M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

WataMote Episode 06 // Anime

WataMote Episode 06 // Anime



اینم یه نحوه دیدن آتیش بازی فستیواله! لول. فکرشم نمیکردم که چنین چیزی تو سر اون پسرا بگذره؛ درسته هتل رو دیدیم ولی چون ساعت آتیش بازی بود و معمولا واسه دیدن آتیش بازی روی پشت‌بوم یک جا جمع میشن و از اون طرف توموکو کُل اپیزود رو دنبال کسی بود که باهاش آتیش بازی رو ببینه، بخاطر همین یه مقدار دور از انتظار بود. خنده‌دارتر اینه که بعد از دیدن صحنه کامل، برگردید و مکالمه توموکو و اون دوپسرو گوش کنید. اینکه ازشون اجازه میخواد که باهاش اونجا بمونه و اونا تو جواب میگن که اشکال نداره و ما اینجا رو نخریدیم. شروع اپیزود اونقدرا عالی نبود ولی در عوض پایان‌بندی اپیزود جبران‌کننده بود. حمله مورچه‌ها و توهمات توموکو در مورد اینکه بقیه بهش دارن توجه میکنن، هم خیلی باحال بود. صحنه‌های حرف زدن با برادرش هم داره به صورت همیشگی در میاد و بی‌توجهی که توموکی بهش داره در نوع خودش خیلی خنده‌داره. یه صحنه گربه|گربه WTF دار هم داشت که البته به داستان اپیزود میخورد.


++

- طالع‌بینی و کوکاکولای سیاه



- آخرین صحنه :



--

Love Lab - Episode 07 // Anime

Love Lab - Episode 07 // Anime


قسمت خوبی بود. جزییات بیشتری از اون دو نفر روزنامه مدرسه دیدیم، البته هنوز جای کار زیادی دارن و فکر کنم بیشتر از اینا باید ازشون چیزی ببینیم. مهمترین تمرکز اپیزود بازم به ریکو برمیگشت، کُل اعضای شورا به خونه ریکو رفتن و تصمیم داشتن با داداشِ ریکو تمریناتشون رو انجام بدن! (تمریناتی که انجام نشد) روی هم رفته برخوردهای ریکو و داداشش و البته رن و ماکی خیلی خنده دار و باحال بود. انتظاراتی که از کارکتر رن داشتم، برآورده شده؛ به جای تبدیل شدن به یه کارکتر اعصاب خورد کن و غیرقابل تحمل، داداش خنده دار و جالبی ــه. پدر ریکو رو هم تو اپیزود دیدیم، یه جورایی عجیب بود و زیاد به نقش پدر نمیخورد. آخر اپیزود با برملا شدن نمره ریکو، مادرش اونو مجبور کرد که از هفته بعد مدرسه جبرانی بره، جایی که اون پسرا، یان و ساچا هم درس میخونن. صحنه آخر اپیزودشون هم خیلی جالب بود. احتمالا وقت حضور اونا بخاطر این موضوع جبرانی رفتن ریکو بیشتر شه. خیلی دوست دارم یه برخورد دیگه بین ماکی و یان ببینم، امیدوارم تو اپیزودهای بعد بتونیم ببینیمش.

صحنه‌های جالب اپیزود :

- تحمل اتمسفر سنگین ورود ماکی توسط رن :



- ماکی و روز اومدن به خونه ریکو :



- درگیری‌های میزوشیما و ریکو هنوز ادامه داره :



- آلبوم عکس ریکو هم جالب بود :



- جواب پس دادن سوزو و رفتارش خیلی خنده‌دار شده بود :



- یکی از بهترین صحنه‌های ریکو، خجالتی شدنش تو آخر این اپیزود بود :



