M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

And I'm singing in the Rain ... Again

And I'm singing in the Rain ... Again


[​IMG]


دیگه حساب تعداد دفعاتی که این فیلم رو دیدم از دستم در رفته. و فکر می کنم لازم نیست برای محبوب ترین فیلم تمام دورانتون شمارشی داشته باشید .. فقط باید ببینیدش، حسش کنید، خاطره خوبش رو به یاد بیارید و لذتش رو ببرید. همینکار رو کردم و باز هم مثل همیشه جین کلی و تپ دنس هاش منو به وجد آورد، صدای زیبای دبی رینولدز روحم رو نوازش داد و بامزه بازی های دونالد او کانر منو به خنده وا داشت. شاید تپ دنس جین کلی رو بارها و بارها در فیلم های مختلف دیده باشم ولی همچنان ظرافت و تکنیکی که اون در فضای رقص خودش داره منو مبهوت می کنه .. شاید زیبایی دبی رینولدز رو در چند فیلم دیگه دیده باشم ولی باز هم وقتی صحنه پایین اومدنش با عصبانیت از روی سن تو فیلم فرا می رسه و اشک هاش سرازیر میشه، فکر می کنم زیباترین زن دنیاست و لیست "شاید" های من به همین تعداد خلاصه نمیشه .. می تونم از آواز زیر باران حرف بزنم؛ صحنه ای که اونقدر در ذهن من حک شده و جا خوش کرده که گاه ناخودآگاه خودم رو در حال زمزمه کردن آواز Singin' in the Rain پیدا می کنم و اون لحظه ست که لبخندی روی لبم میاد و با خودم فکر می کنم، چه حس خوبی داره که هنوز می تونم طراوت این فیلم رو به خاطر بیارم .. چه حس خوبی داره که باز هم با وجود گرفتاری هایی که درون زندگی دارم، خوشیِ دیدن یک فیلم زیبا رو از خاطر نبردم و این موضوع منو فوق العاده احساساتی می کنه.

نمی تونم تصور روزی رو بکنم که دیدن Singin' in the Rain برای من کسل کننده باشه. اینبار هم دیدن فیلم برام فوق العاده لذت بخش بود و از دیدن تک تک لحظات و مرور کردن تمام خاطراتم لذت بردم؛ میگم خاطره .. چون واقعاً هر لحظه از این فیلم برای من خاطره ای دوست داشتنیه و از معدود فیلم هاییه که حتی حاضر نیستم یک ثانیه از اون رو حذف کنم و بی حوصله از کنارش بگذرم. حتی کارکترهای فرعی و اداهایی که با اون حالت اغراق دهه 50 ای هالیوود از خودشون در میارن رو دوست دارم. در نهایت، هیچ کلمه ای بهتر از کلمه "شاهکار" نمی تونه این فیلم رو توصیف کنه ... یک شاهکار بی نظیر .. خاطر انگیز و تمام نشدنی.

خوش گذشت .. بازم عالی .. بازم بی نظیر ...

10/10


>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>































Get on Up // The James Brown Story

Get on Up // The James Brown Story


کارکترش رو دوست دارم، رقص خاصش، حرکات تند و جالب پاهاش، اون ویدیوی معروف و معرفی ش توسط اد سالیوان و رفتن روی صحنه و JB وار پیش رفتن تا آخر اجرا، اجرای فوق العاده It's a Man's World با لوچیانو پاواروتی بزرگ و ... با اینکه اکثر آهنگ های این خواننده آنچنان با سلیقه ـم هم خونی نداره ولی بعضی ترک های مطرحش رو دوست دارم و در مورد بقیه هم، می تونم حس خوب موسیقی ش رو درک کنم، می تونم ذوقی که تو چشمای افراد پیش روشه رو بفهمم .. ریتم حرکاتش بیننده رو به وجد میاره و این چیزیه که انکار نشدنیه. بهرحال، وقتی شنیدم فیلمی بر اساس زندگی ش داره ساخته میشه و پخش میشه، خوشحال شدم. چون بهونه دیگه ای واسه دیدن صحنه های خاص جیمز براون پیدا کردم و بعد از دیدن فیلم، حالا میگم که هر چقدر دوست داشتم صحنه های دلخواهم درون فیلم وجود داشت؛ رقص ها، کنسرت ها ، حاشیه ها (حداقل حاشیه های رفاقتی اونو خوب دنبال کردیم.)

