M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Movies i've recently seen


Indiana Jones and the Temple of Doom

فک کنم دومین اندیانا جونز باشه  محصول 1984 اولش رو هم دارم تو یه دی وی دی دیکه1981 هستش ولی بیش دوستامه

با بازی هریسون فورد
کلا خیلی صفا کردم
از اولش که تو فیلمبرداری تو جین بود تا بعد که رفت به هند و بازیکرای هندی هم خیلی باهال بودن
این وسط بازیکر نقش رود اون بجه ی جینی فک کنم بود که با ایندیانا بود دیکه حرف نداشت که ایندیانا بهش میکفت شورتی و اون زنه خواننده که نمونه ای از زنای وسواسی و از اینجور حرفها بود و درکیریش با فیلها هم در نوع خودش جالب بود
میرسیم به اون مراسم عجیب غریب  که قلب بنده خدا رو در اوردن و به ایندیانا یه شراب دادن که قاطی کرد اون تیکه هاش هم جالب بود
بسه راجع به هر فیلم بخوام اینقدر حرف بزنم  کاغذ کم میارم خداییش

7

Indiana Jones and the Last Crusade

1989

ظاهرا سومیش باید باشه
تو این قسمت با
در همین لحظه فونت فارسیم درست شد :دی
ادامه : تو این شماره با پدر ایندیانا جونز اشنا میشیم کسی که کلا قاطی داره تا حدودی
جمله رو کلا تا حدودی !
بهرحال بازم اینجا صحنه های زیبایی میبینم
مثلا از زیباترین صحنه ها میشه اینا رو نام برد
امضا گرفتن ایندیانا جونز از هیتلر .. چه نگاهی میکرد هیتلر :دی خیلی حال کردم
مبارزه ایندیانا که سوار به اسب بود با تانک
جدال تانک و اسب کلا تو ذهن من که نمیگنجه ولی جالب اینکه اسب پیروز میشه این وسط
این سری بازم ایندی با یه زن دیگه درگیر میشه که از قضا برخلاف اون زن خواننده قبلی این یکی خائن از اب در میاد و با نازی ها همکاری میکنه
بگذریم خلاصه اینم جالب بود به نظر من نسبت به شماره قبلی یه خورده جذاب تر بود

7.5

Majestic

برای دومین بار
دقیقا یادم نمیاد کی ؟ و کجا دیدم این فیلم رو ولی اینبار هم با تمام جذابیت فیلم رو دیدم
شخصیت مقابل جیم کری زنی بود که من از اول فیلم شدیدا نحوه حرف زندنش برام اشنا بود
وسطای فیلم فهمیدم که از بازیگرای لاست هستش ولی هرچی بازم تلاش کردم نتونستم بفهمم که کدوم یکی و تو چه نقشی بازی میکنه تا اینکه فیلم داشت تموم میشد که جرقه زد لوستر مغزم
بله این پنی بود پنه لوپه ویدمور :دی
همسر گرام دزموند و مادر چارلی
خیلی برام جالب بود حالا جالب تر اینکه قیافش کلی تغییر داشت و من فقط از روی صداش شناختمش بعدش قیافش رو دقت کردم دیدم خود خودشه !
خلاصه خود جیم کری : به نظر من میتونه نقش های جدی رو خیلی خوب بازی کنه واقعا خوب
در حدی که من داشت اشکم در می اومد چون قیافه مظلمومی داره کلا

7

The Patriot

با بازی مل گیبسون همون بازیگر فیلم شجاع دل و البته هیث لجر بازیگر نقش جوکر در بتمن
فیلم خیلی خوبی بود کلا تو این سبک خیلی وقت بود که فیلم اینقدر قشنگ ندیده بودم صحنه ی اتیش زدن کلیسا  که همسر گابریل هم توش بود واقعا درد اور بود
در کل پایان هم جالب بود

8

Bruce almighty

2003

کمدی با بازی جیم کری و فک کنم ساموئل ال جکسون دقت نکردم بابا من کلا تو بازیگرای سیاه پوست دچار بهران هویت میشم البته به جز دنزل
ساموئل در نقش خدا بود
بگیر خودت قضیه رو
بروس تو یه شبکه تلویزیون کار میکنه و زندگیش قاطی میشه کلا گند میزنه
میره و میره و خلاصه حوصله تعریف ندارم وبا خدا ملاقات میکنه که ساموئل باشه و به اون میگه چرا کمکم نمیکنی چرا به همه کمک میکنی الا من خدا هم بعد از جر و بحث باهاش میگه تو بیا قدرت منو برا مدتی داشته باش و ازش استفاده کن
و ادامه داستان
کلا فیلم سرگرم کننده ای بید
توصیه میشه

7.5

Cape Fear

رابرت دنیرو
کارگردان هم مارتین اسکورسیزی
چند وقتی میشد هی همینطور تند موشن میزدم یه نگاه بهش میکردم ولی حوصله نگاه کردنشو نداشتم
تا اینکه امروز تیتراج اولیش رو نگاه کردم حسش اومد
اقا این دنیرو عجب لهجه ای زده بود خیلی حال کردم دنیروی سلطان کمدی کجا این دنیرو کجا
بازیگر توانمند به این میگن نه به فتح علی اوییسی که تو همه جا کیومرث کاووسیه :دی البته این شوخی بود
بازیگر نقش دانیل خیلی خیلی برام اشنا بود ولی اصلا نفهمیدم که کجا دیدمش شاید بعدا اگه یادم اومد برم ببینم چه فیلم هایی بازی کرده

8.5

V for Vendetta

یک کلا اخر تو کف موندیم ببینیم کی پشت اون ماسکه
کلا فیلم عجیب غریبی بود
اول فک کردم با یه جور سوپر هیرو مثله بتمن و سوپرمن روبروییم ولی بعد معلوم شد اینطور نیست تو یه مایه های دیگست
بگذریم

6.5

Over Her Dead Body

یه فیلم درپیتی وقت گذرون بعد کلی فیلم خفن دیدن گفتم یه سری به کلکسیون فیلم های 2008 م بزنم و یه فیلم شانسی ببینم که این در اومد
دو تا دختر و پسر عاشق هم هستن روز ازدواج مجسمه فرشته ای که سفارش دادن برای تزیین می افته روی دختره و میمیره پسره دپرس میشه کلا و بعد خواهرش اصرار میکنه که بره پیش یه روح احضار کن تا روح همسرش رو ببینه بعد هم از قضا روح احضار کنه یه دختره که در اخر با این پسره ازدواج میکنه
END

4

someone like you

فیلم خیلی خوبی بود
2001
این سبک فیلم ها رو کم کم دارم علاقه مند میشم البته اونایی که خیلی قشنگ هستن این جالب بود در کل
بازیگر نقش اول زنش هم خیلی باهال بود

7.5

Born on the Fourth of July
1989

خدا بود این فیلم !!
انضافا لحظه به لحظش عالی بود
بازی تام کروز هم حرف نداشت
علاقه به رفتن به ویتنام و رفتن به جنگ و خسته شدن از جنگ و برگشتن به امید اینکه همه با افتخار باهات برخورد کنن و بعد از مدتی از جنگ متنفر شدن به گروه ضد جنگ پیوستن همه و همه عالی به تصویر کشیده شده بود

9.5

Cars
2006
یه انیمیشین دیدنی که قبلا یه تیکه هاییش رو ازش دیده بودم
زیرنویس فارسیش رو نداشتم ولی چه خوبه که دیگه نیازی به زیرنویس فارسی ندارم اکثرا با زیرنویس انگلیسی میبینم کلی هم حالیم میشه حتی اگه نباشه زیرنویس انگلیسی بازم متوجه میشم
راجع به انیمیشن هم هر چی بگی کم گفتی  واقعا دوست داشتنی بود همه جاش کلا

8.5

The Deer Hunter

یه فیلم دیگه راجع به جنگ ویتنام
من کلا شانسی فیلمام رو میبینم و این جالب بود که دوتا فیلم ویتنامی تو پستم خورد پشت سر هم !
اینم فوق العاده بود با بازی بینهایت زیبای دنیرو
صحنه هایی که بازی یه فشنگ و دونفر رو انجام میدادن خیلی هیجانی بود
اولین بار چنین صحنه ای رو تو فیلم 24 دیدم خیلی باهال بود وقتی که سالازار و جک باور با هم این کار رو انجام دادن اینجا هم دنیرو با دوستنش

8

Insider

با بازی ال پاچینو و راسل کرو
این یکی چون خیلی اصطلاحات سختی توش بود حتی با اینکه با زیرنویس انگلیسی بود یه خورده گنگ شد برام
ولی در کل از بازی راسل کرو داشتم به شدت لذت میبردم ال هم که تو این جور نقش های خبر نگار و استاف عالی ظاهر میشه

