M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Samurai Flamenco Ep10 // Anime

Samurai Flamenco Ep10 // Anime

با اینکه زیاد طرفدار عوض شدن جهت انیمه نبودم ولی نمیتونم خوب بودن این اپیزود رو انکار کنم! صحنه‌های مکالمه بین فلامنکو و Tortureخیلی خوب بود. Torture ـی که مثل ماسایوشی با سوپرهیروها و فیلم‌هاشون آشنائه و هدف‌های شیطانی‌ش با دیدن اون فیلم‌ها و شکل دادن ذهنیت خاص خودش به وجود اومده بود. روبرویی این دو کارکتر واقعا صحنه خوبی بود و خیلی از دیالوگ‌های رد و بدل شدنه بینشون رو دوست داشتم. صحنه اکشن بعد از اون و وارد شدن گوتو به میدان مبارزه هم خبر برگشتن رابطه دوستانه گوتو با فلامنکو میداد. این اپیزود بین سه اپیزود گذشته بهترین بود و به نظر میرسه بیننده‌ها میتونن کم کم به فضا و شکل جدید انیمه عادت کنن .. فقط کاش میشد از اول اونقدر حالت حقیقی تو داستان وجود نداشت .. در اون صورت باورپذیری این محیط جدید خیلی راحت تر از الان میشد. "کسایی که به قهرمانان کمک میکنن، قهرمانانِ واقعی ان" یکی از پیام‌های جالب این اپیزود بود که از دهان ماسایوشی در مقابل Torture به زبون آورده شد. سوپرایز اپیزود جایی بود که بعد از پایان رسیدن هرج و مرج مربوط به Tortureبا ماسک شکسته فلامنکو روبرو شدیم .. فلامنکویی که به سمت راه خروجی حرکت میکرد و حالا جلوی روی اون کُلی خبرنگار حضور داشتن.

فلامنکو هویت واقعی خودشو فاش کرد .. برملا شدن هویت ماسایوشی چه تغییراتی در داستان به وجود میاره؟ کارکتر بد بعدی که باهاش رو برو میشیم کیه؟

صحنه‌هایی از اپیزود :

- روبرویی فلامنکو و Torture :



- جملات Torture در مورد صلح و سوپرهیروها :



- از راه رسیدن گوتو :



- برملا شدن هویت ماسایوشی :

Diamond no Ace Episode 11 // Anime

Diamond no Ace Episode 11 // Anime

یادمه جایی اعتراضی از بیننده‌های انیمه خوندم که این انیمه زیاد به بیسبال نمیپردازه و زیادی داره وارد حاشیه میشه ولی به نظر من (تو اون زمان) این موضوع زیاد ایرادی اساسی نبود و صرفا داشتیم مسیر حرکت کارکتر اصلی و تمریناتِ سختش برای تبدیل شدن به کارکتر عالی‌مون رو میدیدیم. اصلا ساده پیش نرفت و چندین ماه تمرین ایجون حالا قرار بود تو این بازی در مقابل کوکودوکان جواب پس بده. تمریناتی که به تنهایی با تایر داشته، انجام دادن فهرست تمرینی کریس و ... همه چیز به این بازی بستگی داشت. یه اپیزود سرنوشت‌ساز برای دونفری که قراره به لیست 20 نفره بپویندن. اپیزود خیلی خوبی بود و هیجان مناسبی داشت. اتفاقات زیادی تو زمین افتاد و استراتژی‌ها و تعویض جالب مربی و در کنارش صحنه‌های طنز همیشگی انیمه.

خیلی سریع و بدون مقدمه رفتیم سراغ پرتاب‌‎های ایجون! ایجون بخاطر تمرین حوله‌ای که داشت و به مسیر جدیدی برای پرتاب رسیده بود، کمی با پرتاب توپ مشکل پیدا کرده بود یا شاید نمیشه اسمش رو "مشکل" گذاشت؛ بلکه داشت شیوه جدیدی رو برای خودش ابداع میکرد. شیوه‌ای که حتی در این حالت به ثمر نرسیدنش هم غیر قابل دریافت بود. بترها گیج و منگ جلوی ایجون و کَچرهای هم تیمی پر از ابهام برای گرفتن توپ‌هایی ایجون. ایجونی که حالا حتی پرتاب استرایک دار هم نمیتونست بزنه. نه بیس‌ها پر بود و نه توپی اوت شده بود .. همه چیز به حالت ثابت و پر از پرتاب‌های "بال" پیش میرفت. نکته جالب این بود که ایجون متوجه تغییرات خودش شده بود و کمی از حرکات خودش خوشش اومده بود. اما در عوض هم‌تیمی ها و تماشاگرا اصلا راضی نبودن و "بیرون برو، بیرون برو" گفتن‌هاشون به ایجون کُلی تکرار شد. صحنه های خیلی جالبی بود و خصوصا کامنت‌های تماشاگرا تو این انیمه گاهی خنده‌دار میشه. تماشگرای صاحب نظر!

بلاخره این مربی بود که تصمیم جدیدی گرفت. برای بیشتر فرصت دادن به ایجون، از کریسی که 1 سال از میادین دور بوده، خواست که وارد زمین بشه. صحنه خیلی باحالی بود .. دیدن کریسی که این مدت زیاد باهاش آشنا شدیم و تمریناتش رو دیدیم و حالا میخواد وارد زمین مبارزه بشه .. حتی بقیه هم بهش دلگرمی دادن اونو تشویق به وارد شدن کردن. فقط بخاطر ایجون و فرصت دادن به ایجون برای رسیدن به دسته اول اینکارو انجام داد! استراتژی جالبی رو پیدا کرد. کریس یه استراتژی فشردگی سیستم دفاعی پیاده کرد. حتی فیلدرهای بیرونی هم به فیلدرهای داخلی نزدیک شدن و تصمیم داشتن توپ رو از دور شدن نگه دارن. چوب زن پاکساز تیم کوکودوکان بخاطر این حرکت حسابی عصبی شد و بخاطر همین تنها تونست با نوک چوب توپ ایجون رو بزنه که نتیجه خوبی نداشت و فیلدرها به راحتی توپ رو جمع کردن. ورود کریس کاملا بازی رو به نفع سیدو چرخوند. پرتاب‌های ایجون با مشورت و تصمیم کریس به سبک های مختلف پرت شد و هنوز هم تو قسمت بعد ادامه خواهند داشت. دسته اول هم که با شنیدن خبر بازی کردن کریس، به سراغ زمین مسابقه اومدن و داشتن بازی رو تماشا میکردن که بهرحال جو تماشاگرای انیمه رو باحال تر کرده بود.

این قسمت زایزن رو باز دیدیم ولی به حالت خوابیده روی نیمکت و به نظر می اومد زیاد اهمیتی به اینکه تو زمین چه اتفاقی داره می افته، نمیده. باید ببینیم اپیزود بعد چطور وارد زمین میشه و ورودش چه اتفاقاتی رو رقم میزنه. به نظر میرسه نفر دومی که به ترکیب اصلی وارد میشه، هارویچی باشه .. با بازی خیلی خوبی که این بازی از خودش نشون داد، انتخاب خیلی ساده ای برای ترکیب اصلی ـه. مربی کار سختی برای انتخاب بازیکن نداره و مطمئنا این دوتا بازیکن، کسایی هستن که انتخاب میکنه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- دلگرمی بقیه به کریس :



- عصبانیت هم تیمی ها از دست ایجون :



- فُرم پرتاب ایجون همیشه دیدنی ـه :



- شات آخر، ایجون و پشت سرش، میوکی و کریس :

Golden Time Episode 11 // Anime

Golden Time Episode 11 // Anime

کمی به حالت عادی برگشتیم و از اتفاقات و مریضیِ اخیری که دور و بر بانری وجود داشت، فاصله گرفتیم. اپیزود خوب و سرگرم‌کننده‌ای بود و کمی بیشتر حالت کمدی داشت. کلنجار رفتن بانری با احساساتی که نسبت به لیندا داشته و به سمتش برگشته، ادامه پیدا کرد و از طرف دیگه راجع به اینکه کی اون عکس "بانری و لیندا" رو برداشته، حسابی کنجکاو بود. بهرحال موضوع عکس برای منم جالب بود و دوست داشتم بدونم چه بلایی سر اون عکس اومده. بزرگترین احتمال، برداشتن عکس توسط کوکو بود که همین موضوع هم به اثبات رسید. نیمه اول بانری بخاطر بردن کوکو به ساحل به فکر کار پیدا کردن و پول در آوردن افتاد. صحنه مشورت بانری با کوکو راجع به کار پیدا کردن به گله کردن کوکو بخاطر کم دیدن بانری تبدیل شد و بعد از اون تغییر موسیقی ورود اوکا چانُ اعلام کرد. حتی اوکا چان هم شغل داشت ولی بازم کوکو به کار پیدا کردن بانری رضایت نداد. نیمه اول خیلی خوب بود و بعد از اون با وارد شدن نانا سنپای به سمت بهتری هم حرکت کردیم؛ حلال مشکلات بانری شد و بهش پیشنهاد پیشخدمتی یه پارتی رو داد. یه صحنه جالب با حضور دوباره باشگاه چایی هم داشتیم که به نظر من همیشه فضای صحنه‌هایی که درش هستن رو خنده‌‎دار میکنن. پارتی بلاخره رسید و ظاهرا "جشن تولد" بود. قیافه یانا و بانری با اون لباس‌ها و بی‌لباس بودن (!) خیلی باحال شده بود .. یکی دختر، یکی بدون لباس .. چه روش عجیبی واسه پیشخدمت یه جشن تولد بودن! اتفاق جالب پارتی، دیدن لیندا تو شکل و شمال و روبرویی‌ش با بانری بود که صحنه خیلی خوبی بود.

آخرین شات اپیزود بلاخره مشخص شد کی عکس رو برداشته .. کوکو اونو روی میز خودش داشت!

اپیزود بعد بازم تو پارتی هستیم و قراره صحنه‌‎های جالبی بین لیندا و بانری ببینیم.

صحنه‌هایی اپیزود :

- نانا و بانری .. صحنه پیشنهاد شغل :



- قیافه یانا و بانری در برابر پیشنهاد باشگاه چایی :



- بانری و یانا تو پارتی :



- دیدن لیندا تو پارتی :

Outbreak Company Episode 11 // Anime

Outbreak Company Episode 11 // Anime

یه اپیزود با تم جدی از Outbreak Company ، خیلی خوب بود و واقعا تفاوت بین فضای جدی و کمدی انیمه به خوبی نمایش کشیده شد. اینبار شینچی با حقیقت حضورش تو این دنیای فانتزی روبرو شد، تهاجم فرهنگی ژاپن به این دنیا. شینچی وسیله ای برای وارد کردن فرهنگ بیگانه به این دنیا بوده. صحنه های صحبت و رو کردن حقایق از دهان ماتابا واقعا جالب بودن و عوض شدن لحظه به لحظه حالت چهره شینچی بخاطر رابطه عمیقی که با مردم این دنیای فانتزی داره، خیلی تاثیرگذار و خوب بود. بعد از اون یه صحنه خیلی احساسی و عالی رو بین شینچی و میسرو داشتیم که بازم به پیشرفت رابطه ای این دوتا کارکتر کمک کرد. اما مهمترین صحنه اپیزود، جایی بود که شینچی ایده ساخت مانگا و انیمه تو خود الدانت رو به ملکه ابراز کرد و ماتابا سان رو بهت زده و سوپرایز کرد. شینچی تونسته بود به احساساتش غلبه کنه و با رسیدن به چنین ایده ای با نقشه ماتابا و بقیه کسایی که تو این کار نقش داشتن، مبارزه کنه. باید ببینیم ماتابا اپیزود بعد چه بلایی سر شینچی میاره .. آیا به همین راحتی شینچی رو بیخیال میشن و یا بخاطر این عملش مجازاتی در راهه؟ فقط یک اپیزود دیگه از این انیمه خیلی خوب باقی مونده .. باید ببینیم پایان بندی انیمه چقدر خوب میشه. امیدوارم بی سر و ته نباشه و بتونیم یه پایان بندی مناسب با روند کُلی انیمه ببینیم چون روند انیمه واقعا خوب بود و از لحاظ سرگرم کنندگی سطح بالایی داشت.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- البته که ایشون 9 سالشه!



- صحنه بین ماتابا و شینچی :



+



- پیشنهاد شینچی به ملکه :