M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Vikings - Season 1 - Season 4

Vikings - Season 1 -  Season 4





This will never end cause I want more
More give me more give me more
This will never end cause I want more
More give me more give me more

If I had a heart I could love you
If I had a voice I would sing
After the night when I wake up
I’ll see what tomorrow brings





(خطر اسپویل)


ماراتون کوتاه ولی هیجان انگیز من به پایان رسید. سوالی از همون ابتدای سریال به ذهنم رسید این بود که چرا تا به حال وایکینگ ها رو به این جذابی ندیده بودیم؟! حقی که این سریال به خوبی و به زیبایی هر چه تمام تر برهه زمانی وایکینگ ها رو به تصویر میکشه؛ داستانی زیبا از یک پادشاه وایکینگ به نام رگنار لاثبروک، همسران، پسران، همراهان، متحدان و دشمنانش! رگنار رو میشه هم شخصیت پیچیده ای دونست و هم شخصیتی ساده. بودن چه بسیار صحنه هایی که با تمام وجود پیروزی رگنار رو طلب می کردم و به عنوان شخصیت اول داستان گیرایی فوق العاده بالایی در وجود این کارکتر نهفته بود. خیلی بار سنگینی از لحاظ جذبه سریال بر روی دوش این کارکتره و روزی که این کارکتر از این سریال محو بشه روز بدی برای این سریال خواهد بود.





اینکه داستان بر اساس واقعیت و تاریخ ساخته میشه رو نمی دونم چقدر جدی بگیرم؛ رگه ها و نشانه ها و شباهت هایی بین حقایق وجود داره ولی امیدوارم در ادامه مسیر داستان از تاریخ جدا بشه و بعضی از اتفاقاتی که تصور میشه نیافته. با وجود مبهم بودن بعضی قسمت های تاریخچه خاندان رگنار میشه دست به اینکار زد و خلایق فیلمنامه ای به وجود کار داد. بهرحال منتظر دیدن ادامه راه داستانی هستم.


فصل های یک تا سه حقیقتاً جذابیت های زیادی داشتند. بخاطر شخصیت رگنار، دوستی اون با اتلستن، تمرکز بهتر روی وایکینگ ها و خصوصاً کارکتری مثل فلوکی! من فلوکی رو بعد از رگنار محبوب ترین کارکتر خودم از این سری می دونم و از حرکات و افکار و روی هم رفته کارکتر اون خیلی خوشم میاد .. چیزهای ریزی مثل تکون دادن دست هاش به نشونه عصبانیت ناخودآگاه منُ می گرفت!  رولو آدمُ گیج میکنه ... هیچ وقت نمیتونی بفهمی تصمیم به انجام چه کاری داره و فصل چهارم هم که دیگه نوبرشُ آورد و دست به کارایی زد که اصلاً فکرشم نمی کردم. هر چند هنوز ته دلم امیدوارم اینها همش یه نقشه باشه و رولو به جمع برادرش و دیگران برگرده ولی مگه میشه یک نفر اینطور به افراد خودش خیانت کنه؟! بهرحال به نظر میرسه داستان رولو چیز متفاوتی با اونی که فکر می کردم شد. بالاخره تونست از سایه رگنار بیرون بیاد و برای خودش کسی بشه! به قول پیشگو، با سرنوشتی که پیش روی اونه، می تونه بره لب ساحل و لخــت شروع به رقصیدن کنه! منم بخوام پادشاه فرانسه بشم اینکارو می کنم!






موزیک خوب بود .. جو جنگ و غیرجنگی خوبی رو به فضا میداد. همین لحظه هم در حال گوش دادن به موزیک کار هستم.


حسرت من حالا دو چیزه :


- از دست دادن اتلستن! چون واقعاً اتلستن یک شخصیت حیاتی برای نگه داشتن کفه ترازوی سریال بود ... جنگ بر سر ایمان و مذهب رو به زیبایی نشون میداد؛ ابهامی که در سرش داشت و از اون مهم تر، رابطه ای که با رگنار داشت و تاثیری که بر روی شخصیت رگنار داشت تاثیر واقعاً جالبی برای بیننده و من بود. حالا دیگه لحظات زیادی هستند که دلم می خواد باز اتلستن رو ببینم و جای خالی وجودش احساس میشه.






- برگشتن به وایکینگ ها! منظورم تمرکز روی وایکینگ هاست. در حال حاضر داستان شاخه شاخه شده و هی به وسکس میریم و هی به فرانسه و خدا میدونه دیگه چه شاخه هایی قراره اضافه بشن! بجای این گستردگی به همون دنیای کوچکتر وایکینگ ها تمرکز میشد لذت کار همچنان بالا می موند. ولی خب انگار تاریخ باید به جلو حرکت کنه و باب میل همه پیش نخواهد رفت؛ کارکترهای محبوب کشته میشن و کارکترهای جدیدی پا به صحنه میذارن.


در هر صورت سریال بسیار با ارزشی بود و خاطره خوبی از اینکار با من باقی خواهد ماند. منتظر دیدن ادامه فصل چهارم هستم. امیدوارم رگنار به این زودی ها از بین کارکترهای سریال نره و هنوزم جا برای نشون دادن ابهت کارکتری خودش داشته باشه.




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد