M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

موزیکال در سیمپسون

من خیلی علاقه مند شدم یه پست بزنم راجع به قطعه های موزیکالی که درون سری انیمیشن سیمپسون موجوده

-

واقعا اپیزود های موزیکال خیلی خوبی درون این انیمیشن هستش و فک کنم هر فصل چند سکانس موزیکال داشته باشه
یکی از اپیزود های موزیکال خیلی خوبش برمیگرده به سیزن 4 اپیزود 2 (اپیزود 61 سیمپسون ها )
اپیزودی با نام : A Streetcar Named Marge

از اسم اپیزود مشخصه که داستان اشاره ای داره به فیلم A Streetcar Named Desire فیلم معروف Elia Kazan با بازی مارلون براندو



Top 250: #206


در این اپیزود مارج برای شرکت در نسخه موزیکال شده فیلم اتوبوسی به نام هوس کاندید میشه و موفق میشه که نقش بلانش رو به عهده بگیره

و البته نقش مقابل مارج کسی نیست جز " ند فلندر" همسایه همیشه مذهبی و البته ظاهرا بسیار خوش اندامشون !

نویسنده اپیزود Jeff Martin و کارگردانش Rich Moore بودن !

یکی از نکات جالبش هنرنمایی اپو ( Apu ) شخصیت هندی و سوپرمارکت داره شهر اسپرینگفیلد هستش که بارها توانایی خودش رو در قطعات موزیکال در سیمپسون نشون داده ! اپیزودهای دقیقش رو متاسفانه به خاطر ندارم




و خوب هیچ موزیکال عالیی بدون همکاری عالی عوامل پشت صحنه موزیکال فوق العاده ای نمیشه
درون سیمپسون ها شخصیت های مهمی از جمله بارنی و مو هم به هر چه بهتر شدن این موزیکال کمک کردن !

بارنی بارها و بارها ثابت کرده که در ضمینه موسیقی سررشته بسیار بلندی داره و حتی در خوانندگی هم دستی داره !




//




--




پیشنهاد میشه اپیزود های موزیکال سیمپسون رو از دست ندید واقعا عالی هستند
در ضمینه اپیزود های موزیکال سیمپسون این لینک ها هم دیدنش خالی از لطف نیست :

Top Eleven Simpsons Musical Numbers

The Five: Great Simpsons musical moments

The Simpsons Musical: "Stop the Planet of the Apes, I Want To Get Off


The Hardest Part Lyrics

The Hardest Part Lyrics
Artist(Band):Coldplay


And the hardest part
Was letting go, not taking part
Was the hardest part

And the strangest thing
Was waiting for that bell to ring
It was the strangest start

I could feel it go down
Bittersweet, I could taste in my mouth
Silver lining the cloud
Oh and I
I wish that I could work it out

And the hardest part
Was letting go, not taking part
You really broke my heart

And I tried to sing
But I couldnt think of anything
And that was the hardest part

I could feel it go down
You left the sweetest taste in my mouth
You're a silver lining the clouds
Oh and I
Oh and I
I wonder what its all about
I wonder what its all about

Everything I know is wrong
Everything I do, it's just comes undone
And everything is torn apart

Oh and its the hardest part
Thats the hardest part
Yeah thats the hardest part
Thats the hardest part


http://www.upload.ee/image/743079/col2.jpg

Movies i've recently seen

Awakenings
1990



یه بازی شاهکار از دنیرو حرفی رو برای گفتن باقی نمیذاره !!
یکی از بهترین بازی هایی بودش که از بابی من دیدم .. واقعا حسابی در نقش فرو رفته بود و تاثیرش روی من که تماشاگرش باشم باورنکردنی بودش
یک بازیگر همه کاره هستش در یک کلام !
شخصیت پردازی لئونارد خیلی عالی بودش و نظریات و افکاری که راجع به انسان های دور و برش داشت واقعا جالب بود
بازی دوست داشتنی رابین ویلیامز در نقش یه دکتر دلسوز بسیار عالی و باورپذیر بود
رابین ویلیامز نشون داده علاوه بر اینکه کمدین خوبی هستش تو فیلم های اینچنینی و پر از کشش هم میتونه به خوبی خودش رو نشون بده

یه نکته ای که یه جا راجع بهش خوندم و توجهم رو به خودش جلب کرد این بود که چرا Julie Kavner بازیگر نقش النور با این بازی بسیار خوبی که از خودش ارائه داد دیگه کمتر روی تصویر دیده شد و بیشتر به گویندگی پرداخت !؟
به نظر من واقعا از نظر صدا و چهره خیلی خوب هستش !


10

/


Repulsion

1965



اولین فیلم انگلیسی زبان پولانسکی ..
من کلا فیلم هایی که پر از سکوت هستش و کمتر دیالوگی رد و بلد میشه رو واقعا دوست دارم.
ولی این یکی واقعا بعضی جاهاش عذاب میداد ادم رو تو سکوت زیادش !
در کل پسندیدم ..
ولی Rosemary's Baby یه چیز دیگه بودش .. !
خوب الان فقط Tenant باقی مونده از سه گانه ی اپارتمانی پولانسکی که ندیدمش !

7.5


Life Is Beautiful
1997


چقدر سکانس فوق العاده زیاد داشت این فیلم .. !!!
خیلی عالی بود فیلمش واقعا لذت بردم
و البته چه بازیی داشت Roberto Benigni

10

/

The Great Escape
1963


دو ساعت و چهل و پنج دقیقه رو میخکوب نشستم دیدم فیلم رو !
اصلا استیو مک کویین که می اومد تو صحنه ادم احساس میکرد دوباره به ابتدای فیلم رسیده و میخواد تازه شروع کنه به دیدن فیلم !
سوژه فرار هم که خودش کلی کشش داشت ! و البته فراری که اینها در سر داشتن واقعا فراری بود برای خودش !
سماجتی که Hilts داشت تو فرار یه خورده شبیه به سماجت لوک خوش دست بود ! شاید حتی یه خورده بیشتر !
شخصیت پردازی Hilts با اون علاقه و فشارش برای فرار از کمپ و اون توپ بیسبال و شادابی که داشت واقعا دیدنی بودش !

9

/

The King of Comedy
1982


برای بار یازدهم
باید اعتراف کنم که هنوز صحنه های مورد علاقه من احساس خودشون رو برام از دست ندادن !
هنوز بازی دنیرو رو بشدت در این فیلم میپسندم !
هنوز شوخی های روپرت پاپکین برام خنده دار هستش !
و اون تمرین های وقت و بیوقت روپرت و صداهای مادرش که ازش میخواد صداش رو بیاره پایین !
صحنه ی خیالی حضور روپرت و جری لوییس در رستوران شاهکاریه برای من !!
داستان مردی بدنبال معروفیت و محبوبیت !

10

/

Igor
2008


کلا این سری انیمیشن هایی که تو سرزمین های تاریک و خیالی میگذره رو خیلی دوست دارم
اینم خوب بودش تو خیلی از جاهای داستان
شخصیت های خیلی خوبی رو خلق کرده بودند !


7.5

سلطان کمدی / The King Of Comedy

سلطان کمدی / The King Of Comedy


http://s1.picofile.com/doors/Pictures/500full.jpg



روپرت پاپکین : عصر بخیر خانمها و اقایان

بزارید خودم رو معرفی کنم ، من در کلیفتون نیوجرسی به دنیا اومدم که در اون زمان شکستن قانون فدرال به حساب نمی اومد !
اینجا کسی از کلیفتون داریم بین تماشاگران ؟ .. اوه .. خوبه پس الان همه میتونیم اروم باشیم !
من دوست دارم حرفهام رو شروع کنم با گفتن این که : پدر و مادرم اونقدر فقیر بودن که از عهده مخارج دوران کودکی من بر نمی اومدند ؛ ولی حقیقت این هستش که تو کلیفتون هیچ کس حق نداشت که فقیر باشه ! چون وقتی به یه اندازه خاصی فقیر بشی تو رو تبعید میکنن به شهر پاسایک .. !
پدر و مادر من دو قسط دوران کودکی من رو پرداختند ..
منظورم رو بد نگیرید ولی اونا من رو به عنوان جنس خراب به بیمارستان برگردونند
ولی من بزرگ شدنم قسمت بزرگیش با تشکر از مادرم هستش مثله بقیه

اگه مادرم امروز اینجا بود ...
من میگفتم : مامان تو اینجا چیکار میکنی ؟ تو که نه سال هستش مردی !!!