7.5

The Number 23
2007

با بازی جیم کری تو یه نقش جدی
داستان خیلی جالب داشت البته میشد خیلی بهتر از اینا باشه

6

Newyork Newyork

دیالوگ های ایتالیایی .. فقط زیرنویس انگلیسی که من داشتم رو اعصاب بود راجع به خود فیلم هم در کل محشر نبود ولی ضعیف هم نبود بازی دنیرو هم مثله همیشه عالی
من که خوشم اومد کلا موزیکال بود

7


//

لاست فصل پنج همش به دستم رسید و دیدمشون
من تا قسمت دوازده دیده بودم
تقریبا از دوازده تا هفده رو چهار بار تا الان دیدم

سیزده :

راجع به مایلز بود چیز خاصی نداشت جز هنرنمایی هرلی و گپ و گفت های خیلی باهالش با مایلز کلا هرلی خیلی باهاله و دیالوگهاش حرف نداره مایلز هم کلا شخصیت جالبی هستش طعنه زدناش خیلی تو دل برو هه
دکتر چنگ هم بهش میاد بعد از انفجار زنده مونده باشه البته اگه انفجاری باشه جلوتر الان راجع به این بحث میکنم
اخرش هم دیدیم که دنیل برگشت بعد سه سال نمیدونم تو این سه سال کجا بود خلاصه
قضیه نوشتن فیلمنامه جنگ ستارگان هم توسط هرلی عجیب بود :دی

چهارده :

اپیزود چهارده اختصاصی دنیل خان بود
یه چند تا صحنه اضافی توش بود مثله قستمایی که دنیل در دوره کودکی پیانو میزد نیازی به نمایش نداشت که دنیل جملاتی مثله من میتونم زمان رو در دست بگیرم بگه !
چیزی که در اخر این اپیزود معلوم شد و جک و بقیه نفهمیدن همون قضیه :
whatever happened is happened

حالا املاش رو گیر ندید خلاصه به نظر من دنیل اشتباه کرد و مطمئنا اینی که میگفت این حال ماست درست بود ولی اینکه بتونن در گذشته تغییر ایجاد کنن اشتباه بود !
خلاصه شخصیت دنیل خیلی حیف شد نمیدونم حالا به خاطر تمایل نداشتن خود بازیگرش بود یا کلا نویسنده ها از قبل برنامه ریزی کرده بودن !
بهرحال مرگ دنیل شوک اور بود

پونزده :

پونزده رو بین سی سال پیش و سی سال بعد در حرکتیم چند دقیقه این چند دقیقه اون !
تو این اپیزود متوجه شدیم که لاک (که بعدا میفهمیم لاک نیست)قصد کشتن جیکوب رو داره و اونم بوسیله بن
جک و سعید هم که بمب رو گیر میارن
کلا خیلی جالب بود این قسمت

شونزده و هفده :

شاهکار اپیزود های فصل پنج با پیدا شدن و نمایش دادن شخصیت جیکوب بود
کسی که شخصیت بسیار ارام و چهره ای دگرگون و ریلکس داره
کلا بی نظیر بود بازیگرش فک کنم بازیگر نقش پال بود شوهر ریتا تو دکستر ولی مطمئن نیستم باید برم ببینم
در کل معلوم شد که اون مرد سیاه پوش این جان لاک هستش
راجع به خود جان لاک اصلی که ایلانا اونو اورد خیلی زد حاله اگه واقعا بمیره و ما دیگه جان لاکی نداشته باشیم ! و اینکه واقعا فرانک لاپیدوس کاندید برای چیه ؟ ! برای جانشینی جیکوب ؟ اصلا ایلانا میدونسته که جیکوب داره میمیره خوب مسلما نه نمیدونسته چون وقتی فهمید کس دیگه ای پیش لاکه کلی شوکه شد
بن هم که با خشانت کامل زد سینه بنده خدا رو با چاقو قاچ قاچش کرد
دیالوگ اخر جیکوب که گفت به بن :

what about you ?

خیلی با مصما بود و بینظیر
به من باشه منم نظر یکی از بچه های فروم لاست رو دارم که میگفت مثله ققنوس میمونه که تو اتیش خودشو میسوزونه و دوباره بدنش تشکیل میشه
یا این مرد سیاه پوش نمیدونه که جیکوب نمیتونه بمیره یا میدونه که نمیمیره و بازم تلاش میکنه
وجالب و عجیب این بود که جیکوب با اینکه احتمالا میدونست که داره کشته میشه هیچ تلاشی نکرد حتی خودشو به بن نزدیک کرد که راحت تر کار بن انجام بشه
راجع به بمب به نظر من اصلا سعید درست اون هسته رو در نیاورد و اون انفجاری که اخر کار میبینیم ماله انفجار الکترومغناطیسی و جابجایی زمانه که جیکوب اشاره کرد و گفت اونا دارن میان به نظر من اون نور از اون نورا بود
راستی اگه سعید بمیره زدحاله

بسه خیلی حرف زدم

شخصیت مورد علاقه من هنوز بن هستش بینظیره این مایکل امرسون توی این نقش سعی میکنم در اینده فیلم های دیگش رو هم گیر بیارم البته اگه گیر بیاد


//

مطلب مربوط به روز تولدم : نوشته شده در روز بیست و شیش خرداد 1388

تولدت مبارک ! اینو تو تخیلاتم تو ذهن ادمای تو خیابون داشتم تصور میکردم که دارن به من به شیوه های مختلف میگن
یکی با خوشحالی و حس دوستانه ای که با هم داریم انگار که سالها همدیگه رو میشناسیم و من یه دست میزنم پشت کمرش میگم : اره بابا ما هم اومدیم دیگه ! یکی با حالت ترس از اتفاقی که نمیدونه بعد از تبریک گفتن به من میخواد پیش بیاد و من با یه اعتماد به نفس خاص میگم نترس بابا مگه من ترس دارم اخه ؟ ! یه لبخند عجیب هم میزنیم که کلی معنا توش نهفته
یکی با یه سر تکون دادن تو خیابون در حالی که یه سیگار خاموش رو لبشه تبریک خودش رو به من اعلام کرد و من هم با گذاشتن دو انگشت به پیشونی خودم ازش تشکر میکنم شاید اینجا دارم دنبال کس خاصی میگردم ولی نه ظاهرا اون کس خاصی که خودمم نمیدونم کیه این ورا نیستش ستاد های انتخاباتی هنوز بر پا هستن انگار قصد جمع کردن ندارن پشت یکی از ستاد ها اعلامیه زدن و بزرگ نوشتن که : تولدت مبارک *** ی عزیز و محبوب
بازم یه چرخ میزنم دنبال کسای دیگه ای هستم که دارن بهم تبریک میگن یه پیر مرد رو میبینم که سرش پایینه داره چایی میخوره ! اخه کی تو این گرما چایی میخوره مرد حسابی ؟ یا همون پیرمرد حسابی ؟ تو دیگه چرا تو که گرما و سرما چشیده ای و زیر و بم روزگار رو دیدی چرا باید دوباره به خودت گرما بدی ؟ بهش یه خورده نزدیک میشم یه نگاه به من میکنه ! نه .. نه .. تو نگاهش نشانی از تبریک نمیبینم شاید اون هنوز خبر نداره که امروز تولد منه ! یا شاید میدونه و داره با این نگاهش میگه که : کی به تولد تو اهمیت میده ؟ تو که یه موجود بی مصرف هستی ! خیلی بیمصرف تر از همه ادمای دنیا ! چرا باید به تولد توی عوضی اهمیت بدم وقتی امروز از دست رفتن خیلی از بزرگ هایی که تو دنیا وجود داشتن و امروز رفتن ناراحت هستم !
پیرمرد رو بیخیال میشم
راستی من امروز اومدم بیرون که چیکار کنم
امروز بیست و شیشم خرداده روزیه که من به دنیا اومدم همون شونزده جون سه شنبه هم هست تو پرانتز بماند که نمیدونم نوزده سال پیش هم همین سه شنبه و همین شونزده جون و همین بیست و شیش خرداد بوده ؟ ! حد اقل اینش رو میدونم که سالش 1388 نبوده و 1369 بوده
خدا رو شکر که حد اقل یه چیزی رو میدنم این وسط
نوزده سال گذشت از روزی که تصمیم گرفتم بیام تو این دنیا ! هنوز تصمیم برگشت ندارم ! نه حالا حالاها ! بزار ببینم جاده به کدوم سمتی میبره ما رو ! فقط یه خورده خسته شدم از این همه سردرگمی از اینکه سعی کنی از انجام دادن برخی کارا خود داری کنم بعضی از کارا رو حتما انجام بدم نکنه این کاری که میکنم اشتباه باشه !! .. چه میخواد بشه
دارم کم کم میرسم به لب دریا .. شاید چند قدم دیگه .. جیمز داره تو موبایلم ترانه تو زیبایی رو زمزمه میکنه .. امروز بدجور هوس شنیدن اهنگای مدرن تاکینگ رو کردم نمیخوام به شنیدنشون بپردازم دلم پر میشه یا شایدم اخر شب یه چند تراکی گوش کردم چیزی که الان مهمه اینه که صدای موج های دریا داره میاد .. تا حالا صورت کسی رو که دوس دارید تو دریا تجسم کردید ؟ شاید نه .. شایدم بله .. اگه جوابتون بله هستش میدونین که من چه حسی دارم خیلی بینظیره
امشب شب قشنگیه .. هرچند زیادی گرمه ولی گرما هم حس خاصی به ادم میده شاید امشب دیر وقت خوابیدم شایدم زود ! نکته مهمش این خوابیدنشه که انجام میگیره ! همیشه چه در حالت های شادی یک انسان چه غم یه اعمالی هستش که توسط اون ترک نمیشه ! مثله خوردن و خوابیدن ! راستی شما غذا میخورید ؟
بگذریم از اینکه الان ده دقیقه است که به دریا رسیدم و هواسم نیست هواسم رو شما ها پرت کردید .. امروز چه روزی بود ..؟ ها اها تولد من  شما نمیخواید بهم تبریک بگید ؟

برادرم الان زنگ زد تمرکزم رو بهم زد :دی
هرچی پنبه کرده بودم رشته شد بعد عمری اومدم بنویسم بگذریم

نوشته شده در : بیست و پنج خرداد 1388 یک روز قبل از تولدم .. تخیلی بود دیگه شرمنده !ٌِ

/
یه سری بحث های محاوره ای
راجع به فیلم بروس المیتی .. فیلمی با بازی جیم کری و مورگان فریمن
داستان راجع به اینه که جیم کری که تو فیلم به نام بروس شناخته میشه همیشه تو زندگیش بدشانسه و اوقات خوبی رو نمیگذرونه و همش از دست خدا گلایه میکنه و به ا ون میگه که اگه من جای تو بودم بهتر از تو عمل میکردم !خوب داستان پیش میره تا اینکه بروس با فردی ارتباط برقرار میکنه و قرار میشه که همدیگه رو ببینن و بعد ما متوجه میشیم این شخص خودش رو خدا میخونه و در کل تو فیلم واقعا هم این شخص سیاه پوست خدا هستش نگید نژاد پرست ی تو :دی نه فقط خواستم بگم که تو فیلم از یه انسان به عنوان یه خدا نام برده میشه و این خدا قدردتش رو حاظر میشه که به بروس بده و خوب دیگه خودتون تصور کنید قدرتی که از خدا به انسان برسه اون انسان چیکار میکنه ؟
بروس همش به مشکلات خودش میپردازه و بقیه رو از یاد میبره زلزله میاد سیل میاد و همه چی قاطی پاتی میشه ولی بروس عین خیالش نیست
خلاصه این کلیت فیلم بود
من از سوژه فیلم و پرمعنا بودن اون از نظر کلی خیلی خوشم اومد و واقعا هم جالب بود
گفتم جیم کری امروز داشتم هورتون رو دوباره میدیدم صدای جیک کری روی صدای هورتون واقعا بینظیر بود
تو خود انیمیشن هم یه موجود زرد رنگ هست که خودش رو باد میکنه من عاشقشم
/
فیلم های رمانتیک
البته نه رمانتیک رمانتیک از این لیلی و مجنون های امریکایی و هالیوودی که یه دختره یه پسره رو میبینه و بعد اخرش هم به هم میرسن
ممکنه مسخره به نظر بیاد ولی تو این برهه زمانی از این نوع و سبک فیلم ها بشدت داره خوشم میاد

/
مگ رایان
بازیگر قدرتمندیه که من تازگیا عاشق بازیش شدم
فیلمی نیست که ازش دیده باشم و خوشم نیومده باشه .. واقعا نبوده فیلمی که ضعیف توش بازی کرده باشه
اخرین فیلمی هم که ازش دیدم
my moms new boyfriend
کلا بد نبود فیلم ولی بازی رایان حرف نداشت
یه میمیک صورت خاصی داره و نحوه دیالوگ گفتنش رو هم واقعا حرفه ایه
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد