M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Log Horizon - Episode 03 // Anime

Log Horizon - Episode 03 // Anime


مثل این میمونه که داریم یه مرحله از بازی کامپیوتری رو جلو میریم؛ البته این حس بخاطر بازی شکل بودن انیمه طبیعی ــه که بهمون دست بده و یه جورای سرگرم‌کننده‌ست که اپیزود رو به حالت یه مرحله بازی کامپیوتری برای خودتون تصور کنید. وارد مرحله میشیم، موش‌های دور و برمون رو میبینیم، از صخره می‌افتیم، اعضای پارتی‌مون ما رو نجات میدن و بعدش با رئیس خطرناک مرحله روبرو میشیم و اونو با جادو و فن‌های مختلف و همکاری تیمی شکست میدیم. حالا دیگه میتونیم به مرحله بعد راه پیدا کنیم. حس فوق‌العاده یه بازی RPG که با سادگی منتقل میشه. با خیالت راحت بعد از شکست دادن رئیس مرحله، به دیدن فیلم‌های بازی مشغول میشیم. یک هفته استراحت و بعد از اون دوباره به محیط بازی برمیگیردیم!

اپیزود خیلی خوبی بود و روند داستان خوب به جلو حرکت کرد؛ ظاهرا 3 روز از زمانی که گروه حرکت کردن، میگذشت و حالا به راه غارهای زیرزمینی رسیدن. بازم مثل اپیزودهای قبلی کمدی خوبی تو طول اپیزود برقرار بود؛ گیر دادن ناتسوگو به کلمه‌های منحرفانه همچنان اعصاب آکاتسوکی رو بهم میریزه و این قسمت به بچه بودن آکاتسوکی گیر داد که براش نتیجه خوشایندی نداشت. صحنه خیلی خوبی رو از سرارا و نیانتا دیدیم .. نیاتا به نظر کارکتر جالبی میاد .. خیلی منتظر ورود بیشترش به صحنه هستم. قسمت بزرگی از اپیزود به معرفی بیشتر شیرو پرداخته بود؛ اینکه تو دنیای بیرون چجور آدمی بوده و وقتی که با رفتار بازیکن‌های درون این بازی و احترامی که بهش میذارن، روبرو شده، چقدر محیط متفاوتی براش به وجود اومده. تصویری هم از گروه قدیمی‌شون دیدیم، جایی که ناتسوگو هم حضور داشت و حدس میزنم جلوتر بازم ازشون چیزایی ببینیم چون بهرحال گروه جالبی بودن و پتانسیل وارد شدن به داستان رو دارن. آخر اپیزود بازم به اپیزود بعد متصل شد؛ کارکتری رو دیدیم که شدیدا به دنبال سرارا بود و ظاهر خیلی خشنی هم داشت! باید ببینیم کدوم گروه زودتر به سرارا میرسه.

صحنه‌ای که شیرو به درون آب افتاد، واقعا جالب بود. نگران این موضوع بود که با مردنش دوباره تو منطقه Akihabara ظاهر بشه و این همه مدت سفرشون به هدر بره. وقتی به این فکر میکنم که معمولا کارکترهای انیمه‌های دیگه تو چنین موقعیتی به فکر نمردن "واقعی" ـشون هستن، کُلیت موضوع واقعا برام سرگرم‌کننده میشه. اینجا شیرو تنها به فکر دور نشدن راهشه و اینکه بتونه در کنار ناتسوگو و آکاتسوکی باقی بمونه و مُردن، آخرین چیزی که نگرانی براش به همراه داره.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- بی‌رنگ شدن‌شون بخاطر بی‌مزگی غذا :



- صحنه بین نیاتا و سرارا :



- فلش‌بک شیرو :



- هیولایی که باهاش جنگیدن :



- این شات از اون شات‌های منظره‌ای خیلی خوب بود :



- آخرین کارکتری که دیدیم :

Strike the Blood Episode 03 // Anime

Strike the Blood Episode 03 // Anime

[میخوام تو شروع به یه چیز حاشیه‌ای اشاره کنم و اونم اینه که، اپیزود سوم اکثر کارهای این فصل برام عالی بود و در بین اونایی که عالی بودن Strike the Blood واقعا خیلی خوب ظاهر شد. یه اپیزود کاملا شوکه کننده و خوب.] اما اپیزود خیلی معمولی شروع شد، بیشتر شوک داستان به نیمه دوم برمیگشت؛ بعد از وارد حالتِ مدرسه‌ای شدن و خوش و بش با همکلاسی‌ها، همکلاسی‌هایی که نسبت به هیمراگی کنجکاو بودن و آشنا شدن با چندتا کارکتر فرعی دیگه .. به وضوع تو یکی از مکالمات بین هیمراگی و کوجو به این اشاره شد که "کوجو فنا ناپذیره و نمی‌میره" پس با اینکه قسمت آخر اپیزود شوکه کننده بود ولی میشه حدس زد که اپیزود بعد اونو صحیح و سالم خواهیم دید. بهرحال این نکته مهم نیست و خودِ صحنه اتفاق افتادن اون موضوع واقعا پرداخت جالبی داشت؛ خونی که نیمه صورت هیمراگی رو گرفته بود و فریادهای کوجو در بین اون همونکلوس‌ها، صحنه‌های تکون‌دهنده بعد از اون اتفاق ... واقعا صحنه‌های جذابی بودن.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- آساگی در کنار کوجو و سوتفاهمی که بعدا در مورد هیمراگی پیش اومد، اتفاق جالبی بود :



- عصبانیتِ کوجو از دیدن همونکلوس‌ها :


- صحنه دفاغ کوجو از هیمراگی :



 - صحنه شوکه کننده در آغوش گرفتن سر کوجو در حالی که بدنش روی زمین بود :


Galilei Donna Ep 02 // Anime

Galilei Donna Ep 02 // Anime

همونطور که بهش اشاره شد، واقعا اپیزودی بود که ابهامات رو مقداری برطرف کرد و مسیر داستان تا حدود زیادی مشخص شد. چیزی که به نظر من درمورد این اپیزود تم اصلی بود، عملیات نجات هوزوکی بود که با موفقیت انجام گرفت. صحنه‌های اکشن و نجات خانواده اونقدرا شلوغ نبود که نکته مثبتی ـه. آشنایی با آنا کمک خیلی بزرگی برای هوزوکی بود و معلوم نیست اگه با آنا آشنا نشده بود، دقیقا چه کاری میتونست انجام بده. تا اینجا کار دو کارکتر مرد جالب غیر از پدر دخترها بهمون نشون داده شده، یکی کارکتری که تو اپیزود قبل دیدیم و دزد هوایی بود (؟) و یکی هم که تو این اپیزود در حال تلاش برای گرفتن اطلاعات از پدر دخترها بود. من اون کارکتر اپیزود قبلی رو بیشتر دوست داشتم؛ به نظر میاد از اون کارکترهایی باشه که ممکنه نقش مثبتی داشته باشه و روی هم رفته با توجه به ظاهر و رفتارش به نظر کارکتر منفی نمی اومد. یه نکته جالب دیگه در مورد اپیزود، دیدن یه چیز جالب از کازوکی بود؛ تنها خواهری بود که تا اینجای کار خیلی خنثی باقی مونده بود و زیاد ازش چیزی ندیده بودیم. ظاهرا از لحاظ مبارزه‌ای و رزمی مهارت خوبی داره و ممکنه جاهای مختلف به کنارشون بیاد.

متوجه نشدم دقیقا چه بلایی سر مادرشون اومد ولی آخر اپیزود یه جورایی با صحنه روی زمین بودن مادرشون و خونی که اطرافش بود، کلیف‌هنگر سنگینی رو بهمون وارد کردن. یعنی ممکنه واقعا مُرده باشه؟ دلیل کشته شدنش چی بوده و خیلی سوال‌های دیگه با دیدن اون صحنه آخر به ذهن بیننده میرسه. نکته دیگه اینکه چه بلایی سر پدرشون اومد؟ با آرپی جی که بهش اصابت کرد، تونست مقابله کنه و زنده بمونه یا نه ... قراره هر دو نفر والدین‌شون رو تو یک اپیزود از دست بدن؟ بعید میدونم چنین اتفاقی بیافته ولی اگه اینکارو بکنن، شوک خیلی بزرگی به داستان وارد میکنن. باید منتظر اپیزود بعد موند.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- خواهرها به همراه مادرشون تو زندان :



- آنا در کنار اون پلیس‌ها :



- مرد مرموز اپیزود :



- صحنه نجات پدر توسط هوزوکی :