M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Nagi no Asukara Episode 08 // Anime

Nagi no Asukara Episode 08 // Anime

درسته، وقتش رسیده .. بیاین با هم به طرف شهر بریم؛ یه سفر چند نفره دوستانه برای پیدا کردن هدیه‌ای برای آکاری. داستان این اپیزود خیلی ساده ولی پر احساس بود. مثل همیشه اتفاقات فرعی زیادی برای هُل دادن داستان به سمت جلو وجود داشت و با اینکه حالت اپیزودیکی در جریان بود، نمیشد اتفاقات، دیالوگ‌ها و شکل‌گیری مسیر جدید انیمه رو ندیده گرفت. دیدن میز صبحونه متشکل از هیکاری، آکاری، میونا و پدرش شکل جدیدی به تصویر انیمه داد. بودن هیکاری و آکاری تو ساحل آرک جدیدی رو برای انیمه شروع کرده و این آرک با داستان قشنگ کودکانه‌ای از طرف میونا شروع شد. گردنبندی که با علاقه و عشق اون به آکاری داده شده؛ شاید این موضوع که اون گردنبند گرونقیمت برای خرید موجود نبود، این هدیه رو کُلی بهتر و باارزش‌تر کرد و اینکه همین عشق و احساس میونا تو این گردنبند نفهته بود، برای آکاری کافی بود که احساساتی بشه و در کنار بقیه صحنه خیلی دوست داشتنی احساسی رو به وجود بیارن.

یکی از قسمت‌های خیلی مهم اپیزود جایی بود، که چیساکی وارد آســــــــانسور شد و به دلیل سنگینی آســــــــــانسور مجبور شد بیرون بیاد و هیکاری بهمراه اون خارج شد؛ حرف‌هایی که بین‌شون رد و بدل شد واقعا جالب بود. بلاخره تونستیم دریچه‌ای از افکار هیکاری درمورد اینکه چرا رفتارش اینقدر عوض شده ببینیم. حمایت کردن از ماناکا، اهمیت دادن به احساسات ماناکا حرف‌های بالغانه‌ای که از هیکاری شنیدیم. از طرف دیگه، میشه گفت که چیساکی با شنیدن حرف‌های هیکاری شانس جدیدی رو پیش روی خودش میبینه و با توجه به تغییراتی که هیکاری به مرور زمان داشته، به هیچ وجه دور از انتظار نیست که هیکاری و چیساکی تبدیل به یک زوج بشن! چیزی که مشخصه اینه که، روند درام و داستانی انیمه همچنان به قوت خودش باقیه و به عنوان یه انیمه 26 قسمتی اگه همین روند رو در طول این تعداد اپیزود نگه داره، به راحتی یکی از بهترین انیمه‌های پاییز میشه.

یه سری جزییات که در مورد اپیزود دوست داشتم .. قسمت آب‌بازی گروه و اهمیتی که میونا به خیس کردن هیکاری میداد. اصرار پدر میونا به رابطه برقرار کردن با هیکاری و رفتار خجالت‌زده‌ش. ظاهر رنگارنگ و متفاوت لباسی ماناکا و چیساکی تو این اپیزود، پخش شدن و گشتن به دنبال گردنبندی که میونا میخواست، صحنه مکالمه ماناکا و کانامه و البته برفی که تو انتهای اپیزود بارید و کلیف‌هنگر جالبی بود.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- صحنه خارج شدن هیکاری بهمراه چیساکی از آســــــانسور :



- ماناکا در کنار کانامه :



- رسیدن گروه به خونه و روبرو شدن میونا با آکاری :



- لحظه دادن هدیه عالی بود :

Nagi no Asukara Episode 09 // Anime

Nagi no Asukara Episode 09 // Anime

ظاهرا قرار نیست به این زودیا اپیزود ضعیفی ببینیم؛ این اپیزود هم مثل اپیزودهای قبلی به شکل عالی به تصویر کشده شد و صحنه‌های شوکه کننده و کلیف‌هنگر واقعا خوبی داشت. اینبار درکنار پیش رفتن رابطه‌ها و دیدن اتفاقات احساسی بین کارکترها، تفاوت‌ها و حوادث جدیدی رو تو شهر زیر آب و خُشکی هم دیدیم. وقتی اصرار آکاری به هیکاری درمورد برگشتن هیکاری به دریا رو دیدم، فکر کردم قراره این اپیزود به هیکاری و برگشتنش به دریا بپردازیم ولی اینجور نبود. نکته جالبی که بین دو کارکتر هیکاری و چساکی مشترکه، تلاش برای بالغ‌تر شدن و بزرگتر شدن اوناست؛ اینکه میخوان تصمیماتی که میگیرن و راهی که انتخاب میکنن، نسبت به قبل متفاوت باشه. یه صحنه مکالمه عالی بین سوموگو و چیساکی در مورد این موضوع داشتیم، صحنه‌ای که چیساکی از دست سوموگو ناراحت شد ولی خوب چیزی که سوموگو بهش گفت، حقیقت داشت و نمیتونست چنین افکاری رو بزرگ شدن بدونه. "بزرگ شدن به معنای این نیست که کسی رو که دوست داری، فراموش کنی" و چیساکی باید طرز تفکر خودشُ تغییر بده. از طرف دیگه هیکاری درگیری‌های ذهنی زیادی در مورد عشق خودش به ماناکا و "فقط حمایت کردن اون" داشت و همه چیز تا جایی کش دار شد که به مکالمه آخرشون رسیدیم؛ جایی که در کمال تعجب ماناکا آغوش هیکاری رو پس زد ... میتونم اونو واسش سوپرایز کننده بدونم و بگم قصدی از اینکارش نداشته ولی خوب تاثیری که این پس زدن روی هیکاری داشت، تاثیر سنگینی بود و شاید هیکاری انتظار چنین عکس‌العملی رو نداشت.

اما جدا از پیشرفت‌های رابطه‌ای داستان، مسئله مهمی که تو این اپیزود جریان داشت، رفتار عجیب مردم Shioshishio ، زیرآبی‌ها بود؛ اینکه بچه‌های دریایی رو مجبور کردن که به خُشکی نرن و جلسه مرموزی که با اورکو ساما داشتن، صحنه‌ها عجیب دریایی تو این اپیزود زیاد داشتیم، حس معما مانند خوبی به ذهن بیننده وارد میشد و وارد شدن هیکاری به این هیاهوها و روبرو شدن‌ش با اون صحنه شهر خالی از مردم واقعا صحنه خوبی بود. سکوت دریایی که کُل محیط شهرشون رو فرا گرفته بود و همه به این فکر میکردیم که واقعا چه اتفاقی بین مردم افتاده و اورکو ساما چه نقشه‌ای برای اونها کشیده که اینجور ناپدید شدن. کنجکاوی راجع به این موضوع و حس کششی که داره، واقعا بیننده رو نسبت به دیدن اپیزود بعد هیجان‌زده میکنه. حالا داریم چند جهتی حرکت میکنیم؛ روابط عاطفی بین کارکترها، ناراحتی‌ها، عشق‌ها، قلب‌هایی که قراره شکسته بشن و دست رد به سینه‌شون زده بشه و همینطور بلایی که قراره سرم مردم خُشکی بیاد، اون برف عجیب، درگیری‌های بین مردم خُشکی و دریا و اینکه این اتفاقات دریایی چه تاثیری روی روابط بین کارکترهای انیمه خواهد گذاشت. جزییات زیادی برای پیگیری وجود داره و امیدوارم انیمه به همین زیبایی ادامه پیدا کنه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- ظاهرا هنوز بیخیال مجسمه اوجوشی ساما و برگزار کردن اون مراسم نشدن :



- ناراحتی چیساکی از دست سوموگو در حال برگشتن به دریا :



- آشپزی ماناکا و هیکاری سوندره!



- آغوش گرفتن ماناکا توسط هیکاری :

Nagi no Asukara Episode 07 // Anime

Nagi no Asukara Episode 07 // Anime


درسته، وقتش رسیده .. بیاین با هم به طرف شهر بریم؛ یه سفر چند نفره دوستانه برای پیدا کردن هدیه‌ای برای آکاری. داستان این اپیزود خیلی ساده ولی پر احساس بود. مثل همیشه اتفاقات فرعی زیادی برای هُل دادن داستان به سمت جلو وجود داشت و با اینکه حالت اپیزودیکی در جریان بود، نمیشد اتفاقات، دیالوگ‌ها و شکل‌گیری مسیر جدید انیمه رو ندیده گرفت. دیدن میز صبحونه متشکل از هیکاری، آکاری، میونا و پدرش شکل جدیدی به تصویر انیمه داد. بودن هیکاری و آکاری تو ساحل آرک جدیدی رو برای انیمه شروع کرده و این آرک با داستان قشنگ کودکانه‌ای از طرف میونا شروع شد. گردنبندی که با علاقه و عشق اون به آکاری داده شده؛ شاید این موضوع که اون گردنبند گرونقیمت برای خرید موجود نبود، این هدیه رو کُلی بهتر و باارزش‌تر کرد و اینکه همین عشق و احساس میونا تو این گردنبند نفهته بود، برای آکاری کافی بود که احساساتی بشه و در کنار بقیه صحنه خیلی دوست داشتنی احساسی رو به وجود بیارن.

یکی از قسمت‌های خیلی مهم اپیزود جایی بود، که چیساکی وارد آســــــــانسور شد و به دلیل سنگینی آســــــــــانسور مجبور شد بیرون بیاد و هیکاری بهمراه اون خارج شد؛ حرف‌هایی که بین‌شون رد و بدل شد واقعا جالب بود. بلاخره تونستیم دریچه‌ای از افکار هیکاری درمورد اینکه چرا رفتارش اینقدر عوض شده ببینیم. حمایت کردن از ماناکا، اهمیت دادن به احساسات ماناکا حرف‌های بالغانه‌ای که از هیکاری شنیدیم. از طرف دیگه، میشه گفت که چیساکی با شنیدن حرف‌های هیکاری شانس جدیدی رو پیش روی خودش میبینه و با توجه به تغییراتی که هیکاری به مرور زمان داشته، به هیچ وجه دور از انتظار نیست که هیکاری و چیساکی تبدیل به یک زوج بشن! چیزی که مشخصه اینه که، روند درام و داستانی انیمه همچنان به قوت خودش باقیه و به عنوان یه انیمه 26 قسمتی اگه همین روند رو در طول این تعداد اپیزود نگه داره، به راحتی یکی از بهترین انیمه‌های پاییز میشه.

یه سری جزییات که در مورد اپیزود دوست داشتم .. قسمت آب‌بازی گروه و اهمیتی که میونا به خیس کردن هیکاری میداد. اصرار پدر میونا به رابطه برقرار کردن با هیکاری و رفتار خجالت‌زده‌ش. ظاهر رنگارنگ و متفاوت لباسی ماناکا و چیساکی تو این اپیزود، پخش شدن و گشتن به دنبال گردنبندی که میونا میخواست، صحنه مکالمه ماناکا و کانامه و البته برفی که تو انتهای اپیزود بارید و کلیف‌هنگر جالبی بود.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- صحنه خارج شدن هیکاری بهمراه چیساکی از آســــــانسور :



- ماناکا در کنار کانامه :



- رسیدن گروه به خونه و روبرو شدن میونا با آکاری :



- لحظه دادن هدیه عالی بود :

Nagi no Asukara Episode 06 // Anime

Nagi no Asukara Episode 06 // Anime


بازم عالی بود؛ همونطور که حدس میزدیم، ماناکا به این راحتی نمیتونه موضوع عشق چی چان به هیکاری رو فراموش کنه و این اپیزود خیلی سعی داشت چیساکی رو وارد اتفاقاتی که بین خودش و هیکاری افتاد کنه ولی ... از لحظه‌ای که اون اتفاق تو استخر برای هیکاری افتاد و ماناکا به صورت ناخودآگاه و غریزی سریعا وارد استخر شد و به کمک هیکاری رفت، چیساکی رفتار متفاوتی پیدا کرد و مشخص بود که این فکر در سرش میگذره که "چرا این فکر غیرارادی به ذهن من نرسید؟" بهرحال با توجه به ویژگی‌ها و رفتاری که از چیساکی تا اینجا دیدیم، بعید بود که اون بخواد به داخل استخر بپره و جویای حال هیکاری بشه؛ شاید حتی اگه اینکارو میکرد، باعث تعجب هیکاری هم میشد.

وقتی صحبت از لیاس شنا شد، فکر کردم قراره بریم لب ساحل و از اون اپیزودهای ساحلی ببینیم! خوشحالم که اینجور نبود و به سراغ استخر اومدیم. فضای کُلی انیمه به شکلی نیست که فن‌سرویس کوچولوی چیساکی که تو شروع اپیزود دیدیم، کوچکترین صدمه‌ای به محیطش بزنه و به نظر من پرداخت خیلی خوبی داشت. دوباره رابطه‌ها پر از درگیری شد و اشک‌های ماناکا که اینبار هم بخاطر حرف‌های چیساکی و هم بخاطر هیکاری ریخته شد ولی همه چیز با برگشتن به دریا و دیدن اون منظره فوق‌العاده زیبا به حالت عالیِ خودش برگشت. فلش‌بکی که زده شد، خیلی کوتاه بود ولی خیلی واسم جالب بود و واقعا قیافه کارکترها تو فلش‌بک رو دوست داشتم .. خصوصا ماناکا و چیساکی که واقعا بامزه شده بودن. با دیدن این فلش‌بک، من همینجا یه "امیدواری" به لیستم اضافه میکنم؛ اینکه یه اپیزود کامل فلش‌بک از کارکترها ببینیم، برام مهم نیست که راجع به چی باشه ولی به نظر ایده بدی نمیاد. راستی، این اپیزود یه کارکتر دختر جدید هم به داستان اضافه شد که به ساختن دوباره اوجوشی ساما کمک کرد، شاید بعدها دوباره ببینیمش.

رابطه چهارنفره سوموگو، چیساکی، هیکاری و ماناکا هر اپیزود در حال پیشروی ـه و این اپیزود اتفاقات جدید دیگه‌ای وارد داستان شد؛ درگیری‌های ماناکا و چیساکی و علاقه چیساکی به هیکاری رو که کنار بذاریم، سوموگو نشون داد که واقعا دوست خیلی خوبی ـه و میشه بهش اعتماد کرد. صحنه همراهی سوموگو و ماناکا تو مسیر رسیدن به دریا، صحنه خیلی جالبی بود. به نظر من هنوز نشونه‌ای از اینکه سوموگو علاقه‌ای به ماناکا داره یا نه ندیدیدم و شاید باید دنبال علامت‌های به وجود اومدن این علاقه باشیم. از حسودی‌های زیاد هیکاری که لکه‌هایی ازش تو اپیزودهای اول انیمه دیدیم، هیچ نشونه‌ای نیست و به نظر میرسه کارکترش حالت متفاوتی به خودش گرفته و شکل‌گیری خیلی خوبی داشت. این نکته رو در موردش خیلی دوست داشتم و از طرف دیگه از اینکه ماناکا تو هر مکالمه اسم چیساکی رو به زبون می‌آورد، عصبانی می‌شد و سرش میزد که نشون میده هنوز بعضی از خصوصیات اخلاقی تند خودش رو حفظ کرده. روی هم رفته شکل روابط و دنبال کردن اتفاقات بین این چندنفر خیلی کنجکاو کننده‌ست و میدونم که هر هفته این جمله تکراری رو میگم ولی بازم خیلی منتظر رسیدن اپیزود بعد و دیدن ادامه داستانم ... آخه واقعا جذابه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- صحنه‌ای که ماناکا فورا خودشُ به هیکاری رسوند :



- ناراحت شدن چیساکی از دست ماناکا :



- همراهی مانکا با سوموگو :



- صحنه خیلی جالب دیدنِ اون منظره آخر اپیزود :