M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Nagi no Asukara Episode 03 // Anime

Nagi no Asukara Episode 03 // Anime


اپیزود واقعا خوبی بود و علاوه بر شفاف‌سازی بعضی از قسمت‌های داستان، کارکترها رو خیلی به جلو حرکت داد. فکرشو نمیکردم که به همین زودی چنین تقابل‌هایی بین چی چان و ماناکا و یا هیکاری و سوموگو ببینم. پیشرفت روابطی خیلی خوبی بود. تم درام اپیزود به خاطر موضوع آکاری حالتِ سنگینی داشت؛ اینکه چطور در آغوش هیکاری خنده‌هاش به گریه تبدیل میشد واقعا ناراحت‌کننده بود. بهرحال مجبور شد رابطه‌ای که با اون پسر داشت رو تموم کنه. یکی از چیزایی که تو این اپیزود مشخص شد این بود که، وقتی کسی از خُشکی با دریایی‌ها ازدواج کنه، حاصل ازدواج و بچه‌شون توانایی نفس کشیدن زیر آب رو نخواهد داشت و به خاطر همین به بیرون از آب تبعید میشن. درامِ مربوط به آکاری به ذهن هیکاری و دوستاش هم وارد شده بود و در پی این بودن که بیشتر از این قضیه سر در بیارن. اما در کنارش چی چان خیلی رُک از ماناکا درباره سوموگو و اینکه آیا اونو دوست داره یا نه پرسید که هیکاری تو بدترین لحظه ممکن حرفاشون رو شنید. با کارکتر زودجوشی که قبلا از هیکاری دیده بودیم، فکر میکردم الانه که همه چیزو نابود کنه ولی خیلی خونسردتر از اونی که فکر میکردم با موضوع برخورد کرد.

روبرو شدن با اون مرد و تعقیب کردنش و اتفاقی به خونه سوموگو رسیدن جالب بود. بلاخره رابطه اون کوتوله‌ها با جریان انیمه رو متوجه شدیم؛ مردی که آکاری باهاش قرار میذاشته، پدر یکی از اون کوتوله‌ها بود و حالا برای جدا کردن آکاری از اون .. از هیکاری درخواست کمک کردن. نکته دیگه‌ای که به وضوح تو اپیزود دیدیم، دریایی بودنِ پدربزرگ سوموگو بود که یه جورایی سوموگو رو هم به دریا متصل میکنه. بعید میدونم اون قدرت نفس کشیدن زیر آب رو داشته باشه چون تا الان پوست‌ش درخشان نشون داده نشده ولی خوب شاید هم چنین سوپرایزی در راه باشه و اونو ببینیم. دیدن اینکه هیکاری اینقدر با سوموگو گرم گرفته و دوستانه رفتار میکنه، تعجب‌برانگیز بود؛ همونطور که قبلا گفتم ظاهری که تا الان از کارکتر هیکاری به ما نشون داده شده بود، اصلا به این حالت فعلی‌ش شباهتی نداشت و خوشحالم که زیاد کارکتر کلیشه‌ای نیست. انتظار نداشتم به این زودی‌ها چنین رابطه دوستانه‌ای بین سوموگو و هیکاری ببینم. سوموگو واقعا پسر خوش‌قلبی به نظر میرسه و با این روندی که تو این اپیزود دیدم، حدس میزنم مانکا به سوموگو بیشتر از هیکاری علاقمند بشه و البته با رفتاری که از هیکاری تو این اپیزود دیدم، حدس میزنم هیکاری خیلی راحت میتونه با موضوع رابطه بین ماناکا و سوموگو کنار بیاد، حتی شاید بلاخره بتونه متوجه عشق چی چان به خودش بشه. این تئوری‌ها و حدسیات همیشه وجود دارن و امیدوارم هر اتفاقی که قراره بیافته، مسیر خیلی خوبی رو برای رسیدن به آینده‌ انیمه جلوی روی ما قرار بده. آخر اپیزود، ماناکا بلاخره راجع به نفرین از بین رفته‌ش اعتراف کرد ... اونم به سبک خنده‌دار خاصِ خودش. روی هم رفته این اپیزود از لحاظ کمدی هم خوب بود ولی واقعا نمیشه منکر درام عالی که درش نهفته شده بود، شد و مسلما نقطه قوت اصلی این اپیزود، درامش بود.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- عکسی که تو مدرسه قدیمی‌شون بود :



- طعنه هیکاری به چی چان در مورد سلیقه‌ش تو پسرها که دراصل به خودش اصابت میکرد، خیلی خنده‌دار بود :



- صحنه‌ای که چی چان در مورد علاقه ماناکا به سوموگو سوال پرسید؛ چی چان کلا میمیک‌های عالی داره :



- فلش بکِ بین آکاری و هیکاری :



- تو تور گیر کردن هیکاری و پدربزرگ سوموگو :



- هیکاری و سوموگو در کنار هم بعد از بهوش اومدن هیکاری :



- صحنه‌ای که خنده‌های هیکاری به هق هق گریه تبدیل شد، عالی بود :



- صحنه اعتراف ماناکا در مورد ماهی نفرین شده :



- آب بازی هیکاری و سوموگو :


- صحنه کوتوله‌ها ... بدآموزی تلویزیون اینجاست که به چشم میاد ( ) :

Kyoukai no Kanata - Episode 03 // Anime

Kyoukai no Kanata - Episode 03 // Anime
از این متنفرم که تو دو اپیزود متوالی شروع نظرم رو با حالت منفی شروع کنم ولی خوب .. نیمه اول این اپیزود هم دوباره به حالت Slice of life ــی وارد شد، با کمدی جلو رفتیم و یه مقدار زیاد از حد وارد بحث‌های حاشیه‌ای شد. به نظر من کمی بیننده رو از فضای اصلی انیمه خارج میکنه و بهرحال تنها فایده‌ای که این مسائل حاشیه‌ای داشتن این بود که فهمیدیم دوست آکیهیتو، یه Siscon منحرف تشریف داره و خواهرش هم ازش متنفره. بعد از اون به مقدمات مبارزه و هیجان نیمه دوم وارد شدیم که روند اُفت اولیه رو جبران کرد. صحنه‌های اکشن انیمه با این سبک انیمیشن هیچ‌وقت ناامید کننده نمیشه و حدس میزنم خیلی‌ها بخاطر انیمیشن کار، داستان انیمه رو دنبال میکنن. پیش‌نمایش یه اپیزود درگیر کننده رو نشون میداد و به نظر میاد اپیزود بعد حسابی هیجان‌انگیز بشه. امیدوارم همینطور بشه و از الان منتظر از راه رسیدن‌ش هستم.


صحنه هایی از اپیزود :

- یوموی شروع اپیزود :



- پولی که از یومو به دست اومده بود و کورویاما که برخلاف میلش (!) پولو برداشت :



- فلش بکی از کورویاما :



- صحنه مبارزه آخر اپیزود :



- از راه رسیدن آکیهیتو :

Noucome Episode 02 // Anime

Noucome Episode 02 // Anime

با شکلات داستان رو ادامه دادیم. اپیزود خوبی بود و کمی بیشتر با فضای داستان آشنا شدیم؛ رفتار سگ‌مانند شکلات خیلی عجیب بود و بعد از اون داستان عجیب‌تر هم شد. اینکه آماکوسا برای از بین بردن نفرین‌ها باید چیکار کنه، مشخص شد. نحوه مشخص شدن موضوع خیلی WTF بود ... کامی ساما بهش زنگ زد و موارد آموزشی لازم رو بهش گفت. برای از بین بردن نفرین باید ماموریت‌هایی که بهش داده میشه رو انجام بده. ماموریت اولش خندوندن یوکیهیرا بود که نیمه دوم اپیزود کاملا به این موضوع پرداخته شد. آماکوسا اصلا از عهده خندوندن یوکیهیرا برنیومد و برعکس .. آخر اپیزود یوکیهیرا رو در حال گریه کردن دیدیم. باید دید ماموریت اول آماکوسا تو اپیزود بعد به سرانجام میرسه یا نه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- تشبیه کردن شکلات به سگ :



- وقتی آماکوسا تبدیل به دختر شد :



- کامی ساما گوشی به دست :



- درگیری با سنسی :



- تلاش برای خندوندن یوکیهیرا :



- گریه‌های یوکیهیرا :

Coppelion Episode 03 // Anime

Coppelion Episode 03 // Anime


اپیزود خوبی بود. آشنایی با اون آدمای کامیون سوار و ملحق شدن بهشون صحنه های خوبی بود. تغییر محیط بازم واسم جالب بود؛ نیمه اول اپیزود تغییر فضای خوبی رو شاهد بودیم و مثل اپیزودهای قبل خیلی از محیط‌هایی که کارکترهای انیمه واردش میشدن، برام دیدنی بودن. روی هم رفته صحنه‌هایی که تو کامیون گذروندن رو دوست داشتم. خصوصا صحنه سیب خوردن و بی مزه بودنش که در نوع خودش جالب بود. بعد از اون نوبت به مادربزرگ و نجاتش رسیده بود. نمیتونم با هیجان زیاد از صحنه اکشن درگیری ایبارا و کسایی که مادربزرگ رو دزدیده بودن، حرف بزنم چون زیاد از اون صحنه و نحوه راحت جاخالی دادن ایبارا خوشم نیومد، دوست داشتم این صحنه اکشن به طرز دیگه‌ای نمایش داده میشد. ولی چون به روند داستان کمک کرد و البته پرش آخر ایبارا رو دوست داشتم، نسبت به بهش نظر مثبتی دارم. (ممکنه بقیه با اون صحنه مشکلی نداشته باشن ولی من کلا پرداخت اکشن صحنه رو دوست نداشتم.) دیدن بمب افکن B2 ـی که تو آسمون میچرخه و بعد از اون مادربزرگی که داره به زور به درون B2 کشیده میشد، از اون تجربه های عجیب انیمه ای بود! (ضمنا مادربزرگ ـه خیلی سرحال به نظر میرسید!) وقتی به عقب و اپیزود دوم نگاه کردم، حس میکنم، اون اپیزود برای من مقداری حالت اپیزودیک داشت و به نظر من با تموم شدن داستان فرعی که تو اپیزود بود، وارد پایان‌ش شده بودیم اما اینجا و اپیزود سوم یه پایان جذاب رو داشت و نوید بهتر شدن انیمه تو اپیزودهای بعد رو داد.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- در حال چک کردن اون کامیون :



- سیب‌های بیمزه :



- در حال چک کردن نقشه :



- این دیالوگ اپیزود رو دوست داشتم :



- کشیدن مادربزرگ به درون B2 :



- صحنه پرش ایبارا در حین مبارزه با دزدانِ مادربزرگ!



+



- نجات مادربزرگ :



- آخرین شات اپیزود :