ep 10





بعد از یک اپیزود سوپر دراماتیک چی میچسبه؟! اگه گفتید ... !



بعله .. یه اپیزود ساحلی .. ساحلی!  اونم با دایایی که ادای رئیس ها رو درمیاره، با ماری ای که همه رو بازیچه دست خودش می کنه و کانان که حسابی تو این اپیزود کاوایی بودنش نشون داده شد؛ نگاه ماری به کانان و اون نوع تبلیغ خواستن ازش خودش نشون میده که چقدر می تونه بینشون جو شوجو آی برقرار بشه. و خب، این، این ... تنها نکته شوجو آی این اپیزود نبود و من حتی اگه ذره بین هم به دست نمی گرفتم صحنه های متمایل به شوجو آی رو به راحتی کشف می کردم! از صحنه های خواب ماری و کانان گرفته تا صحنه های خیلی لطیف و بامزه بین ریکو و چیکا و لحظات آخر اپیزود که واقعاً زیبا پیش برده شد. من که اصلاً به زوج چیکا و ریکو فکر نمی کردم ولی تو این اپیزود حسابی پتانسیل خودشونُ نشون دادن. پس از این به بعد دیفالت ذهنی من روی زوج بودن این دو کارکتر جا می مونه. ولی خب بقیه زوج ها یه جورایی مشخص هستن.


بهرحال اپیزود ساحلی بود .. یه رستوران کثیف ساحلی داشتیم و یه گروه آیدولی 9 نفره که باید اونُ می چرخوندن! صحنه های پختن غذا به اون سبک و سیاق عجیب، شنا کردن های ناز، دعوت کردن از همکلاسی ها و بعد ورزش کردنشون برای بهتر و بهتر شدن با شیوه های تمرین گروه میوز ... همه چیز حس و حال ساحلی داشت. حتی موسیقی هم به نظر من کمی هوای هاوایی رو داشت و یه جورایی فضا رو فوق دریایی کرده بود. 


در کل، تو این اپیزود حرفی از مسابقات لاو لایو زده شد ولی هنوز نمی دونم که آیا تا اپیزود آخر به اجرای مسابقات می رسیم ولی خب اگه هم برسیم تصور می کنم آکوا نتونه برنده مسابقات لاو لایو بشه .. کار خیلی سختیه و نشدنی به نظر میرسه ... حداقل تو شرایط فعلی. ولی تجربه خوبی میشه تا بعدها و فصل بعدی انیمه که مطمئناً از راه خواهد رسید .. در اینکه سانرایز فصل بعدی برای این انیمه در نظر داره شکی نیست.



صحنه‌هایی از اپیزود :


- گامباروووووبی :



- خوبه که بالاخره میمیک های کانان از غم به یه چیز متفاوت تبدیل شده، اینجوری خیلی نازتره :



- جاذبه ای که هویج های یو بعد از خرد شدن داشتن معرکه بود :



- روبی و یو تو این اپیزود زوج کمدی خوبی شده بودن :





- خدا به کسی که غذای ماری رو می خوره رحم کنه :



- خستگی از تمرین :



- بیچاره چیکا چان :

Love Live! Sunshine - Ep 09

 Love Live! Sunshine - Ep 09



جا داره بیخیال اصول بشم و بگم : واااااااااااااااااااااااااااو! قسمت نهم رسماً از لحاظ دراماتیک نهایت زیبایی بود. اونقدر خوب پیش رفت که من اواسط اپیزود یه لحظه به خودم اومدم و دیدم دارم اشک میریزم! بار درام خیلی قشنگی از جانب کلاس سومی های باشگاه به اپیزود تزریق شد. و این همه احساس بخاطر مقدمه سازی بسیار عالی در برابر این کارکترها و گذشته شون بود .. میشد با یک اپیزود همه چیز رو بهم چسبوند و تمومش کرد ولی خوشبختانه با صبوری مناسب تک تک کارکترهایی که هنوز عضو نشده بودن رو دنبال کردیم و فلش بک هایی دیدیم و بالاخره این اپیزود فلش بک اساسی و سرنوشت ساز برای ملحق شدن دایا، ماری و کانان به باشگاه آیدولمون زده شد. یه جو خیلی صمیمانه و پر از لطافت بین ماری و کانان و از طرفی دایا که با تمام عطشی که برای آیدول شدن داشت بخاطر احساس مسئولیت کانان نسبت به ماری ذوق خودش رو کشت و از گروه آیدول فاصله گرفت.

در اینکه تصمیم کانان اشتباه بود و می بایست قبلش با ماری حرف میزد شکی نیست. درسته به فکر ماری بود ولی اینکه تصمیم گرفت بخاطر رفتن ماری به مدرسه و رسیدنش به جاهای خوب گروه آیدولی رو منحل کنه یکم اونُ خودخواه نشون میده. و موندم این وسط چرا حاضر شده رابطه فوق صمیمی خودش با ماری رو قربانی کنه. فقط کافی به صحنه بغلی که تو این اپیزود با هم داشتن نگاه کنید ... شور و احساس دوستی مووووووج میزنه! نگاهی که کانان به ماری داشت و ماری که غرق در اشک بود. چطور میشه چنین دوستی خوبی رو فدای یک گروه و سرنوشتی که فکر می کنی دوستت باید داشته باشه بکنی؟! کاش کانان باهوش تر عمل می کرد ولی خب، به هر صورتی بود این قائله ختم به خیر شد.

حالا دیگه تمام اعضا به گروه ملحق شدن .. و چه عالی شد. 9 اپیزود رو صرف کردیم تا کل گروه رو دور هم جمع کردیم و همین اپیزود نهم یک اجرای آهنگ خیلی باحال از گروه داشتیم که نشون داد این گروه، گروه آکوا می تونه چی باشه و به کجاها برسه. حالا فقط می مونه تمرین و تمرین و تمرین! واسه رسیدن به نقطه اوج و جاهایی که بشه به فکر بردن لاو لایو بود. هنوز راه درازی در پیش روی آکوا ست ولی باید دید در دو سه اپیزود باقی مونده مسیر به چه سویی میره. فکر نمی کنم جای پرداخت به مسابقات لاو لایو رو داشته باشیم ... موندم قراره چطور به این وضعیت اپیزودهای باقی مونده رسیدگی بشه و به چه راهی پا بذاریم.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- صحنه های فوق العاده ناز فلش بک کارکترها :







- رقص زیبای کانان .. پر از وقار :



- صحنه دراماتیک دویدن ماری به سمت کانان :









- رسیدن به کانان و دعوا و بعد صلحشون با بغل کردن همدیگه :











- اجرای آهنگ زیبای آکوا :