ولی جدا ! شما باید مادرم رو میدید .. اون بینظیر بودش
مو زرد ، خوشگل ، باهوش ، الکلی !!

ما عادت داشتیم بعد از برگشتن من از مدرسه با هم شیر بخوریم
ماله من ساده و یکجوری بودش ولی ماله اون پر بودش !

یه بار مادرم رو بخاطر سرعت زیاد گرفتند .. اونا متوجه شدن که اون 55 تا سرعت داشته
خوب درسته کمه ولی .. تو گاراژ خونه مون ؟ !!!
و وقتی که رفتن ازش تست گرفتن دیدن که الکل بدنش 2% خون داره !

ولی ما عادت داشتیم با هم شوخی کنیم .. من و مادرم ، تا زمانی که اشک از چشماش میزد بیرون و بالا میاورد !
اره .. و کی تمیزش میکرد ؟ کار پدرم نبود که .. پدرم خودش مشغول بالا اوردن تو بار مک گریدی بودش ..

اره .. اصلا من تا وقتی که 13 سالم شد فکر میکردم که بالا اوردن نشانه بلوغ هستش !!
وقتی که بچه های دیگه تو بین درختها قایمکی سیگار میکشیدن ، من پشت خونمون قایم شده بودم و انگشتم توی حلقم بودش ! .. تنها مشکل اینه که من هیچ وقت به جایی نمیرسیدم !!
تا اینکه یه روز پدرم مچم رو گرفت .. همون لحظه که پدرم داشت اخرین لگد رو برای خوش شانسی من بهم میزد ، من موفق شدم کفش نو پدرم رو مورد لطف خودم قرار بدم !!
من با خودم فکر کردم ، همینه موفق شدم ، من بلاخره مرد شدم ..
ولی اینجور که پیدا بود من اشتباه میکردم ! اون تنها توجهی بودش که پدرم به من کرد .
اره .. اون همیشه اونقدر مشغول بازی پرتاب توپ با خواهرم بود که اصلا به من نمیرسید ..

ولی باید بگم که با توجه به تمرینات زیاد و عالی خواهرم ؛ اون الان به مرد کاملی برای خودش تبدیل شده

من ؟ .. من اونقدرا به ورزش علاقه نداشتم .. تنها ورزشی که من میکردم وقتی بودش که بچه های دیگه بهم گیر میدادن و زورگیری میکردند !
اره اونها عادت داشتن هفته ای یه بار من رو بزنند .. معمولا سه شنبه ها !!
بعد از مدتی مدرسه یه برنامه ای پیاده کرد که هر کس که من رو نقش بر زمین میکرد امتیاز ویژه میگرفت

یه پسری بود .. یه پسر فقیر .. که از من میترسید
من معمولا بهش میگفتم : منو بزن .. بزن من رو .. مشکل تو چیه ؟ مگه نمیخوای فارغ التحصیل بشی ؟ !!

هی .. من جوونترین بچه ای بودم که تو رشته انقباض فارغ التحصیل شدم .. ولی میدونید علاقه واقعی من از همون ابتدا اجرای برنامه های زنده بودش .. حتی در زمان جوانی من به جمع کردن امضا میپرداختم !!

حالا مطمئنم خیلی از شماها از خودتون میپرسید : چرا جری امشب با ما نیستش ؟ .. خوب من دلیلش رو به شما میگم

حقیقت اینه که اون دست و پاش بسته ست ! .. من کسی هستم که دست و پاش رو بستم
خوب میدونم همه شما فکر میکنید من شوخی میکنم ولی .. ولی باور کنید این تنها راهی بودش که میتونستم .. به شغل اجرای برنامه زنده رو بیارم !!

با دزدیدن جری لنگفورد .. اون الان به یه صندلی بسته شده .. یه جایی وسط شهر ..
ادامه بدید ، بخندید .. من ممنونم ازتون ! .. ولی این حقیقت هستش من اینجا هستم .. فردا شما خواهید دید که من شوخی نمیکردم و شما فکر میکنید که من دیونه بودم .. !!!

ولی ببینید من اینجوری فکر کردم

بهتره که یه شب سلطان باشم تا اینکه یه عمر احمق بمونم .. !!



http://s1.picofile.com/doors/Pictures/king%20of%20comedy%201.JPG