M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Gin no Saji 2nd Season - Episode 09

Gin no Saji 2nd Season - Episode 09

سلام کومابا .. یا بهتر بگم، سلام موقتی به کومابا کردیم! یه اپیزود خیلی خوب در ادامه اتفاقات قبلی و خداحافظی که کومابا انجام داد. قسمت کوچولوی قبل از شروع OP فوق العاده بود؛ جایی که صحنه خیلی بامزه‌ای بین میکاگه و هاچکن دیدیم .. میکاگه‌ای که نزدیک بود یه ابراز علاقه رو به سمت هاچیکن پرتاب کنه! نحوه توقف‌شون و بعد از اون کسی که اومد و اونا رو با هم دید، عالی بود. "میخواین در رو قفل کنم؟!" از لحاظ کمدی این تیکه حرف نداشت. اما تو خود اپیزود، با میکاگه و هاچکن همراه شدیم و به سراغ کومابا رفتیم .. جایی که گاوها داشتن از محل زندگی خودشون خداحافظی میکردن و دوقلوهایی که بخاطر رفتن گاوها اشک میریختن ... صحنه‌های احساسی خیلی خوبی رو دیدیم. بعد از ED هم صحنه‌های جالبی داشتیم و میکاگه تونست از "رویا داشتن" خودش حرف بزنه. هاچیکن به نحو خیلی خوبی تونست میکاگه رو به سمت جلو هُل بده .. غیر قابل انکار هست که رابطه بین این دو تو اپیزودهای اخیر پیشرفت واقعا خوبی داشته. باید منتظر دیدن ادامه داستان تو اپیزود بعد و عکس‌العمل خانواده میکاگه باشیم.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- "میخواین درو قفل کنم؟" :



- خوردن آخرین شیر مزرعه کومابا :



- یه شات از همراهی میکاگه با هاچیکن تو این اپیزود :



- "هاچیکن شوهر خوبی میشه" ، بیچاره هاچیکن :

Diamond no Ace - Episode 23

Diamond no Ace - Episode 23

بازی مقابل مایمون تموم شد. یه اپیزود متمرکز به ایجون و تیم سیدو و از طرفی دیدیم که تانبا برگشته و یک کارکتر جدید جالب رو هم به انیمه اضافه کردیم. دیدن اینکه ایجون به اون حالت فُرم کامل شروع به پرتاب میکرد و بعد یهو پرتابش رو به بدن بازیکن حریف زد، عجیب و خنده‌دار بود .. معمولا اینجور حالت انیمیشنی فُرم کامل وقتی نمایش داده میشه که قراره یه پرتاب موفق رو ببینیم ولی برای ایجون اینجور نیست و به حالت کمدی بامزه ای در اومد. صحنه‌های تایم اوت اپیزود جالب بود و سنپای هایای جون گوشمالی خوبی بهش دادن. نکته جالبی که به وضوح تو بازی دیده میشد، نشون دادن انگیزه تیم حریف و فرضا بَتر جلوی ایجون بود که اونم بعد از سه سال و حالا تو این بازی که تیمش هیچ امتیازی نگرفته بود، بشد به دنبال زدن توپ بود و ایجون حریف آسونی رو پیش روی خودش نداشت.

فاصله امتیاز تو بازی اونقدر زیاد بود که کسی نگران امتیاز از دست دادن ایجون نباشه. همونطور که میوکی گفت، "فرصت خوبی واسه بازی دادن ایجون ـه" و تونستن یکی دیگه از پیچرهای تیم رو وارد بازی رسمی کنند. بلاخره بازی تموم شد و صحنه‌های احساسی بین دو تیم رو هم با هم دیدیم .. جایی که همه غرق در احساسات بودن ولی ایجون به اون شکل صحنه رو از اون حالت به سمت حالتی کمدی هُل داد. تانبا این اپیزود شروع به پرتاب کرد ولی هنوز تا دوران اوج خودش کُل فاصله داره. باید منتظر برگشت ایس تیم باشیم و ببینیم تو یک چهارم نهایی چطور خودشو برمیگردونه. بازی دوم سیدو در مقابل موراتای شرقی بود که یه تماشاگر ویژه داشت. تماشاگری عینکی، یوینگ شوشینگ، دانش آموز انتقالی از تایلند که ظاهرا خودش بازیکن خوبی باید باشه و کمی مغرور به نظر میرسید. باید منتظر روبرو شدن بیشتر با این کارکتر باشیم.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- ایجون در حال پرتاب خرابش :



- تایم اوت میوکی :



- ترس مدیر مدرسه از مربی هم جالبه :



- کارکتر جدید :

Nagi no Asukara - Episode 23

Nagi no Asukara - Episode 23




اگه دقایق آخر اپیزود رو کنار بذاریم، یکی از آروم‌ترین اپیزودهای انیمه رو با هم دیدیم. هرچند به نظر من لحظات آخر هم به آرومی و زیبایی جلو رفت ولی بخاطر اتفاقی که افتاد، هیجان خاصی به فضای انیمه وارد کرد .. جایی که اینبار نوبت به انا پیدا کردن سوموگو رسیده بود .. میشد شنیدن حرف‌های هیکاری و سوموگو توسط چیساکی رو حدس زد ولی خُب، اصلا چیز منفی نبود و خیلی این صحنه رو دوست داشتم .. شروعی واسه لحظات پایانی دیدنی و دلچسب .. جایی که سوموگو به دنبال چیساکی به درون آب پرید و بعد از انا پیدا کردن، با هم یک اعتراف زیرآبی زیبا رو به نظاره نشستیم! اعتراف سوموگو به چیساکی یکی از چیزایی بود که خیلی دوست داشتم ببینم، به زیبایی هرچه تمام‌تر به تصویر کشیده شد و از لحظات موردعلاقه من تو چند اپیزود اخیر بود. حس خیلی خوبی راجع به جواب چیساکی دارم .. باید منتظر بیشتر فکر کردن چیساکی به این موضوع باشیم! عکس‌العمل سوموگو در مقابل اصرار هیکاری برای ابراز علاقه به ماناکا باز هم بلوغ اونو نشون داد و اینکه چقدر نسبت به بقیه بهتر رفتار میکنه، خیلی مشخص بود. دوست داشتم داستان مربوط به ماناکا بیشتر از اینها پیشرفتی داشته باشه، بیشتر اپیزود به حالت آروم و ساده‌ای جلو رفت ولی فکر کنم اتفاقی که تو انتهای این اپیزود افتاد، فعلا حسابی منو راضی نگه داره .. تا اپیزود بعد که از راه برسه و دوباره انتظاراتم بالا بره!

لحظه انا دار شدن سوموگو هم در نوع خودش جالب بود. اینکه دریا رو از زاویه کسی که با آرامش انا بدست آورده دیدیم و زاویه دوربین به شکلی که سطح آب رو به ما نمایش میداد و ... همه چیز حالت دلنشینی داشت. جالب این بود که برای لحظاتی سوموگو، چیساکی رو فراموش کرد و محو انا دار شدن خودش و اینکه چطور در اون حالت شناور میون آب وایساده، شد .. که البته عکس‌العمل طبیعی بود ولی خود عمل پریدن تو آب اون کمی عجیب به نظر میرسه. جوری به دنبال چیساکی راه افتاد که انگار قرار نیست دیگه اونو ببینه و حتما همین الان باید با اون روبرو بشه. بهرحال اینا جزییاتی هستن که اونقدرا اهمیت ندارن و زیبایی اون صحنه رو به هیچ وجه کم نمیکنند. اگه بخوام در مورد هیکاری نظر بدم، حس کردم تو این اپیزود کمی به حالت بچگانه اپیزودهای اول انیمه برگشته بود؛ اینکه چنین اصراری به سوموگو میکرد و با میونا راجع به احساسات ماناکا چنین حرف‌هایی رو میزد. با خودم فکر میکردم هیکاری بالغ بهتر از این میتونه عمل کنه و انتظار دیگه‌ای ازش داشتم.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- گردنبند ماناکا :



- درگیری سوموگو با هیکاری :



- چیساکی وقتی که حرف‌های سوموگو رو شنید :

Golden Time - Episode 22

Golden Time - Episode 22

مثل همیشه نیمه اول کمی معمولی شروع شد ولی حتی تو همون شروع هم اتفاقات مرتبط با لحظات آخر اپیزود قبلی رو دیدیم. دیدن رفتار کوکو تو این اپیزود و تفاوت‌هایی که با کوکوی قدیمی داره، کمی غیرقابل باور هستش و خود این مسئله نشون میده که چقدر بابت موضوع دیدن ویدیو ناراحت شده .. کوکو خودشو از بانری جدا کرد ولی بانری هنوز هم به فکر این بود که همه این اتفاقات شوخی بیش نیست و در انتظار عوض شدن شرایط بود .. شرایطی که اصلا عوض نشد و کوکو به راحتی انتخاب خودشو کرده بود. رفتار کوکو به اون حالتی که انگار هیچ اتفاقی نیافتاده، اصلا رفتار جالبی نبود و واقعا با این کارش به بانری صدمه زد .. اینو قبلا گفتم و حالا دوباره میگم، هنوز هم طرفدار زوج لیندا و بانری هستم و فکر میکنم با اتفاقاتی که تو این اپیزود افتاد، صحنه احسای آخر اپیزودی که با هم از اونا دیدیم، میشه برگشتن اون دوتا رو تو پایان انیمه دید و میتونه حرکت خوبی باشه. از طرفی کوکو وزنه سنگینی روی داستان انیمه ست و اینکه بخوایم بانری رو به همین سادگی به لیندا متصل کنیم، اصلا منطقی نیست. بهرحال باید ببینیم نویسنده ناول چه بلایی سر این داستان میاره. آیا ما با اول قرار دادن لیندا سوپرایز میکنه یا به همون سبک کوکویی خودش تا آخر پیش میره.

این اپیزود بازم نانا رو دیدیم .. همیشه به شکل جالبی به فضای داستان متصل میشه. واقعا این کارکتر خوب تونست خاطره به یادموندنی انیمه Nana رو زنده کنه و با اینکه تو شروع انیمه کمی با دیدن چنین کارکتر مشابه‌ای از اون انیمه تو این فضا مشکل داشتم ولی رفته رفته بهش عادت کردم و حس میکنم به یکی از کارکترهای خیلی جالب انیمه تبدیل شده. بجز نانا و بانری و البته لیندا، کارکتر دیگه‌ای از انیمه نبود که آنچنان توجه منو به خودش جلب کنه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- نانا مثل همیشه نقش خیلی جالبی تو اپیزود داشت :



- رفتار عجیب کوکو روز بعد از جدا شدن‌ش با بانری :



- عصبانیت لیندا از دست بانری و شروع صحنه احساسی آخر اپیزود :



+