M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Nagi no Asukara - Episode 26 - End

Nagi no Asukara - Episode 26 - End




وقت خداحافظی با دریا فرا رسید؛ خداحافظی با کارکترها و داستان دوست داشتنی این انیمه که دو فصل تمام ما رو در عمق زیبایی اشک‌ها و لبخندهاشون درون دریا شناور کردن. پایان برای من بی نقص بود و واقعا اونو دوست داشتم. نیمی از مدت زمان اپیزود رو در حال لبخند زدن بودم! خیلی از چیزایی که دوست داشتم اتفاق افتاد و شاید حتی بیشتر از انتظاراتم "به خوبی و خوشی" به سمت پایان حرکت کرد که اصلا نکته بدی نیست چون در طول این 26 قسمت اونقدر درام و درگیری و حوادث مختلف دیدیم که واقعا دلم میخواست پایان خوبی در انتظار کارکترهای انیمه باشه. زوج‌ها بهم برسن، مردم دریا از اون خواب طولانی بیدار بشن، میونا نجات پیدا کنه و ... خیلی از اتفاقات جزیی دیگه. خوشحالم که پایان با یه تغییر عجیب و غریب دراماتیک خاطره کُل سری رو برام از بین نبرد و پایان بندی شکل زیبایی داشت. اپیزود آخر، اپیزودی احساساتی و لذت بخشی برای من بود و خیلی صحنه‌های اونو دوست داشتم.

چیزی که خیلی به چشم میرسید پررنگ بودن هیکاری در اپیزود آخر بود که به نظر من، مرد اپیزود آخر بود و حسابی خودش و سماجت ـش رو به رخ کشید. لجبازی در مقابل گیر افتادن میونا، حرف‌ها میونا در حالی که هیکاری به تلاش خودش ادامه میداد .. یادمه تو شروع سری از اینکه حس میکنم هیکاری یک کارکتر تکراری میشه، حرف میزدم ولی رفته رفته تفاوت اونو با بقیه کارکترهای نقش اول انیمه ای درک کردم و به اون تفاوت ها اشاره کردم. هیکاری واقعا یه کارکتر خوب پرداخته شده بود و حسابی از دیدن چنین کارکتر اول قوی ای لذت بردم. احساسات خودش رو نسبت به ماناکا تا آخرین لحظه حفظ کرد و در کنار اون به نجات میونا رفت. حالا اگه بخوام از دید کُلی چند کارکتر اصلی پسر رو رتبه بندی کنم، مسلما رتبه اول رو به هیکاری میدم و ... کانامه رده آخر رو به خودش اختصاص میده چون رفته رفته برعکس هیکاری اُفت کارکتری داشت و به نظر من نتونست اونجور که ازش انتظار داشتم، رشد کارکتری داشته باشه. تنها نکته مثبتی که در مورد کانامه تو اپیزودهای آخر وجود داشت، نگاه متفاوت ش به سایو بود و اینکه حاضر شد اونو به چشم یک دختر نگاه کنه. سوموگو هم یه کارکتر واقعا خوب بود و خیلی جالب تونست خودشو در کنار چیساکی که دختر محبوبم از سری بود، وارد ذهن من کنه. رفتارهای خونسردش رو در مقابل اتفاقات مختلف دوست داشتم. ماناکا در کنار چیساکی، هر دو دوست داشتنی بودن و لحظاتی عالی زیادی تو انیمه داشتن که هر کدوم اونا دیدنی و جالب شکل گرفت و با هم دیدیم.

بهرحال انیمه به پایان خودش رسید و به عنوان یکی از کسایی که این انیمه رو به صورت هفتگی با اشتیاق زیاد دنبال میکردم، از پایان بندی حسابی راضی بودم و با ذهنیت خوبی از فضای این انیمه دور میشم .. فضایی که مسلما وقتی به لیست بهترین انیمه‌های چند فصل اخیرم فکر میکنم، به خاطر میارم و اون لحظات جزیی خاص‌ش رو دوباره درون ذهنم مجسم میکنم. اکو های دریایی بین مکالمه کارکترها، ماهی‌هایی که جلوی تلویزیون در حال شنا بودن، میونا و سایوی کوچولویی که با هیکاری درگیر میشدن، ماناکایی که همیشه در حال گریه بود، نفرین ماهی ماناکا و سوموگو، ماناکایی که توسط تور ماهیگیری سوموگو بیرون آب کشیده میشد و ... واقعا باید به تک تک شون اشاره کنم؟ همه اونا رو دیدیم و میدونم چقدر زیبا بودن.

