M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Space☆Dandy - Episode 03

Space☆Dandy - Episode 03

یه اپیزود جالب دیگه از انیمه .. بازم با دندی و سرنشینان سفینه آلوها اویی همراه شدیم و پا به سرزمین‌های ناشناخته گذاشتیم! شما رو نمیدونم ولی قالب کلاسیک انیمه کاملا برای من جا افتاده و مثلا از الان بعد از هر اپیزود به دنبال توضیح خاصی در مورد اتفاق اپیزود قبلی نیستم و فقط با موج اتفاقاتی که منو به سمت جلو حرکت میده، همراه میشم. اتفاقات زیادی تو این اپیزود افتاد که قسمت بعد از اونا چیزی نخواهیم شنید ولی بزرگترین اتفاقی که حالت کمدی وار و جالبی داشت، قورت داده شدن میو توسط اون هیولای فضایی یعنی "دثگریان" بود .. یه صحنه خیلی باحال و جذاب. روی هم رفته اپیزود چیزای جدید زیادی داشت و به نسبت اپیزود قبل، تفاوت‌ها به راحتی قابل تشخیص بودن .. اپیزودی که در اون با دختر خوشگلی روبرو شدیم .. نقطه ضعف دندی و میوی منحرف به دست سرنوشت جلوی مسیر اونا قرار گرفته بود ... دختر کاوایی که اصلا اون چیزی که به نظر می اومد نبود و در واقع هیولایی در قالب انسان بود. اما راهی که دندی و بقیه برای شکست اون طی کردن فوق العاده جالب و سرگرم کننده بود. استفاده از آلوهای کوچولو و غذاهای تاریخ مصرف گذشته و البــــــــــته، تغییر شکل دادن به یانکی هاوایی، اون ظاهر عجیب آلوهای کوچولو حسابی سوپرایز کننده بود.

همه چیز از یک کارت اعتباری شروع شد؛ کارت اعتباری بــ .. رستوران که فقط تا آخر روز وقت داشت و دندی باید هرجور شده خودشو به یه شعبه رستوران میرسوند. تو این بین دیدن اینکه میو "گربه بازی" در میاره و با هولوگرام عسل بازی میکنه، خیلی خنده دار بود. به قول دندی، "این یارو واقعا گربه ست" هرچند خودش این موضوع رو انکار میکنه ولی امیدوارم روزی بلاخره بتونه با حقیقت کنار بیاد! کم بودن وقت کارت اعتباری باعث شد که دندی دست به استفاده از سرعت مافوق نور یا همون وسیله انحرافی و غیبی سفینه بزنه و بخواد با استفاده از اون به یه شعبه رستوران برسه! (ظاهرا دیگه کچل شدن واسش مهم نبود، مهم وقت باقی مونده کارت اعتباری بود.) زدن دکمه سرعت مافوق نور اصلا نتیجه خوبی نداشت و اونا تو یه سیاره ناشناخته سقوط کردن. جایی که یه دختر مهربون و کاوایی رو از دست موجودات زشت ساکن اون سیاره نجات دادن. دختری به اسم "مامیتاس" با دوبلوری Ayana Taketetsu ، انتظار اومدن چنین دوبلوری تو این انیمه رو نداشتم .. واقعا ظاهر وجود این دختر رو چند برابر مهربون تر میکرد و خیلی بیشتر میشد با اون دختر احساس همدردی داشت و البته بعد که با صحنه هیولا شدن این دختر روبرو شدیم، خیلی حس واقعی بهتری به بیننده منتقل میشد. صحنه شلیک‌های احمقانه دندی به اون موجودات خیلی باحال بود .. به قول میو، به هیچ کدومشون نزد .. واسه یه شکارچی فضایی چه نشونه گیری بدی داشت (!) و البته از طرف دیگه با اتفاقاتی که بعدا تو اپیزود افتاد، همون بهتر که دندی به هیچ کدوم اون بیچاره ها شلیکی نکرد و بهشون صدمه ای نزد.

