M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Samurai Flamenco Ep11 // Anime

Samurai Flamenco Ep11 // Anime

اپیزود بدی نبود و بلاخره مسیر جدید انیمه کاملا معرفی شد و حالا میدونیم که با چه چیزی روبرو هستیم! کمی به فضای اپیزود وارد میشم و بعد نظر کُلی‌م رو راجع به انیمه تا اینجا میگم. هنوز اعتراف ماسایوشی به فلامنکو بودن تموم نشده بود که یه اتفاق بزرگ تو شهر افتاد و تمام تمرکزها به اون جلب شد. از طوفان خارج نشده، وارد طوفان دیگه‌ای شدیم! کانامه هم در کنار ماسایوشی حضور داشت و این اتفاقات رو به نظاره نشسته بود. شی بزرگی که تو آسمون شناور بود و بدون هیچ اخطاری به کشتی‌ها موشک شلیک میکرد .. دشمنانی از ماورا در راه بودن! رفتن بهمراه کانامه به مرکز فرماندهی سامورایی صحنه خوبی بود و فلامنکو با اون محیط بزرگ و جالب آشنا شد و موافقت خودشو با همکاری کردن اعلام کرد. اما حتی اون مرکز داخلی هم در امان نبودن و با جسدهایی روبرو شدن! با هیولای جدیدی که جلوشون ظاهر شد؛ سمی/زشت/زهردار؟ سمی بودن خاصیت و ویژگی اون بود و کانامه و ماسایوشی سریعا از دستش فراری شدن. حرکات عجیبی رو از این هیولائه دیدیم؛ با بوسیدن خون رو از صورت آدما جاری میکرد یا مثلا با بوسه در قفل شده رو باز میکرد!

صحنه روبرویی 6 تا فلامن قرمز صحنه عجیبی بود؛ هرکسی فکر میکرد خودش فلامن اصلی ـه و سر این موضوع دعواشون شد. معلوم بود که کانامه این گروه رو به عمد اینجا جمع کرده و به فکر این بود که گروهی کار کنن. پروژه فلامنجر، اسم این کار انجام شده بود. قرار شد ماسایوشی خودشو به عنوان رهبر به بقیه ثابت کنه. از طرف دیگه سمی/زشت/زهردار همچنان به بوسیدن و کشتن آدما (!) ادامه میداد. بلاخره اتحاد بین 6 فلامن به وجود اومد و به سراغ مبارزه با اون هیولا رفتن! اونقدرا مبارزه طولانی نبود و به نظر میرسید بیشتر جنبه معرفی 6 فلامن ها رو داره. حریف خیلی ساده تر از اون چیزی بود که فکرشو میکردیم. اما خوب مسلما این حریف آخر نیست و با این چیزایی که انیمه کم کم رو کرد، به نظر میرسه کاملا وارد فضای تخیلی شدیم و از این به بعد کار ما دیدن 6 فلامن و مبارزاتشون با هیولاهای مختلفه. نمیتونم بگم از این مسیر جدید راضی ام اما خوب تصمیم گرفتم زیاد اهمیت ندم و بدون هیچ انتظار خاصی دیدن انیمه رو ادامه بدم.

صحنه‎‌هایی از اپیزود :

- کانامه و فلامنکو در حا دیدن ویدیو :



- روبرویی 6 فلامن :



- اتحاد 6 فلامن :



- حرف‌های آخری که از اون موجودات شنیدیم و از هیولاهای آینده خبر میداد :

Diamond no Ace Episode 12 // Anime

Diamond no Ace Episode 12 // Anime

خوب خوب! مسابقه ادامه پیدا کرد؛ اپیزود خوبی بود و تمرکز بین کریس، ایجون و زایزن تقسیم شده بود. اینکه بلاخره توان کریس کم کم رو به تحلیل میره، منطقی ـه و بعد از یکسال دور بودن از میادین طبیعی ـه که با اینهمه فشار سازگاری نداشته باشه. این استراتژیِ شاید "کثیف" ـی بود که زایزن از روی نیمکت به بازیکنا داد .. اینکه با فشار آوردن به کریس، اونو از هم بپاشونن و خستگی رو بهش غلبه کنن. از طرف دیگه شروع و نیمه اول اپیزود برای تیم سیدو خیلی خوب پیش رفت و امتیاز هم گرفتن. من با اصطلاح بانت زدن قبل از دیدن این اپیزود هم آشنا بودم ولی خوب اینجا بلاخره این اصطلاح خودشو نشون داد. استراتژی که تیم کوکودوکان با زدن چوب به صورت بانت، توپ رو به کَچر که کریس میرسوندن و کریس مجبور به پرتاب توپ به بیس‌های مختلف میشد و انرژی زیادی رو ازش میگرفت. بعد از اون، حرکت Steal به روی کار اومد، حرکتی که دونده‌های تیم کوکودوکان به صورت ناگهانی به سمت بیس بعدی شروع به دویدن میکردن و بخاطر همین عکس‌العمل های سریع تری رو باید از کریس میدیدیم .. همه چیز دست به دست هم داد که کریس اُفت کنه و نسبت به برتری اولی که داشتن، فاصله بگیرن.

ایجون همچنان با افکار خودش دست و پنجه نرم میکنه و به قول هارویچی "هنوز نتونسته یه پرتاب درست بندازه" اما حالا با وارد شدن زایزن به زمین، ایجون امیدی به یه پرتاب درست داره؟ اونم با ابهتی که از زایزن به نمایش کشیده شده و غروری که ازش دیدیم .. به نظر کار سختی میاد. از طرف دیگه هارویچی خوب خودشو نشون داده و تونسته یکی از گزینه‌های مورد نظر مربی واسه ترکیب اصلی بشه. سربه هوایی ایجون در مورد فراموشی اینکه 2 نفر فقط به ترکیب میرن، خنده دار بود. یکی از نکات خوب دیگه اپیزود، اومدن پدر کریس به زمین بازی بود. هم کمدی خوب و هم صحنه احساسی خوبی رو به صحنه وارد کرد. فلش‌بک هایی هم از دوران جوونی‌ش دیدیم که نسبتا خوب بودن. بهرحال روی هم رفته اپیزود خوبی بود و به نظر میرسه اپیزود بعدی خیلی بهتر از این اپیزود باشه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- صحنه برخورد پدر کریس با تماشاگرا جالب بود :



- پرش خطرناک کریس برای گرفتن توپ :



- بانت زدن ایجون :



- وارد شدن زایزن به زمین :

Outbreak Company Episode 12 // Anime

Outbreak Company Episode 12 // Anime

در مورد اپیزود؛ حس رسیدن به پایانِ خوبی داشت و روی هم رفته خیلی خوب تونست داستان درام مانندی که از اپیزود قبل شروع شده بود رو به انتها برسونه. صحنه احساسی بین شینچی و میسرو مثل همیشه جالب بود و موسیقی هم تو اون صحنه نگه داشتن قفسه با جادوی میسرو سطح خوبی داشت. رو کردن دست سران ژاپنی و فهمیدن ملکه از نقشه های اونا یکی دیگه از قسمت های جالب اپیزود بود؛ جایی که شینچی با یه حقه هوشمندانه وسیله ارتباطی و شنود ملکه رو با خودش برد و ارتباط اینترنتی ش با اون آدما رو به ملکه نشون داد. بی خیالی ماتابا بعد از برملا شدن رازشون دیدنی بود .. فکر میکردم دستپاچه بشه و نتونه با قضیه کنار بیاد ولی خوب ظاهرا باید به همون دستپاچگی طرف اینترنتیِ ماتابا رضایت بدیم. اعتراف شینچی به میسرو هم نصفه باقی موند! واقعا داشت به میسرو ابراز علاقه میکرد ولی کارش نیمه تموم باقی موند .. حداقل فهمیدیم که شینچی به میسرو علاقه داره و این وسط اگه ملکه از این موضوع با خبر بشه، جهنمی به پا میکنه! .. اما، اون اون داستان دیگه ای و فصل دیگه ای ـه!

شاید تونستیم فصل دیگه ای رو از این انیمه ببینیم و این داستان بین شینچی، پتراکا و میسرو ادامه پیدا کرد. شینچی تو این دنیا فانتزی موند و قراره ماجراجوییِ خودشو تو اون سرزمین ادامه بده. روی هم رفته، سفر خیلی جالبی رو با شینچی تو دنیای فانتزی گذروندیم و همه چیز داشتیم؛ کمدی خیلی خوبی و گاهی حتی تونست درام رو هم خوب وارد داستان کنه. از شروع فصل حس خوبی راجع به این انیمه داشتم و خوشختانه انتظاراتم برآورده شد. کارکترهای جالبی داشت .. هرکدوم در نوع خودشون چیزی به فضای انیمه اضافه میکردن. اپیزود آخر هم خیلی خوب جلو برده شد و از دیدن این انیمه راضی بودم.

نمره‌م به انیمه : 7.5/10 ~

صحنه‌هایی از اپیزود آخر :

- رسیدن میسرو به شینچی میون آتیش :



- استفاده از قدرتش برای محافظت از شینچی :



- ارتباط شینچی با اون مسئولان ژاپنی :



- صحنه صحبت شینچی و میسرو و اون منظره زیبا :