چهار اپیزود طول کشید ولی .. بالاخره به بهترین زوج انیمه رسیدیم!
هانامارو و روبی چـــــان!
اجرا با موفقیت انجام شد و گروه آیدولی مدرسه تاییدیه لازم رو گرفت تا
بتونه فعالیت کنه. همین بهونه خوبی شد که چیکا دوباره به هانامارو و روبی
گیر بده. و همین بهونه خوبی شد که ما یک اپیزود کامل صدای بی نهایت نازنین روبی چانُ بشنویم!
وای روبی چه صدای معصومی داره. باورم نمیشه این دوبلورهای تازه کار چه خوب
دارن نقش های خودشونُ ایفا می کنن. در حدی که من در طول اپیزودهای قبلی،
هر دفعه صدای روبی چانُ میشنیدم دلم می خواست بیشتر حرف بزنه و بیشتر صداشُ
بشنوم ... و این قسمت چهارم از این لحاظ عالی بود؛ هرچی دلم خواست صدای
روبی رو شنیدم و غرق در لذت شدم. و هانامارو؟ هانامارو از اپیزود اول
کارکتر محبوب من از سری بوده ... دوسش دارم و فکر می کنم در کنار روبی چان
یه زوج طلایی رو واسه صحنه های کمدی و احساسی انیمه تشکیل میدن. باقی
دوبلورهای انیمه هم تا به اینجا حسابی گل کاشتن و ایراد خاصی از اونا در
ذهنم جا خوش نکرده.
از احساسی شدن انیمه حرف میزنم، این اپیزود چهره خوبی از رابطه دوستی
هانامارو و روبی رو بهمون نشون داد. اینکه هانامارو چه دوران کودکی
معصومانه ای رو گذرونده و چقدر تنها بود و اینکه چه احساس مسئولیت و دوست
داشتنی در مقابل روبی داره و چقدر می خواد اونُ به چیزایی که دوست داره
برسونه! همین باعث شد که به اصرار هانامارو، روبی و هانامارو به طور
امتحانی هم که شده باشگاه آیدولی رو یه امتحان کنن. و خب همه می دونیم که
این امتحانی اومدن اونا مساوی میشه با دائمی موندنشون ... که یه جورایی
بامزه ست. روبی بخاطر دایا کمی معذب بود ولی خب تشویق های هانامارو کار
خودشو کرد و روبیِ عشق آیدول ها رو به دنیای آیدول های مدرسه ای کشوند.
++
- میمیک هایی زیبا از هانامارو و روبی :
- کانان در کنار ماری :
- هانامارو در حال تمرین :
- لحظات احساسی آخر اپیزود :
نقطه خاص! جایی که همه چیز رنگ می گیره!
هر سری آیدولی، وقتی که شروع میشه به نقطه خاص یا نقطه عطفی نیاز داره؛
جایی که اتفاقی خاطرانگیز در اون سری بیافته و گام بزرگی برای بچه های گروه
آیدول انیمه باشه. اپیزود سوم، همون لحظه خاص برای انیمه Sunshine بود.
جایی که مثل سری قبلی لاو لایو یه اجرای خلوت از گروهُ دیدیم .. جایی که
همه چیز مطابق انتظارات پیش نرفت و بعد ناگهان همه چیز زیر و رو شد ولی خب
برای اینکه به اون صحنه برسم باید به عقب تر برگردم و از اینکه چطور به
اونجا رسیدیم بیشتر بگم.
از قرار معلوم ماری کله گنده تر از این حرفاست و بخاطر کمک مالی زیادی که
خانواده ش به مدرسه داشته پست مهمی تو مدرسه داره!! من فکر می کردم فقط یه
بچه پولدار ساده باشه ولی انگار چیزی بیشتر از اینهاست!
بهرحال از راه رسیدن ماری خوب بود .. حداقل باعث شد که شوخی طرفدارای
انیمه با کم حضور بودن کارکترش تموم بشه. شوخی ای که سر نبودن ماری تو
جریان داستان مد شده بود و سر زبون ها بود :
++
- پوستر میوز روی دیوار اتاق چیکا :
- همونطور که فکر می کردم ریکو هنوزم با سگه درگیری داره :
- فوتابا موقع بیدار شدن خیلی نازه :
- انگار پیکاری دستش به هرچیزی میرسه اونُ بو می کنه :
- بازیگوشی پیکاری و اعصاب خردی معلم :
- مسابقه با معلم :
- واقعاً هم منظره خوبی بود .. من که خوشم اومد :
- پریدن پیکاری و تو کادر تکو قرار گرفتنش :
- جالبه که با ژس شیرجه و غواصی پایین میاد :
- غواص بودن سنسی هم مشخص شد .. سیگنال غواصی :
- نگاه ناز فوتابا از میون در :
- من که از دست مشاور چا خسته نمیشم .. خیلی تو دل بروئه :
- وااای اون پشت رو ببینین .. پوستر آلیسیا سانه ... یه جورایی! میشه ارجاع به آریا دونستش!!
- میمیک این لحظه پیکاری عالی بود :
- بیا شنا کنیم :
- به این لحظه ها نمیشه اشاره کرد ... فوق العاده زیبا بودن :
- این لحظه منُ کشت!!
- فرشته ای در میان آب :
لحظه های به تصویر کشیده نشده :
- صحنه آشنایی اول معلم با پیکاری، که جور دیگه ای رخ داد و یه جورایی سر رسیدن به مدرسه با هم مسابقه میدادن!
تو اتوبوس همدیگه رو دیدن و بعد شروع به جلو رفتن کردند .. که پیکاری کمی هم روی اعصاب خانم معلم رفت :
+
- تو همین تعقیب و مسابقه، یکی از صحنه های مورد علاقه من از مانگا قرار داشت که به انیمه تبدیل نشد ... !
یه جورایی حیف شد ولی می تونم تصور کنم چرا این صحنه تو انیمه آنچنان مورد استفاده نیست :
- اینم یکی از لحظه های بامزه رد و بدل کردن سیگنال غواصی بین معلم و پیکاری (بعد از پرش پیکاری) :
- نوشته هایی که روی تخته سیاه دیدیم و با گچ نوشته شده بود کاور یکی از چپترهاست.
تو صفحه اول چپتر معلم رو در حال کشیدن اونا می بینیم :
لحظه های خوب و فوق العاده عالی اقتباس انیمه :
- لحظه شروع انیمه :
- لحظه از راه رسیدن فوتابا (تکو) به لب صخره :
- جریان سنگ انداختن تکو به زیر آب :
و ...
این لحظه که عالی به تصویر کشیده شد :
دستی که به پیانو نمی رسید ...
چرا که نه؟! از جذب کردن دانش آموز انتقالی شروع کنیم! به نظر میرسید با
پایانی که اپیزود قبل دیدیم همین اتفاق بیافته و ریکو تو لحظه لحظه اپیزود
اونقدر ناز و دوست داشتنی بود که من به راحتی انتخاب اول چیکا و باشگاه
آیدولیمونُ تحسین کنم و تو حین اپیزود دائم با خودم میگفتم آخ که چه عضو
خوبی داره به گروه اضافه میشه! و یه بک گراند و داستان زیبا از ضعف ریکو رو
به چشم دیدیم؛ از اینکه چرا دلسرده و چرا مدت هاست دست و دلش به پیانو زدن
نمیره و به چه چیزی برای به جلو گام برداشتن نیاز داره. دلیل نه گفتن ریکو
مشخص شد ولی مگه چیکا دست بردار بود؟
گیر دادن های وقت و بی وقت چیکا خنده دار بود و از اون لحظات هونوکایی
بامزه رو برای استخدام اعضای جدید گروه داشتیم! ریکو و تم دریایی کارکترش
دلپسندی عجیبی به دنیای انیمه بخشیدن. اینکه با نگاهی دریایی به دنبا راه
گشا شدن مشکلاتش بود و اینکه ما رو با خودش به اعماق دریا برد ... وای که صحنه های غواصی چقدر زیبا بودند.
من فکر می کردم این فصل قراره فقط یک انیمه غواصی ببینم!
ولی انگار لاو لایو هم سورپرایزی برای من داشت و چه از اون اپیزود اول که
یک کارکتر غواص داشتیم و چه اینجا که ریکو بخاطر احساس نزدیکی بیشتر پیدا
کردن با دریا و رسیدن به صدای دریا و در نتیجه پیدا کردن راه خودش در دنیای
نواختن پیانو شروع به غواصی کرد. چیکا و یو هم بهمراه اون غواصی کردن و
شاید زیباترین لحظات این اپیزود لحظاتی بود که ریکو در دل دریا دستای خودش رو به حالت نواختن پیانو بالا آورده بود و چشمانش برق میزد.
یه لحظه فوق العاده فوق العاده زیبا و مسلماً خاطرانگیز برای طرفداران
کارکتر ریکو همین صحنه فرو رفتن در دل آب بود .. به راحتی می تونم این
خاطره خوب رو به ذهنم بسپرم و بعدها برای یادآوری اون برگردم و باز هم از
دیدنش دلشاد بشم. فقط ببینید ... چه رویایی بود ^_^ :
شیرجه زدیم، رفتیم به درون آب و نوبت به غواصی رسید!
من هنوز به اوپنینگ انیمه نرسیده بودم که خودم رو احساساتی و پر از شور دیدم؛
اینکه چطور OP از تمام علائقی که دوست دارم تو این انیمه حرف زد واسم
رویایی بود .. لحظه ای که آهنگ اوج گرفت فوق العاده زیبا بود و از نشون
دادن صحنه های غواصی واقعاً لذت بردم و تو ادامه اونقدر غرق در فضای انیمه
بودم که تمام 20 دقیقه برای من تو یه چشم بهم زدن تموم شد. از دیدن
اپیزود راضی هستم و فکر می کنم انیمه خیلی با اون چیزی که تو ذهنم می
طلبیدم همخونی داره؛ انتظاراتم از دیدن پیکاری برآورده شد ... یه دختر فوق
شنگول و شادُ دیدیم و در کنارش یه دختر مهربون و احساسی به نام فوتابا
(تکو) که نکته جالب واسه من این بود که تکو تو مانگای انگلیسی به نام
Dotty شناخته میشد و همش منتظر بودم کلمه "داتی" رو بشنوم که حال با خوندن
نظرات مختلف متوجه شدم اون انتخاب مترجم انگلیسی بوده و در اصل "تکو" لقب
اصلی فوتاباست.
بهرحال از این جریان اسم که بگذریم، یه زوج دخترانه رویایی رو داریم!
زوجی که میشه به راحتی قبولشون کرد .. پیکاری آماده ست که دست تکو رو
بگیره و به دریا بکشونه. لحظات ابتدایی و آشنا شدن با جریان غواصی آمانچو
خیلی حس و حال خاطرانگیزی داره؛ اینکه چطور پیکاری با تشت زیر آب وقتشُ
میگذروند منُ یاد لحظاتی می ندازه که خودمُ روی آب شناور می کنم و از بودن
روی آب لذت میبرم. یعنی این خصوصیت کارکتری پیکاری برای زیرآب موندن رو
به خلق و خوی خودم نزدیک می بینم که یه چیز عالی واسه منه. می تونم بهتر
کارکترشُ بپذیرم.
جایی که تکو با دیدن حباب های بالا اومده از آب سنگی انداخت و پیکاری جاخالی داد شاید اولین لحظه کمدی شیرین انیمه بود.
این سبک و جنس کمدی انیمه ست؛ نرم و لطیف و نه آنچنان اغراق آمیز! قرار
نیست پای دیدن انیمه قهه قهه بزنید بلکه قراره لبخند بزنید ... اونم یه
لبخند از ته دل و با تمام وجـــودتون! اتفاقی که واسه من افتاد و با دیدن
صحنه های زیرآب پیکاری ناخودآگاه نیشم باز شده بود.
و بعد به جریان معلوم شدن کار مادربزرگ و پیکاری رسیدیم؛ اینکه اونا
غواصی رو به دیگران نشون میدن و همین باعث شده که پیکاری علاقمندی بیشتری
به این شغل داشته باشه. جماعتی که غواصی کرده بودند تونجیرو خوردند و ... !
روی هم رفته مقدمه رو خیلی دوست داشتم .. یه حس روستایی و خودمونی خیلی
قشنگ درونش بود. نیازی به پیچیده بودن نداریم .. همین نوه ای در کنار
مادربزرگش و صحبت از دریا می تونه پر از زیبایی باشه! و وقتی نفر سومی از
شهر به اینجا میاد و مادربزرگ در کنارش از وسعت دریا سخن میگه دیگه شگفتی
اثر به چند برابر میرسه! فوتابا با رسیدنش چهره ای غمگین رو به صورت داشت
ولی طولی نکشید که جادوی آدمای اطرافش اونُ احاطه کرد و غرق در کنجکاوی در
مقابل پیکاری شد. وسعت دریایی که به چشم دیده بود در وجود انسان های اطراف
خودش به چش می خورد؛ داشتن خصوصیاتی کاملاً متفاوت در درون شخصیت پیکاری
فوتابا رو به سمت اون کشوند.
- شات زیبای OP ، پیکاری و تکو در کنار هم :
- ابزار و لوازم غواصی رو تو لحظاتی دیدیم! بعدها بیشتر باهاشون آشنا میشیم :
- پیکاری و تشت باحالش :
- یه لبخند فوق العاده زیبا از پیکاری :
- انس کودکانه ای که پیکاری با میزش داشت خیلی نازنین بود :
- آخه سوت سرکلاس می خوای چیکار؟!
- معلم داستان جنبه خشن هم داره!!
- این یکی از لحظات فوق محبوبم از اپیزود اول بود ... ذره بین به دست شدم :
- واو ، میمیک معلم از نزدیک چه با وقار بود :