آشنایی با مامیتاس بخاطر منحرف بودن میو و دندی اصلا به حالت معمولی جلو نرفت .. هر کدوم میخواستن مامیتاس رو تحت تاثیر قرار بدن و یه جوری توجه اونو به خودشون جلب کنن. ظاهر مهربون مامیتاس و اینکه چقدر از این دو خوشش اومده و در همون حال، گیجی کیوتی از اینکه واقعا چرا اینا به این دختر اینقدر علاقه دارن، همه صحنه‌های بامزه ای بودن. اما از همه اینها که بگذریم، نیروهای گوگول و دکتر گل نزدیک بودن و دوباره موفق شده بودن لوکیشن دندی رو پیدا کنن! لوکیشنی که تو این چند اپیزود بارها پیدا شده و نیروهای گوگول نتونستن دندی رو بگیرن! "اگه بتونیم دندی رو بگیریم، اونوقت تمام دنیا ازعان امپراتوری گوگول میشه" واقعا دندی چه بلایی سر این عالیجناب آورده که داره اینجور تعقیب میشه؟ چه اتفاقاتی بین این دو افتاده که به داریم رابطه شون رو به این شکل دنبال میکنیم؟ نکته جالب اینه که به نظر میرسه دندی حتی خودش هم از موضوع تعقیب خبری نداره و اگه در آینده بفهمیم که دندی اصلا این عالیجناب رو نمیشناسه، اصلا سوپرایز نمیشم و منتظر یه حالت کمدی و پایان بندی طنز برای این قسمت از ماجرا هستم. بهرحال تو سفینه گوگول از وجود هیولایی فضایی آگاه شدیم؛ هیولایی به اسم "دثگریان" که وقتی گرسنه میشه، تغییر شکل میده و هرچیزی که جلوش باشه رو میخوره و .. سوپرایز داستان جایی بود که عکس اون "دثگریان" رو باهم دیدیم؛ دثگریان همون دختری بود که دندی و بقیه اونو نجات داده بودن.

از طرف دیگه وجود این موجود تو این سفینه باعث شد نیروهای گوگول عقب نشینی کنن و حتی از هدف بزرگشون که دستگیری دندی بود، چشم پوشی کنن. بعد از دیدن چنین تصمیمی از گوگولی ها میشد حدس زد که واقعا این هیولا، هیولایی ترسناک و خطرناکه! هیولایی که حالا به خوردن گربه علاقه پیدا کرده بود. یه صحنه عالی کمدی دیگه از اپیزود، صحنه ترجمه حرف های اون موجودات زشت بود، یکی از موجودات به حالت خودمونی و عامیانه‌ای از خطر دثگریان با دندی حرف میزد و واقعا شنیدن چنین کلمات دلرحمانه ای از ظاهری به این بدشکلی فضای عجیبی به ظاهر صحنه داده بود. ولی هشدار دادن به میو خیلی دیر شده بود و دندی نتونست خودشو به موقع به میو برسونه. صحنه تغییر شکل دادن دثگریان واقعا عالی بود. جذاب ترین رویای دندی و میو که همون سیـ ــنه ها باشه، تبدیل به کابوس شون شد. نوبت به مبارزه اصلی اپیزود رسیده بود؛ مبارزه با آلوهای کوچولو و شروع شکست دادن دثگریان ترسناک! اما ظاهرا آلوهای کوچولو اونقدرها هم کوچولو نبود و "حالا نوبت ماست که تغییر شکل بدیم" دندی بازم یه راه چاره جالب رو کرد .. راه چاره ای که حتی کیوتی هم ازش خبری نداشت .. تبدیل شدن به رباتی به اسم یانکـــی هاوایی! یانکی با ظاهر و لباس هاوایی خنده دار ... واقعا رسیدن به این ایده یانکی هاوایی باید مراحل جالبی رو در ذهن نویسنده کار شکل داده باشه! خیلی واسم جالب بود که چنین ظاهری رو برای ربات انتخاب کردن. هنوز تو آشوب مبارزه به سر میبردیم که اون هیولا اتفاقی یکی از غذاهای تاریخ مصرف گذشته رو خورد و حالش بد شد. دندی سریعا راه شکست دثگریان رو پیدا کرد! کُلی غذای تاریخ مصرف گذشته رو به دهن دثگریان پرتاب کرد که باعث نابود شدن‌ش شد. یه راه عجیب و غریب واسه شکست هیولایی به این بزرگی که فقط در فضای چنین انیمه‌ای منطقی به نظر میرسه.

با این کار و گرفتن دثگریان، اینبار دیگه اسکارلت مجبور شد مهر "تایید شد" رو بزنه و پول رو به دندی بده! پولی که حالا دندی میتونست کُلی اونو تو رستوران خرج کنه. حالت کلاسیک آخر این اپیزود و حرکات دندی و کیوتی عالی ـه. جایی که با اون موسیقی کمدی روبرو میشیم و کیوتی از فراموش کردن چیزی حرف میزنه! چیزی که ما بیننده ها میدونیم "میو" ـه و باز هم Space Dandy دست به حرکت خنده داری زده و اینبار بلعیده شدن میو بهونه ای برای یک پایان بندی بامزه شده بود. وقتی به پیدا کردن رامن فضایی و روبرویی با اون رامن فروش بُعد دیگه فکر کنید و بعد به سمت این اپیزود بیاید و مبارزه دندی با دثگریان و کُل جریان سقوطشون رو با هم مقایسه کنید، واقعا تفاوت و زیبایی کار بیشتر به چشم میاد و خلاقیت موضوعی هر اپیزود دندی به نظر من یکی از بهترین نقاط مثبت اونه. چیزی که امیدوارم تا پایان سری ادامه پیدا کنه و اُفت آنچنانی در خلاقیت کار نبینیم .. من امید زیادی نسبت به این موضوع دارم و حالا با دیدن پیش نمایش اپیزود بعد اون فضای "زامبی وار" شدیدا نسبت به دیدن اپیزود بعد هیجان دارم .. میدونم که یه اپیزود هیجان انگیز انتظارمو میکشه ... !

صحنه‌هایی از اپیزود :

- دندی در کنار مامیتاس :



- دندی در کنار موجوداتی که بهش هشدار دادن :



- بازی احمقانه میو با هولوگرام :



- یانکی هاوایی و شکست دثگریان :

Space☆Dandy - Episode 02

Space☆Dandy - Episode 02

نه نه، ظاهرا قرار نیست توضیحی برای انفجاری که تو قسمت قبل دیدیم یا انفجاری که سفینه دکتر گل داشت، داشته باشیم؛ با یک استایل خاص از صحنه انفجار برمیگردیم، اونو فراموش میکنیم و پا به داستان دیگه‌ای میذاریم .. ممکنه بعضی‌ها چنین حالتی رو نقطه ضعفی برای انیمه بدونن ولی حالا که بهش فکر میکنم میبینم نحوه پایان بندی که اپیزود قبل داشت، همون حالت کمدی بود که در سرتاسر طول هر اپیزود قرار داده شده و میشه اونم جز نکات مثبت انیمه دونست. اما تو داستان این اپیزود، به سمت ماجراجویی خیلی جالبی حرکت کردیم .. جایی که جستجو به دنبال بهترین رامن فضایی، دندی رو بین فضا، زمان و بُعدهای مختلف دنیا حرکت میده و بلاخره دندی میتونه مزه اون رامن فانتومی رو بچشه! با اسکارلت آشنا شدیم؛ زنی که به نظر میاد تو آینده جز کارکترهایی باشه که بیشتر اونو میبینیم .. به نظر من واقعا کارکتر خوبی بود و در کنار شوخ طبعی و انحرافی که دندی داره، بودن یه دختر که اینقدر قوی ـه و میتونه به دندی زور بگه و نیروهای دکتر گل رو به اون راحتی نقش بر زمین کنه، حسابی جذابه و باید ببینیم در آینده چه اتفاقاتی بین اون و دندی می افته.

بی‌مصرف بودن میو چیزی بود که اپیزود رو شروع کرد .. اینکه میو مفت خوری بیش تو سفینه نبود و بخاطر همین دندی تصمیم گرفت از شر میو خلاص بشه ولی تو این بین میو واسه نجات خودش هم که شده، یه سری اطلاعات رو در مورد "رامن فانتومی"رو کرد. رامنی که ظاهرا قراره خیلی خیلی خوشمزه باشه و حالا به دنبال پیدا کردن این رامن از یه لوکیشن به لوکیشن دیگه میرفتن. تو این بین به هر لوکیشنی که میرسیدن، میو با استفاده از سایتی مثل توییتر، هر جا که میرسن رو به صورتی آپدیت میکرد و از طرف دیگه دکتر گل با دیدن این اطلاعات آپدیت شده، تک تک لوکیشن‌هایی که اونا حرکت میکردن، رو میفهمید و به دنبالشون حرکت میکرد. مبارزه دندی و بقیه با نیروی دکتر گل تو هر لوکیشن به شکل خیلی بامزه ای در اومده بود و میو همینطور به لو دادن لوکیشن خودشون ادامه میداد. تو این بین وقتی تو یکی از رستوران‌ها بودن، متوجه شدن که دیگه پولی ندارن و این وسط چشم دندی به "اسکارلت" افتاد. زنی که تو شروع اپیزود مسئول تایید فضایی‌های ناشناخته بود و اونا رو بخاطر نداشتن یه فضایی ناشناخته بیرون انداخته بود. یکی از بهترین قسمت‌های اپیزود این روبرویی دندی با اسکارلت بود. دندی به یه شکل خنده دار و با حرکات "مایکل جکسون" ـی به سمت اسکارلت رفت و با کُلی ادا در آوردن ازش پول خواست که اصلا عکس العمل خوبی رو از طرف اسکارلت دریافت نکرد. هنوز چیزی نگذشته بود که بازم نیروهای دکتر گل از راه رسیدن و دندی و بقیه مجبور به فرار شدن. این وسط، اسکارلت حسابی حال نیروهای دکتر گل رو گرفت و اونا رو یکی یکی نابود کرد. اسکارلت حرکات رزمی بسیار خفنی داشت و صحنه‌های مبارزه‌ش خیلی دیدنی بود.

نوبت به برملا شدن راز اینکه "چطور هرجا دندی میره، نیروهای دکتر گل از راه میرسن؟" رسیده بود. بلاخره متوجه شدن که همه این بدبختی‌ها زیر سر میو هستش. از طرف دیگه دکتر گل که دیگه خسته شده بود، تمام نیروهاش رو با استفاده از "انحراف فضایی" به سمت لوکیشنی که دستگاه میو وجود داشت، حرکت داد که .. خوشبختانه دندی اون دستگاه رو بیرون پرت کرده بود و بخاطر همین دکتر گل بازم نتونست به دندی برسه. کنجکاوم بدونم، این تعقیب و گریز دکتر گل تا کی قراره ادامه پیدا کنه؟ و البته دندی چه نظری یا ذهنیتی در مورد دکتر گل خواهد داشت و یا تو گذشته داشته .. احتمالا رابطه جالبی بین دکتر گل، رئیسش و دندی وجود داشته باشه که ارزش دنبال کردن این تعقیب گریز رو داره. بعد از این ماجرا، میو به صورت اتفاقی تو یه رستوران با رشته‌های کهنه ‌ای روبرو میشه که اونا رو به کرمچاله و یه بُعد دیگه میکشونه .. جایی که آشپز سازنده رامن فانتومی رو پیدا میکنن. یه موجود فضایی عجیب و زشت که داستان زندگی غم انگیزشو برای دندی تعریف میکنه. داستان با اینکه حالت دراماتیکی داره ولی بیننده رو وادار به خنده میکنه! اشک‌هایی که این فضایی روی رامن خودش میریزه، عامل اصلی خوشمزگی رامن فانتومی و اینقدر قوی بودن اون رامن بوده و حالا دندی و میو میتونن اون رامن رو بچشن و ازش لذت ببرن.

کرمچاله همینجور به اونا نزدیک‌تر میشد و به گفته کیوتی اگه اونا زود برنمیگشتن، دیگه امکان برگشتنشون به سفینه وجود نداشت و برای همیشه تو اون بُعد موندگار میشدن. بهرحال دندی تونست مزه اون رامن رو بچشه ولی متاسفانه یا خوشبختانه (!) میو نتونست اونو بخوره و دیدن اینکه دندی و میو چطور رامن به دست درون کرمچاله کشیده میشدن، فوق العاده دیدنی بود. ظرف رامن فانتومی که تو دست میو بود و همینجور تو هوا معلق مونده بود. رامنی که هرگز خورده نشد و در عوض تو فضای عجیب اون بُعد شناور شد. قسمت بعد ظاهری فن‌سرویس دار داشت .. پیشنمایش جالبی بود .. امیدوارم بازم قسمت خوبی تو راه باشه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- اسکارلت :



- دندی در محاصره نیروهای دکتر گل :



- رامن فروشی بُعد دیگه و روبرویی با اون فضایی آشپز :



- برگشتن به سفینه :

Space☆Dandy - Episode 01

Episode 01

وقت رفتن به سراغ خوشتیپ فضایی رسیده! یه شروع عالی از انیمه، میدونستم که قراره به یه چیز متفاوت روبرو بشم و واقعا باید بگم پایان بندی که اپیزود اول Dandy داشت حسابی منو سوپرایز کرد و از دیدن این شکل پایان بندی ذوف زده شدم. دندی فضایی، کسی که در دل فضا هم یک منحرف واقعی ـه و بیانات و اظهاریه‌های خاص خودشو در مورد انواع مسائل منحرفانه داره. عشق واقعی به بـــ- رستوران‌ها و کسی که با سیاست‌های ساده خودش سر ربات همراه‌ش رو شیره میماله و به دنبال خوشگذرونی‌های خودش میره. اپیزود اول خیلی سریع ما رو با کارکترها آشنا کرد و بعد از اون ماجراجویی‌ها همینطور پشت سر هم از راه رسیدن و هیجان خیلی خوبی تو شروع انیمه به نمایش کشیده شد. در مورد کارکترها باید بگم که، از همین الان عاشق ربات دندی، یعنی کیوتی شدم، یه ربات خیلی ساده و دوست داشتنی با اون حرکات چشم‌ بامزه ش و جواب‌های خنده دارش به سوالان دندی در مورد مسائل منحرفانه .. چی بهتر از اینکه یه ربات رو در مقابل یک آدم منحرف بذاریم و ...؟ این ظاهرا تمام موضوع نبود و حالا یه "میو میو" ـی دیگه هم بهشون اضافه شده دیدیم.

OP انیمه واقعا فوق العاده ست؛ از دو سه هفته قبل از اومدن انیمه، این آهنــــگ رو به صورت کامل و بهمراه یک کلیپ گرفته بودم و بارها بهش گوش دادم، خیلی این آهنـــگ رو دوست دارم و حس میکنم کاملا فضای عجیب و منحرفانه و کمدی انیمه رو به تصویر میکشه .. اینجا هم با بودن دندی و کارکترهای دیگه روی تصاویر و رقص دندی به شکل زیبایی در اومده بود. اما در مورد خود انیمه، شوخی‌های ریز و کمدی داستان خیلی شکل جالبی داره و باید بهشون دقت کرد. مثلا جایی که دندی اعتبار کیوتی رو زیر سوال میبره و اونو به "کهنه بودن" متهم میکنه، به شکل جالبی میبینیم که چشمای کیوتی به حالت دپرسی فرو میره، یه کار غیرباتی و انسانی (!) و حتی بعدش دندی بهش گیر میده و اونو متهم به دپرس بودن میکنه که کیوتی با یه حالت عجولانه و بامزه احساسات داشتن خودشو انکار میکنه. این فقط یکی از صحنه‌های کمدی اپیزود بود که واقعا دوست داشتم. اظهاریه‌های دندی تو سفینه شون در مورد زن‌‎ها فکر نکنم به همین یکی دو نظریه این اپیزود تمام بشه و حالا حالاها از این افکار پُر اون چیزای بیشتری خواهیم شنید.

آشنایی با "میو" و رفتن به بــ- رستوران خیلی ساده ولی جالب شکل گرفت. اما قبل از اون، آشنایی با یکی دیگه از کارکترها یعنی "عسل" هم به شکل خنده‌داری شکل گرفت، دندی میخواست جلوی عسل خودی نشون بده و لاف بزنه ولی عسل کاملا تو هپروت بود و احمق به نظر میرسید! استتاری در رستوران برای پیدا کردن فضایی‌هایی که تو لیست بانک اطلاعات فضایی‌ها نیستن. شغل دندی، پیدا کردن فضایی‌هایی ـه که ناشناخته هستن و یا به عبارت دیگه تو بانک اطلاعات فضایی‌ها وجود ندارن و تحویل اون فضایی‌هاست که براش پول زیادی بهمراه داره. ولی خُب باید بدونیم که این تنها دلیل این چرخیدن دندی تو فضا نیست و اون علاقه زیادی به رستوران‌های زنجیره‌ای و اون بـ - رستوران‌ها داره. اما چه اتفاقی در رستوران افتاد؟ کیوتی در حال چک کردن همه فضایی‌هایی که تو اون رستوران بودن، بود و از اون طرف دندی به عیاشی مشغول بود! دلیل اینکه اونا به "میو" گیر دادن این بود که، گونه‎ راست میو با برچسبی که از عسل گرفته بود، پوشیده شده بود و بخاطر همین ظاهرش با گونه جانوری و فضایی "بتلگئوس" که گونه اصلی میو بود، متفاوت شده بود. شروع تعقیب میو توسط دندی با اون آهنــــگ جالب، حسابی دیدنی بود. تعقیب باحالی بود، تعقیبی که به گیر کردن قلاب دندی به فضایی‌ها منجر شد و دریایی از آب و خرابکاری به وجود آورد. بلاخره میو گیر افتاد.

تو یه صحنه خیلی کوتاه با دکتر گل آشنا شدیم، "بلاخره پیدات کردم، دنـــدی" .. صحنه‌ایی از دکتر گل و رئیس‌ش هم دیدیم. رئیس، عالیجنابی که به شکل یه اسکلت بود و ظاهر پُرابهتی داشت. (منو به یاد Inferno Cop انداخت! :دی) بعد از اون یه نیمه کاملا هیجانی با همراهی دندی، کیوتی، میو و یه عالمه فضایی عجیب و غریب دیدیم. غریبانه رفتار کردن کیوتی و دندی با میو روی سفیه و درگوشی حرف زدنشون واقعا باحال بود .. دکتر گل دندی رو پیدا کرد و شروع به تعقیبش کرد. تو این بین و درحال تعقیب میو اشتباهی دکمه "انحراف زمانی" رو فشار داد و اونا به یک زنجیر کیهانی رسیدن که فضای انیمه رو کاملا از یه حالت کمدی به سمت علمی تخیلی هُل داد. زنجیره‌ای که طبق توضیحات کیوتی با دستکاری کردنش، فضای-زمان بیشتر از حال فعلی بهم میریخت و ممکن بود که اونا هیچ وقت نتونن به جای اولشون برگردن. اما ظاهرا دندی کوچکترین اهمیتی به اون حرفا می‌نداد و کار خودشو انجام داد. با غیب شدن‌شون حداقل از دست دکتر گل راحت شدن ... دکتر گلی که رحمی از رئیس خودش ندید و با انفجار سفینه‌ش روبرو شد. من فکر میکردم دکتر گل نقش مهم‌تری تو داستان داره و قرار نیست به همین زودی از بین کارکترها حذف بشه ولی ظاهرا اینجور نبود. بعد از اون دندی و بقیه با یه سیاره عجیب روبرو شدن؛ جایی که برای میو آشنا بود. صحنه انتقال میو و دندی به روی اون سیاره واقعا خنده دار بود. بخاطر قدیمی بودن مُدل انتقالی اونا، منتقل شدنشون به روی سیاره کُلی وقت گرفته بود. دیگه از اون صحنه انتقال به بعد، فرار از دست فضایی‌ها شروع شد ... اونم به یه سبک خیلی سرگرم کننده و بامزه .. واقعا کُل این دقایق آخر انیمه دیدنی شده بود.

اما پایان بندی که در موردش حرف زدم و به نظر من واقعا عالی بود، جایی که دندی بعد از در خطر دیدن جون خودش و بقیه کسایی که باهاش همراه هستن، رو آورد به راه چاره آخرش و از کیوتی خواست که سر عروسکی که تو سفینه هست رو فشار بده، عروسکی که قرار بود کُل سفینه رو بهمراه هرچیزی که تو اون وجود داره، منفجر کنه! واقعا چرا دندی به منفجر شدن خودشون فکر نکرده بود؟ خیلی صحنه باحالی بود و منفجر شدن اون سیاره بهمراه دندی، کیوتی و میو با از راه رسیدن تیتراژ پایان انیمه همراه شد. تو همین اپیزود اول این تفکر به بیننده داده شد که آره، واقعا کارکترها همه مردن .. و البته اون صدا و حرف‌های راوی انیمه رو هم فراموش نکنیم .. "ازت ممنونیم، دندی! .اعمال شجاعانه و شرافتمندانه تو فراموش نمیشه ... احتمالا!" حضور راوی تو آخرین لحظات اپیزود خیلی جالب بود. اما خُب، همه میدونیم که این مرگ و انفجار، حالت کمیک ـی بود که به داستان داده شده بود و به نظر من پرداخت این صحنه و شکل نهایی پایان بندی کاملا درخور فضای Space Dandy بود. در نهایت، میتونم شروع انیمه رو یه شروع عالی بدونم و فکر میکنم قراره فضای انیمه، هیجان انگیز تر از این حرف‌ها بشه و این تازه شروع کاره. قسمت بعد قراره رامن فروشی‌های فضایی رو پیدا کنیم! باید جالب باشه.

صحنه‌هایی از اپیزود

- آخرین شات OP :



- درگیری دندی و کیوتی :



- دندی بین دخترای بـ .. رستوران



- چهره منحرفانه دندی و بی‌توجهی‌ش به کیوتی :



- وارد شدن عسل :



- صحنه معرفی دندی :



- عصبانیت دندی بخاطر از رو کتاب عمل کردن کیوتی :



- دپرس شدن کیوتی :



- صحنه آشنایی با میو :



- گیر کردن میو تو صندلی در حال فرار :



- صحنه اول مربوط به دکتر گل :



- بی محلی دندی و کیوتی به میو :



- دکتر گل در حال صحبت با عالیجناب :



- صحنه دیالوگی معروف دندی و اون حرکات جالب‌ش :



+



- طولانی بودن زمان کارکرد دستگاه انتقال سفینه :



- روبرویی با اون فضایی‌ها تو سیاره :



+



- دندی و میو در حال فرار :



+



- انتقال یه فضایی به جای دندی و میو به سفینه و تنها شدن کیوتوی با اون فضایی :



+



- صحنه ای که دندی متوجه شد، خودشون هم با اون انفجار میمیرند :