M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Amanchu - Episode 04

Amanchu - Episode 04



دست به دست هم به زیر آب می رویم!
باشد که آرامش را بیابیم.



شروع شدن اپیزود از کنار دریا و اولین لحظات بودن کنار مادربزرگ نوید یک اپیزود دریایی خیلی خوب رو میداد .. جایی که بشه از محیط مدرسه ای بیشتر فاصله گرفت و به سمت غواصی عمیق تری گام برداشت. با این اپیزود من فکر می کنم تقریباً مقدمه غواصی رو به انتها رسوندیم و تمرینات فوتابا تا حدود زیادی کامله. از آموزش اولیه و رعایت قوانین گرفته تا این اپیزود که هم غواصی دیگران تو آب دریا رو دید و هم تو صحنه های استخر حسابی چیزای جدیدی یاد گرفت و از همه مهم تر این بود که تکو تونست به ترسش غلبه کنه. ترسی که عامل فرو نشستنش پیکاری و انرژی و مهربونی خیلی خوب اون بود. شنیدن دیالوگ های فوتابا تو این اپیزود آرامش عجیبی رو به من منتقل می کرد و حسابی از اینکه می تونستم زیر آب صدای فوتابا رو بشنوم راضی بودم. در کنارش پیکاری هم زیر آب نمی تونه سوت به دهن بشه و همین اونُ به موجود آرومی تبدیل می کنه که بازم یه خوبیِ دیگه ست. با اینحال بازم باید بگم که پیکاری همچنان دختر موردعلاقه منه و رابطه من با پیکاری عمیق تر از اونه که فعلاً کسی بتونه جای اونُ بگیره!

اما لحظه مهمی از تکو و پیکاری تو اپیزود بود که هوش رو از سر من پروند و واقعاً حیفم میاد همین ابتدای حرفام ازش حرفی نزنم. جایی که تو نیمه دوم تکو بالاخره به کمک پیکاری به ترس خودش از جریان ماسک و غواصی غلبه کرد، تکو شروع به غواصی در دل استخر کرد و موسیقی انیمه به زیبایی هر چه تمام تر دیالوگ های تکو رو به گوش ما می رسوند ... احساس فوق العاده عالیِ زیر آب بودن، سکوت و هموار شدن راه و شنیدن جملاتی انگیزه بخش از تکو بلکل صحنه رو دلگرم کننده و با حس و حال کرد و یه لحظه رویایی بوجود آورد؛ از اون لحظاتی که قبلاً هم درباره شون حرف زدم. لحظه ای مثل شناور بودن تکو و پیکاری در استخر برای اولین بار ... چیزی که به خاطر خواهد موند. ^_^ چشم های خوشحال تکو پشت ماسک و نگاه مهربانانه سنسی و پیکاری به اون و اطمینان خاطر دادنشون به تکو برای بهتر غواصی کردن، چیزی که به وضوح پیداست اینه که ارتباطی صمیمی در حال شکل گرفته و این یک لمس رویایی روی رابطه کارکترهای انیمه ست و این چیزیه که می تونه در آینده حسابی بدردبخور باشه!





این اپیزود جنبه آموزشی بازم بهتر شد و در مورد ابزار و لوازم غواصی هم به حالت تصویری و هم به حالت دیالوگی چیزهای جالبی شنیدیم. از وسیله کنترل شناوری گرفته تا تانک هوا، رگلاتور یا تنظیم کننده فشار هوای تنفسی و اینکه چطور میشه این لوازم رو به همراه همیار چک کرد و از ایمن بودن لوازم مطمئن شد. فکر نمی کنم به این موضوع فکر کرده باشم که چقدر این چک کردن لوازم اهمیت داره و اگر هم فکر کرده باشم حتماً تصورم به این بوده که جریان باید خیلی ساده تر از این حرفا باشه ولی خب اینجا دیدیم که یک میزون نبودن جای ماسک روی صورت چقدر می تونه فرق ایجاد کنه و از ماسک که بگذریم، رگلاتور و باقی لوازم هم یه جورایی اهمیت بالاتری دارن که اگه در اعماق دریا به مشکل بربخورن میتونه حسابی دردسر بزرگی رو به وجود بیاره. در هر حال، درباره لوازم چیزای خوبی شنیدیم و من خیلی خوشحال بودم که داریم تخصصی تر به فضای غواصی نزدیک میشیم. در عین اینکه احساسی و ملایم زورقمون به سمت جلو میره، تونستیم جنبه فنی فعالیت غواصی رو هم به چشم ببینیم و فکر نمی کنم این موضوع به همینجا ختم بشه؛ مطمئناً به زیر آب دریا که بریم حرف های بیشتری در بحث بهتر غواصی کردن خواهیم شنید که از الان مشتاق شنیدن اون حرفا هستم.

و این اپیزود معرفی آی چان رو داشتیم ... تا حدود کمی! آی و برادرش از راه رسیدن و تو غواصی شرکت کردن که من فکر می کردم کمی پررنگ تر از این حرفا آی رو هدف بگیریم ولی گمونم فعلاً به همین صورت حاشیه ای هم بامزگی خاصی از آی دیدیم. از عکس العملش مقابل جریان کلاه میمونی خیلی خوشم اومد .. اینکه چطور کلاه رو به پیکاری بخشید و جلوی روش آنچنان لبخندی زد کارکترش رو کلی دوست داشتنی نشون میده. و اینطور که پیشنمایش نشون میداد قراره اپیزود بعد باز آی رو ببینیم و فکر کنم کم کم بهتر معرفی بشه. از لحاظ ظاهری خیلی دوسش دارم، مدل موهاش و خصوصاً میمیک های چهره ای که به خودش می گیره همیشه تو مانگا جز لحظات موردعلاقه من بودن .. یه قیافه گربه ای خاص پیدا می کنه که همین اونُ حسابی نازنین می کنه. در کنارش، برادرش ماکوتو همونطور که فکر می کردم نقش کوتاهی داره ولی باز خوبه در حد چند دیالوگ گاهی حرف میزنه و حضور داره. روی هم رفته حضورش منُ اذیت نکرد و بدم نمیاد باز در قالب داستان نماهایی ازش ببینم.





روی هم رفته از این اپیزود هم رضایت کاملی داشتم .. خوش گذشت و هر دفعه تو این هفته اپیزود رو مرور کردم نتونستم دست از دیدنش بکشم و مطمئنم اگه بازم در آینده برگردم سراغ اپیزود باز هم از دیدنش لذت می برم و همین نشونه یک اپیزود خوبه! بعد از گذشت 4 هفته می دونم که روتین همینطور خوب خواهد موند و خوشبختانه ساتو سنسی و باقی عوامل دارن سعی و تلاش خودشونُ برای هر چه بهتر به ثمر نشوندن اثر به خوبی پیش میبرن. چقدر خوشحالم که در دوره ای که این انیمه آنگوئینگ پخش میشه سراغش اومدم و چقدر خوشحالم که اونُ ترجمه می کنم. اگه همینطور ادامه پیدا کنه انیمه تو انتهای فصل به راحتی به لیست تاپ 10 انیمه من راه پیدا می کنه .. و دلیلش، دلیلش تو نوشته ها و پست های من درباره انیمه واضح هست!

پس پیش به سوی ادامه غواصی مون!


صحنه‌هایی از اپیزود :

- چک کردن لوازم غواصی قبل از رفتن به درون آب :



- کمک پیکاری به تکو برای غواصی :



- دو شات از لحظات خوب غواصیمون تو استخر :





- آی در کنار ماکوتو :



- کلاه ـشونُ ... :



- قاط زدن پیکاری سر جریان کلاه :



- نگاه گیج آیِ بیچاره :



- سنگین بودن لوازم ... تکو خیلی بامزه روی اینجور چیزا عکس العمل نشون میده :



- دلگرمی دادن به تکو :





- و لحظه آخر که تکو تو آب افتاد و صدای خنده سنسی به آسمون رفت :

Amanchu - Episode 03

Amanchu - Episode 03






تیک تیک، داریم غواصی رو یاد می گیریم!
و بعد به سمت آب میریم.



باز هم اپیزود بسیار خوبی بود. چه از لحاظ احساسی و چه از لحاظ آموزشی که نیمه دوم رو خیلی خوب روی جنبه آموزشی متمرکز کردیم. اما تو نیمه اول همراه شدن با دلسردی های تکو و پیکاری ای که اونُ سرحال آورد یه گردش و تفریح دل انگیز بود. میمیک ها و صحنه های ساده ولی زیبایی رو به چشم دیدیم. نکته ای که در این بین و خصوصاً تو نیمه اول خوب به چشم میاد استفاده زیاد از برگ های درخت ساکوراست که از افتادنشون روی زین موتور فوتابا گرفته تا لحظه رودرو شدن با تونلی از ساکوراها، همه و همه لحظاتی هستند که با وجود برگ هایی ساده رنگی لذت بخش به انیمه می بخشند و از طرفی دلسردی و ناراحتی فوتابا رو از بین میبرند. خلق لحظات التیام بخش این چنینی یکی از چیزهایی بود که من از ابتدا در این انیمه به دنبالش بودم و چقدر خوشحالم که این خواسته من به راحتی و از همون اپیزود اول به حقیقت پیوسته.

این بار ششم بود که این اپیزود رو میدیدم. دو سه بار رو حین ترجمه دیدم و بعد دوباره دیدم و دیدم!

هنوزم واسم تازگی داره. هنوزم تو لحظات اول با سکوت و قدم زدن های پیکاری و تکو همراه هستم؛ دلم برای دیدن هر چه بیشتر مشاور چا پر می کشه و بعد صدای موسیقی گونتیتی بلند میشه و کل انیمه رو غرق در فضایی رویایی می کنه! هر چه جلوتر میریم موسیقی متن انیمه رو بیشتر می پسندم و احساس می کنم کاشت موسیقی در جای جای لحظات انیمه به نحو عالی انجام گرفته. نمونه خوبش لحظه دیدن تونل ساکوراها و یا لحظات آخر اپیزود بود؛ ملایم و شنیدنی و لمس کردنی ... یه موسیقی خودمونی و تو دل برو! ساسوگا ... گروهی که تجربه داشتن 30 آلبوم آکوستیک رو داشته باید در این سطح عالی عمل کنه. ایول دارن .. بی صبرانه منتظر دانلود کل موسیقی متن و گوش دادن بهش هستم.






[نمایی نئو-ونیزیایی از شهر ایزو ]


بخش آموزشی کمی تا قسمتی طولانی شد ولی با لطافت تمام توضیحات مربوطه داده شد. سعی شده بود که جنبه آموزشی هم جنبه سرگرمی پیدا کنه و این یه نکته اساسی و مهم واسه انیمه ست. من که از دیدن افکت های مختلف و تصور کردن صحنه های زیرآبی و سناریوهایی که درباره عمق ها بهمون داده میشد لذت بردم. درباره ظرفیت هوا در اعماق مختلف آب حرف زده شد و درباره اینکه چطور میشه در آب ظرفیت هوای متعادلی داشت چیزهایی یاد گرفتیم. وقتی بهش نگاه کنید، می بینید چنین مقدمه کوتاهی واسه اینکه بتونیم به دریا بریم لازمه. چه خوب که زودتر بهش پرداخته بشه ... تو همون روز عضویت تکو و پیکاری از غواصی و نکات اساسی اون حرف زدیم و حالا می تونیم قدم به جلو بذاریم.

اگه پیشنمایش رو دیده باشید، متوجه میشید که بالاخره دو عضو دیگه باشگاه هم دارن از راه میرسند. خواهر و برادری که از اعضای ثابت تیم میشن. خیلی کنجکاوم ببینم رنگ و رویی که این دو کارکتر تو انیمه می گیرن به نسبت مانگا چه حس و حالی داره. تو مانگا احساس پسره رو درست دریافت نمی کردم ولی دختره، آی خوب خودشو بین دخترای انیمه جا میده. مثل جریان انیمه آریا و رابطه بین آکاری، آیکا و آلیس می مونه که آلیس کمی بعدتر وارد انیمه شد ولی به خوبی محبوب شد و جای خودشو تو قلب بیننده های آریا پیدا کرد. اینجا هم امیدوارم که آی (که از قضا اسمش با یکی از کارکترهای دختر انیمه آریا تشابه داره) بتونه درخشش داشته باشه و فضای انیمه رو بهتر از حال فعلی بکنه.

روی هم رفته اپیزود واسه من همچنان عالی بود .. دوسش داشتم.

لحظات ریز زیادی داشتیم که هر دفعه اونا رو می بینم لبخند روی لبم میشینه. مثلاً صحنه های یک چشم بر هم زدنیِ مشاور چا، سوال پیکاری درباره اینکه مشاور چا، مشاور باشگاه غواصیه یا نه؟! قدم زدن های به سمت تونل ساکورا، میمیک های سوت به دهان پیکاری، بازی بامزه چیبی کارکترها، معلم داستان و زدن پیکاری بخاطر بردن فوتابا، تصور فوتابا در اعماق دریا با اون لبخند فوق العاده و ... ! خیلی چیزها رو میشه نام برد ولی حالا نوشته خودم رو تموم می کنم و احساس خوبی که بر ذهنم حاکم شده رو با لذت نگه می دارم. پیش به سوی اپیزود 4 ام انیمه و یک 20 دقیقه دل انگیز دیگه.


صحنه‌هایی از اپیزود :

- میمیک های نزدیک تکو فوق العاده ست :



- میمیک های نزدیک مشاور چا هم فوق العاده ست :



- آموزش غواصی :



- تصور فوتابا در اعماق آب :





- لحظه احساسی آخر اپیزود چه خوووووب بود :




++


- تونل ساکوراها :



- بازی پیکاری با مشاور چا :





- کتک خوردن پیکاری از معلم :



- نگاه ناجور معلم به مشاور چا :



- وای، این لحظه چه خوب در اومده بود ... پیکاری سوت به دهان :

Love Live! Sunshine - Ep 04

Love Live! Sunshine  - Ep 04





چهار اپیزود طول کشید ولی .. بالاخره به بهترین زوج انیمه رسیدیم!
هانامارو و روبی چـــــان!



اجرا با موفقیت انجام شد و گروه آیدولی مدرسه تاییدیه لازم رو گرفت تا بتونه فعالیت کنه. همین بهونه خوبی شد که چیکا دوباره به هانامارو و روبی گیر بده. و همین بهونه خوبی شد که ما یک اپیزود کامل صدای بی نهایت نازنین روبی چانُ بشنویم! وای روبی چه صدای معصومی داره. باورم نمیشه این دوبلورهای تازه کار چه خوب دارن نقش های خودشونُ ایفا می کنن. در حدی که من در طول اپیزودهای قبلی، هر دفعه صدای روبی چانُ میشنیدم دلم می خواست بیشتر حرف بزنه و بیشتر صداشُ بشنوم ... و این قسمت چهارم از این لحاظ عالی بود؛ هرچی دلم خواست صدای روبی رو شنیدم و غرق در لذت شدم. و هانامارو؟ هانامارو از اپیزود اول کارکتر محبوب من از سری بوده ... دوسش دارم و فکر می کنم در کنار روبی چان یه زوج طلایی رو واسه صحنه های کمدی و احساسی انیمه تشکیل میدن. باقی دوبلورهای انیمه هم تا به اینجا حسابی گل کاشتن و ایراد خاصی از اونا در ذهنم جا خوش نکرده.


از احساسی شدن انیمه حرف میزنم، این اپیزود چهره خوبی از رابطه دوستی هانامارو و روبی رو بهمون نشون داد. اینکه هانامارو چه دوران کودکی معصومانه ای رو گذرونده و چقدر تنها بود و اینکه چه احساس مسئولیت و دوست داشتنی در مقابل روبی داره و چقدر می خواد اونُ به چیزایی که دوست داره برسونه! همین باعث شد که به اصرار هانامارو، روبی و هانامارو به طور امتحانی هم که شده باشگاه آیدولی رو یه امتحان کنن. و خب همه می دونیم که این امتحانی اومدن اونا مساوی میشه با دائمی موندنشون ... که یه جورایی بامزه ست. روبی بخاطر دایا کمی معذب بود ولی خب تشویق های هانامارو کار خودشو کرد و روبیِ عشق آیدول ها رو به دنیای آیدول های مدرسه ای کشوند.


و همین پیوستن اونا به گروه لحظه های قشنگ و خوبی رو خلق کرد :









خلاصه قسمت به اینجا ختم شد که، هانامارو بعد از هل دادن روبی تصمیم گرفت خودش کنار بکشه ولی اینبار روبی جلو اومد و هانامارو رو به دل گروه برگردوند. و به این ترتیب گروه آیدولی آکوا به 5 نفر ارتقا یافت. حالا دیگه تعداد در اون حدی هست که میشه اونا رو یه گروه آیدولی با پتانسیل دونست. تمریناتشونم که دیدیم و لحظات جالبی رو در همین حین تمرین کردن داشتیم. از دیدن کانانی که اصلاً از دویدن خسته نمیشد و مشخص بود که بنیه جسمی بالایی داره. (چیزی که مشخصه واسه بیشتر آشنا شدن ما با کارکترش به میون کشیده شد) و از پیدا کردن محل تمرین که مثل گروه میوز پشت بوم مدرسه محل تمرین گروه شد. که البته با توجه به اشغال شدن باقی زمین ها انتظارش میرفت و چیز عجیبی نیست.

تو این بین تلنگرهایی به گروه میوز هم داشتیم. ارجاعاتی که هر از چند گاهی در انیمه به گروه میوز و سری قبلی زده میشه اینجا هم دیده شد. از جریان مجله و صحبت از رین گرفته تا صحبت دایا و روبی تو فلش بک در مورد اینکه عضو میوز مورد علاقشون کیه! تو این حین هم یه اشاراتی شد که انگار جریان انیمه 5 سال بعد از اتفاقات سری قبلی رخ میده. که خوبه ... حداقل یکی از ابهامات زمانی برطرف شد و می دونیم کجا قرار داریم.

اپیزود روی هم رفته جنبه دراماتیک خوبی داشت. خصوصاً از لحاظی که راوی گری به دست هانامارو سپرده شده بود و از احساسات خودش و چیزهایی که دوست داره برای روبی فراهم کنه حرف میزد. و اینکه چطور انتهای راه رو خوشحالی روبی می دید. و فکر کنم این مقداریش به جریانات دوران کودکیش برمی گرده و اینکه چقدر تنها بوده و حتی تو اجرای نمایش مدرسه شون نقش درخت رو به عهده داشته. نقش درختی که با لبخند خیلی نازنینی اجرا می کرد و این چیزیه که هانامارو رو خاص می کنه ... اینکه مهربونه و اصلاً غمی در چهره ش دیده نمیشه .. صرفاً دلش می خواد اطرافیانشُ به خوشحالی برسونه.









روی هم رفته اپیزود خیلی قشنگی بود ...

دیدن اینهمه صحنه از روبی و هانامارو واسه من حسابی رضایت بخش بود. انسی که با کارکترهاشون گرفتم عالیه ... هر دوشونُ حسابی دوست دارم و از الان برای من زوج برتر انیمه لقب گرفتن. دوست دارم خوانندگی اونا رو هم بصورت جداگانه بشنوم و با صداشون بیشتر آشنا بشم. میدونم که خوانندگیشون هم عالیه و نقصی تو ان زمینه هم ندارن. ولی گمونم واسه دیدن اون لحظات و اجراهای بعدی گروه آکوا باید کمی صبر کنم .. چون قراره حالا حالاها و تا چند اپیزود بعدی بازم اعضای گروهُ بشناسیم و اونا رو به گروه ملحق کنیم.

و انگار نفر بعدی باحال میشه .. چون قراره اپیزود بعد به یوهانه بپردازه! دختری که تو همون اپیزود اول مُهر خودشُ زد و حسابی پر طرفدار شد ... یوهانه، فرشته نزول کرده!


صحنه‌هایی اپیزود :

- همراه شدن 5 نفر برای اولین بار :



- حلقه اتحاد گروه آکوا :



- یه لحظه عالی از هانامارو :



- چیکا و حمله کردنش به هانامارو و روبی :


++


- میمیک هایی زیبا از هانامارو و روبی :





- کانان در کنار ماری :



- هانامارو در حال تمرین :



- لحظات احساسی آخر اپیزود :





Love Live! Sunshine - Ep 03

Love Live! Sunshine  - Ep 03





 نقطه خاص! جایی که همه چیز رنگ می گیره!



هر سری آیدولی، وقتی که شروع میشه به نقطه خاص یا نقطه عطفی نیاز داره؛ جایی که اتفاقی خاطرانگیز در اون سری بیافته و گام بزرگی برای بچه های گروه آیدول انیمه باشه. اپیزود سوم، همون لحظه خاص برای انیمه Sunshine بود. جایی که مثل سری قبلی لاو لایو یه اجرای خلوت از گروهُ دیدیم .. جایی که همه چیز مطابق انتظارات پیش نرفت و بعد ناگهان همه چیز زیر و رو شد ولی خب برای اینکه به اون صحنه برسم باید به عقب تر برگردم و از اینکه چطور به اونجا رسیدیم بیشتر بگم.

از قرار معلوم ماری کله گنده تر از این حرفاست و بخاطر کمک مالی زیادی که خانواده ش به مدرسه داشته پست مهمی تو مدرسه داره!! من فکر می کردم فقط یه بچه پولدار ساده باشه ولی انگار چیزی بیشتر از اینهاست! بهرحال از راه رسیدن ماری خوب بود .. حداقل باعث شد که شوخی طرفدارای انیمه با کم حضور بودن کارکترش تموم بشه. شوخی ای که سر نبودن ماری تو جریان داستان مد شده بود و سر زبون ها بود :






[دو سال از زمانی که من دیالوگی داشتم گذشته! ]



و خب اومدن ماری یه خوبیِ دیگه هم داشت و اون چیزی نبود پارتی بازی کردن و کنار زدن دایا سان، رئیس شورا واسه تایید کردن باشگاه آیدولی مدرسه! ولی ماری یه شرط گذاشت اونم این بود که سالن مدرسه باید تو اجرای اول گروه آکوا پر از تماشاچی بشه ... اوه .. "آکوا" ، داشت یادم میرفت ... قرار شد اسم گروه آکوا باشه! بالاخره صحبت سر اسم گروه رو هم دیدیم و سرش تصمیم گرفته شد که به نظر من آکوا یه اسم فوق العاده عالیه! از این جریان اسم که بگذریم، نحوه صحبت کردن ماری خیلی خاصه و انگلیسی و ژاپنی قاطی کردنش ممکنه واسه یه تعداد محدودی روی اعصاب باشه ولی من که خیلی راحت باهاش کنار میام و دوسش دارم. دیدن رفتار شنگولش مقابل دایای جدی هم در نوع خودش دیدن داشت .. حسابی دایا رو اذیت کرد. البته این فقط دایا نیست که داره توسط ماری اذیت میشه .. طی این اپیزود سوم و چهارم کلی اذیت و آزار دیگه رو هم به دیگران رسونده که نشون میده آدم خطرناکیه ... یه پا واسه خودش "نوزومی" ـه. نوزومی هم خوب بلد بود از این کارهای شیطنت بار انجام بده.

و چیکا، یو و ریکو دست به کار شدن ...

برای جذب کردن تماشاچی .. آگهی زدن، صحبت با بقیه و کمک گرفتن از خواهر چیکا که خیلی دختر جالبیه و امیدوارم کمی بیشتر اونُ ببینیم. صحنه هایی که چیکا، یو و ریکو به دل شهر رفتن و آگهی پخش کردن تیکه کمدی خوبی واسه اپیزود بود. اون لحظه کوبوندن دختر بیچاره به دیوار توسط چیکا خیلی بامزه در اومده بود و حالت تهدیدی که چیکا واسه دعوت دختره به کنسرتشون داشت خنده دار بود. از اون طرف هم ریکو خجالت می کشید و از قضا وقتی پا جلو گذاشت و خواست آگهی پخش کنه، به یوهانه ی چونیبو (!) برخورد کرد که مثل نیکو تو فصل اول استتار زده بود. این اپیزود جای خالی هانامارو و روبی، بهترین زوج انیمه بشدت احساس میشد. کمابیش حضور داشتن ولی خب دلم می خواست بیشتر از اینها اونا رو ببینم.







بالاخره زمان اجرای اول گروه آکوا تو سالن مدرسه فرا رسید.

