M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Gravity // 2013

Gravity // 2013

[​IMG]

زیبایی تصویری فیلم واقعا خیره کننده بود .. نمیشد از صفحه چشم برداشت و بیخیال دیدن محیط "فضا" ـی درون فیلم شد؛ هر گوشه از هر صحنه‌ای که درون فضا میگذشت، زیبایی خاصی داشت و به نظر من جلوه‌های تصویری کار به راحتی هر بیننده‌ای رو غرق در خودش میکنه. از طرف دیگه بازیگری فیلم آنچنان ویژه و عالی نبود .. شاید از کلمه "خیلی خوب" استفاده کنم ولی حس میکنم زیبایی‌های دیگه فیلم باعث شده که چنین قضاوتی داشته باشم. نقش جرج کلونی رو واقعا دوست داشتم و حس میکنم یکی از بهترین نکات در مورد فیلم، بازی جرج کلونی و به تصویر کشیدن اون کارکتر "مت" بود .. حس خیلی متفاوتی به "فضا" و "شناور بودن در فضا" داده بود و کارکتر مت جذابیت خاصی داشت اما ساندرا بولاک میتونست بهتر از اینها باشه .. هر چند بازم به عنوان بازیگری که نقش اول کار رو به عهده داره، کشش لازم رو برای دنبال کردن فیلم به وجود آورده بود و اصلا انتقاد بزرگی بهش نمیگیرم. موسیقی سطح خوبی داشت و خصوصا صحنه‌های هیجان انگیز فیلم، موسیقی نفس گیر و شنیدنی شده بود.

بجز موسیقی، داستان کار هم خیلی برام لذت بخش بود و اصلا متوجه گذر زمان در حین دیدن فیلم نشدم. خیلی راحت وارد فضای فیلم شدم و بعد از اون، هر لحظه فیلم واسم دیدنی‌تر شد. هرچقدر از نقاط قوت فیلم حرف بزنیم، بازم چیزی که بیشتر از تمام عنصرها به چشم میاد، جلوه‌های تصویری و ویژه اونه که واقعا عالی بودن .. نحوه تصویربرداری و حرکات دوربین و فضای درون سفینه‌ها از حس واقعی خاصی برخورددار بودن و به راحتی میشد با کارکترهای فیلم همراه شد. روی هم رفته خوشحالم که فیلم به اون خوبی که انتظار داشتم بود؛ برای من به سطح جوی که دور و بر این فیلم بود، رسید و ازش راضی بودم .. مطمئنم تا مدتی ذهن منو درگیر خودش میکنه و حتما دوباره اونو نگاه میکنم .. چون واقعا ارزش دوباره دیدن رو داره.

صحنه‌هایی از فیلم :







Movies i've recently seen

Bedtime Story
1964



قبلا به صورت اتفاقی Remake فیلم رو دیده بودم و حالا بازم به صورت اتفاقی ورژن اصلی فیلم رو دیدم که تجربه جالبی بود. اینبار به جای استیو مارتین به عنوان کلاهبردار ساده، مارلون براندو ایفای نقش میکرد که واقعا خوب بازی کرده بود. نکته جالبی که بعد از دیدن فیلم بهش پی بردم اینه که، هر دو ورژن فیلم رو واقعا دوست دارم و حتی بازی‌ها رو نزدیک بهم میدونم. البته براندو مسلما بهتر از مارتین بود و جلوه دیگه‌ای به کارکتر فردی داده بود ولی بجز این یک مورد، کار بقیه بازیگرها جالب‌توجه بود. ضمن اینکه فضای ورژن اصلی حالت کلاسیک خیلی خوبی هم داشت که به لذت بردن بیشتر از فیلم کمک میکرد. براندو به عنوان یک کلاهبردار و اداهایی که واسه جلب توجه قربانی‌هاش از خودش در میاورد جز بهترین قسمت‌های فیلم بود. برخلاف Dirty Rotten Scoundrels که بیننده حس میکنه تقسیم نقش بین استیو مارتین و مایکل کین مساوی ــه، اینجا کاملا مشخصه که نقش براندو نقش پررنگ‌تری ــه. دیوید نایوین هم در نقش یه جنتلمن انگلیسی و کلاهبردار بزرگ تقابل جالبی با براندو داشت. روی هم رفته فیلم سرگرم‌کننده و خیلی خوبی بود.

7.5/10


--


Airplane
1980



کمدی خیلی خوبی بود. کاملا حس نزدیکی به سری فیلم های Nak|ed gun داشت؛ به نظر من، جنس کمدی‌شون بهم شباهت زیادی داشت. چون اون سری فیلم‌ها رو دوست داشتم، اینم واسم جالب بود و البته، مسلما بودن Leslie Nielsen تو فیلم هم تاثیر زیادی روی این شبیه شدن داشت و خیلی بازی خوبی داشت. صحنه‌های کمدی عجیب زیادی داشت و واقعا بعضیاش واسم سوپرایز کننده بودن .. داستان فیلم هم هرچی جلوتر میرفت بهتر میشد؛ یه سفر هواپیمایی پر از خنده و درهم برهم!

7.5/10


--


The Great Gatsby
2013



تجربه خیلی جالبی رو با این فیلم پشت سر گذاشتم؛ شروع فیلم و 20 دقیقه اول فیلم به حدی برام کش‌دار بود که تصمیم داشتم از دیدن‌ش منصرف بشم. صحنه‌های خیلی کش‌دار بودن و راوی‌گری مگوایر اصلا کمکی به بهتر شدن قضیه و روون کردن فضای فیلم نکرده بود. اما همه چیز با وارد شدن کارکتر گتسبی، مردی که مرکز توجه این فیلم بود، از این رو به اون رو شد. دی‌کاپریو بار دیگه ثابت کرد که یه بازیگر عالی ــه و ارزش‌های بالایی به عنوان یک بازیگر داره. لحظه‌ای که کارکتر گتسبی، کارکتر محوری این فیلم با بازی لئو وارد صحنه شد، تمام بیننده‌هایی که تا اینجای کار به عمق کسالت وارد شده بودن رو از جای خودشون نیم خیز کرد. واقعا از اون صحنه به بعد نظر من کاملا نسبت به فیلم برگشت و ذهنیتم لحظه به لحظه و با روند پیشروی داستان نسبت به فیلم بهتر و بهتر شد.

موسیقی کار خیلی خوب بیننده رو وارد فضای عاشقانه، درام و حتی به نظر من، گاهی مرموز فیلم میکرد. Chemistry بین لئو و کری واقعا خوب بود؛ (خیلی برام عجیب بود که بعضیا این موضوع و نبودنش رو مُشکل اصلی فیلم میدونستن!) رمنس بین اون دو کارکتر واقعا باورپذیر شده بود و با اینکه همیشه نظر رو به منفی نسبت به مگوایر داشتم و زیاد طرفدار بازیگری‌ش نیستم، ولی نمیتونم خوب بودن اونو به عنوان یه مرد میانی تو این فیلم انکار کنم. نیمه دوم فیلم از نظر داستانی واقعا عالی بود و به راحتی نیمه اول رو جبران کرد؛ اتفاقات زیادی رخ داد و خیلی از جلوه‌های تصویری فیلم و نحو به تصویر کشیدن اون اتفاقات رو واقعا دوست داشتم. یه نکته که معمولا در حین دیدن فیلم‌ها کم توجه منو به خودش جلب میکنه، تیتراژ پایانی و آخرین تراکی ـه که بعد از تموم شدن فیلم ما رو وارد تیتراژ کار میکنه. وقتی پایان بندی فیلم که عالی بود رو دیدم و بعد از صحنه آخر، با تیتراژ و اون موسیقی همراه شدم واقعا لذت پایان‌بندی فیلم رو چندبرابر کرد. روی هم رفته انتظاراتم از دیدن این فیلم برآورده شد؛ داستان جذاب بود، موسیقی درخور فیلم بود، پایان بندی بهتر از این نمیشد، دی‌کاپریو عالی بود و با این بازی خوبش، دوباره به سمتی میره که حقش خورده بشه، مولیگان خیلی خوب بود و یک دیزی دلربا رو به تصویر کشیده بود، مگوایر میتونه در آینده شانسی در ذهن من داشته باشه و .. شاید منم تو ذهن خودم بقیه رو Old sport صدا بزنم! 3:

8/10


--


The Heat
2013



اگه فقط به حالت یه کمدی سرگرم‌کننده و گذرا بهش نگاه کنم، فیلم خوبی بود و زیاد بد از آب در نیومده بود ولی خوب به صورت کُلی از لحاظ بازیگری و موسیقی و داستان چیز خاصی نداشت. کمدی که مک‌کارتی به فیلم وارد کرده بود، بهترین نکته فیلم بود، ظاهر و رفتاری که ازش دیدیم، کشش دیدن فیلم رو تا آخرش به وجود میاره. بولاک هم زوج نسبتا مناسبی واسه تکمیل کردن شوخی‌های مک‌کارتی بود. به نظر من از اون کمدی‌هایی نیست که بشه برای بار دوم رفت سراغش ولی چند صحنه کمدی خوب داره که دیدن‌شون واسه بار اول میتونه جالب باشه.

6/10
- حدس میزنم به مرور زمان به نمره 5.9 ~ 5.8 و ... تغییر پیدا کنه.

--

Pacific Rim
2013



باورم نمیشه که کاردگردان فیلم، همون کارگردان فیلم Pan's Labyrinth باشه! فکر اینکه این کارگردان چطور به چینن مسیری وارد شده، یه مقدار اذیت‌‎کننده ست. اما خوب، بیشتر میشه این فیلم رو نزدیک به سری Hellboy دل تورو دونست (بخاطر اکشن بودن فیلم) تا اون کار رویایی ــه Pan's Labyrinth . بهرحال واسه من فیلم ناامیدکننده ای بود؛ چرا؟ چون به نظر من این فیلم فقط و فقط به جلوه‌های ویژه و ربات‌های خودش تکیه کرده بود. جلوه‌های ویژه عالی بود، واقعا نمیشه اونو انکار کرد ولی بجز این مورد .. نه صحنه فوق‌العاده‌ای داشت، نه دیالوگ منحصر به فردی و نه طراحی کارکتر خوبی. محیط این فیلم، جایی ــه که هیچ نیازی به بازیگری خوب احساس نمیشه، فقط بجنگیم، نابود کنیم، به سمت جلو حرکت کنیم، درام پیش پا افتاده داستان اصلا ارزش اشاره کردن رو نداره. حتی نتونست حس وحشتناک در خطر بودن انسانیت رو به من منتقل کنه و کُل قضیه در خطر بودن انسان‌ها درون فیلم بیشتر شبیه به یک شوخی میموند. درسته، داستان وجود داشت، روند پیشروی وجود داشت ولی بقیه عوامل رو اصلا جالب ندیدم. مبارزه‌های کند رباتی طولانی و کسل‌کننده که برای من هیچ جذابیتی نداشتن، بازیگری واقعا بد بود، شاید تنها کسی که تو فیلم برام قابل تحمل بود، Charlie Day بود! اونم بخاطر ذهنیت خیلی خوب قبل از دیدن فیلم بودش و دیدن اینکه به جای یه سریال کمدی در حال کمک به انسانیت و نجات بقیه‌ست، در نوع خودش جالب بود. موسیقی خاصی نداشت (موسیقی معمولی اینجور فیلم‌ها بود) ، استریوتایپ فیلم وحشتناک بود ... واو ولی خوب اینجور چیزای حاشیه‌ای انگار جواب میده، پس کی اهمیت میده؟ مهم نیست. کلیشه‌ای، قابل‌پیش‌بینی و وقت تلف کن؛ همش همین!

5/10

--

The Frisco Kid
1979



فیلم رو وقتی دنبال آرشیو فورد بودم دانلود کردم ولی نشد که ببینمش. داستان یه رَبی که میخواد به محل اعزام‌شده خودش بره (سان فرانسیسکو) و برای رسیدن به این راه، باید از دل غرب وحشی آمریکا بگذره. اتفاقات زیادی برای این رَبی می‌افته و راهش خیلی مشکل میشه.

فیلم خیلی خوبی بود. با انتظار دیدن یه هریسون فورد خوب رفتم جلو و با دیدن یک جین وایلدر عالی روبرو شدم؛ چقدر در نقش رَبی ساده داستان طبیعی بازی میکرد. کمتر صحنه‌ای فیلم بود که رَبی تو صفحه حضور نداشته باشه و وقتی که اون کارکتر به دست وایلدر عالی از آب در اومده باشه و تو تمام صحنه‌ها حضور داره، مگه میشه از فیلم چشم برداشت؟ این نکته مربوط به نقش اول که به کنار، خوشبختانه انتظاراتم در مورد هریسون فورد هم برآورده شد. دیدن فورد با لباس وسترن و حالت یه دزد که همش در حال فحش و ناسزا گفتنه، با اون سبک دیالوگ‌گویی همیشگی‌ش خیلی بهم چسبید. بهرحال، ترکیب فورد و وایلدر؛ دزد و رَبی در دل وحشی غرب حسابی دیدنی شده بود. داستان هم با اینکه ساده بود، کشش خاصی داشت و روی هم رفته پایان بندی یه مقدار قابل پیش‌بینی ولی درخور فیلم بود.

7.2/10

--

The Opposite of Se||x
1998



فیلم خوبی بود .. بیشتر از همه چیز نحوه روایت داستان واسم جالب بود. راوی‌گری ریچی واقعا تاثیر زیادی روی فیلم داشت و گاهی بخاطر دیالوگ‌های عجیب‌ش به عنوان راوی و اینکه معمولا یه راوی چنین حرف‌هایی نمیزنه، جلب توجه میکرد. داستان‌ش اونقدرا عجیب‌غریب نبود ولی به نظر من، پرداخت کارکتر فیلم و دیالوگ‌ها خوب بودن. بازیگری ریچی رو به نسبت بقیه بازیگرا بیشتر دوست داشتم ولی Lisa Kudrow بهرحال یکی از بازیگرایی بود که نسبت به دیدن‌ش تو این فیلم کنجکاو بودم و اینجا هم خوب بازی کرده بود.

6.5/10

--

As Cool as I Am
2013



داستان یه دختر نوجوان (لوسی) که نسبت به بقیه نوجوان‌های دور و برش تو مسائل اجتماعی و رابطه‌ای باهوش‌تر عمل میکنه و از طرف دیگه خانواده اون تو شرایط خاصی به سر میبرن.

از اون فیلم‌های زیاد از حد معمولی بود که مطمئنم بعد از گذشت چند روز کاملا فراموشش میکنم. شاید تنها دلیل خوبی که میشه بخاطرش سراغ این فیلم رفت، دیدن Claire Danes خارج از سریال Homeland باشه که البته بعد از دیدن فیلم، به نظر من اونقدرا تفاوت وحشتناکی در بازی‌ش وجود نداشت و شاید این دلیل هم از بین بره! بازی Sarah Bolger بدک نبود و کارکتر لوسی رو باورپذیر کرده بود ولی متاسفانه داستان اون کشش لازم رو نداشت و بزرگترین مشکل فیلم بود .. خصوصا پایان‌بندی فیلم که خیلی بد بود. از اون فیلم‎‌هایی بود که نیمه اول نسبتا قوی ظاهر میشن و بعد کاملا مسیر خودشون رو گم میکنن و همینطور روند نزولی رو تا آخر ادامه میدن.

5.5/10
--

Despicable Me 2 | Monsters University
2013



خوب اول MU رو دیدم. خوب بود ولی به نظر من، یه جورایی حس شماره اولش رو از دست داده بود، شاید بیشترین مشکلم با انتخاب داستان و فلش‌بک وار بودن‌ش بود، ضمن اینکه کمدی‌ش اونقدرا قوی نبود ... روی هم رفته انیمیشن خوبی بود، فضای جالبی داشت و تجدیدخاطره نسبتا باحالی بود ولی سطح انتظاراتم بالاتر بود.

6.5/10

DM واقعا خوب بود. هم داستان کار جذاب بود و هم کمدی خیلی جالب کار شده. مینیون‌ها خلاقیت خاصی داشتن و بیشتر حرکات‌شون خوشم اومد. صحنه‌های اکشن خوبی داشت، تغییر لوکیشن‌ش جالب بود و حتی موسیقی هم به نظرم خوب بود. داستان هم با وجود اون مینیون‌های بنفش و ال ماچو کشش خوبی داشت. وقتی شنیدم شماره دوم ساخته می‌شه، با توجه به اینکه پایان‌بندی شماره اول و اتفاقی که تو کارکتر گورو به وجود اومده بود، نسبت به شماره جدید مشکوک بودم ولی خوشبختانه با وارد کردن یه کارکتر خیلی خوب مثل ال ماچو، ضعف نبود یه مرد شرور تو داستان رو برطرف کرده بودن.

7.5/10

--

Grown Ups 2



راستش شماره اول فیلم اونقدر برام معمولی بود که وقتی میخواستم این شماره دوم رو Play کنم، هی با خودم میگفتم "چرا؟ ، واقعا چرا میخوام ببینمش؟" .. بهرحال دیدمش و بازم به همون نتیجه رسیدم! کمی نسبت به شماره اول بهتر بود ولی بازم چیزای تکراری و ساده زیادی داشت. آدام سندلر همیشگی بدون هیچ کوچکترین تفاوت خاصی، کارکترهای بچه اعصاب‌خورد‌کن، کمدی خیلی پیش‌پاافتاده و .. چیز خاصی نداشت. اما اگه بخوام به سری نکات کوچولویی که واسم جالب بود، اشاره کنم ... دیدن Shaq تو اون نقش عجیب و غریب! ، Steve Buscemi خنده‌دار بود ولی نقش خیلی کمی داشت، Steve Austin ، کارکتری که Milo Ventimiglia بازی کرده بود و ...

5.8/10

--

Spaceballs
1987



خنده‌دار ترین چیز در مورد این فیلم عنوان کاورشه "Screamingly funny" که باید به "Screamingly Lame and stupid" تغییر پیدا کنه. یه Spoof خیلی بد از سری فیلم‌های جنگ ستارگان. به عنوان یکی از معروف‌ترین Spoof های جنگ ستارگان انتظاراتم خیلی خیلی بالاتر بود و اصلا جنس کمدی فیلم رو دوست نداشتم. دریغ از کوچکترین لبخند! pizza the hutt ،اBarf به عنوان اسم کارکتر و شوخی با اسمش ، اسم فامیل As||sholes اعضای کابین و صدا زدن تک تک شون با این اسم، اصلا دوست ندارم به کارکتر Darth Vader ـش اشاره‌ای کنم چون بدترین نکته فیلم بود ... ولی واقعا همین؟ اینا قرار بود کمدی فیلم باشن؟ چقدر سطح پایین و خالی از محتوا و ... ترجیح میدم برگردم و دوباره برای چندم پارودی‌های جنگ ستارگانِ Family Guy رو که فوق‌العاده بهتر از این فیلم بودن رو ببینم.

3/10

- اگه خواستید عمق فاجعه رو درک کنید، میتونید صحنه مربوط به Pizza the Hut رو ببینید ...

Pizza the Hut - UTube

--

The Way Way Back
2013



فیلم جالبی بود و با توجه به سطح انتظاراتی که ازش داشتم، راضی کننده بود. استیول کارل تو یه نقش متفاوت، بازیگرای نوجوون خوب و فضای داستانی و اجتماعی جالب فیلم جز نقاط مثبت فیلم بودن ولی بهترین نکته فیلم واسه من دیدن بازی سم راک ول بود که اینجا عالی کار کرده بود و صحنه‌های دلگرم کننده خیلی خوبی بین اون و کارکتر دانکن تو فیلم وجود داشت. بجز این موارد، صحنه‌های پارک آبی هم جالب کار شده بود و رابطه بین کارکن‌ها، بازدیدکننده‌های پارک و دانکن پرداخت خوبی داشت.

7/10

--

Turbo
2013



سوژه کار و فضای انیمیشن‌ش رو دوست داشتم ولی حس میکنم تو بعضی از نقاطش بیننده رو کاملا ازمرحله پرت میکرد و زیاد از حد وارد حالت سوپرتخیلی میشد. آره، میدونم که خود داستان راجع به یه حلزونه که عاشق سرعته و از همون ابتداش تخیلی ـه ولی به نظر من بعضی از جاها زیاده روی شده بود و حس جالب انیمیشن‌ش از بین رفته بود. اما بهرحال، کار ساموئل ال جکسون رو دوست داشتم، صداش واقعا به کارکترش میخورد و صحنه‌هایی که دیالوگ‌هاش حالت تهدید یا خشنی پیدا میکرد، میشد به راحتی قدرت بیان عالی‌ش رو شنید. صحنه‌های مسابقه هم جالب بودن و روی هم رفته انیمیشن معمولی رو به خوبی بود.

6.3/10

--

Star Trek II: The Wrath of Khan



واقعا بهتر از شماره اول بود؛ حسی که در مورد حالت مقدمه بودن شماره اولش داشتم، درست بود و به نظر من حالا اینجا پرداخت فیلم کاملا جذاب شده بود. بعد از دیدن فیلم، میتونم درک کنم چرا کارکتر Khan فیلم Wrath of Khan نسبت به همین کارکتر در فیلم Into Darkness محبوب‌تره. اینجا واقعا حس تاریک بهتری داشت ولی در Into Darkness فضا کاملا پر از جلوه‌های ویژه‌ست، چیزی که به نظر من باعث شده کمی از تاریکی فضای فیلم کم کنه. تنفر و انتقام در دل فضا؛ نیمه دوم فیلم عالی بود و خیلی فیلم رو بهتر کرده بود.

7.3/10

--

Young Frankenstein
1974



در عین اینکه کمدی خیلی خوبی داشت، حس ترس و تاریکی که داستان از قبل داشت هم به محیط فیلم اضافه شده بود و نمیشد اونو ندیده گرفت .. کارکترها پرداخت واقعا خوبی داشتن، فرانکنشتاین، ایگور و هیولا هر کدوم در نوع خودشون دیدنی بودن. سیاه و سفید بودن فیلم خیلی به بهتر شدن فضای اون کمک کرده بود و به نظر من نقطه خیلی مثبتی بود. صحنه‌هایی تو این فیلم فرانکنشتاین وجود داره که تو هیچ ورژنی از اون نمیتونید ببینید؛ مثل روبرویی هیولا با اون مرد کور یا مثلا صحنه‌ای که من اصلا انتظارشو نداشتم، صحنه موزیکالی که تو فیلم بود، دیدن اینکه دکتر و هیولا در حال تپ دنس جلوی حضار هستن؟ ( ) خیلی منو سوپرایز کرد. روی هم رفته فیلم واقعا خوبی بود اما در نهایت دو تا سوال "چطور ممکنه ...؟" واسه من پیش میاد؛ یکی اینکه، چطور ممکنه کارگردانی که این فیلم عالی رو ساخته، فیلمی مثل Spaceballs رو در کارنامه داشته باشه؟ (البته این فیلم Spaceballs هم طرفدارای خاص خودشُ داره ولی خوب اینجا "فقط از نظر من" تفاوت بین دو کار زمین تا آسمونه! به عنوان یه طرفدار سری فیلم‌های جنگ ستارگان و متمایل به دیدن فیلم‌های گرفته شده از اون سری، اصلا نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم.) یکی دیگه اینکه، چطور ممکنه جین وایلدر از The Frisco Kid و نقش یه رَبای ساده و باخدا به سمت نقش دکتر فرانکنشتاین با چنین فضای کمدی تاریکی بیاد و بازم عالی باشه؟ واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم.

7.9/10

--

The World's End
2013



فیلم آخر Wright/Pegg/Frost رو دیدم. کلا این گروه هیچ وقت ناامید نمیکنه ... از لحاظ خلاقیت به کاربرده شده تو صحنه‌های مختلف، داستان، فیلمبرداری، شوخی‌های ساده، پایان‌بندی و ... همه جزییات فیلم‌ها و سریال‌شون یه جور خلاقیت دوست داشتنی خاص داره و اینبار هم همینطور بود .. حتی با دیدن تریلر کار هم میدونستم که دارم به سراغ دیدن چه فیلمی میرم. اینکه ظاهر بازیگرایی مثل Pegg یا Frost نسبت به گذشته حالت پا به سن گذاشته‌تری داشت و از اون حالت کاملا جوون خارج شده بودن، به نظرم جالب بود و جز اولین چیزایی بود که توجهم رو به خودش جلب کرد. بقیه بازیگرایی هم که جز تیم اصلی بازیگری بودن، خیلی خوب بازی کردن بودن. نکته جالبی که در مورد جزییاتی که گفتم وجود داره، پرداخت بعضی از کارکترهای فرعی این سری فیلم‌هاست که گاهی کارکترهای فرعی خیلی خنده‌دار و جالبی تو فیلماشون پیدا میشه.

خیلی خوب شروع شد؛ داستان کار و معرفی کارکترها، روند پیشروی داستان و به سمت "عجیب شدن" رفتن‌ش پرداخت خیلی خوبی داشت. تکیه کلام‌های کارکترها واسم جا افتاد و هدفی که با برگشتن به شهرشون در سر داشتن، تو همون صحنه‌های اول واسه منم جالب شد و کنجکاو بودم که ماجراجویی احمقانه اونا رو دنبال کنم. این ماجراجویی احمقانه وقتی خنده‌دار شد که وارد نیمه دوم شدن و همه چیز حالت جدی به خودش گرفت. ترکیب یه هدف خنده‌دار و اصرار گری به ادامه دادن راه با به خطر افتادن جون‌شون و بازی مرگ و زندگی شدن مسیرشون، خیلی باحال بود. صحنه‌های کمدی جزیی خیلی جالب زیاد داشت ولی زیاد علاقه‌ای به اسپویل کردن‌شون ندارم، پس ازشون میگذرم! روی هم رفته مثل بقیه سری این فیلم‌ها سطح سرگرم‌‎کنندگی‌ش عالی بود و مسلما ارزش دوباره دیدن رو هم داره.

8/10

ترتیب فعلی علاقه‌م به کارای Wright/Pegg/Frost :

Spaced - سریال

Shaun of the Dead
The World's End
Hot Fuzz

--

Prisoners
2013



عالی بود. چه حس مرموز خیلی خوبی تو طول فیلم حاکم بود و به بهترین نحو ممکن بیننده رو به دنبال خودش میکشید. اگه فکر میکنید که میتونید پایان یه فیلم رو پیش بینی کنید، دیدن این فیلم رو بهتون پیشنهاد میکنم، خیلی خوب این داستان ساده رو پیچیده کرده بودن و واقعا کشش داستان تو سطح بالایی قرار داشت. بازیگری کار عالی بود؛ هیو جکمن از Les Misérables و یه فضای موزیکال دیدنی به سمت The Wolverine با یه فضای اکشن میره و بعد از اون با چنین نقش درام قوی به سمتِ ما برمیگرده. تفاوت خیلی خوبی تو نقش‌های این بازیگر تو این چندکار اخیر دیدیم و اینجا واقعا اوج بازیگری اون بود. قدرت بازیگری جمن در نقش کلر مسلما یکی از بهترین نکته های فیلم بود و به نظر من گرفتن اسکار با Les Misérables در مقابل دی لوئیس و خواکین فینیکس و اون نقش‌های بی نقص واقعا سخت بود ولی .. میتونم اسکار گرفتن جکمن رو با این نقش و این فیلم ببینم، کاملا درخور گرفتن اون جایزه بود. دور از ذهن نیست و امیدوارم چنین اتفاقی بیافته.

در کنار جکمن، جیلنهال هم خیلی خوب اونُ همراهی کرده بود؛ جزییات فرعی کارکترش رو دوست داشتم، اون تیکِ عصبی چشماش فوق العاده بود، جایی دیدم که اون تیک عصبی رو نکته بدی دونسته بودن (بخاطر پرت کردن بیننده از فضای فیلم؟!!) ولی به نظر من اون نقطه مثبتی واسه کارکترش بود و حداقل واسه من کارکترش رو باورپذیرتر کرده بود. روی هم رفته کُل فیلم حس باورپذیری عالی داشت و اتفاقاتی که یکی پس از دیگری می افتادن، همه تو قالب داستان به خوبی جا میگرفتن و بیننده رو بیشتر کنجکاو میکردن. مرموز بودن فضای داستان با موسیقی جذاب‌ش واقعا بهتر شده بود و شاید بعد از داستان و بازیگری، این موسیقی ـه که باید تعریف ها رو به خودش نشونه بگیره. در نهایت اینکه وقتی تریلر کار رو میدیدم، فهمیدم که جکمن بازی خوبی از خودش ارائه داده ولی راجع به داستان فیلم نامطمئن بود اما دیدن فیلم بهم ثابت کرد که داستان هم جذابیت بالایی داشت و مسلما ارزش دیدن رو داره.

8.5/10

--

Clear History
2013



خیلی وقت بود که Curb رو تموم کرده بودم و حالا وقت‌ش بود که دوباره لری دیوید رو ببینم. راستش خیلی کنجکاو بودم ببینم چه تفاوت‌هایی با سریال Curb داره؛ اینکه کارکتری که لری بازی میکنه، به چه شکله یا مثلا داستان و کمدی اون چه تفاوت‌هایی با Curb داره. چیزی که تو همون دقایق اول متوجه شدم این بود که از لحاظ کارکتری لری، دقیقا همون کارکتری رو بازی کرده که تو سریال بازی کرده، همون لری دیوید سریاله و همون حالت گیر دادن به جزییات رفتاری دیگران و مسائل کوچولویی که باهاشون برخورد میکنه رو داره. بعد از این مورد متوجه شدم که کمدی کار و نویسندگی و نحوه شکل دهی به سکانس‌های طنز هم کاملا به Curb نزدیکه. ولی خوب هم بازیگری لری دیوید و هم این جنس کمدی رو واقعا دوست دارم و اصلا اونُ نکته منفی نمیدونم. ضمن اینکه ظاهر لری دیوید تو قسمت‌هایی از فیلم خیلی عجیب و غریب بود و حداقل از لحاظ ظاهری متفاوت بود.

یکی از چیزای دیگه‌ای که خیلی واسم جالب بود، دیدن سکانس‌های بین لری و J.B. Smoove بود که تو سریال همیشه عالی بودن و اینجا هم بخاطر رابطه عجیبی که با هم پیدا کردن، طنز جالبی بین‌شون برقرار بود. بودن Keaton ، Hamm ، Hudson جز بازیگرای فیلم هم تفاوت خوبی از لحاظ بازیگری به کار داده بود. روی هم رفته جدا از نکته بازیگری، روند داستان هم واسم جالب بود و تونست انتظاراتی که ازش داشتمُ برآورده کنه.

7/10

--

While You Were Sleeping
1995



بسیــــــــار رمنس خوبی بود. این موضوع که کمدی فیلم کمتر به فضای فیلم لطمه زده بود رو در موردش دوست داشتم. کمدی وجود داشت ولی حالت کُلی فیلم، حالت رمنس و جدی خیلی خوبی داشت. داستان برای یه فیلم رمنس واقعا خوب بود و حالت "همه چیز دست به دست هم دادن" خاصی داشت، از اون اتفاقاتی که فقط تو یه فیلم رمنس میشه دید و یه جورایی هم فانتزی وار بود. Sandra Bullock بازی خیلی جالبی داشت ولی زیاد طرفدار بازیگر مقابل‌ش، Bill Pullman نبودم؛ حس میکنم میشد انتخاب بهتری کرد ولی بهرحال محیط کلی فیلم رو دوست داشتم، چیز خاصی نداشت که منُ اذیت کنه و تا آخر با لذت دیدمش. دیدن این بازی خوب از بولاک پیش‌زمینه خوبی برای رفتن به سراغ Gravity بود، ذهنیت بهتری نسبت به بازی‌ش پیدا کردم و حالا باید منتظر دیدن اون فیلم باشم.

7/10

--

The China Syndrome | IMDb
1979



داستان گروه خبرنگاری که به صورت اتفاقی حادثه‌ای رو تو نیروگاه اتمی میبینن و با پوشیده شدن این موضوع از دید مردم و افکار عمومی روبرو میشن. تلاش اونا برای فاش کردن این اتفاق و ...

همونطور که انتظار داشتم، نقطه قوت فیلم بازی جک لمون بود که دلیل اصلی من برای رفتن سراغ این فیلم هم بود. خیلی مسلط و خوب در نقش یه کارمند نیروگاه اتمی باملاحظه و به فکر مردم ظاهر شده بود و در کنارش بودن مایکل داگلاس و جین فوندا هم خیلی به بهتر شدن فضای فیلم کمک کرده بود. داستان کشش خوبی داشت و پایان‌بندی رو هم دوست داشتم. یه سری دیالوگ‌های خیلی خوب هم بعضی جاهای فیلم به چشم میخورد و روی هم رفته فیلم خیلی خوبی بود.

7/10

--

The Family
2013



زیاد از حد معمولی بود، کمدی فیلم تو اوائل کمی جواب داده بود ولی بعد از اون و تو بعضی از قسمت‌های فیلم حتی به عنوان یک فیلم سرگرم‌کننده هم خسته کننده شده بود و بیننده رو کاملا از محیط فیلم خارج میکرد. بازیگری خیلی ساده بود، اصلا چیز خاصی و خیلی خوب متفاوتی تو بازی بازیگرای فیلم نبود. دنیرو واقعا معمولی بود و شاید فقط یکی دوتا از دیالوگ هاش، بیان نسبتا خوبی داشت و بجز اون تمام مدت یه حالت یک شکل کل فیلم رو دنبال کرد .. انتظارات بالاتری از دنیرو و بقیه بازیگرا داشتم. در مورد خانواده‌شون، فضا و حس گانگستری بین‌شون اصلا به خوبی بهم منتقل نشد و نقطه ضعف بزرگی واسه من بود.

5.8/10


Movies i've recently seen

Achilles and the Tortoise
2008



داستان در مورد مردیه که از همون دوران بچگی علاقه عجیبی به نقاشی داره و به هیچ وجه حاضر نیست دست از علاقه خودش بکشه و به دنبال شناخته شدن از راه نقاشیه. راهی که همسرش هم اونو همراهی میکنه و از اون حمایت میکنه.

تو نگاه کُلی فیلم واقعا خوبی بود و احتمالا اونو جز فیلم‌های خیلی خوب کیتانو قرار میدم. پرداخت کارکتر ماکیسو از همون دوران کودکی و بازیگرایی که برای کودکی، جوونی و خصوصا بزرگسالایش با بازی خودِ کیتانو در نظر گرفته شده بود، واقعا عالی بود. اما اگه بخوایم جزیی به کارکترها نگاه کنیم، ماکیسو شخصیت عجیبی داشت و میشد هم از اون متنفر شد و هم به کارکترش علاقه پیدا کرد؛ تنفر بخاطر اینکه، کارکتر بی‌نهایت کله‌شق و بی‌ملاحظه‌ای بود، کوچکترین اهمیتی به اطرافیانش نمیداد و فقط و فقط به کار نقاشی خودش و پیشرفتش اهمیت قائل بود. کار در این زمینه حتی به جاهای باریک و باور نکردنی هم رسید، اونجا و تو نیمه دوم بود که دیگه واقعا حس انتقال تنفر رو میتونستید در ظاهر کارکتر ماکیسو ببینید و به راحتی منتقل میشد. (هر چند بازی سرد و بی‌نظیر تاکشی کیتانو هم تو به ثمر رسیدن این موضوع، فوق‌العاده تاثیرگذار بود) اما جدا از تنفر، عاشق نقاشی بودن ماکیسو میتونه نقطه مثبتی هم در نظر گرفته بشه و اینکه چقدر به کار و حرفه‌ای که دوست داشت، بها داد و چقدر راه‌های مختلفی رو برای موفقیت امتحان کرد. محیط فیلم مثل بقیه فیلم‌های کیتانو حس خلاقانه خیلی خوبی داره و تنوع زیادی درش دیده میشه. موسیقی کم استفاده شده ولی وقتی هم که موسیقی ظاهر میشد، خیلی دلچسب بود و به هضم سکانس‌ها بهتر کمک میکرد. سکانس‌های خوب هم زیاد داشت، تیکه‌هایی که ماکیسو به همراه بقیه دانشجوهای هنر تست‌های مختلف رو انجام میدادن، جز های‌لایت‌های فیلم بود و واقعا دیدنی بودن. در نهایت اینکه پایان‌بندی هم در نوع خودش کیتانویی بود و کاملا با اونچه که در فیلم مشاهده میشه، متفاوته و شاید کلمه "غیرمنتظره" کلمه خوبی برای توصیفش باشه.

7.5/10


--


Blood and Bones
2004



سرگذشت تلخ خانواده‌ای ژاپنی که از بودن مرد غیرقابل تحملی به عنوان "پدر" رنج میبرن و گذر سال‌ها و جهنمی که اون پدر برای خانواده‌ش میسازه. فوق‌العاده بود؛ از اونجایی که کار، کارگردانی شده توسط کیتانو نبود، انتظار داشتم که چیزای متفاوتی ببینم و همین اتفاق هم افتاد. مشخص بود که کارگردان از قواعد خاصی برای ساخت فیلم و پیش بردن داستان استفاده کرده در صورتی که تو فیلم‌های کیتانو قاعده و روند قابل‌پیش‌بینی جلوی روی بیننده قرار نداره و به قولی از قواعد "کیتانویی" استفاده میکنه. البته هم استفاده از قاعده و هم استفاده نکردن از اون میتونه نقطه مثبت تلقی بشه. تفاوت عمده‌ای که این کار یویچی سای، کارگردان فیلم با فیلم‌های کیتانو داشت، استفاده از موسیقی زیاد تو فیلم بود. موسیقی که تماما حالت درام و غم‌انگیزی داشت و به فضای ناراحت‌کننده فیلم، حس و عمق بیشتری رو منتقل میکرد. خشونت نشون داده شده علیه زن‌ها تو فیلم یه مقدار سطحش بالاست و روی هم رفته میتونم سطح خشونت کُل فیلم رو بالا بدونم اما اون صحنه‌های خشن باعث لکه‌دار کردن صحنه‌های احساسی و تاثیرگذار فیلم نشده و با خوب به تصویر کشیده شده‌نشون، صحنه‌های موردنظر رو حتی بهتر هم کرده.

کار بازیگری فیلم شاید جز بی‌نقص‌ترین‌ها باشه؛ من همیشه از بازی کیتانو تعریف میکنم و گاهی حس میکنم که دیگه دارم زیادی ازش تعریف میکنم. بهرحال تو این فیلم هم خیلی خیلی عالی بود، حتی به نظر من جز تاپ 3 ــه بازیگری کیتانو بود. تسلط بالایی به نقشش داشت و کارکتر پدر و خشونتی که داشت، بی‌تفاوتی که نسبت به اطرافیان‌ش داشت، به نحو عالی توسط کیتانو به نمایش کشیده شده بود. شاید نقصی که بشه به کیتانو گرفت این باشه که، مقداری نقشش به بعضی از نقش‌های دیگه‌ش نزدیکه اما نمیشه از تکامل و حق زیاد اون در بهتر کردن فیلم گذشت. بجز کیتانو، بقیه بازیگرا هم خیلی خوب بود. میشه گفت فیلم 2 راوی داشت. یکی پسر کیم، ماسائو که کلا روایت داستان رو به عهده داشت و هرازچندگاهی دیالوگ‌های راوی‌گریش رو میشنیدیم و یکی، پدر خانواده که با اعمال و رفتارش در مقابل اعضای خانواده‌ش داستان رو به جلو هُل میداد و با کارهای خودش فیلم رو روایت میکرد. روی هم رفته، پیشروی داستان کاملا تو طول فیلم کشش خودشو حفظ کرد و پایان‌بندی هم خیلی خوب بود و ارزش دیدن رو واقعا داشت.

8/10


--


The Triplets of Belleville
2003



انیمیشن متفاوت، عجیب و جالبی بود. همیشه فکر خوبی ــه که وقتی قراره انیمیشن و فیلم کم‌دیالوگی ساخته بشه، از موسیقی متن جذاب درش استفاده بشه؛ اینجا هم به نحو عالی این نکته در نظر گرفته شده و به راحتی میشه گفت که موسیقی متن انیمیشن جز نقاط مثبت‌ش بود. درکنار موسیقی، سبک انیمیشن و حالتِ عجیب‌ش کشش خوبی داشت و داستان هم خوب و قابل دنبال کردن بود. حس میکنم از اون انیمیشن‌هاییه که هر کسی رو جذب خودش نمیکنه و ممکنه خیلی‌ها نتونن باهاش کنار بیان ... ولی بهرحال من که ازش خوشم اومد.

7/10


--


Memories of Matsuko
2006



تراژدی موزیکالی از زندگی دختری به نام ماتسوکو که رویای داشتن یه دنیای فانتزی و زیبا رو داره ولی در عوض دنیای حقیقی کوچکترین رحمی به اون نداره و تلخی خودش رو به طرز وحشتناکی به چهره ماتسوکو میپاشه. عالی بود فیلم؛ انتظار نداشتم با چنین چیزی روبرو بشم، موزیکال‌ترین فیلم ژاپنی بود که تا بحال دیدم و واقعا از لحاظ موزیکال سطح خیلی خوبی داشت. سکانس‌های موزیکال با تاریکی داستان قاطی شده بود و تلفیق فانتزی‌ها، تخیلات ماتسوکو و تلخی داستان به طرز عجیبی دیدنی شده بود. وقتی به سکانس‌های موزیکال میرسیدیم، از افکت‌های ساده‌ای مثل پرواز پرنده‌های انیمیشنی یا گُل و محیط شاد در کنار کارکترهای فیلم تو بدترین شرایطشون استفاده شده بود و تصویر عجیبی روی جلوی چشم بیننده قرار میداد. فضای فیلم تازگی و تفاوت جذابی داشت و اصلا خسته کننده نبود، موسیقی، بازیگری و حتی گاهی نحوه تغییر سکانس به سکانس‌های بعدی توجهم رو به خودش جلب میکرد و جالب بودن. روی هم رفته واقعا فیلم خوبی بود و اگه به سینمای ژاپن علاقه دارید، به نظر من این فیلم، یه Must see محسوب میشه.

8/10


--


Carnal Knowledge
1971



داستان دو دوست و روابط مختلفی که با زن‌های متفاوت دارن. داستان ساده بود و چیزفوق‌العاده عجیبی نداشت اما پرداخت بعضی از صحنه‌های فیلم و بازیِ بازیگرای اون صحنه‌ها خیلی خوب به چشم می اومد. جک نیکلسون مثل همیشه خوب کار کرده بود ولی چیزی که در کنار جک نیکسلون تو این فیلم توجه منو به خودش جلب کرد، بازی خیلی خوب و تسلط بالای آن مارگارت بود. سکانس‌هایی که با نیکلسون داشت رو واقعا میشه بهترین قسمت‌های این فیلم دونست و دیالوگ‌ها و فضای صحنه‌های بین‌شون جذابیت بالایی داشت. جالب اینکه یکی از صحنه‌های بین نیکلسون و مارگارت یک‌هفته فیلمبرداری‌ش طول کشیده اما خوب وقتی به صحنه نگاه کنید، واقعا درک میکنید که چقدر خوب از آب در اومده و نتیجه‌ای که ازش انتظار داشتن، به دست اومده.

7.5/10


--


We’re The Millers
2013



داستان یه عده آدم که بخاطر معامله و انتقال موادمخدر از مکزیک به آمریکا به قالبِ یه خانواده قلابی فرو میرن و سفر عجیبی رو شروع میکنن.

کمدی جالبی بود، بهتر از اونی بود که انتظارشو داشتم و صرفا به عنوان یه فیلم سرگرم‌کننده واقعا خوب از آب در اومده. مسیر سفر و توجاده بودن کارکترها و اتفاقای مختلفی که در حین اون سفر براشون می‌افته، مهمترین نکات فیلم بودن. به نظر من آنیستون تو این فیلم نسبت بقیه کارای کمدی این چندسالش بهتر کار کرده و درکنارش بقیه بازیگرا هم بخاطر موقعیت‌های جالب و خنده‌داری که توش قرار میگرفتن، توجه بیننده رو به خودشون جلب میکنن. روی هم رفته قبل از دیدن فیلم، با دیدن لیست بازیگرا و خلاصه داستان، انتظار یه کمدی معمولی و تا حدود زیادی خسته‌کننده رو داشتم ولی خوشبختانه این اتفاق نیافتاد و به نظرم کمدی خیلی خوبی بود.

7/10


--



Antwone Fisher
2002



از اون فیلم‌هایی که بعد از دیدن 5 دقیقه اولش کُل فیلم رو یادم اومد و متوجه شدم که قبلا دیدمش. ولی خوب دوباره دیدمش و واسم جالب بود. داستانش خیلی خوب بود و پرداخت به صحنه‌های روانشناسی و کارکتر آنتون واقعا واسم جالب بود. نیمه دوم فیلم هم که نقطه اوج اونه و از لحاظ احساسی سطح بالایی داره.

7.2/10

--

Cadillac Man
1990



یه فیلم کمدی خیلی ساده که رابین ویلیامز قرار بوده به یک کمدی جالب تبدیلش کنه ولی چنین اتفاقی نیافتاده و همون "ساده" باقی مونده. بازیگری فیلم چیز خاصی نداشت و بجز چندسکانس که اونم بخاطر ویلیامز جالب شده بود، نکته قابل توجهی نداشت و به نظر من حتی نقش رابینز رو هم هر بازیگری میتونست بازی کنه و ... یکی از بدترین نقاط ضعف فیلم، کمدی اونه که حتی در سطح لبخندآور هم نیست و فقط داستان فیلمه که رو به جلو حرکت میکنه و پایان بندی هم کاملا قابل پیش بینی بود.

5/10

--

Now You See Me
2013



خوب بود. از لحاظ داستان، ریتم خوبش و کششِ خودش رو تو طول فیلم خوب حفظ کرده بود و به نظر من با توجه به مدت زمان نسبتا طولانی که داشت، اصلا خسته‌کننده نشد. کلا بخاطر فضای شعبده‌بازی که داشت و حقه‌های جذاب‌شون دنبال کردن فیلم خیلی راحت بود. یه مقدار با بازی و بازیگرای فیلم مشکل داشتم ولی ... با اینکه جز کسایی هستم که از بازی Jesse Eisenberg خوشم نمیاد، اعتراف میکنم که اینجا خیلی کارش جالب بود. روی هم رفته از لحاظ سرگرم‌کننده‌گی سطح خیلی خوبی داشت و خصوصا وقتی برای بار اول فیلم رو ببینید، حسابی جذبِ فیلم میشید ولی ممکنه دیدن بار دوم یا سوم، زیاد ماندگاری خوبی رو برای فیلم ایجاد نکنه.

7/10

--

Ookami Kodomo no Ame to Yuki
2012



نتیجه دیدن کارهای این کارگردان (Mamoru Hosoda) واسه من فعلا به 2 - 1 تبدیل شد! Summer Wars رو زیاد خوشم نیومد ولی The Girl Who Leapt through Time و این فیلم (Wolf Children) رو واقعا دوست داشتم. احتمالا یکی از بهترین فیلم‌هایی بود که راجع به احساسات یک مادر تا بحال دیدم. درام قوی داستان و کارکترهای بینهایت دوست داشتنی و محیط دلچسب انیمه به همراه منظره‌های جذابش ترکیب فوق العاده‌ای رو به وجود آورده بود. از لحاظ دوست داشتنی بودن کارکترهای انیمه، گاهی منو به یاد Totoro مینداخت، در عین اینکه زحمات مادرشون، از خستگی خواب رفتن‌هاش رو میدیدم، نمیشد از ظاهر و رفتار نیمه گرگ بچه هاش و شیطنت‌های کودکانه‌شون گذشت؛ واقعا صحنه‌های دلچسبی بین این تعامل سختگی‌ها و لبخندهای اون بچه‌ها به وجود اومده بود. داستان ساده‌ای از مادری که از عشق گرگینه خودش دو بچه داره و حالا در نبود اون گرگینه، باید اون بچه‌ها رو بزرگ کنه اما هیچ چیزی راجع به بزرگ کردن این بچه‌های نیمه گرگ نمیدونه و از طرفی نگران وارد کردن اون بچه ها به اجتماع و لو رفتن راز بزرگ خانواده‌شونه.

8.5/10

--

This is the End
2013



داستان رفتن Jay Baruchel و Seth Rogen به پارتی James Franco که به خوبی و خوشی تموم نمیشه و به جای خوش گذروندن تو پارتی با آخرزمان و بهم ریختن دنیا روبرو میشن ...

در کنار حس Troll ــی که فیلم بخاطر استفاده از اسم و شخصیت واقعی بازیگرها تو فیلم و نقش‌های کوتاه خیلی از بازیگرای مختلف تو فیلم داشت، حسابی سرگرم‌کننده بود. بعضی از شوخی‌های فیلم هم حسابی منو خندوند و از لحاظ طنز هم حس تازگی خوبی داشت. اصلا انتظارشو نداشتم که با چنین فیلمی روبرو بشم؛ منظورم بودن Rogen و Jonah Hill کنار هم و سرگرم کننده از آب در اومدن اون فیلمه. بودن این دونفر تو یه فیلم واسه من کافی بود که از دیدنش صرفنظر کنم، زیاد میونه‌ خوبی با بازیگری این دونفر نداشتم و ندارم و حتی اینجا هم بخاطر سوژه عجیب فیلم و استفاده از کارکترهای واقعی‌شون قابل تحمل شده بودن. اما داستان فیلم اونقدر سرگرم‌کننده بود و بقیه بازیگرای فیلم در حدی جالب بودن که سراغ فیلم رفتم و به راحتی تا آخر فیلم رو دیدم. روی هم رفته اگه بخوام بعد از دیدن فیلم یه توصیه کنم اینو میگم که، اصلا به لیست تیم بازیگری توجهی نکنید و فیلم رو بخاطر سوژه جذابش و فان بودنش ببینید.

7.4/10

--

Marty
1955



درک نکردم چه چیز این فیلم خاص و عالی بوده که باعث شده چنین نمره‌هایی بگیره یا بتونه جایزه اسکار رو به دست بیاره. داستان ساده، بازی‌های ساده، پایان‌بندی قابل‌پیش‌بینی و ... کلا یه فیلم کاملا معمولی بود. Ernest Borgnine به عنوان نقش اول اونقدرا جالب‌توجه نبود و کارکتر مادر مارتی هم که کاملا اضافی بود و خیلی روی اعصاب میرفت. شاید فقط این منم که این نظر رو دارم ولی فکر میکنم که فیلم خوب عمر نکرده و با گذر زمان کیفیت‌ش رو از دست داده. بهرحال برای یک بار دیدن اونقدرا بد نبود و روی هم رفته دنبال کردن مارتی و اتفاقاتی که براش می‌افته اونقدرها هم خسته‌کننده نبود.

5.5/10

--

Star Trek Into Darkness
2013



خیلی خوب بود. به نظر من حتی میشه گفت از فیلم اول هم بهتر بود. بهتره یه مقدار وقتِ بیشتری بهش بدم و بعدا تصمیم بگیرم ولی واسه اولین بار دیدن، جدا فیلم خوبی بود. بعد از دیدن فیلم وقتی IMDb رفتم و با کُلی نظرات منفی راجع به فیلم روبرو شدم، اصلا برام باورکردنی نبود! به کوچکترین مسائل جزیی فیلم هم گیر دادن، به کوچکترین جزییات فیلم ایراد گرفته بودن که تجربه دیدن این فیلم رو واسه خودشون بد کنن! البته میدونم اگه از طرفدارای پر و پاقرص شماره‌های قبل باشید، شاید به دلایلی زیاد فضای جدید رو دوست نداشته باشید و یا کُلی ایراد دیگه بتونید به فیلم بگیرید ولی خوب من که سری‌های قبل رو ندیدم پس ... بهرحال واسه من، تجربه عالی بود و هم داستان فیلم و هم افکت‌ها و جلوه‌هاش جذاب و دیدنی شده بود. تنها ایرادی که میخوام بگیرم اینه که به نظر من رابطه بین اسپاک و اوهارا کاملا مصنوعی و غیرقابل باور به نظر میرسید. من با شماره‌های قبلی استارترک آشنایی ندارم و فقط همین دو شماره اخیر رو دیدم؛ نمیدونم اسپاک تو اون شماره‌ها چطور بوده ... کلا حتی این ایراد رو هم جزیی میدونم و چیزی نیست که بخواد جلوی دیدن دوباره فیلم رو بگیره. Quinto و Pine جدا کرک و اسپاک رو به یک زوج عالی تبدیل کرده بودن و مکالمه‌ها و صحنه‌های بین دو کارکترشون دیدنی بود .. از اون طرف کارکتر Kahn هم خیلی کارکتر جالبی بود. پایان‌بندی هم پرداخت خوبی داشت و جالب تموم شد.

8/10

--

Jack Reacher
2012



از اون فیلم هایی بود که با ورود کارکتر اصلیش میشد به یه مسئله ساده پی برد؛ اینکه عنصر اصلی فیلم همون کارکتر اصلی ــه و بودن بازیگری مثل تام کروز این مسئله رو خیلی پررنگ کرده بود. کروز بود که مسئولیت هیجان فیلم و کششی که تو فیلم قراره ببینیم رو به عهده داشت و به نحو خیلی خوبی هم از پس اینکار براومده بود. گاهی بعضی از سکانس ها حالت دراماتیک غیرضروری داشتن که بهرحال بخاطر سوژه ای که درش آدمای بیگناه کشته شدن، دور از انتظار نبود و با اینکار قصد داشتن بیننده رو عمیق تر وارد فضای داستان کنن. بهرحال واسه من که چنین اتفاقی نیافتاد ... اما از فیلم روی هم رفته خوشم اومد و نقاط مثبت دیگه ای داشت که توجهم رو به خودش جلب کرد.

7/10

--

The Hangover Part III
2013



نه تنفر خاصی روی سری Hangover ها دارم و نه تعصب عجیبی! روی هم رفته سری‌ش رو به عنوان یه سری کمدی خوب میبینم و گاهی سطح شوخی‌هاش واسم جالبه، صحنه‌های کمدی عجیبی توش پیدا میشه. شماره سوم هم خوب بود، بازی Zach Galifianakis بهترین نکته فیلم واسه من بود؛ جدا خنده‌دار بازی میکرد و کارکترش، فیلم رو از این رو به اون رو کرده بود. نقطه مثبت دیگه‌ای که تو فیلم بود استفاده از روش دیگه‌ای واسه پیش بردن داستان بود، اینکه دوباره همون سناریوی "یک‌جا از خواب بلند شدن و اصلا از اتفاقاتی که بهشون گذشته خبر نداشتن" رو استفاده نکرده بودن، خیلی به بهتر شدن فیلم کمک کرده بود. استفاده از موسیقی‌ش هم خیلی خوب بود و بعضی صحنه‌ها که همیشه تو فیلم‌های دیگه با یه موسیقی ساده از کنارش میگذرن و حتی ممکنه اصلا بیننده موسیقی رو متوجه نشه، اینجا با یه موسیقی تُند و جنایی صحنه‌ها رو بخاطر عجیب بودن ترکیب موسیقی و اون صحنه، خنده‌دار کرده بود. کلا فیلم کمدی خیلی خوبی بود و به عنوان شماره سوم، کار جالبی بود.

6.5 ~ 7
از 10

--

Before Midnight
2013



خیلی خوب بود؛ وارد شدن دوباره به رابطه بین جسی و سلین بعد از مدتها دوباره منو به یاد حسی که با دیدن دو فیلم اول داشتم، انداخت. اون حس، حس خیلی عالی بود و همون چیزی بود که باعث شد دو شماره اول رو واقعا دوست داشته باشم. صحنه‌های طولانی و دلچسب حرف‌زدن‌ها، قدم‌زدن‌ها و تبادل‌نظرهایی که در تقابل با هم داشتن و تکرار اون لحظه‌های متفاوتی که تو کمتر فیلم رمنس دیگه‌ای به نمایش کشیده میشه. (لحظه‌هایی که کوچکترین نگاه یا دیالوگ ساده یه صحنه عالی رو به وجود میاره.) غرق شدن تو این فیلم و به معنای واقعی حس کردنش خیلی راحته؛ ما شروع رابط جسی و سلین رو تو شماره‌های قبل دیدیم و مسیر راه رو مقداری باهاشون طی کردیم، اینکه چطور از هم جدا شدن و اینکه چه اتفاقاتی بین‌شون افتاد رو هم دیدیم و حالا به برهه از زمان وارد میشیم که اونا بهم پیوند خوردن و با فضای عجیبی دست و پنجه نرم میکنن! مشکلاتی که باعث به وجود آوردن دعواهای ساده میشه و ناراحتی‌ها ... راستش انتظار اینو داشتم که یه زندگی کاملا بی‌نقص و بدون بالا و پایین بین این دو کارکتر ببینم ولی فکر کنم زندگی برای جسی و سلین اونجور که من فکر میکردم "به خوبی و خوشی" پیش نرفته و همین موضوع باعث به وجود اومدن سکانس‌هایی بین این دوکارکتر شده بود که یه مقدار سنگین به نظر میرسید. به نظر من کارکتر سلین تو این فیلم یه جورایی شکل خودش رو از دست داد و با توجه به خصوصیات اخلاقی که خصوصا تو نیمه دوم ازش دیدیم، ذهنیتِ قدیمی که نسبت بهش تو دو فیلم گذشته داشتم، مقداری لکه‌دار شد. بیننده بیشتر از اینکه با سلین احساس همدردی کنه، با جسی همراه میشه و این نکته، یه امتیاز منفی واسه سلین ـه. اما کی اهمیت میده؟ بهرحال آخر فیلم همون حس همیشگی "این واقعا یه فیلم فوق‌العاده بود" رو داره و فیلم تو ادامه این سری فیلم‌ها و شماره سوم واقعا عالی بود و همه چیزش حس جذاب و دوست‌داشتنی فیلم‌های قبلی رو داشت.

8/10

--


World War Z
2013



Zzzzzzzzz ... این حالت من در حین دیدن فیلم بود. فیلم زامبی که در حال دیدنش حس کردم زامبی تو فیلم وجود نداره. خسته کننده بدون هیچ کششی و داستان نه چندان جذاب (برای من) .. پرداخت ضعیف کارکترها و ... بخاطر پیت هم که شده، دوست داشتم از فیلم خوشم بیاد ولی چنین اتفاقی نیافتاد. چیزی که جز معدود نقاط مثبت فیلمه و خیلی به چشم میاد، جلوه‌های ویژه اونه که خیلی خوب بودن و بعضی از صحنه‌ها رو واقعا جالب کرده بود. بجز اون نکته قابل توجهی نداشت و واسم یه فیلم خسته‌کننده بود.

5/10

--

Star Trek: The Motion Picture
1979



دقیقا همونطور که حس میکردم بود، حس یه جور مقدمه برای فیلم‌های بعد رو داشت. البته اینکه یک "مقدمه" بود، اصلا به معنای بد بودن فیلم نیست .. خود فیلم خوب بود و با اینکه 2 ساعته بود ولی اصلا واسم کسل‌کننده نشد. میشه گفت بعضی سکانس‌هاش خیلی طولانی شده بود و فرضا صحنه‌هایی از فضا داشت که کش پیدا کرده بودن اما اون صحنه‌ها هم به وارد شدن بیشتر بیننده به فضای فیلم کمک میکرد. موسیقی فیلم بد نبود و فکر کنم تو شماره‌های بعد بهتر بشه. داستان رو یه مقدار ضعیف دیدم و امیدوارم تو شماره‌های بعد کشش بیشتری داشته باشه. قبلا شنیده بودم که نحوه صدا زدن اسپاک توسط جیم رو مسخره کنند ولی هیچ‌وقت دلیلش رو نمیدونستم؛ اینجا فهمیدم اون دلیل چی بوده، جیم واقعا خنده‌دار اسپاک رو صدا میزد. (اونم تو یه شرایط مرگ و زندگی و درحالی که همه چیز در حال نابود شدنه!) صحنه‌های فضایی فیلم هم میتونن خوب باشن و هم میتونن بد باشن ... بستگی داره چطور بهشون نگاه کنیم، آنچنان تحت تاثیر اون صحنه‌ها قرار نگرفتم ولی وقتی سال ساختش رو نگاه میکنم، واسم منطقی میشه و زیاد بهش ایرادی وارد نیست. داستان هم همونطور که گفتم حس یه مقدمه رو داشت و به نظر اینجا بیشتر هدف آشنایی با کارکترهای فیلم بود که خیلی خوب انجام شد. در نهایت اونقدر خوب بود که نسبت به شماره‌های بعد کنجکاو بشم، حتما بقیه رو میبینم.

6.5/10

Movies i've recently seen

Epic
2013



وقتی نمره IMDb و لیست دوبلورهای انیمیشن رو دیدم، ناخودآگاه سطح انتظاراتم پایین اومد و حس میکنم یکی از دلایلی که باعث شد از انیمیشن لذت ببرم، همین موضوع بود. به دلیل معرفی خوبِ کارکترها که تو نیمه اول انجام گرفت، وارد شدن به فضای انیمیشن کار راحتی بود و مثل خیلی از انیمیشن‌های دیگه نیمه اولشو رو دوست داشتم و جالب کار کرده بودن. تمرکز اصلی من و چیزی که چشم به راه دیدنش بودم، دیدن نیمه دوم فیلم و تعادلی بود که با نیمه اول قرار بود برقرار کنه. خوشبختانه اُفت چندانی نسبت به نیمه اول نداشت و روند خوبش رو حفظ کرد. کار دوبلورها فوق‌العاده نبود ولی تونسته بودن کارکترها رو باورپذیر کنند و روی هم رفته نظر مثبتی نسبت به صداپیشه‌هاش دارم. تو این بین، بودن Pitbull هم واسم عجیب بود ولی خوب مسلما جالب‌ترین مسئله دوبلوری واسه من، حضور والتز بین دوبلورها بود که کارشم خیلی جالب بود. در مورد کارکترها، خوب بود که یه کارکتر دختر رو به عنوان کارکتر اصلی تو انیمیشن داشتیم و نقطه قوت خوبی برای داستان محسوب میشد بعلاوه اینکه، کارکترهای محبوبم از انیمیشن اون دو حلزون بودن که کمدی خوبی رو وارد کار کرده بودن و تعامل جالبی با ام‌کی و ناد داشتن.

کارِ انیمیشن سطح خیلی خوبی داشت و به ندرت ضعفی در صحنه‌ها به چشم می‌اومد، طراحی چهره‌ها و موجودات جالب بود و در کنار موسیقی نسبتا خوب انیمیشن تحرک‌های خوبی جریان داشت. فضای انیمیشن یه کوچولو منو به یاد How to Train Your Dragon می‌انداخت، حس میکنم شباهت‌هایی بین‌شون وجود داره ولی خوب محیط کُلی بین دو انیمیشن کاملا متفاوته. روی هم رفته از اون انیمیشن‌هاییه که هرکسی رو راضی نمیکنه و ممکنه نقاط مثبتی که من بهشون اشاره کردم، برای یه نفر دیگه نقطه منفی باشه؛ Epic برای هرکسی Epic نیست. برای منم Epic نبود ولی به نظر من حسابی سرگرم‌کننده بود. احتمالا رده سنی پایین‌تر به راحتی لقب Epic رو به این انیمیشن بدن و از دیدنش حسابی لذت ببرن.

6.5/10


--


Blood and Wine
1996



فیلمی جنایی با بازی جک نیکلسون و جنیفر لوپز (!) همبازی کردن تو بازیگر کاملا متفاوت و دور از ذهن تو چنین فیلم جنایی اونقدرا بد از آب درنیومده. البته اینجا لوپز خیلی جوونه و از ظاهر خیلی خوبی برخورداره و بخاطر همراه بودن با بقیه بازیگرای حرفه‌ای فیلم، تونسته از پس نقش خیلی خوب بربیاد. جک نیکلسون مثل همیشه خوب بود و بازم یه دیالوگ‌هایی داشت که من فکر میکنم عالی به نمایش در آوردنشون فقط از عهده نیکلسون برمی اومده. اما در کنار نیکلسون مایکل کین هم خیلی خوب ظاهر شده بود. نکته جالب در مورد مایکل کین تو این فیلم اینه که، اون بعد از بازی در Bullet to Beijing محصول 1996 تصمیم به خداحافظی از دنیای بازیگری گرفته بوده ولی با اصرار نیکلسون راضی میشه به دنیای بازیگری برگرده. خود فیلم و داستان معمولی بود و چیزی که واسم عجیب بود، استفاده از موسیقی بود؛ گاهی تو صحنه‌های خیلی معمولی، یه موسیقی تُند و مرموز جنایی پخش میشد که کاملا بیننده رو از فضا دور میکرد. حس میکنم هدف کار جنایی‌تر کردن فضای فیلم بود ولی بهرحال هدف به سرانجام نرسیده بود و حداقل برای من نتیجه برعکس داشت.

6.3/10


--


The Muppet Movie
1979



از اونجایی که The Muppets ــه 2011 واسم جالب بود، گفتم این فیلم رو هم یه امتحانی کنم. فیلم خوب و سرگرم‌کننده‌ای بود ولی گاهی حس نصفه‌نیمه موندن بهم دست میداد؛ بعضی از قطعات یا صحنه‌ها رو دوست داشتم ادامه بدن یا مثلا حس میکردم میتونستن بیشتر از نقطه پایان فیلم جلو برن. بهرحال کارکتر کرمیت اینجا هم عالی بود و دلیلی اصلی جذابیت فیلم بود، مسیر سفرش، آشنایی‌ش با بقیه کارکترها حس خوبی داشت و فیلم رو دیدنی کرده بود.

6.5/10


--


Call Me Madam
1953



موزیکالی معمولی با بازی دونالد اوکانر. چیز فوق‌العاده خاصی نداشت و صرفا برای ادامه دادن کارنامه اوکانر به نظر فیلم خوبی برای دیدن میاد. اوکانر اینجا هم از چهره کمدی و استایل کمدی رقص خودش استفاده کرده بود و شاید بشه بهترین سکانس‌ش رو رقص کنار بادکنک‌ها دونست. بجز اوکانر، بقیه بازیگرا رو زیاد خوب ندیدم و داستان هم اونقدرا سرگرم‌کننده نبود. روی هم رفته اگه بخوام فقط قطعات موزیکالش رو درنظر بگیرم، نمره 7 رو بهش میدم ولی بصورت کُلی نمره‌ش پایین میاد.

6/10


--


The Girl Who Leapt Through Time
2006



عالی بود، یه انیمه سینمایی خیلی سرگرم‌کننده. موضوع خیلی جذاب سفرها و جهش‌های زمانی با استفاده از روند داستانی جالب و کارکترهای خیلی خوب. شاید خیلی‌ها با دیدن انیمیشن کار به اون ایراد بگیرن و از ضعف انیمیشن‌ش بگن ولی به نظر من تنها چیزی که انیمیشن داشت، متفاوت بودنش بود و اصلا کم‌کاری یا ضعفی درش دیده نمیشد. نسبت به انیمه‌های امروزی کمی متفاوت بود ولی حس نزدیکی خوبی رو بین بیننده و فضای انیمیشن ایجاد میکرد. شخصیت‌پردازی قوی ماکوتو و همراهی طولانی که بیننده در طول انیمه باهاش داشت، خیلی خوب بود. همراه شدن با اون تو ماجراجویی‌های جهش‌های زمانی‌ش و روابطی که با دو دوستش داشت، دبیرستان‌شون و اتفاقات کلیدی داستان، همه چیز به نحو عالی به تصویر کشده شده بود. صحنه خوب خیلی زیاد داشت و خیلی از صحنه‌هاش تو ذهنم باقی مونده، صحنه‌هایی که حرکت جهش زمانی‌ش رو انجام میداد، جمع شدنشون تو اون زمین بیسبال و تمرین کردن‌هاشون، فضای تخیلی بین جهش‌ها، تخته سیاهی که جمله "زمان منتظر هیچ‌کس نمی‌ماند" و ... دوبلورها هم جز نکات مثبت انیمه بودن و درنهایت اینکه پایان‌بندی‌ش هم واقعا خوب بود و حسابی راضی‌کننده بود.

8.3/10


--


The Big Wedding
2013



با اینکه میدونستم قراره با چه فیلمِ ضعیفی روبرو بشم و خودم براش آمده کرده بودم ولی بازم از اونچیزی که فکر میکردم، بدتر بود. کاملا خسته کننده و خالی از کمدی خوب. حرف زدن راجع به کمدی خوب اونم تو چنین فیلمی، حالا این بحث خودش میتونه کُلی خنده دار باشه! تنها نکته مثبت فیلم، همون دیدنِ رابین ویلیامز تو 2 3 سکانس بود و دیگه هیچ چیز قابل توجهی نداشت. روی هم رفته، حتی با پُرستاره بودنش هم ارزش دیدن رو نداره و از اون فیلم‌هایی ــه که زیاد میشه به در و دیوار کوبیدش و ازش بد گفت.

4/10


--


The Panic in Needle Park
1971



داستان اعتیاد به هروئینِ ترکیب شده با عشق دونفر؛ فیلم خوبی بود، یه بازی عالی از آل پاچینو و کیتی وین که نقش بابی و هلن و درگیری این دوکارکتر رو دیدنی کرده بودن. صحنه‌های تزریق زیادی تو فیلم بود و با اینکه به محیط فیلم فضای واقعی‌تری داده بود، ولی چون بعضیاشون طولانی بودن، یه مقدار فیلم رو به سمت کسل‌کننده شدن هُل داده بود. ولی بهرحال فیلم خوبی بود و داستان هم خیلی جالب جلو رفت و به پایان رسید. شباهت‌هایی هم به Requeim For A Dream داشت و اگه طرفدار اون فیلم هستید، دیدنش رو پیشنهاد میکنم.

7/10


--


Madadayo
1993



آخرین فیلمِ کوروساوا به عنوان کارگردان. خیلی خوب بود، رابطه دوست داشتنی و زیبای بین یک معلم و دانش آموزاش، احترامی که دانش آموزها با گذر سال‌های زیاد همچنان به معلمشون دارن، جشن‌‌های تولدی که براش میگیرن، خیلی خوب به نمایش کشیده شده بود. نیمه اول فیلم، نیمه بی نقص و لذت بخشی بود ولی نیمه دوم یه مقدار با جهتی که داستان به خودش گرفت، مشکل داشتم و به نظر من ضعف فیلم تو نیمه دوم اونه. البته پایان بندی خیلی خوب بود ولی تا رسیدن به پایان بندی بالا و پایین زیادی رو توی فیلم میبینیم. در مورد کارکترها این نکته برام جالب بود که بجای اینکه کارکتر سنسی، دانش آموزا رو شکل بده، این دانش آموزا بودن که کارکتر سنسی رو به چشم بیننده وارد میکردن و اهمیتش رو رخ میکشیدن! البته این رو نمیگم که Matsumura در نقش سنسی خوب ظاهر نشده بلکه صرفا به نقشِ مهمی که بقیه کارکترها داشتن، اشاره میکنم. روی هم رفته فیلم، حس خیلی خوبی داشت و مسلما ارزش دیدن رو داره.

7/10


--


The Croods
2013



خیلی سرگرم کننده بود، مسلما هدف سرگرم کنندگی‌ش رو به راحتی پوشش داده بود، سوژه جدید و انسانهای اولیه، محیط متفاوتش هم خوب بود. برخلاف بعضی از انیمیشن های اخیر که بیننده بعد از دیدنشون حس میکنه تمام انرژی و فکر روی نیمه اول اون انیمیشن گذاشته شده و نیمه دومشون سرهم بندی شده، نیمه دوم این انیمیشن بهتر از نیمه اولش بود و تداوم خیلی خوبی در نگه داشتن جذابیتش درطول انیمیشن داشت. واقعا انتخاب نیکولاس کیج به عنوان صداپیشه گراگ به نظر من عالی بود، صدای خاصِ کیج همیشه واسم جالب بوده و اینجا تو یه محیط انیمیشنی بازم خیلی خوب به نظر میرسه. بقیه دوبلورها زیاد به نظرم ویژه نبودن و چیز خاصی ازشون تو ذهنم باقی نمونده. از همین الان هم شماره دومش تایید شده، با توجه به پایان بندیش، میشه انتظارات خوبی از شماره دوم انیمیشنش داشت ولی خوب هنوز زمان زیادی تا 2017 باقیه و باید ببینیم این انیمیشن طی سال های آینده چطور عمر میکنه و ماندگاریش در چه حدیه.

7.2/10


--


The Cure
1997



خوب بود، یه مقدار به سلیقه من نمیخورد ولی تونستم به فیلم عادت کنم و روی هم رفته لذت خوبی ازش بردم. نکته‌ای که یه مقدار منو اذیت میکرد، بیش از حد طولانی بودن بعضی از سکانس‌های فیلم بود که حس میکنم اگه کوتاه تر میبودن، با فیلم خیلی بهتری روبرو میشدم. مثل بعضی از فیلم‌های ژاپنی دیگه‌ای که دیدم، بازم کمبود موسیقی احساس میشد و وقتی اون سکانس‌های کش دار و بی موسیقی بودنشون رو درکنار هم بذاریم، یه مقدار جنبه منفی پیدا میکنه. اما بهرحال، خودِ فیلم ترس خوبی داشت و به جای وارد کردن ترسِ واضح از طریق سکانس‌های دلهره آور، کارگردان تونسته بود با موضوع کُلی و نحوه پیشروی داستان، ترس رو کُلی به درون بیننده منتقل کنه. این شاید مثبت‌ترین نکته فیلم از نظر من بود. Kôji Yakusho هم بازی خیلی خوبی داشت و چندتا از فیلم‎هاش رو تو لیست دانلودم قرار دادم، امیدوارم فیلم‌های دیگه‌ش هم خوب باشه.

6.5/10



Movies i've recently seen

I Saw the Devil
2010



فیلم خیلی بدی بود. انتقام رو بارها تو فیلم‌های مختلف دیدیم و تجربه کردیم ولی تو این فیلم به شکل دیگه‌ای نمایش داده میشه، به شکل خونین! خشونتی که تو فیلم بود، ضعیف‌ترین نقطه فیلم و از فضا‌پرت کن‌ترین نکته کُل فیلم بود. به طرز عجیبی بیننده رو از فضایی که قراره درک کنه، دور میکنه. من میتونم خشونتی که تو Oldboy استفاده شد رو با این مقایسه کنم و بگم، اون خشونت بارها و بارها از این خشونت استفاده بهتری داشت و موقعیت‌‌سنجی برای استفاده از خشونتش عالی بود. در صورتی که تو این فیلم حالتی زننده و چندش‌آور داشت. (البته این فیلم حتی به نزدیکی‌های خوبی Oldboy هم نمیرسه ولی خواستم یه مقایسه در مورد خشونت‌شون داشته باشم) ممکنه تعدادی بگن که خشونتی که تو فیلم به کار برده شده، قرار بوده واقعی و realistic باشه ولی به نظر من اصلا این امر رو تحقق نمیبخشه و حتی برعکس، بیشتر حالتِ تصنعی پیدا کرده بود (از اونور پشت بوم افتاده بود!) و خشونتی که در فیلم وجود داره، چیز عمیق‌تری رو به ما نشون نمیده. داستان و روند فیلم هم با جلو رفتن و تموم شدن، تمام طولِ راه به طرز عجیبی برام مسخره بود و نتونستم افکار کارکتر اول و کارایی که انجام داد رو درک کنم. دیالوگ‌ها بیش از حد ساده بودن و مسلما وقتی که از محیط و داستان و روند پیشروی اون فیلم خوشم نیومده باشه، نمیتونم لذتی از موسیقی فیلم ببرم و کاملا ذهنیت بدی نسبت به اون پیدا میکنم؛ موسیقی به تنهایی نمیتونه کُل فیلم رو نجات بده. روی هم رفته، خیلی فیلم درهم و برهمی بود و باهاش به شدت به مشکل برخوردم.

4/10


--


Dreams
1990



مبهوت کننده صفت خیلی خوبی برای توصیف فضای این فیلمه. جدا تحت تاثیر محیط فیلم قرار گرفتم، "رویاها" ــی کروساوا درست مثل یک رویا میمونه. (هرچند خودِ فیلم مجموعه ای از رویاهاست ولی جمله خوبی برای اشاره به فیلمه.) تحت تاثیر قرار گرفتن فضای فیلم رو اخیرا با دیدنِ Kotonoha no Niwa خیلی عالی تجربه کردم، انیمه ای که حتی صدای شرشر آب هم روی بیننده تاثیر میگذاشت و به راحتی غرق در خودش میکرد. اینجا و در فیلم Dreams هم همینطور بود، کوروساوا به زیبایی هرچه تمامتر بیننده رو وارد لوکیشن‌های مورد نظر خودش میکرد. فیلم از لحاظ منظره ای و ظاهری یه فیلم به تمام معناست و وقتی موسیقی سنتی و محلی ژاپنی و سنت‌ و رقص‌هایی که به شکل‌های مختلف وارد صحنه‌ها میشن رو در کنار این منظره‌ها قرار میدیم، حداقل من یکی رو بی‌نهایت راضی و محو در خودش میکرد. بین رویاهایی که به نمایش کشیده شد، رویای اول و آخر بهترین‌ها از نظر من بودن. رویای اول با اون بارونی که بهمراه داشت و عجیب بودنش و رویای آخر و پیرمردی که در کنار آب روان حرف‌های دلنشینی میزد و البته بعدش اون رقص پایان فیلم که فوق‌العاده بود.

- بودن اسکورسیزی جز بازیگرای فیلم هم در نوع خودش جالب بود.

7.5/10


--


The Witches of Eastwick
1987



فیلمی فانتزی، ترسناک با حضور نیکلسونِ بزرگ و سه تا از بازیگرای زنِ خوب سینما. بیشتر از اینکه حالت ترسناکی داشته باشه، حالت فانتزی داشت و فضای فیلم کلا برام عجیب بود و گاهی حتی فضای خنده‌داری رو تو فیلم میشد دید. نیکلسون مثل همیشه خوب بازی کرده بود و دیالوگ‌های خیلی خوبی داشت، خصوصا اواخر فیلم که یه مونولوگ عالی تو کلیسا داشت. اون حالات قیافه محو کننده‌ش رو هم داشت و خصوصا با توجه به نقشی که تو این فیلم داشت و موقعیت‌هایی که کارکترش درش قرار میگرفت، این نکات بیشتر به چشم می‌اومد. درکنارش، فایفر، ساراندون، شر هم بد نبودن ولی خوب نقطه مثبت فیلم نیکلسون بود. داستان فیلم از همون شروع واسم متفاوت بود و نمیدونستم قراره با چی روبرو بشم. روی هم رفته، فیلم سرگرم کننده خوبی بود.

6.9/10


--


Olympus Has Fallen
2013



یک بار دیگه بهم ثابت شد که اکشن، یکی از نامحبوب‌ترین ژانرها واسه منه. :خمیازه: بعد از دیدن فیلم میشه گفت: Olympus Has Fallen" has fallen" یا یک جمله به همین شکل و شمایل! بازیگرای خوبی داشت، Butler که به کارای اکشن خیلی خوب میخوره، مورگان فریمن پا به سن گذاشته و Eckhart که اینجا در نقش رئیس جمهور ظاهر شده. بازیگرا تو دید اولیه به نظر خوب میرسن ولی موضوع و داستان فیلم کاملا خسته کننده و خمیازه آور بود! هرچقدر که فیلم جلوتر میرفت، به جای کنجکاو شدن در مورد پایان بندی، به فکر فست فوروارد کردن صحنه‌ها می‌افتادم. حمله تروریستی، غرور ملی، صحنه‌های اکشن و ... هیچ کدوم به خوبی نمایش داده نشده بودن. فکر کنم تا همینجا کافی باشه و اینو رسونده باشم که نظر منفی راجع به فیلم دارم و معمولا طولانی نظر ندادن راجع به فیلمی که موردپسندت واقع نشده، فکر بهتری ــه.

5/10


--


The First Time
2012



رمنس نسبتا خوبی داشت، شروع رابطه جالب بود و تو ادامه باورپذیری‌ش رو یه مقدار از دست داد. از لحاظ داستانی قابل پیش‌بینی بود و بازیگری هم تو سطح معمولی قرار داشت ولی روی هم رفته واسه کسایی که ژانر رمنس رو بیشتر از بقیه ژانرها میپسندن، فیلم خوبیه و راضی کننده ست.

6/10


--


Taboo | Gohatto
1999




من اونقدرا سامورایی بین نیستم و فیلم‌‎های سامورایی زیادی رو ندیدم. این فیلم رو هم بخاطر کیتانو دیدم. اولین فیلمی بود از ناگیسا اوشیما میدیدم. فیلم فضای آنچنان سنگینی نداشت و میشد داستان رو به راحتی دنبال کرد. موسیقی‌ش خوب بود ولی داستان اونقدرا جذب کننده نبود. داستان در مورد پیوستن کانو به شینسنگومی و رابطه ای هستش که بخاطر زیبایی ظاهریش با بقیه افسرها و شاگردها پیدا میکنه. قتل های که رخ میده و ...

دیدن یه فیلم با محیط کاملا سامورایی واسه من همیشه به نظر امیدوارکننده و خوب میاد چون وارد شدن به چنین فضایی رو دوست دارم ولی تو این فیلم، وقتی داستان این فیلم رو کنار بقیه موجودیات قرار میدیم، شاید یه مقدار زننده بشه. بازیگری فیلم قوی ترین نکته اون بود، کیتانو در قالب یک مربی و افسر شینسنگومی خیلی خوب ظاهر شده بود و دیالوگ‌های خوبی هم داشت. افسری که تلاش میکنه زیردست های خودش رو به درسنی تربیت کنه. داستان‌های حاشیه ای که وجود داره. مثل مبارزه کانو و توشیرو و اینکه هیجیکاتا (کیتانو) کانو رو قوی‌تر میدونه و به خوبی نمایش داده میشه. Matsuda در نقش کانو اونقدرا بازی چشمگیری نداشت و به نظر من بیشتر این ظاهرش بود که کارکتر و نقش کانو رو ساخته بود. در عوض Tadanobu Asano در نقش توشیرو واقعا عالی بود و حتی میمیک های صورتش تو بعضی از صحنه ها جالب توجه بود.

اما از نظر کلی که بخوام به فیلم نگاه کنم، حس میکنم فیلم بدی رو برای شروع دیدن کارهای ناگیسا اوشیما انتخاب کردم (البته کاملا اتفاقی و بخاطر کیتانو بود) شاید در آینده بتونم یکی دیگه از فیلم‌هاش رو ببینم. یه چیز حاشیه ای راجع به فیلمی که دیدم، زبان اصلی فیلم ژاپنی بود ولی دوبله وحشتناک چینی (؟) رو داشت. فکرشو بکنید، هر ثانیه که یکی از دیالوگ ها گفته میشه، در همون ثانیه زنی دیالوگها رو بلند بلند به زبون دیگه ای تکرار میکنه. از اون سبک دوبله‌های عجیب و ناخوشایند. روی هم رفته فیلم بدی نبود ولی انتظار بیشتری ازش داشتم.

6/10


--


Boiling Point
1990



فیلم خوبی بود. کیتانو بازم یه یاکوزای متفاوت رو تو این فیلم نشون میده و بیننده رو کاملا به محیط یاکوزایی وارد میکنه. شباهتی که بین این فیلم و Kids Return وجود داشت این بود که، تو هر دو فیلم به صحنه های ورزشی که وجود داره، سخت پرداخته شده و سکانس‌های زیادی صرف وارد کردن بیننده به فضای بازی ورزشی که کارکترها در حال بازی کردن هستن، میشه. کار ممکنه به جایی برسه که وقتی اون سکانس کش دار به پایان میرسه، بیننده خواهان برگشتن به همون سکانس قبلی بشه. خوبی سکانس های کش دار کیتانو اینه! با تموم شدن‌شون بازم بیننده میتونه اونا رو درخواست کنه. نسبت به فیلم‌های دیگه کیتانو، موسیقی کمتری داشت، خیلی کمتر! من دوست داشتم بیشتر از این به موسیقی تو این فیلم بها میداد. درسته، سکانس‌های بیسبال و لبِ ساحل و چندنمونه سکانس دیگه با سکوت خیلی عالی از آب در اومده ولی حس میکنم وجود موسیقی بعضی جاها به بهتر شدن فضا کمک زیادی میکرد. بهرحال استایل ساکت فیلم‌هاش حفظ شده بود و باید باهاش کنار اومد.

مثل همیشه یک جور شوخی خاص تو فیلم‌هاش وجود داره. نیمه اول هم کمدی داشت، مثل سکانس روبرویی‌شون با ماهیگیر ولی به نظر من کمدی اصلی فیلم، از نیمه دوم شروع میشه، جایی که کارکتر Uehara با بازی کیتانو وارد فیلم میشه، گیر دادنش به دوس|ت دخترش و پست گردنی‌هایی که به اون میزنه، سکانس بستنی خوردنشون و سکانس شاهکار کارئوکی و ... یک نمونه سکانس خاص که در مورد این فیلم دوست داشتم به این شکل بود که ما موتوری رو میدیدیم که به یه جوون بی گواهینامه تحویل داده میشد و لحظاتی بعد تصویر قطع میشد و همون جوون رو تو یه تصادف رانندگی میدیدیم. یا وقتی که اون دار و دسته اوباش و لات دنبال ماساکی که روی موتوره میرن و اتفاقی به پشت ماشینی میخورن. لحظاتی سکانس حرف زدن راننده ماشین با لات‌ها رو میبینیم و بعد از اون یهو با صحنه زخمی بودن راننده روبرو میشیم. این دو نمونه جز مثال‌های جالب مورد نظرم بود.

کاری که کیتانو میتونه با بیننده انجام بده اینکه که، تو یک لحظه میتونه بیننده رو عاشق یا متنفر از فیلم کنه. پایان بندی این فیلم چنین حالتی داره. تمام فیلم یک طرف و پایان بندی اون هم یک طرف. ممکنه بیننده عاشق تمام لحظه های فیلم باشه و با پایان بندی کوچکترین ارتباطی برقرار نکنه. برای من پایان بندی، حس متفاوتی داشت و اونو دوست داشتم. مثل بعضی از فیلم‌های کیتانو یه مقدار گنگ بود و باید برداشت خودتو از پایان بندی داشته باشی. ولی خوب این چیزی که کیتانو رو، کیتانو میکنه! اینکه میتونه اینجور با ذهن بیننده بازی کنه و اونقدرا نگران بهم ریختن ریتم فیلم نیست.

7.5/10


--


Movie 43
2013



مجموعه ای از فیلم‌ها یا داستان‌های کوتاه خیلی عجیب که تو یه فیلم گنجونده شدن.

هر کدوم از داستان‌ها WTF خاص خودشو داشت! بیش از حد عجیب بودن، یکی دوتا از داستان‌ها رو بد ندیدم ولی روی هم رفته خیلی سخت میشه با چنین فیلمی کنار اومد. داستان مربوط به جکمن و کیت وینسلت در حدی غیرقابل دیدن بود که کاملا چشمم رو از مونیتور دور کردم و سریع فیلم رو جلو بردم. بین داستان‌ها، Homeschooled که نائومی واتس درش بود و اون یکی که مربوط به سوپرهیروها بود واسم جالب بودن. نکته جالب فیلم این بود که اکثر بازیگرای اون، بازیگرای مطرح و شناخته شده بودن. شاید اگه اینقدر بازیگر خوب تو فیلم نبود و این بازیگرا نبودن که داستان‌ها روشون پیاده شده بود، صحنه هاش به این اندازه WTF دار نمیشد. بهرحال تجربه عجیبی بود.

5.5/10 - راجع به نمره ش مطمئنم نیستم. احتمال با گذشت زمان نظرم عوض بشه. باید ببینم چی میشه.

--

A Star Is Born
1954



دوست دارم از چنین جمله ای واسه وصف این فیلم استفاده کنم "فیلم، بیشتر به کنسرتی از جودی گارلند شبیه بود." ظاهر جمله بد به نظر میاد ولی من به عنوان یک جمله مثبت اونو نوشتم. آهنگ‌ها و قطعات شنیدنی که پشت سر هم چیده شده بود و یکی بعد از دیگری خونده میشدن. کیه که از دیدن کنسرت جودی گارلند بدش بیاد، من که مشکلی با چنین کنسرت جذابی ندارم. داستان فیلم ساده بود و چیز ویژه قابل ذکری نداشت. خوب، وقتی از قسمت موزیکال که مهمترین قسمت یک فیلم موزیکاله خوشتون بیاد، میشه گفت که فیلم تاثیر خوبی روی بیننده‌ش گذاشته. یکی از نکاتی که تو حین دیدن فیلم خیلی واضح به چشم می اومد، تدارکات عظیم فیلم و امکانات زیادی بود که روی سن یا تو صحنه های مختلف فیلم وجود داشت. از قطعاتی که خوشم اومد، میتونم به Swanee و Someone at Last و Lose That Long Face ـ (یکی از محدود قطعات تپ دنس دار فیلم) اشاره کنم. بعد از اجرای قطعه SaL جودی ادای چینی ها، آفریقایی ها و برزیلی‌ها و رو در می آورد که عجیب و جالب بود. روی هم رفته موزیکال خوبی بود ولی با توجه به زمان 3 ساعته‌ش و اینکه تمام بار سنگین اجرای قطعات موزیکال فیلم روی دوش یک نفر، جودی گارلند بود، فضای فیلم گاهی خسته کننده و تکراری میشه اما بهرحال نمیشه نقاط مثبت اونو ندیده گرفت.

6.5/10

--

Merry Christmas Mr. Lawrence
1983



فیلمی متشکل از بازیگرای انگلیسی مثل دیوید بویی و ژاپنی مثل تاکشی کیتانو در مورد سرباز انگلیسی به نام جک که در اردوگاه اسرای جنگی ژاپنی به سر میبره.

داستان به اندازه کافی واسم کشش نداشت و بعضی از جاهای فیلم خسته کننده بود ولی بازیگری خوب بود. خصوصا بازی Tom Conti بیشتر از بقیه جالب توجه بود، نقش افسر انگلیسی رو بازی میکرد که سعی داشت انسانیت رو جایگزین وحشیگری اردوگاه کنه. به دلیل نقش جالبش، دیالوگ ها و صحنه هاش نسبت به بقیه نقش های فیلم بیننده رو بیشتر تحت تاثیر قرار میداد. موسیقی جز نقاط قوتش بود و صحنه های مربوط به نحوه رفتار با زندانی ها هم خوب بودن. یکی دوتا از صحنه های کیتانو هم واقعا جالب بودن و دیالوگ های خوبی داشت.

6.2/10

کیتانو تو فیلم.

--

The Incredible Burt Wonderstone
2013



جیم کری و استیو کارل؛ وقتی بهترین بازیگرای کمدی دو دهه اخیر فکر میکنم، اسم این دوتا همیشه به ذهنم میرسه. ناخودآگاه سطح انتظارات بالا میره و کمدی خوبی رو دوست داریم ببینیم. به نظر من فیلم خوبی بود و هر دو نفر نقش شون رو جالب بازی کرده بودن. جیم کری هنوز جذبه خاصِ خودش رو داره و میتونه بیننده رو حسابی بخندونه. استیو کارل هم به شیوه خودش خوب بود. حقه های شعبده بازی فیلم و تقابل بین دو کارکتر برت و استیو گری و استایل متفاوت شعبده بازی که ارائه میدادن، فضای خوبی برای فیلم درست کرده بود. نظر خاصی راجع به بازی اولیویا وایلد ندارم، خیلی معمولی بود. روی هم رفته واسه من فیلم شیرینی بود و اونو کمدی خوبی میدونم.

6.8/10

--


Sonatine
1993



داستان در مورد پناه بردن یک باند یاکوزایی به خونه ساحلی و لب دریاست. زمانی که اونجا میگذرونن و اتفاقاتی که می افته.

عالی بود، تنها تاکشی کیتانو میتونه چنین صحنه های نابی رو لب ساحل خلق کنه. 20 دقیقه اول فیلم زیاد با انتظاراتم جور در نیومد ولی بعد از اون فراتر از حد انتظارم بود. با اینکه اکشن جز تگ های ژانر فیلمه، من زیاد اونو فیلم اکشنی نمیدونم و حس میکنم اگه با دید یک فیلم غیراکشن به سراغ فیلم برید، میتونید درک بهتری از فیلم داشته باشید. جلوه متفاوتی از یاکوزاها و گنگ های یاکوزایی تو فیلم نمایش داده میشه؛ اعضای دسته ی یاکوزایی که وقتی به کنار ساحل میرسن و مجبور میشن وقتشون رو اونجا بگذرونن، مثل بقیه مردم عادی، به بازی ها و سرگرمی های مختلف میپردازن، آتیش بازی، رقص و بازی عجیب سومویی که کردن... شاید با دیدن بعضی از صحنه ها بشه به این نتیجه رسید که کارکترها گاهی با خودشون فکر میکردن، چی میشد اگه ما از اول مافیایی به چشم نمیدیدیم و زندگی مون به همین سادگی بود! سکانس های جالب خیلی زیاد داشت، به نظر من سکانس بازی رولت روسی کنار ساحل یکی از ماندگار ترین صحنه های فیلم بود، خنده های کیتانو در حین بازی، خوابی که بعد از اون میبینه و تقابلی که به وجود میاد. موسیقی فیلم عالی بود، بیشتر از بقیه فیلم های کیتانو محیط فیلم رو احاطه کرده بود، مثل همیشه بی نقص و به جا استفاده شده بود. فیلم، یه مقدار منو به یاد Hanabi انداخت که با توجه به فضایی که این دو فیلم دارن، زیاد تعجب برانگیز نیست. روی هم رفته یکی از بهترین های کیتانو بود، حسابی از دیدنش لذت بردم.

8/10


Movies i've recently seen

Summer Stock
1950



یکی دیگه از سه موزیکالی که گارلند و جین کلی همبازی بودن. خوب بود؛ خصوصا سکانس های موزیکالش و بعضی از سکانس ها که جین کلی واقعا خلاقیت به خرج داده بود. مثلا صحنه ای که با سن خراب و روزنامه رقصید جدا دیدنی بود (+) داستان مثل بعضی از موزیکال های دیگه معمولی به نظر میرسید ولی نقاط قوت فیلم تو چیزای دیگه ش بود. روی هم رفته نسبت به Bye Bye Birdie و The Glass Slipper که تازگیا دیدم، زمین تا آسمون فاصله داشت و خیلی خوب بود.

7/10

--

Glory
1989



از اون فیلم هایی بود که همیشه جلوی چشمم بود ولی هیچ وقت سراغ دیدنش نرفته بودم. داستان حضور سیاه پوست های داوطلب در جنگ و مشکلاتی که در این راه داشتن...

خیلی خوب بود، فقط دو سه صحنه با ارزشی که از دنزل تو فیلم وجود داره کافیه که بیننده رو سراغ این فیلم ببره؛ (صحنه شلاق بی نهایت جالب بود. :127fs1004759: ) دنزل پر احساس و قدرتمند ظاهر شده بود. حس میکنم بجای متیو برودریک میشد انتخاب بهتری رو انجام داد و یه بازیگر قوی تر نقش رابرت رو بهتر میتونست بازی کنه. کلا بازیگرای فیلم مشکل خاصی نداشتن و فقط همین نکته ذهنم به خودش مشغول کرد. داستان فیلم و پرداختش خیی خوب بود، سیاه پوست هایی که برای جنگ تو میادین اومدن ولی حتی از کفش دادن به اونها هم دریغ میشه و بازی هایی که برسر اونا آورده میشه، صحنه های آماده سازی و تمرینشون! اون کارکتری که سیاه پوستا رو تمرین میداد کارکتر خیلی خوبی بود، فحش هاش و مقاومتش در مقابل اصرار بقیه به آروم تر برخورد کردن با سربازها در نوع خودش جالب بود. بجز صحنه شلاق، صحنه دعای سربازها به صورت آواز وار، یکی دیگه از صحنه های مورد علاقه م بود. یه نکته دیگه اینکه حس میکنم کارکتر رابرت به اون خوبی که لازم بود معرفی نشد و شکل گیری و همراهی و همدل شدنش با سربازای سیاه پوست خیلی سریع شکل گرفت؛ میشد بیشتر از اینها با کارکترش ور رفت، شاید هم قدرتمندتر بودن دنزل و مورگان فریمن باعث شد که برودریک تو ذهنم جلوه ضعیف تری داشته باشه. بهرحال ...

7.5/10

--

Oz the Great and Powerful
2013



یک جمله میگم: اگه Mila Kunis یک درصد بیشتر مصنوعی بازی میکرد، انفجار اتمی رُخ میداد. این جمله صرفا واسه این بود که بگم واقعا از بازیش تو این فیلم خوشم نیومد. خیلی غیرواقعی و بد بازی کرده بود و حس میکنم یکی از بدترین انتخاب های ممکن واسه این نقش بوده؛ از نظر من Miscast به تمام معنا بود، الگویی واسه بعدها، وقتی که با یک انتخاب بازیگر بد روبرو میشیم، اونو با این انتخاب مقایسه کنیم. ضعف بازیگری زیادی داشت. تنها دوبازیگری که تونستم باهاشون کنار بیام Franco و Williams بودن که چون جز نقش های اول فیلم بودن و کشش رمنس خوبی بینشون برقرار بود، نقطه مثبتی واسه فیلم محسوب میشه. فضای فانتزی فیلم تو نگاه اول جالب به نظر میاد ولی روی هم رفته اصلا به من حس یک فانتزی قوی رو منتقل نکرد و داستان هم به مرور زمان و هرچه که فیلم جلوتر رفت، کسل کننده تر شد.

5.5/10

--

Rushmore
1998



مثل بقیه فیلم های وس اندرسون حس متفاوت بودن رو به آدم منتقل میکنه که خیلی نکته مثبتیه. به نظر من مورای واسه بازی کردن تو فیلم های اندرسون به دنیا اومده و درسته، فیلم های غیراندرسونی خیلی خوب دیگه ای هم داره ولی وقتی اونو تو فیلم های این کارگردان میبینید، مثل تیکه پاذل گمشده ای میمونه که به پاذل اضافه شده و حالا پاذل تکمیل شده ست! وقتی مکس فیشر رو تو فیلم دیدم، یاد زاخاری کوینتو افتادم، یه خورده بهم شباهت دارن، نمیدونم اگه کوینتو بازیگر اول فیلم بود، چه اتفاقی می افتاد (حداقل واسه من از بیرون جالب تر به نظر میرسید) مکس کارکتر عجیبی داشت، بجز مکس از کارکتر حاشیه ای Magnus - پسری که لهجه اسکاتلندی داشت، خیلی خوشم اومد؛ صحنه های رودرویی ش با مکس خیلی خنده دار بود. روی هم رفته از بهترین های وس اندرسون بود و و و و ...

7.2/10

--

Dolls
2002



فیلم از سه داستان متفاوت در مورد عشق واقعی و پایداری اون تشکیل شده. با یه صحنه نمایش سنتی بون راکوی ژاپنی شروع میشه؛ یه اوپنینگ بی نقص درخور چنین فیلمی، نمایشی که به نحوه عالی فضای اصلی فیلم رو به ما نشون میده. برخلاف فیلم های دیگه کیتانو، حس میکنم این فیلم از روند تند تری برخورد داره (حداقل تو نیمه اول فیلم) و دلیلش هم اینه که از سه داستان تشکیل شده و وارد شدن و خارج شدن از هر داستان زمان زیادی رو نگرفته. تداخل داستان ها با هم و عبورشون از همدیگه یکی از نقاط قابل توجه فیلم بود؛ صحنه های ترکیب شده و فلش بک واری که زده میشد و کارکترهای داستان های متفاوت فیلم از کنار همدیگه عبور میکردن. استفاده از فلش بک و نشون دادن گذشته تو فیلم تاثیر زیادی داشت، کارکترهایی که با قدم زدنشون، گذشته شون رو به یاد می آوردن، گذشته ای که ازشون جدا نشده بود! موسیقی متن تاثیر زیادی تو بهتر شدن فیلم داشت و احساسات کارکترها و عشق اونها به همدیگه رو خیلی عالی بیان میکرد. نسبت به بقیه فیلم های کیتانو، ابهام کمتری داشت و بعد از پایان بندی فیلم، درسته که هنوز علامت سوال هایی در ذهن بیننده باقی میمونه ولی در نهایت به راحتی میشه به یک برداشت خوب از فیلم و هدفش رسید.

7.8/10

- تو فیلم یه ارجاع به A scene at the sea هم وجود داشت که در نوع خودش جالب بود.
- این فیلم کیتانو واقعا آدم رو به سمت دیدن فیلم هایی که توش سنت های ژاپنی بیشتری نمایش داده میشه، هُل میده. یه مقدار منو به یاد کابوکی و فیلم سایونارا انداخت.

--

Battle Royale | Batoru rowaiaru
2000



عالی بود؛ یه میدان مبارزه وحشتناک و دلهره آور، 42 دو نفری که باید تا پای مرگ با هم بجنگند و از اینجا جون سالم بدر ببرن! انتخاب بی نقص کیتانو در نقش معلم، سنسی اولین چیزی بود که توجهم رو به خودش جلب کرد. صحنه ها و دیالوگ های فوق العاده ای داشت، کارکتری به نام کیتانو (!) که با بازی اون به شکل عجیبی به فیلم ابهت داده بود. بعید میدونم بازیگر ژاپنی دیگه ای میتونست اینقدر نظر منو راجع به فیلم مثبت کنه. تعریف های کیتانو رو کنار بذاریم، آماده سازی و شروع فیلم یکی از بهترین هایی بود که دیدم. فیلم ویدیویی که توسط کیتانو به دانش آموز نشون داده شد، اجرا کننده ویدیو، دختری که با سبک و استایل شاد و بی توجه به ترس حاضرین در صحنه، قوانین مسابقه رو توضیح میداد، (حتی یه جورایی حالت انیمه ای داشت!) صحنه رد کردن کیف ها و اسلحه های دانش آموزا به اونا و فرستادنشون به محیط بیرون، عکس العمل های متفاوت شون در برابر مسابقه خونینی که در راهه! همه چیز به نحو عالی به نمایش کشیده شد. به نظر من نیمه اول فیلم بی نقص جلو برده شد و همه چیز به اینجا ختم نشد؛ خیلی از صحنه های هنرمندانه و ماندگارش تو نیمه دوم بود. خصوصا صحنه های پایانی فیلم که دیگه حرف نداشت. میدونم دارم تعریف زیادی میکنم و گاهی تعریف زیادی خیلی ها رو از خوندن ادامه معرفی منصرف میکنه، بهرحال من فقط صرفا برای دنبال کردن کارای کیتانو سراغ این فیلم رفتم و شناخت قبلی از فیلم نداشتم، بخاطر همین برام سوپرایز کننده بود.

8.3/10

--

A Scene at the Sea
Ano natsu, ichiban shizukana umi

1991



داستان فیلم: شیگرو، زباله جمع کن ناشنوایی که به صورت اتفاقی یک تخته موج سواری پیدا میکنه. سعی میکنه موج سواری یاد بگیره و کم کم علاقه ش به دریا و موج سواری بیشتر میشه...