--

Tamayura - More Aggressive // Episode 07

Tamayura - More Aggressive // Episode 07



وقتِ تجدید دیدرا با دوستای قدیمی و دوران بچگی رسیده. چیهیرو و دوست جدیدش تومو چان، بلاخره فرصت آشنایی با تومو چان به وجود اومد و تونستیم اونو تو این اپیزود ببینیم. اپیزود خیلی خوبی بود و به سفر بچه‌ها به شیوری، محل زندگی سابقِ فوو چان پرداخت. ماشینِ سایومی که هفته قبل خراب بود، این هفته روبه راه شده بود و با اون به سمت شیوری حرکت کردن. نکته جالب و ریزی که تو این اپیزود وجود داشت، حضور پررنگ مومونکو ساما بود؛ گربه دوست داشتنی انیمه که یواشکی سوار ماشین شد و هیچ کس متوجه حضورش در بین اونا نشد. حتی تو شهر شیوری دوستایی رو هم پیدا کرد که تو ادامه و قسمت عکس‌های اپیزود، بهش اشاره میکنم. توموچان علاقه زیادی به نشون دادن شهر شیوری به بچه‌ها داشت و بخاطر همین شروع به رفتن به جاهای مختلف شهر کردن. خاطرات زیادی از پدر فو زنده شد و حتی فلش‌بک‌هایی رو هم دیدیم. مسلما بهترین فلش‌بک اپیزود به قسمت مسابقه آتیش‌بازی برمیگرده و اینکه جرقه کدوم شرکت کننده زودتر خاموش میشه. بجز OP و ED اپیزود، تو اواخر قسمت، یه خیلی زیبای دیگه هم پخش شد و کاملا فضای آتیش بازی رو دلچسب و آرامش بخش کرده بود. فو از خوشحالی‌ش به دلیل اومدن به شیوری حرف زد و اینکه چقدر خوشحاله که این ریسک رو کرده و با هجوم خاطرات روبرو شده. اینجوری که از دیالوگ‌ها مشخص بود، ظاهرا اپیزود بعد هم به آتیش‌بازی تو تاکیهارا پرداخته میشه. خوبی که اون اپیزود میتونه داشته باشه، حضور کانائه‌ست که نبودش تو این اپیزود کاملا احساس میشد.

صحنه‌های جالب اپیزود :

- مومونکو ساما بهمراه دوستای جدیدش تو شهر شیوری :



- مومونکو ساما با لباس ملوانی!



- صحنه‌ای که نزدیک بود سایومی چیهیرو رو با ماشین بزنه و البته Tehe گفتنش!



- ملاقات فو و چیهیرو :



- پُر حرفی توموچان و سوال پیچ کردن فو :



- فلش‌بک مربوط به آتیش‌بازی :



- سوار بر فری و یوکاتا پوشیده :



- مراسم آتیش‌بازی :

--

Achilles and the Tortoise 2008 // Takeshi Kitano

Achilles and the Tortoise 2008 // Takeshi Kitano

--


--

George Carlin - You Are All Diseased

George Carlin - You Are All Diseased

--








--

Kamisama no Inai Nichiyoubi - 06 // Anime

Kamisama no Inai Nichiyoubi - 06 // Anime



اپیزود احساسی خیلی خوبی بود. تو این اپیزود زیبایی انیمیشن و موسیقی در کنار هم به چشم می‌اومد و واقعا تاثیرگذار بود. البته من هر اپیزود از موسیقی چیزایی میگم ولی واقعا یکی از نکات مثبت انیمه‌ست و جا داره بارها به اون اشاره کنیم. آی با پی بردن به اینکه اولا هم مثل اون از مرده بودن اطرافیانش بیخبره، تصمیم گرفت که حقیقت رو به اون بگه. قدرتی که اولا داشت و نگاهی که با اون میتونست انسان‌ها رو بکشه، واقعا وحشت‌برانگیز بود و صحنه‌ای که اون آدما با نگاهش مردن، ظاهر شاهزاده و انیمیشن کار خیلی خوب از آب در اومده بود. مرد ماسک‌دار رو هم دوباره دیدیم که ظاهرا بوسیله شاهزاده تبدیل به یه مُرده شده و کیریکو از دوران کودکیِ شاهزاده دستور داشته که اونو فریب بده و گول بزنه. در صورتی که اولا یه جورایی حقیقت رو درک میکرده و حتی وقتی که آی حقیقت رو بهش گفت، به راحتی با قضیه کنار اومد. به نظر من، نیمه دوم اپیزود و تقابل صحنه بین کیریکو، آی و اولا عالی بود و وارد شدن به اون فضای تخیلی و حرف‌زدن‌هاشون خیلی حس خوبی داشت. | اگه اشتباه نکنم، قسمت بعد وارد یه آرک جدید میشیم، آرکی که حالت مدرسه‌ای داره. باید ببینیم انیمه تو ادامه چه چیزایی برای ارائه دادن داره. |

صحنه‌های جالب اپیزود :

- نگاه مرگ‌بار اولا به اون جمعیت :



- اولا بدون ماسک :



- کیریکو در حال صحبت با بقیه :



- صحنه به آغوش گرفتن آی توسط اولا ... به صورت غیرمستقیم و از طریق کیریکو :



+

- کارکتر جدیدی که اپیزود بعد به انیمه اضافه میشه :



--

Movies i've recently seen

Epic
2013



وقتی نمره IMDb و لیست دوبلورهای انیمیشن رو دیدم، ناخودآگاه سطح انتظاراتم پایین اومد و حس میکنم یکی از دلایلی که باعث شد از انیمیشن لذت ببرم، همین موضوع بود. به دلیل معرفی خوبِ کارکترها که تو نیمه اول انجام گرفت، وارد شدن به فضای انیمیشن کار راحتی بود و مثل خیلی از انیمیشن‌های دیگه نیمه اولشو رو دوست داشتم و جالب کار کرده بودن. تمرکز اصلی من و چیزی که چشم به راه دیدنش بودم، دیدن نیمه دوم فیلم و تعادلی بود که با نیمه اول قرار بود برقرار کنه. خوشبختانه اُفت چندانی نسبت به نیمه اول نداشت و روند خوبش رو حفظ کرد. کار دوبلورها فوق‌العاده نبود ولی تونسته بودن کارکترها رو باورپذیر کنند و روی هم رفته نظر مثبتی نسبت به صداپیشه‌هاش دارم. تو این بین، بودن Pitbull هم واسم عجیب بود ولی خوب مسلما جالب‌ترین مسئله دوبلوری واسه من، حضور والتز بین دوبلورها بود که کارشم خیلی جالب بود. در مورد کارکترها، خوب بود که یه کارکتر دختر رو به عنوان کارکتر اصلی تو انیمیشن داشتیم و نقطه قوت خوبی برای داستان محسوب میشد بعلاوه اینکه، کارکترهای محبوبم از انیمیشن اون دو حلزون بودن که کمدی خوبی رو وارد کار کرده بودن و تعامل جالبی با ام‌کی و ناد داشتن.

کارِ انیمیشن سطح خیلی خوبی داشت و به ندرت ضعفی در صحنه‌ها به چشم می‌اومد، طراحی چهره‌ها و موجودات جالب بود و در کنار موسیقی نسبتا خوب انیمیشن تحرک‌های خوبی جریان داشت. فضای انیمیشن یه کوچولو منو به یاد How to Train Your Dragon می‌انداخت، حس میکنم شباهت‌هایی بین‌شون وجود داره ولی خوب محیط کُلی بین دو انیمیشن کاملا متفاوته. روی هم رفته از اون انیمیشن‌هاییه که هرکسی رو راضی نمیکنه و ممکنه نقاط مثبتی که من بهشون اشاره کردم، برای یه نفر دیگه نقطه منفی باشه؛ Epic برای هرکسی Epic نیست. برای منم Epic نبود ولی به نظر من حسابی سرگرم‌کننده بود. احتمالا رده سنی پایین‌تر به راحتی لقب Epic رو به این انیمیشن بدن و از دیدنش حسابی لذت ببرن.

6.5/10


--


Blood and Wine
1996



فیلمی جنایی با بازی جک نیکلسون و جنیفر لوپز (!) همبازی کردن تو بازیگر کاملا متفاوت و دور از ذهن تو چنین فیلم جنایی اونقدرا بد از آب درنیومده. البته اینجا لوپز خیلی جوونه و از ظاهر خیلی خوبی برخورداره و بخاطر همراه بودن با بقیه بازیگرای حرفه‌ای فیلم، تونسته از پس نقش خیلی خوب بربیاد. جک نیکلسون مثل همیشه خوب بود و بازم یه دیالوگ‌هایی داشت که من فکر میکنم عالی به نمایش در آوردنشون فقط از عهده نیکلسون برمی اومده. اما در کنار نیکلسون مایکل کین هم خیلی خوب ظاهر شده بود. نکته جالب در مورد مایکل کین تو این فیلم اینه که، اون بعد از بازی در Bullet to Beijing محصول 1996 تصمیم به خداحافظی از دنیای بازیگری گرفته بوده ولی با اصرار نیکلسون راضی میشه به دنیای بازیگری برگرده. خود فیلم و داستان معمولی بود و چیزی که واسم عجیب بود، استفاده از موسیقی بود؛ گاهی تو صحنه‌های خیلی معمولی، یه موسیقی تُند و مرموز جنایی پخش میشد که کاملا بیننده رو از فضا دور میکرد. حس میکنم هدف کار جنایی‌تر کردن فضای فیلم بود ولی بهرحال هدف به سرانجام نرسیده بود و حداقل برای من نتیجه برعکس داشت.

6.3/10


--


The Muppet Movie
1979



از اونجایی که The Muppets ــه 2011 واسم جالب بود، گفتم این فیلم رو هم یه امتحانی کنم. فیلم خوب و سرگرم‌کننده‌ای بود ولی گاهی حس نصفه‌نیمه موندن بهم دست میداد؛ بعضی از قطعات یا صحنه‌ها رو دوست داشتم ادامه بدن یا مثلا حس میکردم میتونستن بیشتر از نقطه پایان فیلم جلو برن. بهرحال کارکتر کرمیت اینجا هم عالی بود و دلیلی اصلی جذابیت فیلم بود، مسیر سفرش، آشنایی‌ش با بقیه کارکترها حس خوبی داشت و فیلم رو دیدنی کرده بود.

6.5/10


--


Call Me Madam
1953



موزیکالی معمولی با بازی دونالد اوکانر. چیز فوق‌العاده خاصی نداشت و صرفا برای ادامه دادن کارنامه اوکانر به نظر فیلم خوبی برای دیدن میاد. اوکانر اینجا هم از چهره کمدی و استایل کمدی رقص خودش استفاده کرده بود و شاید بشه بهترین سکانس‌ش رو رقص کنار بادکنک‌ها دونست. بجز اوکانر، بقیه بازیگرا رو زیاد خوب ندیدم و داستان هم اونقدرا سرگرم‌کننده نبود. روی هم رفته اگه بخوام فقط قطعات موزیکالش رو درنظر بگیرم، نمره 7 رو بهش میدم ولی بصورت کُلی نمره‌ش پایین میاد.

6/10


--


The Girl Who Leapt Through Time
2006



عالی بود، یه انیمه سینمایی خیلی سرگرم‌کننده. موضوع خیلی جذاب سفرها و جهش‌های زمانی با استفاده از روند داستانی جالب و کارکترهای خیلی خوب. شاید خیلی‌ها با دیدن انیمیشن کار به اون ایراد بگیرن و از ضعف انیمیشن‌ش بگن ولی به نظر من تنها چیزی که انیمیشن داشت، متفاوت بودنش بود و اصلا کم‌کاری یا ضعفی درش دیده نمیشد. نسبت به انیمه‌های امروزی کمی متفاوت بود ولی حس نزدیکی خوبی رو بین بیننده و فضای انیمیشن ایجاد میکرد. شخصیت‌پردازی قوی ماکوتو و همراهی طولانی که بیننده در طول انیمه باهاش داشت، خیلی خوب بود. همراه شدن با اون تو ماجراجویی‌های جهش‌های زمانی‌ش و روابطی که با دو دوستش داشت، دبیرستان‌شون و اتفاقات کلیدی داستان، همه چیز به نحو عالی به تصویر کشده شده بود. صحنه خوب خیلی زیاد داشت و خیلی از صحنه‌هاش تو ذهنم باقی مونده، صحنه‌هایی که حرکت جهش زمانی‌ش رو انجام میداد، جمع شدنشون تو اون زمین بیسبال و تمرین کردن‌هاشون، فضای تخیلی بین جهش‌ها، تخته سیاهی که جمله "زمان منتظر هیچ‌کس نمی‌ماند" و ... دوبلورها هم جز نکات مثبت انیمه بودن و درنهایت اینکه پایان‌بندی‌ش هم واقعا خوب بود و حسابی راضی‌کننده بود.

8.3/10


--


The Big Wedding
2013



با اینکه میدونستم قراره با چه فیلمِ ضعیفی روبرو بشم و خودم براش آمده کرده بودم ولی بازم از اونچیزی که فکر میکردم، بدتر بود. کاملا خسته کننده و خالی از کمدی خوب. حرف زدن راجع به کمدی خوب اونم تو چنین فیلمی، حالا این بحث خودش میتونه کُلی خنده دار باشه! تنها نکته مثبت فیلم، همون دیدنِ رابین ویلیامز تو 2 3 سکانس بود و دیگه هیچ چیز قابل توجهی نداشت. روی هم رفته، حتی با پُرستاره بودنش هم ارزش دیدن رو نداره و از اون فیلم‌هایی ــه که زیاد میشه به در و دیوار کوبیدش و ازش بد گفت.

4/10


--


The Panic in Needle Park
1971



داستان اعتیاد به هروئینِ ترکیب شده با عشق دونفر؛ فیلم خوبی بود، یه بازی عالی از آل پاچینو و کیتی وین که نقش بابی و هلن و درگیری این دوکارکتر رو دیدنی کرده بودن. صحنه‌های تزریق زیادی تو فیلم بود و با اینکه به محیط فیلم فضای واقعی‌تری داده بود، ولی چون بعضیاشون طولانی بودن، یه مقدار فیلم رو به سمت کسل‌کننده شدن هُل داده بود. ولی بهرحال فیلم خوبی بود و داستان هم خیلی جالب جلو رفت و به پایان رسید. شباهت‌هایی هم به Requeim For A Dream داشت و اگه طرفدار اون فیلم هستید، دیدنش رو پیشنهاد میکنم.

7/10


--


Madadayo
1993



آخرین فیلمِ کوروساوا به عنوان کارگردان. خیلی خوب بود، رابطه دوست داشتنی و زیبای بین یک معلم و دانش آموزاش، احترامی که دانش آموزها با گذر سال‌های زیاد همچنان به معلمشون دارن، جشن‌‌های تولدی که براش میگیرن، خیلی خوب به نمایش کشیده شده بود. نیمه اول فیلم، نیمه بی نقص و لذت بخشی بود ولی نیمه دوم یه مقدار با جهتی که داستان به خودش گرفت، مشکل داشتم و به نظر من ضعف فیلم تو نیمه دوم اونه. البته پایان بندی خیلی خوب بود ولی تا رسیدن به پایان بندی بالا و پایین زیادی رو توی فیلم میبینیم. در مورد کارکترها این نکته برام جالب بود که بجای اینکه کارکتر سنسی، دانش آموزا رو شکل بده، این دانش آموزا بودن که کارکتر سنسی رو به چشم بیننده وارد میکردن و اهمیتش رو رخ میکشیدن! البته این رو نمیگم که Matsumura در نقش سنسی خوب ظاهر نشده بلکه صرفا به نقشِ مهمی که بقیه کارکترها داشتن، اشاره میکنم. روی هم رفته فیلم، حس خیلی خوبی داشت و مسلما ارزش دیدن رو داره.

7/10


--


The Croods
2013



خیلی سرگرم کننده بود، مسلما هدف سرگرم کنندگی‌ش رو به راحتی پوشش داده بود، سوژه جدید و انسانهای اولیه، محیط متفاوتش هم خوب بود. برخلاف بعضی از انیمیشن های اخیر که بیننده بعد از دیدنشون حس میکنه تمام انرژی و فکر روی نیمه اول اون انیمیشن گذاشته شده و نیمه دومشون سرهم بندی شده، نیمه دوم این انیمیشن بهتر از نیمه اولش بود و تداوم خیلی خوبی در نگه داشتن جذابیتش درطول انیمیشن داشت. واقعا انتخاب نیکولاس کیج به عنوان صداپیشه گراگ به نظر من عالی بود، صدای خاصِ کیج همیشه واسم جالب بوده و اینجا تو یه محیط انیمیشنی بازم خیلی خوب به نظر میرسه. بقیه دوبلورها زیاد به نظرم ویژه نبودن و چیز خاصی ازشون تو ذهنم باقی نمونده. از همین الان هم شماره دومش تایید شده، با توجه به پایان بندیش، میشه انتظارات خوبی از شماره دوم انیمیشنش داشت ولی خوب هنوز زمان زیادی تا 2017 باقیه و باید ببینیم این انیمیشن طی سال های آینده چطور عمر میکنه و ماندگاریش در چه حدیه.

7.2/10


--


The Cure
1997



خوب بود، یه مقدار به سلیقه من نمیخورد ولی تونستم به فیلم عادت کنم و روی هم رفته لذت خوبی ازش بردم. نکته‌ای که یه مقدار منو اذیت میکرد، بیش از حد طولانی بودن بعضی از سکانس‌های فیلم بود که حس میکنم اگه کوتاه تر میبودن، با فیلم خیلی بهتری روبرو میشدم. مثل بعضی از فیلم‌های ژاپنی دیگه‌ای که دیدم، بازم کمبود موسیقی احساس میشد و وقتی اون سکانس‌های کش دار و بی موسیقی بودنشون رو درکنار هم بذاریم، یه مقدار جنبه منفی پیدا میکنه. اما بهرحال، خودِ فیلم ترس خوبی داشت و به جای وارد کردن ترسِ واضح از طریق سکانس‌های دلهره آور، کارگردان تونسته بود با موضوع کُلی و نحوه پیشروی داستان، ترس رو کُلی به درون بیننده منتقل کنه. این شاید مثبت‌ترین نکته فیلم از نظر من بود. Kôji Yakusho هم بازی خیلی خوبی داشت و چندتا از فیلم‎هاش رو تو لیست دانلودم قرار دادم، امیدوارم فیلم‌های دیگه‌ش هم خوب باشه.

6.5/10