ژاپنی : もしドラ
تعداد اپیزود : 10
ژانر : درام
تم انیمه : ورزشی
مدت هر اپیزود : 24 دقیقه
پخش انیمه به صورت روزانه بود.
داستان : مینامی کاواشیما دختریه که مدیر جدید تیم بیسبال دبیرستان
هودوکوبو میشه و برای موفقیت در کارش، میره کتابی در مورد مدیریت بخره و
اشتباها کتاب مدیریت دراکر رو برمیداره و تصمیم میگیره که با همین کتاب،
باشگاه بیسبال دبیرستان رو به مسابقات کشوری ببره.
زیرنویس ها هماهنگ با فن ساب gg هستند.
خوب، بلاخره من هم فیلم رو دیدم. خیلی وقت بود که قصد دیدنش رو داشتم ولی
فرصت نشده بود که اون رو ببینم. بهرحال من فیلم رو دیدم و واقعا هم از
فیلم خوشم اومد. خیلی بهتر از اون چیزی بود که انتظار داشتم. عجیب بودن،
درگیر کننده بودن و مشغول کردن ذهن، فضای بی نظیر و جالب. Solaris رو خیلی
جاها به خسته کننده بودن متهم کردن ولی من اعتقاد دارم که سولاریس خسته
کننده نیست، آرومه، بیننده رو مشتاق میکنه. بحث کند بودن و کم دیالوگ بودن
توی این فیلم به نظر من اونقدرها مهم نیست چون سولاریس نقاط مثبت خیلی
زیادی داره که این کند بودن و کم دیالوگ بودنش رو خنثی میکنه و باعث میشه
که به چشم نیان. هرچند تو قسمت ژانر فیلم اثری از کلمه Horror نیست ولی من
احساس میکنم درون فیلم یک حس ترسناک هم نهفته هستش و سعی میکنه که یک
احساس "ترس مانند" رو به درون بیننده وارد کنه. (ناگفته نماند که من همین
حس رو هم درباره ادیسه فضایی داشتم) سولاریس در بین فیلم های دیگه، یه
تجربه خیلی متفاوت هستش. تجربه ای عمیق در دل فضا و سیاره سولاریس و همراه
شدن با مردی به نام کریس کلوین. خیلی سخت بود درک کردن بعضی از قسمت های
فیلم و واقعا فکر میکنم که از اون فیلم ها باشه که برای بهتر فهمیدن فیلم،
باید اون رو برای بار دوم هم دید. بهرحال روی هم رفته فیلم خیلی زیبایی
بود و تارکوفسکی "شاعر سینما" ، خیلی شاعرانه و زیبا فیلم رو جلو میبره و
حتی زیباتر فیلم رو به پایان میرسونه؛ یک پایان خیلی عالی. از اون پایان
هایی که با گذر زمان، توی ذهن بیننده جای خوب تری پیدا میکنه و زیباتر و
عمیق تر به نظر میرسه. اسپویلر راجع به پایان :
کریس در آخرین صحبت خودش با پدرش متوجه میشه که نمیتونه دیگه پدرش رو
ببینه و از طرفی به یاد همسر از دست داده خودشه. نمیتونه درک کنه و متوجه
بشه که زنش و پدرش دیگه از بین رفتند و باید به زندگی خودش ادامه بده و
اون باید مرگ اونها رو به فراموشی بسپاره؛ بشدت در تلاشه که به گذشته خودش
و کسایی که دوست داشته، متصل باقی بمونه. کریس غرق در لذتی میشه که درون
سولاریس به دست آورده و وقتی که مزه اون چیزهایی که روی سولاریس میتونه
بدست بیاره، رو میچشه (دیدن اون کپی های همسر از دست داده ش) ، سولاریس رو
به دنیای واقعیت و کره زمین ترجیح میده و ماندگار میشه. (حداقل این چیزیه
که من فعلا برداشت کردم از فیلم. پایین تر یک برداشت خیلی جالب رو قرار
دادم که ممکنه بعدها جایگزین نظر فعلی من بشه.)
صحنه های عالی فیلم :
+
یکی از بچه های IMDb هم نظر و برداشت جالبی راجع به پایان فیلم داشت که خوندنشو به کسایی که فیلم رو دیدن توصیه میکنم. به نظر من خیلی برداشت عالی داشته از فیلم :
Ahh, I wathced again this beautiful movie and had to come here to say something about the end.
I think it is actually very simple. Kris returns to earth to spend the
rest of his days there, to meet new people and to find new miracles and
wonders. But what we see in the end is the creation of Solaris ocean (this
is actually realistic sci-fi movie, after all). No human could live
there in that neutron based entity. Kris who we see in the island is
made by the ocean, a copy. But maybe this copy with the pieces of
Kris's life around him can now also feel love and thus, be human. He
may even find Hari there. So strangely this movie made a magic trick
and created believeable heaven. This copy of Kris can also see his dead father in there
(it is said that Kris's father is dying, when they talk about his
forthcoming burial in the beginning) And this is what makes real Kris
happy, it is the thought that somewhere in that ocean his dreams can be
fulfilled for eternity. And all his dead loved ones (mother wife and
father) are there
فکر کردن راجع به این برداشت هم در نوع خودش خیلی جالب انگیزه!
Family Guy - S3x22 - When You Wish Upon a Weinstein
--
-
--
-