اجرا به انتقاد بعضی ها کمی با شباهت به اجرای سری قبلی پیش رفت ولی به تحسین من و خیلی از کسایی که انیمه رو دنبال می کنن، جداً خوب بود و حس تازگی خاص خودشُ داشت. من که حسابی از شنیدن شعر اول آکوا لذت بردم. به دل می نشست و پر از احساس بود و بارونی که تو صحنه میزد و جمعیتی که هنوز سالنُ پر نکرده بودند فضا رو دراماتیک تر از حالت معمول کرده بود. و بعد اون جریان برق رفتن و بدتر شدن قضیه هم پیش اومد که خیلی اوضاع رو خطرناک کرد. از این لحاظ که سالن پر نشده و گروه نمی تونه تاییدیه لازم رو بگیره! ولی بعد مشخص شد که فقط جریان زمان بندی بد بوده و تقصیر از چیکا بوده که بد به گوش بقیه رسونده. جمعیت سیل سیل سرازیر شد و بالاخره اتفاق افتاد ...

یه اجرای عالی و پر از درخشش رو از آکوا دیدیم ... !

لحظه ای که منتظرش بودم و می دونستم نقطه خاص این انیمه میشه! به چنین لحظه ای نیاز داشتیم. جایی که باقی اعضا هم اجرای سه نفره ی گروه رو ببینن و به عضویت در گروه علاقمند بشن. خوشبختانه تمام اعضا، حتی یوهانه هم با اون استتارش سر و کله ش پیدا شد و به نظر میرسید که همه از اجرای آکوا رضایت داشتن. لحظات اجرا واقعاً لذت بخش بود و ناخودآگاه می تونه یک نفر رو احساساتی کنه .. من که کمی تا قسمتی احساساتی شدم و از دیدن لحظه لذت خیلی زیادی بردم. امیدوارم در آینده باز هم اجراهای گروه رو بپسندم و در این حد زیبا باشند.









حالا فرصت برای معرفی باقی کارکترها فراهم میشه. از اجرای اولیه رد شدیم. خیلی خوبه که یک پیش زمینه اجرایی از گروه آکوا داریم و همین می تونه مشوق عضو شدن اعضای گروه باشه. حداقل از چشمای روبی و هانامارو که میشه خوند اونا به اومدن به گروه علاقه دارند و اگه کسی باشه که بازم بشه بهش امید داشت که به راحتی عضو گروه بشه، اون ماری هست که خودش تابلو میزنه! بجز این چند نفر، موندم چطور یوهانه به گروه ملحق میشه و با این اخلاقش به چه درد گروه می خوره! و البته دایا سان و کانان هم جای خود دارن و ... !

باید دیدنی باشه!


صحنه‌هایی از اپیزود :

- ماری در کنار اعضای گروه آکوا :



- یو تو حین اجرا خیلی ناز شده بود :



- کانان در حال گوش دادن به اجرای آکوا :



- تمرین لب ساحل :


++


- پوستر میوز روی دیوار اتاق چیکا :



- همونطور که فکر می کردم ریکو هنوزم با سگه درگیری داره :

Amanchu - Episode 02

Amanchu - Episode 02





این استخره یا نمایی از بهشتی به یادماندنی؟!


زیبا، زیبا، زیبا و بی نهایت دوست داشتنی. چه عبارتی میتونه در وصف زیبایی این لحظه بهشتی مناسب باشه؟! در این شکی نداشتم که با رفتن به سمت استخر و دریا انیمه چندین برابر زیبا تر میشه و به همین خاطر اصرار داشتم کسایی که انیمه رو بخاطر جو مدرسه ای نه چندان قوی دیدن کمی صبور باشند و منتظر از راه رسیدن اولین صحنه استخر انیمه باشند؛ و به صحنه رسیدیم و زیبایی صحنه آدمُ غرق در خودش می کنه .. جایی که پیکاری و فوتابا یک پیمان دوستانه و رویایی رو با هم می بندند. فوتابا ممکنه سریعاً بله رو برای غواصی کردن با پیکاری به زبون نیاورده باشه ولی خب، فکر کنم همه بدونیم که جوابش بله خواهد بود و با هیجانی که پیکاری بهش داد و اینکه چطور اونُ به اتاق باشگاه غواصی کشوند به راحتی میشه حدس زد که دل فوتابا برده شده و گیر دنیای غواصی افتاده. اما جدا از اتفاقاتی که بین دو کارکتر افتادباید از جلوه های تصویری عالی صحنه حرف بزنیم و بگیم که چقدر اونُ دوست داشتیم. من به شخصه از فرط زیبایی صحنه داشتم درون استخر انیمه غرق میشدم و هر لحظه ای که در اون صحنه دیدیم، پرش پیکاری، نگاه های تکو به پیکاری، شناور شدن پیکاری رو آب، دعوت پیکاری از تکو برای اومدن درون آب، ژس گرفتن تکو، و بعد پرشی که درون آب داشت ... و بعد هم که نقطه اوج صحنه، جایی که هر دو روی آب شناور شدن و دراز کشیدند ... بهم نگاه کردند و حتی مشاور چا هم در کنارشون درجه کاوایی و صحنه و انیمه رو بالاتر از حد ممکن برد. این یه صحنه رویایی در دنیای این انیمه ست و مطمئن تا انتهای سری در خاطر من باقی می مونه.









اما کمی به عقب برمیگردم .. شروع اپیزود .. از همون اول اپیزود یکی از خواسته های قبلی من برآورده شد و انگار من آرزو به دل نموندم! همونطور که فکر می کردم چپترهای مانگا کمی جابه جا شدند و تو همین اپیزود دوم بازم به چپترهای قبلی سر زدیم و صحنه های موردعلاقه من انیمه شدند. یکی اون صحنه پرش بلند پیکاری که نبودش به نظر من کمی منطقی میرسید .. فکر می کردم نمی خوان عنصر غیر واقعی پرش پیکاری رو تو فضای ملایم اثر نشون بدن ولی صحنه خلق شد و به خوبی به تم آروم انیمه تزریق شد. صحنه پرش زیباتر از اون چیزی که فکر می کردم از آب در اومد و رضایت من یکی رو به خوبی به دست آورد. یکی دیگه از صحنه های خوب شروع اپیزود هم، کورس گذاشتن کاتوری سنسی و پیکاری تو رسیدن به مدرسه بود ... رسیدن به بالای تپه، حیله بازی سنسی و بعد میونبر زدن پیکاری ... ! لحظات خوب و قشنگی که نبودنشون تو انیمه حسابی حیف بود. خوشحالم که اونا رو هم پوشش دادیم و حالا می تونیم با خیال راحت بگیم که قرار نیست چیز مهمی از دست بره و محتوای جالب مانگا مطمئناً به رشته تصویر در میان که یه چیز عالیه و همین انتظار هم از عوامل خوش سابقه اثر میرفت.

کلاً گذروندن یک صبح دل انگیز با کاتوری سنسی و پیکاری ارزش از خواب بلند شدنُ داره. از سوار اتوبوس شدنشون و بلایی که پیکاری با باد حرکت اتوبوس سر موهای سنسی آورد گرفته تا شیطنت سنسی سر زنگ توقف رو زدن و بعد مسابقه ای که دادن و میونبری که پیکاری زد. تو حین دیدن این لحظات یک طراوت خیلی خاص دل من رو گرفته بود، شاد بودم و این لحظات چقدر به دلم خوش اومدند. و وای اون لحظه ای که پیکاری به هوا بلند شد ... تو کادر دوربین موبایل تکو جا گرفت و چشمایی که به خودش خیره کرد. چه لحظه خاطرانگیز و بزرگی برای سری میشه ... از این لحظات خاطرانگیز زیاد داریم ... تا الان به راحتی تو همین دو اپیزود من چندین صحنه رو خاطرانگیز خوندم و فکر می کنم جداً همینطوره. این هفته هم صحنه پرش پیکاری و صحنه شنا در استخر به راحتی جز این دسته از صحنه ها قرار می گیرند.








نکته ای که اپیزود تونست بهش برسه نشون دادن جلوه های دریایی خوب کاره. اینکه با یک محیط استخر ساده هم تونستیم درک کنیم که پا به دریا گذاشتن در این انیمه مساوی میشه با دیدن زیبایی های بیشمار. تصور کنید ... که ماهی ها رو هم در کنار پیکاری و تکو ببینیم، اینکه جلبک ها رو ببینیم و اینکه ماسک های غواصی رو ببینیم که روی صورت اونا جا خوش کردن و اینکه چه چیزهای عجیب و چه صحنه های الهام بخش و التیام بخشی رو میشه در جای جای صحنه های غواصی این انیمه جا داد و مخاطب رو به اوج لذت رسوند.در کنار این موضوع یه نکته دیگه هم به رخ کشیده شد و اون جنبه آموزشی اثر بود.

جنبه آموزشی کار می تونه بهتر و بهتر بشه. تو همین اپیزود دوم درباره لباس های غواصی اطلاعاتی کسب کردیم. خیس و خشک بودن اونا و اینکه چه ربطی به فصل های سرد و گرم دارند. ظاهر لباس ها واقعاً هم تو دل برو بود و من یکی که اصلاً تکو رو بخاطر دوست داشتن لباس ها سرزنش نمی کنم! در کنار این بحث خیس و خشک بودن درباره زیپ های لباس هم کمی شنیدیم، هوای اضافه لباس ها رو با نشستن خارج کردیم و این فقط بخاطر یک صحنه کوتاه استخر بود. تصور کنید با دیدن کپسول های اکسیژن و لوازم حرفه ای غواصی به چه اطلاعات خوبی میشه دست یافت. امیدوارم جنبه آموزشی به همین شکل روون و ساده به بیننده توضیح داده بشند و در کنار این موضوع انیمه ملایمت خودش رو از دست نده. با هم به دنیایی پر از زیبایی و در عین حال آموزنده بریم و خوش باشیم.









[آموزش خالی کردن هوای اضافه‌ی لباس به تکو]

روی هم رفته، اپیزود دوم از نظر من بهتر از اپیزود اول بود و شاید نیمه دوم تاثیر بسزایی در تصمیم گیری من داشته باشه. صحنه شنا کردن تکو و پیکاری تو آب استخر مدرسه جز محبوب ترین صحنه های من از مانگای اثر بوده و هست. اینکه حتی در قالب سیاه و سفید مانگا هم چه طور به وجد اومده بودم و این صحنه رو میپرستیدم هنوز در خاطرم جا خوش کرده و این جادوی قلم آمانو سنسی رو نشون میده .. که چطور می تونه معصومتی رو به درجه بالایی برسونه و حالا در قالب انیمه تلاش عوامل دست به دست هم داده تا این لحظات رویایی به بهترین شکل ممکن به ما نشون داده بشند. و موسیقی گروه آکوستیک Gontiti که داره اپیزود به اپیزود بهتر میشه و تو این اپیزود به راحتی لحظاتی وجود داشت که من با خودم از موسیقی متن تعریف می کردم و الان فکر می کنم که انتظار کشیدن برای از راه رسیدن لینک دانلود موسیقی متن این انیمه لذت بخش خواهد بود.

اپیزود رویایی و عالی بود .. بهتر از این هم میشه .. منتظرم!


صحنه‌هایی از اپیزود :

- در رفتن خانم معلم :



- بزن بریم غواصی :



- این چه وضع شیرجه زدنه؟



- وای عاشق این حرکت تکو شدم ... چقدر ناز و دوست داشتنی شده بود :


- فوتابا موقع بیدار شدن خیلی نازه :



- انگار پیکاری دستش به هرچیزی میرسه اونُ بو می کنه :



- بازیگوشی پیکاری و اعصاب خردی معلم :





- مسابقه با معلم :





- واقعاً هم منظره خوبی بود .. من که خوشم اومد :



- پریدن پیکاری و تو کادر تکو قرار گرفتنش :











- جالبه که با ژس شیرجه و غواصی پایین میاد :



- غواص بودن سنسی هم مشخص شد .. سیگنال غواصی :



- نگاه ناز فوتابا از میون در :



- من که از دست مشاور چا خسته نمیشم .. خیلی تو دل بروئه :



- وااای اون پشت رو ببینین .. پوستر آلیسیا سانه ... یه جورایی! میشه ارجاع به آریا دونستش!!



- میمیک این لحظه پیکاری عالی بود :



- بیا شنا کنیم :





- به این لحظه ها نمیشه اشاره کرد ... فوق العاده زیبا بودن :









- این لحظه منُ کشت!!













- فرشته ای در میان آب :

Amanchu - Episode 01 - Checking the Manga

Amanchu - Episode 01 - Checking the Manga
مقایسه ای تصویری از محتوای اپیزود اول با مانگای اثر.







خب خب، یک فلش بک بزنیم و از مانگا حرف بزنیم : 3 چپتر اول مانگا به قسمت اول تبدیل شد که اقتباس به جا و خیلی مناسبی هم بود. تنها ایراد این بود که یکی دو صحنه از قلم افتادن و شاید به صلاحدید ساتو جونیچی و دیگر عوامل کنار گذاشته شدند. حال تو این پست به بعضی از آورده شده ها و نیاورده شده های مانگا اشاره می کنم و با هم خاطره اپیزود اول رو مرور می کنیم.


لحظه های به تصویر کشیده نشده :



- صحنه آشنایی اول معلم با پیکاری، که جور دیگه ای رخ داد و یه جورایی سر رسیدن به مدرسه با هم مسابقه میدادن!
تو اتوبوس همدیگه رو دیدن و بعد شروع به جلو رفتن کردند .. که پیکاری کمی هم روی اعصاب خانم معلم رفت :





+






- تو همین تعقیب و مسابقه، یکی از صحنه های مورد علاقه من از مانگا قرار داشت که به انیمه تبدیل نشد ... !
یه جورایی حیف شد ولی می تونم تصور کنم چرا این صحنه تو انیمه آنچنان مورد استفاده نیست :







- اینم یکی از لحظه های بامزه رد و بدل کردن سیگنال غواصی بین معلم و پیکاری (بعد از پرش پیکاری) :






- نوشته هایی که روی تخته سیاه دیدیم و با گچ نوشته شده بود کاور یکی از چپترهاست.
تو صفحه اول چپتر معلم رو در حال کشیدن اونا می بینیم :





لحظه های خوب و فوق العاده عالی اقتباس انیمه :

- لحظه شروع انیمه :






- لحظه از راه رسیدن فوتابا (تکو) به لب صخره :






- جریان سنگ انداختن تکو به زیر آب :









و ...

این لحظه که عالی به تصویر کشیده شد :





Love Live! Sunshine - Ep 02

Love Live! Sunshine  - Ep 02






دستی که به پیانو نمی رسید ...



چرا که نه؟! از جذب کردن دانش آموز انتقالی شروع کنیم! به نظر میرسید با پایانی که اپیزود قبل دیدیم همین اتفاق بیافته و ریکو تو لحظه لحظه اپیزود اونقدر ناز و دوست داشتنی بود که من به راحتی انتخاب اول چیکا و باشگاه آیدولیمونُ تحسین کنم و تو حین اپیزود دائم با خودم میگفتم آخ که چه عضو خوبی داره به گروه اضافه میشه! و یه بک گراند و داستان زیبا از ضعف ریکو رو به چشم دیدیم؛ از اینکه چرا دلسرده و چرا مدت هاست دست و دلش به پیانو زدن نمیره و به چه چیزی برای به جلو گام برداشتن نیاز داره. دلیل نه گفتن ریکو مشخص شد ولی مگه چیکا دست بردار بود؟ گیر دادن های وقت و بی وقت چیکا خنده دار بود و از اون لحظات هونوکایی بامزه رو برای استخدام اعضای جدید گروه داشتیم! ریکو و تم دریایی کارکترش دلپسندی عجیبی به دنیای انیمه بخشیدن. اینکه با نگاهی دریایی به دنبا راه گشا شدن مشکلاتش بود و اینکه ما رو با خودش به اعماق دریا برد ... وای که صحنه های غواصی چقدر زیبا بودند.

من فکر می کردم این فصل قراره فقط یک انیمه غواصی ببینم! ولی انگار لاو لایو هم سورپرایزی برای من داشت و چه از اون اپیزود اول که یک کارکتر غواص داشتیم و چه اینجا که ریکو بخاطر احساس نزدیکی بیشتر پیدا کردن با دریا و رسیدن به صدای دریا و در نتیجه پیدا کردن راه خودش در دنیای نواختن پیانو شروع به غواصی کرد. چیکا و یو هم بهمراه اون غواصی کردن و شاید زیباترین لحظات این اپیزود لحظاتی بود که ریکو در دل دریا دستای خودش رو به حالت نواختن پیانو بالا آورده بود و چشمانش برق میزد. یه لحظه فوق العاده فوق العاده زیبا و مسلماً خاطرانگیز برای طرفداران کارکتر ریکو همین صحنه فرو رفتن در دل آب بود .. به راحتی می تونم این خاطره خوب رو به ذهنم بسپرم و بعدها برای یادآوری اون برگردم و باز هم از دیدنش دلشاد بشم. فقط ببینید ... چه رویایی بود ^_^ :







و ... و ... این لحظه!!






+ دیگه چه چیزهایی داشتیم ...

یو ظاهراً تو طراحی و کشیدن نقاشی کارش خوبه و واسه همین لباسهایی رو واسه گروه طراحی کرد که بعضیاشون یه مقدار عجیب و غریب بودن. که البته انتظارش می رفت و تو این بین یه لباس قشنگ دیدیم که چشم چیکا هم همونُ گرفت و به نظر میرسه اولین لباس گروه اون لباس باشه. تو ادامه، رئیس شورا همچنان ساز مخالف زد. یکی نیست بهش بگه : "ما که می دونیم تو بالاخره کوتاه میای، چرا بازی در میاری؟ " ولی خب، جالب بود که به عشقش به میوز نیمچه اعترافی کرد. "نیمچه" ، چون یهو قصد پس گرفتن حرف خودشُ داشت ولی بلندگو روشن بود و همه صداشُ شنیدن! نمی دونم به این جریان بلندگو در آینده ارجاعی داشته باشیم یا نه ولی تصور می کنم نقش روبی در راضی کردن دایا سان (رئیس شورا) پررنگه ... خواهر بودن روبی و دایا هم یکی از نکات جالبی بود که تو این اپیزود درباره کارکترها فهمیدیم .. من که اصلاً فکرشم نمی کردم!! یکی موهاش سیاهه و یکی قرمز .. کی تصورشُ می کرد؟! ولی بهرحال انگار روبی خواهر کوچولوی دایاست و باید دید چطور این دوتا رو میشه به گروه آیدولیمون بکشیم!

حرف از روبی شد .. جا داره ابر صحنه کارکترش اشاره کنم .. جایی که با حماقت تمام طعمه چیکا رو گاز زد و رفت تو دهان شیر! تو اوج نازنینی و با معصومیت کامل گول یه آب نبات رو خورد و سر از بغل چیکا چان در آورد. خیلی صحنه باحالی بود و این یکی از خصوصیاتیه که می تونیم بهش مانور داشته باشیم و تو شخصیت پردازی روبی بهش چشم داشته باشیم .. اینکه در عین نازنینی و خجالتی بودن، حسابی ساده ست و معصومیت خاصی تو باور کارکترش وجود داره.


صحنه گول زدن روبی توسط چیکا با آبنبات :














این اپیزود زیاد از کانون، هانامارو و یا بقیه چیزی ندیدیم و به نظر میرسه به روتین "هر اپیزود، جذب یک عضو برای گروه" پا گذاشتیم! اینجوری کمی طول می کشه تا گروه تشکیل بشه ولی مسلماً بعدها ارزشمند میشه؛ اینکه به کارکترها و ملحق شدنشون به باشگاه بها داده میشه و هر کدوم به بیننده شناسونده میشن! باید بگم که این اپیزود نحوه کشوندن ریکو به باشگاه حسابی دلمُ گرفت و خصوصاً لحظات آخر، جایی که مشخص شد چیکا و ریکو همسایه هستن و اونجوری به دنبال گرفتن دست همدیگه بودن ... ! پرداخت صحنه های مربوط به ریکو به نحو احسن انجام گرفت و از همه چیز کارکترش رضایت کامل داشتم. چهره کارکترش با طراحی زیبایی که داره قابلیت داشتن درام رو داشت و همین جریان دور شدن از پیانو رو لذت بخش تر می کنه! حالا باید دید اضافه شدن یک آهنگساز به خوبی ریکو چه تاثیری روی فضای انیمه و گروه آیدولی میذاره. آیا باعث میشه رئیس شورا نظرش عوض بشه؟ این یکی رو نه می دونم ولی مطمئنم اگه عضو بعدی از راه برسه، رئیس شورا کم کم نرم میشه و بعد باید ببینیم خودش چطور به گروه می پیونده!

روی هم رفته اپیزود خیلی دلچسبی بود. همه چیز داشت؛ کمدی، غواصی، درام، جذب عضو، طراحی لباس برای گروه، گول زدن روبی به شکل بچگانه و ... ! با دیدن اپیزود دوم دلم حسابی گرم شده که لاو لایو مسیر درستی رو در پیش گرفته و چقدر از اینکه به حواشی کار سر بزنم لذت میبرم. همین دو هفته اونقدر فن آرت و لحظات زیبای مربوط به این انیمه رو در جای جای اینترنت و اینستاگرام دیدم که جداً لبخند رضایت روی لبم نشسته و میدونم این سری محبوبیت لازم رو برای خودش بدست میاره ... پس پیش به سوی کامل کردن تیم آیدولی رویاییمون و اجرای آهنگ هایی گوش نواز و دل انگیز!


صحنه‌هایی از اپیزود :

- لحظات غواصی!!













- "بذار لبخند روی لبت بشینه و بتونی دوباره پیانو بزنی" :







- ترسیدن ریکو از سگ مسافرخونه، حتماً بازم بعد بهش اشاره ای میشه :






- چه بلایی سر مهمون خونه آوردن :



- ریکو میمیک ترسناک هم داره :





- دست هایی که توسط چیکا گرفته شدند :





- طراحی های یو برای لباس :



- رئیس شورای همچنان مخالف :



- اتوبوس، در کنار هانامارو و روبی :



- یکی از لحظات کمدی عالی اپیزود. جایی که چیکا شیطنت کرد.



- شات هایی زیبا از ED :





Handa-Kun - Episode 01

Handa-Kun - Episode 01





نباید با خیال دیدن باراکامون دوم به سراغ این انیمه برید.


این جمله اولیه که بعد از دیدن انیمه برای توصیه به دیگران به ذهن من رسید. انیمه قرار نیست شبیه باراکامون باشه و بجز کارکتر اصلی و چند کارکتر فرعی چیز مشترکی رو با اون انیمه نخواهد داشت. ژانرها متفاوته، فضاسازی ها و درجه ملایمت کار زمین تا آسمون با هم فرق دارند. اینجا با یک گروه کارکتر جدید روبرو هستیم و یه آدم اعصاب خرد و منزوی به نام هاندا که باید باهاش بخندید و جلو رفت! پس از اون رویای دنیای روستایی خارج بشید و با یک نگاه متفاوت به سراغ این انیمه بیاید. در این صورت می تونید از دیدن یک کمدی خوب لذت ببرید و بعد از دیدن اپیزود اول باید بگم من از حس و حال کمدی کار خوشم اومد ... خصوصاً نیمه دوم انیمه که جریان به جاهای خوب و اصلی رسید.

نیمه اول کمی تا قسمتی عجیب بود. هدف از شروع کردن انیمه با چنین نیمه ای رو نفهمیدم ولی در عین عجیب بودن کمی هم واسم جالب بود و خوشم اومد. صحبت از استودیوهای سازنده و داشتن کمدی در مورد خود ساخت انیمه آدمُ ناخودآگاه یاد گینتاما میندازه. بودن کارکتر عینکی داستان، جونیچی هم دلیل بر علت شد تا من یاد شینپاچی بیافتم .. اعصاب خوردی های جونیچی در نوع خودش جالب بود و کمدی رو بهتر کرده بود .. دیالوگای خوبی داشت. از بین بقیه پسرها هم یوکیو با اون حس و حال بی حالش کارکتر باحالی دیدم! حالا از این حرفا که بگذریم که کنجکاوم ببینم تو ادامه بازم چنین بیت خارج از انیمه ای رو خواهیم داشت یا که نه! قراره از این به بعد به هاندا تمرکز کنیم که امیدوارم اینطور باشه و به حاشیه نریم!

روی هم رفته شروع خوبی بود ... جریان نامه عشقی هم واسه شناخت کارکتر هاندا سناریوی کافی و ساده ای بود.


صحنه‌هایی از اپیزود :

- این جماعت عجب انیمیشن خوش رنگی ساختن! ماشالا استعداد :



- برخورد و دیالوگ های هاندا با نامه عشقی عالی بود :





- دختر بیچاره .. به بد کسی دل بست :