اما اگه بخوام در مورد فیلم صحبت کنم، اول از همه باید از بازی زیبای چادویک بوسمن تعریف کنم که خیلی کارش رو دوست داشتم .. عالی در قالب جیمز فرو رفته بود و میشد حس یک فیلم بیوگرافی خوب رو با حضور این بازیگر تجربه کرد. ضمن اینکه همراهش، نلسون الیس هم مکمل خیلی خوبی واسه چدویک بود و صحنه های بینشون بهتر از این نمیشد. ناگفته پیداست که بخش موسیقی، کنسرت های جیمز، خوش و بش ها و دعواهای اون با اعضای گروهش و هر چیز دیگه ای که در مورد موسیقی بود باید شکل خوبی در فیلم پیدا می کرد و فکر می کنم همینطور شده بود و علاوه بر حاشیه های گروه، صحنه های اجرای جیمز واقعاً خوب از آب در اومده و اونا رو دوست داشتم.

اما خارج از بحث موسیقی، جلوه درام خوبی به فیلم داده شده بود. پرش های زمانی، ترکیب برهه های زمانی مختلف زندگی جیمز یکی از بهترین نکات این فیلم بود .. اینکه جیمز مغرور رو به چشم می دیدیم و اینکه چطور با اطرافیانش برخورد می کرد و بعد با حالتی هنری و زیبا ناگهان وارد دوره زمانی کودکی اون میشدیم و صحنه ای رو میدیدیم که پدرش اونو به باد کتک گرفته و معصومیت کودکانه ای که در چهره ش نهفته بود. و البته لحظه مورد علاقه من از فیلم جایی بود که جیمز و بقیه به صورت ناگهانی 10 دقیقه استراحت و دور شدن اون باند در حال اجرا رو فرصتی طلایی شمردن و شروع به اجرای آهنگ خودشون کردن ...

روی هم رفته، نمی دونم فیلم چقدر به حقایق زندگی جیمز وفادار بوده ولی بهرحال نظر نهاییم اینه که یه اثر کاملاً سرگرم کننده بود و ارزش دیدن رو داشت. از لحظات موسیقی فیلمش واقعاً لذت بردم.







+



The Ga//y Divorcee | 1934

The Ga//y Divorcee | 1934
IMDb




داستان : میمی (جینجر راجرز) زنی ـه که از ازدواج خودش ناراضیه و قصد طلاق گرفتن از همسرش رو داره و برای اینکه به این هدف برسه، تصمیم به استخدام یک مرد برای تظاهر به خیانت به همسرش می گیره که با تظاهر به خیانت، همسر خودشو مجبور به طلاق دادن خودش کنه. اما از طرف دیگه، مردی به نام گای (فرد آستر) بر حسب اتفاقی با یک نگاه عاشق میمی میشه و با اینکه میمی در ابتدا هیچ علاقه ای به گای نشون نمیده ولی مسیر سرنوشت و داستان فیلم به سمتی حرکت می کنه که اونها بارها و بارها در مسیر همدیگه قرار می گیرند و حتی پای گای به سناریوی تظاهر به خیانت میمی به همسرش کشیده میشه و اونجاست که داستان پر رنگ تر از قبل دنبال میشه و فیلم به جایی که قرار بوده برسه، میرسه.

موزیکال خیلی زیبایی بود اما شاید نکته حاشیه ای خیلی ساده ای که باید قبل از صحبت در مورد فیلم ازش چیزی بگم این باشه که، کلمه Ga//y در عنوان فیلم برخلاف اونچه که ممکنه تصور بشه، اون کلمه رایج امروزی و معنای تصور شده و جا افتاده نیست و اگه با فضای فیلم های کلاسیک هالیوودی آشنا باشید، میدونید که Ga//y در این جور فضاها بیشتر به معنای شاد، سرزنده، خوشحال و از این جور صفت های مشابه هست .. پس کلاً فکر و خیال مربوط به اون معنی امروزی رو از سرتون بیرون کنید و معنای موزیکال اونو در نظر بگیرید؛ اینجا قراره با فرد آستر با نشاط همراه بشیم، تپ دنس وار به پیش بریم، نامبرهای موزیکال دلچسب رو ببینیم و به انتظار دیدن سرانجام این داستان عاشقانه بشینیم.





