M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Ikimono no kiroku - 1955 - Kurosawa

Ikimono no kiroku - 1955

[​IMG]

دیوانگی و نحسی یک خاطره زشت و تلخ!


داستان مرد پا به سن گذاشته و کارخانه داری که از ترس بمب اتمی، تصمیم می گیره تمام دار و ندار خودش رو بفروشه و بهمراه خانواده به برزیل فرار کنه .. جایی که فکر می کنه امنه! ولی مخالفت خانواده گریبان گیر اون میشه و ...

درست وقتی که دارید دقایق اول این فیلم رو می بینید، متوجه میشید که تمام سکانس های پیش روی شما خبر از دیوانگی محض میده؛ خبر از اینکه یک بلای خانمان سوز مثل جنگ هسته ای چه تاثیر و ریشه عمیقی در ذهن یک مرد می گذاره، اون رو تا کجاها می کشونه و به این فکر فرو میرید که واقعاً چطور میشه چنین هراسی رو از دل چنین شخصیتی پروند ... اون لحظه ست که می فهمید و به این پی می برید که هنر سینما می تونه چه تاثیر بی نهایت خوبی بر روی افکار داشته باشه .. اینکه به راحتی با چنین سوژه ای میشه بر ضد جنگ برخواست و به زیبایی هر چه تمام تر تخریب انسانیت درون یک فرد رو به تصویر کشید؛ از تاریخ ژاپن حرف زد و گفت که در حاشیه چه گذشته .. چه دردهایی کشیده شده و چه نگاه های پر از امیدی به پوچی و یاس تبدیل شدند. گاهی به این دیوانگی می خندید، گاهی خودتون رو به جای پسر و دختر اون مرد می ذارید و می خواید بدونید اگه جای اونا باشید چه عکس العملی نشون میدید و گاهی به این فکر می کنید آیا واقعاً رفتن این خانواده به برزیل دردی رو دوا می کنه؟! مسلماً نه، اینطور نخواهد شد و ولی دنبال کردن مسیر دیوانگی کارکتر اول این داستان دیدن ها داره!

جایی خوندم که این فیلم از نظر بعضی ها "سرگرم کننده" نیست .. یعنی گفته شده بود فیلم با اینکه نکته و پیام زیبایی داره ولی قدرت سرگرم کنندگی بالایی نداره و من چقدر با این نظر مخالفم!! در حدی که فکر می کنم حتی صحنه های عصبی شدن توشیرو میفونه در برابر دادگاه و فرزندانش به تنهایی ارزش سرگرم کنندگی بالایی دارند .. هنر بازیگری این مرد به راحتی می تونه منو سرگرم کنه ... بادبزنی که در دست داشت و واکنش هایی که یک مرد سنتی ژاپنی در برابر نظر مخالف بچه های خودش نشون میداد و اینکه با وجود احترامی که بچه ها به اون داشتند سعی می کردند نظر خودشونُ قالب کنند و از این اشتباه سنگین جلوگیری کنند. از اینها گذشته، من فکر می کنم حتی اگه ارزش های سرگرم کنندگی فیلم رو بخوایم پایین بدونیم، وقتی به پایان بندی شاهکار فیلم می رسیم، باید دست به تحسین فیلم ببریم و به این فکر فرو بریم که حالا دیدن صحنه های قبلی با ارزشه و حالاست که میشه بهتر به اون سکانس ها نگاه کرد. یعنی روی هم رفته قالب کلی داستان، شروع شدن و به پایان رسیدن این اثر رو عالی می دونم .. اگه بحث بر سر کسل کنندگی باشه، تصور می کنم Ikiru کمی بیشتر تو این زمینه به چشم میاد ولی خب، این فقط نظر منه.

[با اسپویلر] نگاهی که فیلم به خودخواهی داره برای من خیلی پررنگ بود؛ پیام فوق العاده جالبی که در انتها به نمایش در اومد .. اینکه کارکتر اول داستان چطور حاضر بود دست به هرکاری بزنه و هر جور شده خودش رو از ژاپن رهایی بده و به برزیل برسونه .. به مقصدی که فکر می کنه در امان خواهد بود و بعد، با قربانی کردن چه چیز بزرگی بالاخره سرش به سنگ می خوره و شما با خودتون فکر می کنید چقدر دیر این اتفاق افتاد! وقتی که نگاه های خیره اون مردم بیچاره کارگر کارخانه به خودش رو می بینه و اینکه چطور اونا رو از کار بیکار کرده ... یک لحظه سنگین و تاسف بار برای پیرمرد داستان بود .. جوری که حتی بیننده هم از نگاه به چشم های کارگرای اون کارخونه کمی احساس شرم می کنه! و در آخر به این نتیجه میرسیم که تزلزل شخصیتی و سستی‌ای که از ترسی واهی و مزخرف بوجود میاد، چه هزینه و خسارت سنگینی رو می تونه به بار بیاره!

8.3/10

[​IMG]

پ ن : حضور تاکشی شیمورا، بازیگر نقش اول فیلم Ikiru هم یه نکته جالب دیگه واسه من در این فیلم بود و هر چند نقشش آنچنان پررنگ به نظر نمیرسه ولی بهرحال دیدن حالت دیگه ای از دنیای بازیگری این هنرمند واسم جالب انگیز بود .. البته قبلاً اونو در فیلم های Seven Samurai و Rashomon دیده بودم ولی چون چند سال پیش اون دو فیلم رو دیدم، حضور ذهن خوبی از بازی این بازیگر ندارم. فکر کنم اگه الان به سراغ اون فیلم ها برم، نگاه دیگه ای به این بازیگر داشته باشم و جور دیگه ای از دیدن بازیگری اون لذت ببرم .. شاید یه روز اینکارو کردم.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد