M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Melody Gardot - If Ever I Recall Your Face

Melody Gardot - If Ever I Recall Your Face



Forget all that's said and done
when your heart's a lonely one
and see my dear that heaven is a place
whenever I recall your face


Life can be so lucky now
some may win and others don't know how
but I could drop my losing hand with grace
whenever I recall your face

While leaving town you leave behind
the ones you love for who you find
but love no other arms could take your place
whenever I recall your face


In the oceans of your eyes
lies a look I recognize
a glance that leaves me dancing polonaise
whenever I recall your
If ever I recall your face

Amanchu - Episode 01 - Checking the Manga

Amanchu - Episode 01 - Checking the Manga
مقایسه ای تصویری از محتوای اپیزود اول با مانگای اثر.







خب خب، یک فلش بک بزنیم و از مانگا حرف بزنیم : 3 چپتر اول مانگا به قسمت اول تبدیل شد که اقتباس به جا و خیلی مناسبی هم بود. تنها ایراد این بود که یکی دو صحنه از قلم افتادن و شاید به صلاحدید ساتو جونیچی و دیگر عوامل کنار گذاشته شدند. حال تو این پست به بعضی از آورده شده ها و نیاورده شده های مانگا اشاره می کنم و با هم خاطره اپیزود اول رو مرور می کنیم.


لحظه های به تصویر کشیده نشده :



- صحنه آشنایی اول معلم با پیکاری، که جور دیگه ای رخ داد و یه جورایی سر رسیدن به مدرسه با هم مسابقه میدادن!
تو اتوبوس همدیگه رو دیدن و بعد شروع به جلو رفتن کردند .. که پیکاری کمی هم روی اعصاب خانم معلم رفت :





+






- تو همین تعقیب و مسابقه، یکی از صحنه های مورد علاقه من از مانگا قرار داشت که به انیمه تبدیل نشد ... !
یه جورایی حیف شد ولی می تونم تصور کنم چرا این صحنه تو انیمه آنچنان مورد استفاده نیست :







- اینم یکی از لحظه های بامزه رد و بدل کردن سیگنال غواصی بین معلم و پیکاری (بعد از پرش پیکاری) :






- نوشته هایی که روی تخته سیاه دیدیم و با گچ نوشته شده بود کاور یکی از چپترهاست.
تو صفحه اول چپتر معلم رو در حال کشیدن اونا می بینیم :





لحظه های خوب و فوق العاده عالی اقتباس انیمه :

- لحظه شروع انیمه :






- لحظه از راه رسیدن فوتابا (تکو) به لب صخره :






- جریان سنگ انداختن تکو به زیر آب :









و ...

این لحظه که عالی به تصویر کشیده شد :





Love Live! Sunshine - Ep 02

Love Live! Sunshine  - Ep 02






دستی که به پیانو نمی رسید ...



چرا که نه؟! از جذب کردن دانش آموز انتقالی شروع کنیم! به نظر میرسید با پایانی که اپیزود قبل دیدیم همین اتفاق بیافته و ریکو تو لحظه لحظه اپیزود اونقدر ناز و دوست داشتنی بود که من به راحتی انتخاب اول چیکا و باشگاه آیدولیمونُ تحسین کنم و تو حین اپیزود دائم با خودم میگفتم آخ که چه عضو خوبی داره به گروه اضافه میشه! و یه بک گراند و داستان زیبا از ضعف ریکو رو به چشم دیدیم؛ از اینکه چرا دلسرده و چرا مدت هاست دست و دلش به پیانو زدن نمیره و به چه چیزی برای به جلو گام برداشتن نیاز داره. دلیل نه گفتن ریکو مشخص شد ولی مگه چیکا دست بردار بود؟ گیر دادن های وقت و بی وقت چیکا خنده دار بود و از اون لحظات هونوکایی بامزه رو برای استخدام اعضای جدید گروه داشتیم! ریکو و تم دریایی کارکترش دلپسندی عجیبی به دنیای انیمه بخشیدن. اینکه با نگاهی دریایی به دنبا راه گشا شدن مشکلاتش بود و اینکه ما رو با خودش به اعماق دریا برد ... وای که صحنه های غواصی چقدر زیبا بودند.

من فکر می کردم این فصل قراره فقط یک انیمه غواصی ببینم! ولی انگار لاو لایو هم سورپرایزی برای من داشت و چه از اون اپیزود اول که یک کارکتر غواص داشتیم و چه اینجا که ریکو بخاطر احساس نزدیکی بیشتر پیدا کردن با دریا و رسیدن به صدای دریا و در نتیجه پیدا کردن راه خودش در دنیای نواختن پیانو شروع به غواصی کرد. چیکا و یو هم بهمراه اون غواصی کردن و شاید زیباترین لحظات این اپیزود لحظاتی بود که ریکو در دل دریا دستای خودش رو به حالت نواختن پیانو بالا آورده بود و چشمانش برق میزد. یه لحظه فوق العاده فوق العاده زیبا و مسلماً خاطرانگیز برای طرفداران کارکتر ریکو همین صحنه فرو رفتن در دل آب بود .. به راحتی می تونم این خاطره خوب رو به ذهنم بسپرم و بعدها برای یادآوری اون برگردم و باز هم از دیدنش دلشاد بشم. فقط ببینید ... چه رویایی بود ^_^ :







و ... و ... این لحظه!!






+ دیگه چه چیزهایی داشتیم ...

یو ظاهراً تو طراحی و کشیدن نقاشی کارش خوبه و واسه همین لباسهایی رو واسه گروه طراحی کرد که بعضیاشون یه مقدار عجیب و غریب بودن. که البته انتظارش می رفت و تو این بین یه لباس قشنگ دیدیم که چشم چیکا هم همونُ گرفت و به نظر میرسه اولین لباس گروه اون لباس باشه. تو ادامه، رئیس شورا همچنان ساز مخالف زد. یکی نیست بهش بگه : "ما که می دونیم تو بالاخره کوتاه میای، چرا بازی در میاری؟ " ولی خب، جالب بود که به عشقش به میوز نیمچه اعترافی کرد. "نیمچه" ، چون یهو قصد پس گرفتن حرف خودشُ داشت ولی بلندگو روشن بود و همه صداشُ شنیدن! نمی دونم به این جریان بلندگو در آینده ارجاعی داشته باشیم یا نه ولی تصور می کنم نقش روبی در راضی کردن دایا سان (رئیس شورا) پررنگه ... خواهر بودن روبی و دایا هم یکی از نکات جالبی بود که تو این اپیزود درباره کارکترها فهمیدیم .. من که اصلاً فکرشم نمی کردم!! یکی موهاش سیاهه و یکی قرمز .. کی تصورشُ می کرد؟! ولی بهرحال انگار روبی خواهر کوچولوی دایاست و باید دید چطور این دوتا رو میشه به گروه آیدولیمون بکشیم!

حرف از روبی شد .. جا داره ابر صحنه کارکترش اشاره کنم .. جایی که با حماقت تمام طعمه چیکا رو گاز زد و رفت تو دهان شیر! تو اوج نازنینی و با معصومیت کامل گول یه آب نبات رو خورد و سر از بغل چیکا چان در آورد. خیلی صحنه باحالی بود و این یکی از خصوصیاتیه که می تونیم بهش مانور داشته باشیم و تو شخصیت پردازی روبی بهش چشم داشته باشیم .. اینکه در عین نازنینی و خجالتی بودن، حسابی ساده ست و معصومیت خاصی تو باور کارکترش وجود داره.


صحنه گول زدن روبی توسط چیکا با آبنبات :














این اپیزود زیاد از کانون، هانامارو و یا بقیه چیزی ندیدیم و به نظر میرسه به روتین "هر اپیزود، جذب یک عضو برای گروه" پا گذاشتیم! اینجوری کمی طول می کشه تا گروه تشکیل بشه ولی مسلماً بعدها ارزشمند میشه؛ اینکه به کارکترها و ملحق شدنشون به باشگاه بها داده میشه و هر کدوم به بیننده شناسونده میشن! باید بگم که این اپیزود نحوه کشوندن ریکو به باشگاه حسابی دلمُ گرفت و خصوصاً لحظات آخر، جایی که مشخص شد چیکا و ریکو همسایه هستن و اونجوری به دنبال گرفتن دست همدیگه بودن ... ! پرداخت صحنه های مربوط به ریکو به نحو احسن انجام گرفت و از همه چیز کارکترش رضایت کامل داشتم. چهره کارکترش با طراحی زیبایی که داره قابلیت داشتن درام رو داشت و همین جریان دور شدن از پیانو رو لذت بخش تر می کنه! حالا باید دید اضافه شدن یک آهنگساز به خوبی ریکو چه تاثیری روی فضای انیمه و گروه آیدولی میذاره. آیا باعث میشه رئیس شورا نظرش عوض بشه؟ این یکی رو نه می دونم ولی مطمئنم اگه عضو بعدی از راه برسه، رئیس شورا کم کم نرم میشه و بعد باید ببینیم خودش چطور به گروه می پیونده!

روی هم رفته اپیزود خیلی دلچسبی بود. همه چیز داشت؛ کمدی، غواصی، درام، جذب عضو، طراحی لباس برای گروه، گول زدن روبی به شکل بچگانه و ... ! با دیدن اپیزود دوم دلم حسابی گرم شده که لاو لایو مسیر درستی رو در پیش گرفته و چقدر از اینکه به حواشی کار سر بزنم لذت میبرم. همین دو هفته اونقدر فن آرت و لحظات زیبای مربوط به این انیمه رو در جای جای اینترنت و اینستاگرام دیدم که جداً لبخند رضایت روی لبم نشسته و میدونم این سری محبوبیت لازم رو برای خودش بدست میاره ... پس پیش به سوی کامل کردن تیم آیدولی رویاییمون و اجرای آهنگ هایی گوش نواز و دل انگیز!


صحنه‌هایی از اپیزود :

- لحظات غواصی!!













- "بذار لبخند روی لبت بشینه و بتونی دوباره پیانو بزنی" :







- ترسیدن ریکو از سگ مسافرخونه، حتماً بازم بعد بهش اشاره ای میشه :






- چه بلایی سر مهمون خونه آوردن :



- ریکو میمیک ترسناک هم داره :





- دست هایی که توسط چیکا گرفته شدند :





- طراحی های یو برای لباس :



- رئیس شورای همچنان مخالف :



- اتوبوس، در کنار هانامارو و روبی :



- یکی از لحظات کمدی عالی اپیزود. جایی که چیکا شیطنت کرد.



- شات هایی زیبا از ED :





Handa-Kun - Episode 01

Handa-Kun - Episode 01





نباید با خیال دیدن باراکامون دوم به سراغ این انیمه برید.


این جمله اولیه که بعد از دیدن انیمه برای توصیه به دیگران به ذهن من رسید. انیمه قرار نیست شبیه باراکامون باشه و بجز کارکتر اصلی و چند کارکتر فرعی چیز مشترکی رو با اون انیمه نخواهد داشت. ژانرها متفاوته، فضاسازی ها و درجه ملایمت کار زمین تا آسمون با هم فرق دارند. اینجا با یک گروه کارکتر جدید روبرو هستیم و یه آدم اعصاب خرد و منزوی به نام هاندا که باید باهاش بخندید و جلو رفت! پس از اون رویای دنیای روستایی خارج بشید و با یک نگاه متفاوت به سراغ این انیمه بیاید. در این صورت می تونید از دیدن یک کمدی خوب لذت ببرید و بعد از دیدن اپیزود اول باید بگم من از حس و حال کمدی کار خوشم اومد ... خصوصاً نیمه دوم انیمه که جریان به جاهای خوب و اصلی رسید.

نیمه اول کمی تا قسمتی عجیب بود. هدف از شروع کردن انیمه با چنین نیمه ای رو نفهمیدم ولی در عین عجیب بودن کمی هم واسم جالب بود و خوشم اومد. صحبت از استودیوهای سازنده و داشتن کمدی در مورد خود ساخت انیمه آدمُ ناخودآگاه یاد گینتاما میندازه. بودن کارکتر عینکی داستان، جونیچی هم دلیل بر علت شد تا من یاد شینپاچی بیافتم .. اعصاب خوردی های جونیچی در نوع خودش جالب بود و کمدی رو بهتر کرده بود .. دیالوگای خوبی داشت. از بین بقیه پسرها هم یوکیو با اون حس و حال بی حالش کارکتر باحالی دیدم! حالا از این حرفا که بگذریم که کنجکاوم ببینم تو ادامه بازم چنین بیت خارج از انیمه ای رو خواهیم داشت یا که نه! قراره از این به بعد به هاندا تمرکز کنیم که امیدوارم اینطور باشه و به حاشیه نریم!

روی هم رفته شروع خوبی بود ... جریان نامه عشقی هم واسه شناخت کارکتر هاندا سناریوی کافی و ساده ای بود.


صحنه‌هایی از اپیزود :

- این جماعت عجب انیمیشن خوش رنگی ساختن! ماشالا استعداد :



- برخورد و دیالوگ های هاندا با نامه عشقی عالی بود :





- دختر بیچاره .. به بد کسی دل بست :