خوشبختانه همونطور که انتظار داشتم تمرکز کارکتری و داستانی اونقدرها پیچیده نبود و حتی کارکترهایی که به عنوان کارکتر فرعی در کنار زوج اصلی وجود داشتند، قابل تحمل بودند و میشد ارتباط اونا رو با داستان درک کرد و باهاشون کنار اومد و حتی گاهی این کارکترهای فرعی لحظات بامزه ای هم داشتند که به بهتر شدن فضای فیلم کمک می کرد. بر خلاف بعضی موزیکال ها که داستان نقطه قوتی برای فیلم نیست، از نظر من این فیلم داستان بسیار شیرین و خوبی داره و من به راحتی تا آخرین لحظه کنجکاو باقی موندم و از دیدن رقص های زیبای جینجر و آستر لذت ببرم .. جالبه که تو ابتدای فکر می کردم رقص آستر یا دقیق تر بگم تپ دنسش کمی شلخته به نظر میرسه .. نمی دونم .. شاید اشتباه می کردم ولی بهرحال بعد از اون و تو نیمه دوم ابهت همیشگی رقص های آستر برگشت و دوباره فکر می کنم سطح بالای رقص خودش رو به نمایش گذاشت. در کنار این بحث رقص و سکانس های موزیکال عالی، نیمچه طنز خیلی خاصی درون کارکتر گای و رفتار فرد وجود داشت که حتی یکی دو بار من رو به خنده واداشت.

نمونه دیالوگ های جالب فیلم :

Guy Holden: I was chasing you, you shouldn't run away like that.
?Mimi Glossop: Why not
Guy Holden: It's bad for my health

+
Mimi: I don't care what you did as a boy
Guy: Well, I did nothing as a girl, so there goes my childhood

+
?Guy Holden: Can I offer you anything? Frosted chocolate? Cointreau? Benedictine? Marriage




بهرحال کمدی در این سطح خوب، چیزی نبود که انتظارشو از فیلمی موزیکال از دهه 30 داشته باشم و این نشون میده که گذر زمان چقدر خوب با این فیلم رفتار کرده و اصلاً خاصیت کمدی خودشو از دست نداده .. فکر کنم بشه این موضوع رو نکته بسیار مثبتی در نظر گرفت. نکته دیگه ای که برای من جالب توجه بود این بود که، حتی با اینکه سکانس های تپ دنس کمتر از نوع رقص های دیگه بود ولی در انتهای فیلم، خاطره لحظات تپ دنس خوب فیلم از ذهنم خارج نمیشد و وقتی به تپ دنس های فرد و جینجر فکر می کردم و می کنم، لذت خاصی وارد ذهنم میشه و فکر می کنم پرداخت خوبی درون اون صحنه ها بوده .. یک سحر و جادوی خاص درون حرکات این زوج وجود داره که صحنه های موزیکال رو خاص می کنه .. توصیفش یه ذره سخته ولی با دیدن هر صحنه موزیکال بین این دو کارکتر میشه لذت فوق العاده ای رو از فضا برد و فکر کنم با دیدن کارهای بیشتر از این زوج دلیل همکاری طولانی اونا رو با هم درک کنم. فکر می کنم به عنوان یک طرفدار ژانر موزیکال ندیدن تعداد بیشتری از کارهای فرد و جینجر نقطه ضعفی برای من محسوب بشه و از الان می خوام بیشتر به سراغ فیلم های مشترک این دو برم. 10 فیلم تعداد بالایی برای همکاری مشترک به نظر میرسه و من فقط فیلم Top Hat رو دیدم که جز محبوب ترین موزیکال های تمام دورانم محسوب میشه. Top Hat هم مثل The Ga//y Divorcee پر از شور و نشاطی خاص و دلنشینه.