صحنه‌هایی از اپیزود آخر :

- این صحنه رو خیلی دوست داشتم :



- میونا در آغوش هیکاری :


- صحنه روبرویی میونا با ماناکا هم عالی بود :

Nagi no Asukara - Episode 25

Nagi no Asukara - Episode 25




اُفونیهیکی، مراسمی که وقتی از راه میرسه گردابی از احساسات ما بیننده‌ها رو به درون آب میکشه. بعد از دیدن آخرین صحنه‌های اپیزود، واقعا احساس اُفونیهیکی قبلی برای من زنده شد و تک تک اون صحنه‌ها رو دوباره جلوی چشم خودم دیدم. صحنه‌هایی که درون، هر لحظه برای یکی از کارکترهای انیمه اتفاق دردناکی می افتاد و هر کدوم به شکلی صدمه میدیدن و اینبار نوبت به میونا رسید؛ کارکتر دوست داشتنی انیمه .. کسی که این چنین عشق خودش رو ندیده گرفت و به سراغ نجات ماناکا رفت، ماناکایی که حالا صدای "هیکاری رو دوست دارم" ـش به گوش میرسید و ما از احساس واقعی ماناکا تو این اپیزود با خبر شدیم. تئوری قربانی شدن میونا به واقعیت تبدیل شد و حالا حتی احساسات میونا هم برای هیکاری و بقیه آشکار شد .. موضوعی که مسلما تو اپیزودهای بعد فشار سنگینی رو به هیکاری وارد میکنه و به این سادگی نیست که بعد از قربانی شدن میونا و فاش شدن احساس ماناکا، هیکاری با خیال راحت به سمت ماناکا برگرده و ابراز علاقه اونو جواب بده! نه! درام داستان به اون چنین اجازه ای رو نمیده ...

اما قبل مراسم اتفاقات زیبای دیگه ای رو هم داشتیم و هر لحظه از نیمه اول بشدت دیدنی و جالب انگیز دنبال شد. آماده شدن برای مراسم اُفونیهیکی و افتادن گرنبند تو آب و شنیدن احساسات ماناکا واقعا زیبا بود و از اون زیباتر خاطره ای بود که از زاویه دید سوموگو دیدیم! خاطره ای که در اون ماناکا از احساس خودش در مورد هیکاری حرف میزد و بخاطر علاقه ای که چیساکی به هیکاری داره، اشک میریخت. دیدن تصویر زوم شده روی صورت ماناکا یکی از لحظه های مورد علاقه من تو چند اپیزود اخیر بود .. در کنار این موضوع باخبر شدن میونا، دیدن اینکه، این میوناست که به ماناکا آرامش میده، باز هم به محبوبیت میونا اضافه میکنه. میونایی که حالا با غیب شدن‌ش بیننده رو به یاد این خاطرات می اندازه و ما میتونیم لحظات زیبایی که از این کارکتر دیدیم رو به خاطر بیاریم و دوباره به برگشت میونا به جمع کارکترهای سطح آب انیمه امیدوار بشیم. واقعا معصومانه به درون آب کشیده شد و جای خالی اون تو اپیزودهای بعد مسلما حس خواهد شد ... یکی دیگه از صحنه‌های جالب نیمه اول، دیدن رفتار بامزه چیساکی و سوموگو در مقابل هم بود .. جایی که سوموگو داشت به اون شکل خنده دار احساس چیساکی در مورد خودش رو پررنگ میکرد و میخواست اونو مجبور به باور کردن احساس خودش کنه. کاری که به نظر میاد تو انجام دادن‌ش موفق بود.

یک اپیزود احساسی واقعا خوب .. حالا که میبینم اُفونیهیکی دوباره چنین تاثیر بزرگی روی انیمه داره، شاید گاهی با خودم بگم، "کاش اُفونیهیکی سومی هم در کار بود" ولی از طرف دیگه دلم به حال کارکترهای این انیمه و اینکه با هر اُفونیهیکی چنین زجری رو میکشن، میسوزه و ... ! عجیبه ولی فریادهای "میونا" ـی آخر هیکاری اینبار به نظر متفاوت به نظر میرسیدن و واقعا احساس بیشتری درون خودشون داشتن. بعد از دیدن صحنه تلاش هیکاری برای رسیدن به میونا گیر افتاده، به یاد صحنه کنار دریاشون افتادم. جایی که میونا به هیکاری اصرار میکرد و میگفت که علاقه خودتو به ماناکا ابراز کن و همینطور از اون میخواست که جمله خودشو بازم تکرار کنه! امیدوارم اپیزود آخر یک پایان بندی عالی رو ببینیم و داستان مربوط به میونا به شکل جالبی پایان برسه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- صحنه‌های بین میونا و ماناکا تو این اپیزود زیاد بودن :



- این لحظه دونفری افتادن‌شون تو آب واقعا زیبا بود :



- و اینبار نوبت به میوناست ... :

Nagi no Asukara - Episode 24

Nagi no Asukara - Episode 24



اپیزودی با محوریت اعتراف‌های عشقی که مثل همیشه زیبایی‌های خاص جزیی این انیمه رو در خودش داشت و هر کدوم از صحنه‌های اعتراف واقعا دیدنی بودن. تو شروع ادامه صحنه اعتراف عشقی سوموگو رو دیدیم .. جایی که چیساکی با گیجی خاصی دست سوموگو رو رد کرد و از اون فراری شد ولی فکر کنم تقریبا واضح باشه که این سوموگو ـه که در نهایت به چیساکی میرسه و اونا یکی از زوج‌های اثبات شده انیمه ان. در کنار این اعتراف اول، صحنه فوق العاده ای رو هم از بروز دادن احساسات سایو به کانامه دیدیم؛ جایی که سایو به شکل دوست داشتنی احساسات خودشو بیان کرد و حتی بعد از اون، کانامه جواب خیلی خوبی رو بهش داد و قول داد که از این به بعد سایو رو به چشم یه دختر ببینه و نه به چشم یک بچه! همین نکته و حرف‌‎های کانامه زوج دوم انیمه رو تایید میکنه و شاید بهترین حالت ممکنه برای کانامه همین موضوع باشه. این اپیزود اشک‌های زیادی ریخته شد؛ ماناکا بخاطر درک نکردن "دوست داشتن" گریه میکرد، سایو و کانامه وقتی بهم جواب میدادن، گریه میکردن و چیساکی بخاطر درگیری فکری که بخاطر اعتراف سوموگو پیدا کرده بود، اشک میریخت. یه اپیزود پر از اشک تو انیمه Nagi no Asukara دیدنی ـه .. درام داستان همیشه در سطح خوبی قرار داشته و حالا با رسیدن به پایان انیمه و به سرانجام رسیدن بعضی از گوشه‌های داستان، میشه انتظار یه پایان بندی جالب رو داشت.

اما اون پایان بندی قرار با برگزاری دوباره اُفونیهیکی شکل بگیره. آیا برگزاری اُفونیهیکی داستان رو به خوبی و خوشی تمام میکنه؟ چه بلایی سر ماناکا میاد؟ میونا میتونه به هیکاری ابراز علاقه کنه و اگه ابراز علاقه کنه، هیکاری چه جوابی به اون میده؟! نکته جالب در مورد هیکاری اینه که تو این اپیزود آخر نگاه متفاوتی به میونا داشت ولی در همون حال همچنان عشق ماناکا درون خودش حفظ کرده و منتظر برگشت فهم ماناکا از دوست داشتن و روشن شدن تکلیف خودشه. دو اپیزود بیشتر باقی نمونده .. دو اپیزودی که قراره به برگزاری دوباره اُفونیهیکی بپردازیم و باید ببینیم تو این جریان داستانی، چه اتفاقاتی می افته و چه سوپرایزهایی در انتظارمونه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- بیچاره آکیرا، ماناکا ردش کرد :



- اشک‌های ماناکا :



- سایو و اعتراف زیبایی که کرد :

Nagi no Asukara - Episode 23

Nagi no Asukara - Episode 23




اگه دقایق آخر اپیزود رو کنار بذاریم، یکی از آروم‌ترین اپیزودهای انیمه رو با هم دیدیم. هرچند به نظر من لحظات آخر هم به آرومی و زیبایی جلو رفت ولی بخاطر اتفاقی که افتاد، هیجان خاصی به فضای انیمه وارد کرد .. جایی که اینبار نوبت به انا پیدا کردن سوموگو رسیده بود .. میشد شنیدن حرف‌های هیکاری و سوموگو توسط چیساکی رو حدس زد ولی خُب، اصلا چیز منفی نبود و خیلی این صحنه رو دوست داشتم .. شروعی واسه لحظات پایانی دیدنی و دلچسب .. جایی که سوموگو به دنبال چیساکی به درون آب پرید و بعد از انا پیدا کردن، با هم یک اعتراف زیرآبی زیبا رو به نظاره نشستیم! اعتراف سوموگو به چیساکی یکی از چیزایی بود که خیلی دوست داشتم ببینم، به زیبایی هرچه تمام‌تر به تصویر کشیده شد و از لحظات موردعلاقه من تو چند اپیزود اخیر بود. حس خیلی خوبی راجع به جواب چیساکی دارم .. باید منتظر بیشتر فکر کردن چیساکی به این موضوع باشیم! عکس‌العمل سوموگو در مقابل اصرار هیکاری برای ابراز علاقه به ماناکا باز هم بلوغ اونو نشون داد و اینکه چقدر نسبت به بقیه بهتر رفتار میکنه، خیلی مشخص بود. دوست داشتم داستان مربوط به ماناکا بیشتر از اینها پیشرفتی داشته باشه، بیشتر اپیزود به حالت آروم و ساده‌ای جلو رفت ولی فکر کنم اتفاقی که تو انتهای این اپیزود افتاد، فعلا حسابی منو راضی نگه داره .. تا اپیزود بعد که از راه برسه و دوباره انتظاراتم بالا بره!

لحظه انا دار شدن سوموگو هم در نوع خودش جالب بود. اینکه دریا رو از زاویه کسی که با آرامش انا بدست آورده دیدیم و زاویه دوربین به شکلی که سطح آب رو به ما نمایش میداد و ... همه چیز حالت دلنشینی داشت. جالب این بود که برای لحظاتی سوموگو، چیساکی رو فراموش کرد و محو انا دار شدن خودش و اینکه چطور در اون حالت شناور میون آب وایساده، شد .. که البته عکس‌العمل طبیعی بود ولی خود عمل پریدن تو آب اون کمی عجیب به نظر میرسه. جوری به دنبال چیساکی راه افتاد که انگار قرار نیست دیگه اونو ببینه و حتما همین الان باید با اون روبرو بشه. بهرحال اینا جزییاتی هستن که اونقدرا اهمیت ندارن و زیبایی اون صحنه رو به هیچ وجه کم نمیکنند. اگه بخوام در مورد هیکاری نظر بدم، حس کردم تو این اپیزود کمی به حالت بچگانه اپیزودهای اول انیمه برگشته بود؛ اینکه چنین اصراری به سوموگو میکرد و با میونا راجع به احساسات ماناکا چنین حرف‌هایی رو میزد. با خودم فکر میکردم هیکاری بالغ بهتر از این میتونه عمل کنه و انتظار دیگه‌ای ازش داشتم.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- گردنبند ماناکا :



- درگیری سوموگو با هیکاری :



- چیساکی وقتی که حرف‌های سوموگو رو شنید :