در ادامه گیر سه پیچ به کیتانو ( :D )، اینبار سراغ فیلمی رفتم که خودش جز بازیگراش نبود. اول اینو بگم که نبودنش جز بازیگرا یه مقدار فاز عجیبی داشت و حس میکنم تو فیلم های قبلی مهره سنگین و جالب توجهی بود ولی خوب بعد از دیدن فیلم، با اطمینان خاطر میتونم بگم که میتونم سراغ بقیه فیلم هاش هم برم چون بدون کیتانو هم فیلم خوبی بود. این فیلم نسبت به بقیه فیلم هاش، فضای فوق العاده آروم تری داشت، دلیل اصلی ش ناشنوا بودن دوکارکتر اول فیلم بود که باعث شده بود بیشتر سکانس ها تو سکوت بگذره و حتی بعضی مواقع موسیقی هم شما رو همراهی نکنه. روی هم رفته استفاده کیتانو از موسیقی رو خیلی پسندیدم، همیشه به جاست، گاهی سکانس های خیلی آروم، به موزیک برای بهتر شدن نیاز ندارن و خودشون بی نقص هستند. یک دلیل دیگه آرامش فیلم اینه که، درصد خیلی بالایی از فیلم کنار دریا میگذشت، موج سواری، خیره شدن به دریا و.. در کل لوکیشن اصلی فیلم، لب ساحل بود و حس یه فیلم تک لوکیشنی به آدم دست میداد. مثل بقیه فیلم های کیتانو، کارکترهای فرعی به طرز عجیبی جالب بودن و هرکدوم از شخصیت ها، لحظه خاص خودشو داشت. یک مقدار پایان بندیش برام مبهم بود که با خوندن نقدها، یه چیزایی دستگیرم شد. بهرحال نسبت به بقیه فیلم هایی که از کیتانو دیدم، سطح پایین تری داشت ولی بازم خیلی جالب بود و ارزش های خاص خودشو داشت.

7/10


Movies i've recently seen

Ghost Town
2008



داستان دندان پزشکی بر اثر اتفاقی میتونه روح ها رو ببینه.
کمدی خوبی بود، من به کارای ریکی علاقه دارم و معمولا از هرچیزی که بازی کرده یا ساخته خوشم اومده. واسم جالب بود که Koepp بعد از ساختن Secret Window سراغ ساخت چنین فیلم کمدی رفته (البته با فاصله چهار ساله)؛ دوتا فیلم متفاوت ولی هر دو خوب از آب در اومدن.

6.7/10


--


The Gang's All Here
1943



داستان در مورد سربازیه که در یک شب باقی مونده در شهرش عاشق میشه و بعد از اون مجبور میشه به سر پستش برگرده و ...
قبلا از Berkeley چند فیلمی دیده بودم. یک سری فیلم هاش روی دنس تمرکز داشت و یک سری فیلم هاش روی شعرها و آوازها؛ بهرحال نمیدونستم با چی روبرو میشم. بعد از دیدن فیلم میگم، به نظر من اینجا روی هردوتو مورد خوب کار شده بود. داستان فیلم یه مقدار معمولی بود ولی نیمه اول پرسرو صدا و جالبی داشت. کل سکانس ها پر از موزیک و سکانس های موزیکال بود. زیاد طرفدار نیمه دوم نبودم، البته باید اینو بگم که حس میکنم یه مقدار تمرکزم روی فیلم کم شد و اونطور که میخواستم نشد تا آخر خوب ببینمش.

6.4/10

- یه سکانس جالب رقص با موز اواسط فیلم بود که واسم عجیب بود :







--


Kikujiro | Kikujirô no natsu
1999



پسری (ماسائو) که بهمراه مردی (کیکوجیرو) برای پیدا کردن مادرش راهی سفری طولانی میشه. کیتانو اینبار در نقش یک مرد بی مسئولیت و قمارباز خودشو به ما معرفی میکنه. کارکتری که از ابتدای فیلم علاقه ای به همسفری با ماسائو نداره و مجبور میشه که اونو همراهی کنه. یه مقدار طولانی بود ولی جدا فیلم خوب و قابل تاملی بود. حس درام تو کُل فیلم نگه داشته میشه، سکانس های طنز و کمدی خیلی خوبی درش گنجونده شده و حسابی سرگرم کننده ست. گاهی تو بعضی سکانس ها بیننده از هدف اصلی سفر غافل میشه و به اتفاقاتِ زمان حالی که در حال افتادنه، خیره میشه. صحنه های خوب خیلی زیاد داشت، شرط بندی اول فیلم و اصرار کیکوجیرو به انتخاب شماره ماسائو، منتظر ماشین موندن هاشون، بازی هایی که با چاقالو و کچل و آقای مهربون (!) انجام دادن و ... موسیقی هم که مثل همیشه خوب بود و خصوصا فضای تابستونی فیلم رو دلچسب تر کرده بود. روی هم رفته حسابی از دیدنش لذت بردم و فیلم، یکی از بهترین های کیتانو بود.

7.9/10


--


Coach Carter
2005



به عنوان یه فیلم ورزشی، خوب بود. مهمترین نقطه مثبتش بازی ساموئل ال جکسون بود که بار فیلم رو به دوش میکشید، در نقش یک مربی بسکتبال جالب ظاهر شده بود. بقیه کارکترها هم بد نبودن و داستان پایین شهری و عشق بسکتبالی خوبی داشت. به نظر من یه مقدار داستان حاشیه ای زائد داشت که میتونست حذف بشه و بیشتر روی بسکتبالش تمرکز کنند.

6.5/10


--


A Good Day to Die Hard
2013



نسبت به Die hard های دیگه خیلی ضعیف تر بود ولی بازم فیلم سرگرم کننده ای بود. کارکتر مک لین مثل همیشه چیزی بود که بیننده رو تو فضای فیلم نگه میداشت ولی خوب تو یک جمله باید گفت کهYippee Ki-Yay مک لین تو شماره های قبلی هیجان خیلی بالاتری رو داشت ! امیدوارم شماره بعدی خیلی بهتر از این فیلم باشه!

6/10


--


Sayonara
1957



فیلم فضای خیلی جالبی داشت، محیط ژاپنی بهمراه نمایش سنت های ژاپنی و داستان جالب ش که کشش خوبی داشت. براندو همه کاره فیلم بود و بجز لهجه یه مقدار اذیت کننده ش، بازی خیلی خوبی داشت. صحنه های کابوکی فیلم رو دوست داشتم و موسیقی فیلم هم جز نقاط مثبتش بود.

7.2/10

+


--


Fireworks | Hana-bi
1997



نسبت به بقیه فیلم های کیتانو که دیده بودم، حالت جدی تری داشت و وقتی به داستان فیلم و درامی که درش نهفته هست نگاه میکنید، همین حالت رو ترجیح میدید. (نیشی، پلیسی که به نقطه ی غیرقابل تحملی از زندگیش رسیده و مشکلات خیلی زیادی داره، سرطان همسرش، مرگ دخترش، فلج شدن همکارش) سکانس های کش دار جذابی که در حین فیلم به نمایش کشیده شد، اصلا خسته کننده نبود و به نظر من به زیبایی فیلم هم اضافه میکرد. موسیقی فضای فیلم رو از این رو به اون رو کرده بود، واقعا خوب بود. از بازیگری خوب، موسیقی خوب و .. که بگذریم، انصافا پایان بندی فیلم حرف نداشت. خیلی عالی بود.

8/10


--


The Blind Swordsman: Zatoichi
2003



گاهی حتی قبل از دیدن فیلم هم حس خوبی نسبت به فیلم دارید و میدونید که به احتمال خیلی زیاد از اون فیلم خوشتون میاد. این فیلم واسه من، یکی از اون فیلما بود؛ البته بودن کیتانو کافیه که انتظاراتت رو بالا ببری! عالی بود فیلمش. صحنه های مبارزه ش، قمار و حتی صحنه های ریزی مثل تلفیق کردن موسیقی با کار کردن مزرعه دارا و داس زدن هاشون که با آهنگ یکی شده بود هم جالب انگیز بود. کیتانو عالی بازی گرده بود و در کنارش بازیگرای فرعی هم خوب به چشم می اومدن.

8/10

+


اون سکانس آخر، سکانس رقص بازیگرا هم در نوع خودش جالب بود! تپ دنس ژاپنی! :4chsmu1:





Movies i've recently seen

Killing Them Softly
2012



نقدهای منفی زیادی راجع بهش خوندم ولی به نظر من فیلم جالبی بود. سکانس های کش دارش رو دوست داشتم و خوب بهشون پرداخته بودن، به نظر من بازیهای دیالوگی تو این سکانس هاش خیلی خوب بود. مثلا صحنه سرقت، خیلی از جزییات مربوط به کارکترها و صحنه ش توجهم رو به خودش جلب کرد. Jenkins مثل همیشه عالی بود، Pitt قابل قبول و ... کلا خوب بود.

7/10


--


Silver Linings Playbook
2012



در سطح انتظاراتی که داشتم بود و خیلی خوب بود، بیشتر از اینکه از بازی لاورنس خوشم بیاد (که جالب ظاهر شده بود)، از بازی کوپر لذت بردم، خیلی خوب و مسلط بازی میکرد و هر صحنه رو حسابی دیدنی کرده بود. اوائل فیلم حس میکردم بودن دنیرو تو فیلم اشتباه بوده و زیاد نمیتونه ایده خوبی باشه ولی وقتی فیلم تموم شد، کاملا نظرم برگشت، زود فضاوت کرده بودم. بهرحال زوج کوپر و لاورنس خیلی خوب جواب داده و بجز بازی خوب اونا فضای فیلم هم نسبت به رمنس های دیگه متفاوت و تازه به نظر میاد که نقطه مثبتیه.

7.5/10


--


Hope Springs
2012



کاملا معمولی و خسته کننده بود. هر چقدر هم که بازیگرا بازی خوبی ارائه بدن، موضوع خالی از کشش فیلم، بیننده رو زده میکنه، من که اینجور شدم. استیو کارل هم میتونه تو فیلم های خیلی بهتر از این ظاهر بشه، نمیدونم چرا تو این فیلم بازی کرده.

5/10


--


Les Misérables
2012



عالی بود. به عنوان یه فن فیلم های موزیکال به راحتی تونستم با فیلم ارتباط برقرار کنم و ازش لذت ببرم. قبل از دیدن فیلم، چند نکته تو ذهنم بود، اینکه آیا راسل کرو تونسته از چنین نقشی بر بیاد یا نه؟! دیدن راسل کرو تو یه فیلم موزیکال واسم عجیب و کنجکاو کننده بود. + اینکه هاتاوی به اون خوبی که همه بهش اشاره میکنن ظاهر شده یا نه؟! جواب هر دو سوال مثبت بود؛ هر دو نفر خیلی خوب ظاهر شده بودن، خصوصا هاتاوی که با اینکه حضورش کم بود ولی خیلی پر احساس و جالب انگیز سکانس هاش رو اجرا کرده بود. نکته دیگه ای که میخواستم تو فیلم ببینم، این بود که جکمن چقدر خوب عمل کرده و شاید همین مهمترین عامل علاقه م به دیدن این فیلم بود؛ جکمن هم انتظاراتم رو بر آورده کرد. بجز مسئله بازیگری (همش شد بازیگری :D ) ، سکانس های موزیکال و لوکیشن ها خیلی خوب بودن و داستان هم که معرف همه هست! نیمه اول فیلم عالی بود و نیمه دوم یه مقدار کند شد و ضعیف تر (بهرحال با توجه به زمان طولانی فیلم انتظارش رو داشتم و زیاد برام مهم نبود) پایان بندی فیلم فضا رو عوض کرد و حس خوب نیمه اول رو برگردوند.

8/10


--


Crazy Heart
2009



از لحاظ کانتری فیلم خیلی خوبی بود و علاقه مندای اون سبک رو حسابی راضی میکنه. Bridges هم جالب ظاهر شده بود. من با Farrell مشکلی ندارم ولی انصافا انتخابش واسه این فیلم یه اشتباه بوده و اصلا به نقش نمیخورد.

7/10


--


Swingers
1996



فیلم خوبی بود، داستانش رو خوب روایت کرد، صحنه های بار ش و پایان بندیش جالب بود، بازیگریش هم جز نقاط مثبتش بود. کلا فیلمش یه مقدار Overrated ــه ولی سرگرم کننده ست.

6.5/10


--


Flirting with Disaster
1996



داستان راجع به Mel Coplin ــه که به دنبال پدر و مادر واقعی خودشه. فضای نسبتا عجیبش باعث شده بود از حالت معمولی بودن و خسته کننده بودن در بیاد. بازی ها معمولی بود، استیلر همیشگی، برولین با یه قیافه متفاوت تر از اونی که توی ذهنمه و جنکینز که همیشه بودنش جالب انگیزه. روی هم رفته کمدی خوبی داشت و از داستان برای بهتر شدن کمدی خوب استفاده شده بود.

6.5/10


--


Lincoln
2012



همونطور که انتظارش رو داشتم، دی لوییس خیلی خوب بود! بخاطر سکانس های طولانی و کش دار، بعضی جاها فضای فیلم خسته کننده میشد ولی جدا از نقاط مثبت و منفی ش، بهرحال واسم فیلم جالبی بود

6.8/10


--


Dirty Rotten Scoundrels
1988



وقتی تو دو کلاهبردار حرفه ای تصمیم میگیرن روی همدیگه رو کم کنند! فیلم خیلی جالبی بود. من Michael Caine بجز فیلم های سالهای اخیر تو فیلم دیگه ای ندیده بودم و یکی از کشش هایی که فیلم برام داشت، دیدن Caine تو این سن و سال بود، خیلی خوب بازی میکرد. البته Martin هم نسبت به The Jerk بازی خیلی بهتری از خودش نشون داده بود.

7.4/10


--


Smashed
2012



Winstead نقطه قوت فیلم بود، خیلی خوب بازی کرده بود، به راحتی بهترین نکته فیلم بود. در کنارش Aaron Paul هم بدک نبود، یه خورده با شباهت به نقشش تو BB به نظر می وامد ولی خوب، روی هم رفته خوب بود.

6.2/10


--


Django Unchained
2012



فقط میتونم بگم که تارانتینو دوباره انجامش داد! میدونستم فیلم خوبی روبرومه ولی انتظار نداشتم اینقدر خوب باشه، از سطح انتظاراتم خیلی بالاتر بود. تیم بازیگری فیلم حرف نداشت، موسیقی ش مثل بقیه فیلم های تارانتینو عالی انتخاب شده بود، روند داستان، پایان بندی و ... همه چیز خوب بود.

8.4/10


--


Dodgeball: A True Underdog Story
2004



افتضاح بود!

3/10


--


The Jerk
1979



کمدی معمولی و یه مقدار عجیب با بازی پیترز و مارتین! قبلا تو فیلم Pennies from Heaven ترکیب خیلی بهتری از این دوتا دیده بودم، البته مقایسه این دوتا فیلم واقعا شدنی نیست! کُل فیلم خیلی ساده به نظر میرسید، هیچ چیز قابل توجهی نداشت.

5.9/10