یه نکته مثبت دیگه برای فیلم، حضور Mark Sandrich در مقام کارگردان بود که قبلاً فیلم های موزیکال خیلی خوبی مثل Holiday Inn ، Top Hat رو ازش دیده بودم و وقتی می بینم همچنان کارنامه پر کاری داره که من چیزی ازش ندیدم و البته، خیلی از کارهای جینجر و فرد رو کارگردانی کرده، بیشتر به سمت تست کردن فیلم های این کارگردان متمایل میشم. امیدوارم باقی کارهای این کارگردان هم در سطح خوبی باشند و بتونم از دیدنشون لذت ببرم. انتظار دیدن دنیاهای موزیکال زیادی ساخته شده به دست این کارگردانُ دارم و باید ببینم چقدر جواب انتظاراتمُ خواهم گرفت.

7.9/10 ~ 8

نمونه هایی از سکانس های موزیکال فیلم :






Star Trek IV & Star Trek V


ادامه تماشای سری ، فیلم چهارم و پنجم سری :


Star Trek IV The Voyage Home| 1986
Star Trek 4 | IMDb





عالی عالی .. فکر کنم این فیلم دید من رو نسبت به کل سری عوض کرد و احتمالاً بهترین شماره سری تا به الان واسه من بود. علاوه بر اینکه خود فیلم به تنهایی فوق العاده ست، بعد از اینکه فیلم پنجم رو تماشا کنید، به ارزش ها و برتری های شماره چهارم بیشتر پی می برید؛ اینکه جو جدی و سنگین اوائل فیلم چهارم در مقایسه با جو کمدی فیلم پنجم چقدر بهتر به نظر میرسه و استفاده صحیح و کم کمدی در این شماره یکی از نکاتی هست که بین دو فیلم تفاوت بزرگی ایجاد می کنه. البته جلوه های فضایی فیلم چهارم از همون شروع برتری خودشو نشون میده ولی بعد به خاطر عوض شدن فضا، کمتر جلوه فضایی ای به چشم میاد و نباید زیاد از لحاظ گرافیک فضایی با هم مقایسه بشند. تو فیلم چهارم، از همون لحظات اول با صحنه های خیلی خوبی مواجه میشیم و فضای داستان حس ماجراجویانه جذابی داره .. کاوشگری که به دنبال صدای نهنگ هاست و حالا تیم کرک باید به دنبال محقق کردن این خواسته و آوردن نهنگ ها از قرن بیستم به قرن حاضر، سفری در زمان داشته باشند. "اسپاک، محاسباتت رو برای پرش زمانی آغاز کن." همین جمله کرک کافی بود که من نسبت به دیدن جریان و سفر زمانی پیش روی خودم هیجان زده بشم و متوجه بشم که این سوژه داستانی تفاوت زیادی با شماره های قبلی Star Trek داره.

- از صحنه های جالب نیمه اول :

مک کوی : داری پیشنهاد میکنی در زمان به عقب برگردیم
نهنگ‌های گوژپشت پیدا کنیم، بعد بیاریمشون
به این زمان، بندازیمشون تو اقیانوس و امید داشته باشیم که اونا
به این کاوشگر بگن چه خاکی به سر خودش بریزه؟!





خوشبختانه جذابیت فیلم در شروع نیمه اول فیلم خلاصه نمیشه و به نظر من هر چقدر فیلم به جلو حرکت می کرد، بهتر و بهتر میشد. خصوصاً صحنه های ورود اولیه ما با دنیای جدید و مواجه شدن با دنیای قرن بیستم و آشنا نبودن خدمه با فضای پیش روی خودشون، نقطه تاثیرگذاری برای جذاب تر کردن فیلم در ذهن مخاطب بود. لحظات ورود گروه به اون برهه زمانی واقعاً عالی بود .. از نظر من نکات ریز و جالب زیادی وجود داشت که باعث میشد بیننده بیشتر در فضای سفر زمانی اونا قرار بگیره و لذت بیشتری از فیلم ببره؛ مثل آشنا نبودن کرک با واحد پول دلار و یا جریان قبل از سوار اتوبوس شدن کرک و اسپاک و پول خرد نداشتن و ندونستن اینکه پول خرد چیه و ... این جور لحظات خاص از نظر من نکات مثبتی در بهتر فرو رفتن به دنیای داستان فیلم چهارم بود و جالبی قضیه این بود که این صحنه های در طول نیمه دوم هم ادامه پیدا کردند و واقعاً زیبایی داستان خاصی با وجود این لحظات در فیلم شکل گرفته بود.


- جایی که کرک و اسپاک در جواب به دعوت غذای ایتالیایی خوردن دکتر تیلور شروع به "بله" ، "نه" ، "بله" ، "نه" گفتن کردند، عالی بود :




+



+

- صحنه غذا خوردن کرک با دکتر تیلور هم یکی از صحنه های محبوبم بود :

تیلور : تو کی هستی؟
کرک : خودت فکر می کنی کی هستم؟

تیلور : بذار حدس بزنم .. حتماً فضایی هستی.
کرک : نه من اهل آیوا هستم. فقط شغلم تو فضاست!

تیلور : خب، حدسم نزدیک بود




+




در نهایت این رو اضافه می کنم که دیدن بعضی شماره های سری واسه من کمی با کسل کنندگی همراه بود ولی این شماره ذره ای کسل کننده نبود و هر لحظه ش واسم سرگرم کننده و دیدنی بود. همونطور که تو شروع پستم اشاره کردم، با لذتی که از دیدن این فیلم بردم، دیدم نسبت به سری مثبت تر از قبل شد و حالا بیشتر سری استار ترک رو دوست دارم.

8.5/10

------
--
-

Star Trek V The Final Frontier | 1989
Star Trek 5 | IMDb





اکثر نظرها و نقدهایی که در مورد این فیلم خونده بودم، به این اشاره داشتند که این فیلم، بدترین شماره سری Star Trek ـه و بخاطر همین سعی کردم انتظارات خودم رو پایین تر بیارم. فیلم بدی نبود ولی به وضوح ضعف های قابل تشخیصه و از نظر من هم کار ضعیف تری نسبت به فیلم های قبلی بود. بدترین نکته فیلم از نظر من اضافه کردن کمدی خیلی زیاد به فضای فیلم بود و اینکه هر صحنه از فیلم سعی بر این بود که یه جوری عنصر کمدی رو وارد فیلم کنند. می دونم داستان هم آنچنان پر کشش نبود ولی این جنبه اضافه کردن کمدی، اونم به مقدار زیاد تو فیلم بیشتر منو اذیت کرد. ضمناً، اگه بخوام یه صحنه کمدی رو به عنوان قابل تحمل ترین صحنه کمدی فیلم انتخاب کنم، شاید صحنه پرواز اسپاک و حمل کردن کرک و بونز با اون کفشای موشکی ش رو انتخاب کنم. البته تو شروع فیلم یه صحنه مشابه در مورد نجات کرک داشتیم که باز هم جالب بود و فکر کنم جنبه مثبت صحنه هایی که گفتم، بخاطر اسپاک بوده باشه که کارکترش کششی خاصی واسم داره. بهرحال بجز این دو مورد، بقیه صحنه ها و تیکه های کمدی درون فیلم رو دوست نداشتم.

خوشبختانه کارکترها همچنان جذابیت سری رو حفظ کردند و بخاطر اونها هم که شده میشه فیلم رو تا آخر دید. کرک، اسپاک و بقیه خدمه. سایباک هم کارکتر خوبی بود و خصوصاً تو شروع فیلم صحنه خاص و جالبی داشت. جلوه های فضایی فیلم جای تعریف نداره و حس مصنوعی بعضی صحنه ها غیرقابل انکاره ولی همچنان میشه باهاش کنار اومد و زیاد بهش فکر نکرد. جریان داستانی، حداقل تو اواخر فیلم واسم جالب تر شد و بعضی از دیالوگ های فیلم از نظرم خیلی خوب بودند. روی هم رفته پایان بندی بهتر از اواسط فیلم بود و خوشبختانه میشه اونو یه نکته مثبت واسه فیلم دونست .. یه جورایی!

5.8/10

یه تیکه از دیالوگ های جالب آخر فیلم (خطر اسپویلر) :

Kirk: What does God need with a starship

McCoy: Jim, what are you doing

Kirk: I'm asking a question

? God": Who is this creature
? Kirk: Who am I? Don't you know? Aren't you God

Sybok: He has his doubts

?God: You doubt me
Kirk: I seek proof
McCoy: Jim! You don't ask the Almighty for his ID

"God : Then here is the proof you seek



+