M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

ReWatching - Yuru Yuri - 02

ReWatching - Yuru Yuri - 02

وقت ورود سوندره ترین کارکتر انیمه ست؛ آیانو .. آیانو بهمراه چیتوسه به باشگاه چایی هجوم میارن و وقت ناز گروه رو بهم میریزن. این اپیزود رو به دلایلی زیادی دوست دارم .. اولین قسمتی ـه که درست و حسابی با ساکوراکو و هیماواری آشنا میشیم، اولین قسمتی ـه که آیانو رو درست میبینیم، اولین قسمتی ـه که خون دماغ های چیتوسه رو میبینیم، اولین قسمتی ـه که همه یه تمرکز باحال به نبودن آکاری بین بقیه داره. همه چیز عالیه و یه اپیزود یوری یوری بینظیره. قسمت اول اپیزود داستان اومدن آیانو به باشگاه سرگرمی رو نشون میده .. جایی که باشگاه سرگرمی رو بخاطر اشغال اتاق چایی تهدید میکنه و ازشون میخواد که بدون اجازه از اونجا استفاده نکن. اتفاقات زیادی می افته و این وسط چیتوسه کُلی خون از دست میده .. هر دفعه با برداشتن عینک شروع به خیالبافی میکنه و ما رو هم با خودش همراه میکنه. صحنه های خیالی عاشقانه بین آیانو و توشینو کیوکو .. هه هه .. منحرفانه ولی بامزه و کمدی و دیدنی!

قسمت دوم نوبت به هیماواری و ساکوراکو رسید .. چیتوسه و آیانو از دفتر شورا بیرون میرن و ترتیب دادن و مرتب کردن اوضاع کاغذهای دفترو به هیماواری و ساکوراکو میسپارن .. دو نفری که شدیدا به فکر معاون شورا شدن هستن و هر کدوم یه خاصیت بامزه دارن .. هیماواری کمی سوندره ست و سیــــنه های بزرگی داره، ساکوراکو پُررو ـه و به سیـــنه های هیماواری حسودی میکنه .. لول .. صحنه های گیر دادن به سیــــنه های هیماواری خیلی بامزه ست و مثلا تو این قسمت صحنه بسکتبال بازی کردنشون حرف نداره .. بوینگ بوینگی که ساکوراکو با سیـــنه های هیماواری راه میندازه، یه صحنه WTF و عجیبه. تو این بین دیدن عکس العمل آکاری هم در نوع خودش دیدنی ـه. مرتب کردن کاغذها رو با کمک توشینو، یویی و آکاری و چیناتسو انجام میدن .. یه صحنه اواخر این تیکه هست که ساکوراکو در حال افتادن به زمینه و هیماواری اونو از افتادن نجات میده .. یه صحنه جذاب بین این دوتا شکل میگیره که خیلی اونو دوست دارم. کیوکو پودینگ آیانو رو خورد تا آیانو رو به دپرسی فرو ببره! هه هه. کیوکو حرف نداره. صحنه هدیه دادن هیماواری به ساکوراکو به شکل لطیفی داشت جلو میرفت ولی ساکوراکو با چرت و پرت پروندن کاملا خودشو به نابودی کشوند. یه صحنه بامزه دیگه بین این دوتا.

قسمت سوم راجع به تب داشتن آیانو بود. به پیشنهاد کیوکو به دیدن آیانو رفتن. این وسط بازم خیالبافی های چیتوسه شروع شد و قضیه وقتی بحرانی شد که عینک چیتوسه زیر پای کیوکو خرد شد. نبودن عینک = خیالبافی تا ابد! لول .. منطق یوری یوری خیلی باحاله .. عصبانیت آیانو و خجالتی شدن از اینکه کیوکو پیشنهاد اومدن به اونجا رو داده هم دیدنی ـه. یه صحنه آخر اپیزود داریم که آکارین رو بدون هیچ کسی دور و برش میبینیم .. اونجاست که دوباره دل آدم به حال این کارکت اول میسوزه .. بیچاره هیچ Screen Time ـی نمیگیره .. امیدوارم فصل سومی در راه باشه و اون فصل حسابی به آکارین بها بدن .. یا ندن .. هر دو حالت خوبه ... xD

شات‌‎هایی از اپیزود :









































Mikakunin de Shinkoukei - Episode 02

Mikakunin de Shinkoukei - Episode 02

اپیزود جالبی بود و اتفاقات این اپیزود هم مثل اپیزود اول بامزه و خوب بود. بیشتر تمرکز اپیزود به ماشیرو، خواهرشوهر جدید کوبینی بود و اینکه چطور از فضایی‌ها میترسید یا اینکه چطور خونه ساختن هاکویا هر دفعه خراب میکرد و البته ترسی که از بنیو داره و همیشه با دیدن بنیو از جا میپره و به خودش میلرزه. من دوست دارم تمرکز انیمه روی کوبینی باشه چون اون کارکتر موردعلاقه منه ولی خُب، میشه گاهی به گوشه‌ها سرک کشید و مثلا به ماشیرو پرداخت. تو پرانتز اگه بخوام مقایسه‌ای با یکی از کارکترهای بچه فصل قبل انجام بدم، همیشه ماشیرو رو با رن چون از انیمه Non Non Biyori مقایسه میکنم که اونجا واقعا رن چون کارکتر بهتری بود ولی فعلا بازم به ماشیرو فرصت میدم و انتظار دارم از این بهتر بشه .. در حال حاضر دوبلورش معمولی رو به خوب بود و خود کارکتر هم بامزگی مناسبی داره. تو این اپیزود ماشیرو به دلیل اینکه زیاد با تلویزیون و اینجور وسائل مخابره‌ای آشنایی نداشت، با دیدن تصاویر مربوط به فضایی‌ها ترسید و فکر میکرد که فضایی‌ها واقعی هستن و جالب تر وقتی بود که از کوبینی توضیح میخواست و کوبینی به اون سبک براش راجع به فضایی‌ها حرف میزد. بقیه اپیزود بازم به سازگاری ماشیرو با بقیه پرداخت .. اینکه چه جور غذاهایی دوست داره و تو این بین بحث "یک خاطره" میون کشیده شد که بین کوبینی و هاکویا اتفاق افتاده بوده و بخاطر اون اتفاق، هاکویا زخمی شده بوده .. اتفاقی که در اون ظاهرا هاکویا، کوبینی رو نجات میده ولی اینجا هاکویا نمیذاشت ماشیرو این موضوع رو برای کوبینی تعریف کنه. فراموشی کوبینی هم باید دلیل خاصی داشته باشه که احتمالا در آینده میبینیم.

روی هم رفته اپیزود خوبی بود و اینبار ED اپیزود قبلی رو به عنوان OP دیدیم و یه ED جالب به ته اپیزود اضافه شد. نقش هاکویا نسبت به اپیزود اول تفاوتی نکرد و با همون شکل کم حضور بودن ادامه پیدا کرد که نکته مثبتی ـه. احتمالا تو ادامه با برملا شدن اون خاطره و اتفاقات دیگه‌ای که بین اون و کوبینی می افته، میشه انتظار داشت که بیشتر از اینها وارد داستان بشه و نقش مهم‌تری داشته باشه. راستی .. آخر اپیزود راز همخونه بودن ماشیرو و هاکویا با کوبینی برملا شد و کُل کلاس از این موضوع با خبر شدن که همش به خاطر بلند حرف زدن ماشیرو بود .. بهرحال دیر یا زود این اتفاق می افتاد. چرا که نه ... آنچنان تاثیری بزرگی روی داستان نداره و بهتره که از سر راه برش داریم.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- ترس ماشیرو از فضایی‌ها :



- فرار ماشیرو از دست بنیو به آغوش کوبینی :



- پرستش بنیو توسط بقیه دانش آموزا و تعجب ماشیرو :



- عکس العمل کوبینی بعد از لو رفتن هم خونه بودن‌شون با ماشیرو و هاکویا :

Inari, Konkon, Koi Iroha - Ep 01

Inari, Konkon, Koi Iroha - Ep 01

شروع عالی بود .. واقعا محیط معبدی انیمه دوست داشتنی و جذابه و در کنارش موسیقی خیلی خوبی هم تو انیمه به گوش میرسه .. موسیقی که حال و هوای همون معبدها رو زنده میکنه و با داستان برآوردن شدن آرزوها تطابق داره. کارکتر ایناری خیلی خوب بود و واقعا به عنوان کارکتر اصلی میتونه به راحتی خیلی ها رو به پای این انیمه بکشونه، پرداخت کارکترش رو دوست داشتم و به نظر من واقعا بامزه بود و از طرفی وقتی با اون روباه ها همراه شد و به دیدن الهه رفت، زیباتر هم شد و میتونم بگم انتظاراتم از دیدن اپیزود اول این انیمه برآورده شد. حس آروم خوبی داشت .. صحنه های مدرسه و رابطه ایناری و دوستاش به شکل ساده ای به تصویر کشیده شد .. عشق ایناری به تاناباشی رو دیدیم و از طرف دیگه رابطه ای که تاناباشی با دختر دیگه ای به اسم سومیزومی داشت باعث شد که ایناری به خیال اینکه اونا بهم علاقه دارن، به حالت دپرسی فرو بره. بهرحال معلوم نشد که آیا اون نامه واقعا نامه عاشقانه بوده یا نه ولی ظاهر کار به نظر اینطور میرسید. تو این بین و قبل از این ماجرا، ایناری به صورت اتفاقی یه روباه رو نجات داد .. صحنه نجات روباه خیلی بامزه بود .. ایناری واسه نجات روباه اومد و خودش تو آب افتاد. همین نجات روباه و بعد گریه کردنش باعث شد که الهه اونو به سمت خودش دعوت کنه و یکی از آرزوهای اونو برآورده کنه. آرزوی ایناری کمی عجیب بود، چون رابطه سومیزومی رو با تانابشی دیده بود، آرزوی تبدیل شدن به سومیزومی رو کرد! نتیجه جالبی براش بهمراه نداشت و نهایتش مجبور شد دوباره پیش الهه برگرده و ازش بخواد که به شکل قبلی برگرده ولی چنین چیزی غیر ممکن بود و در عوض الهه بهش قدرت تغییر شکل رو داد.

یه سری علامت سوال هم در این بین مطرح شد. مثل اینکه برادر ایناری چه رابطه ای با الهه داره و آیا میتونه اونا رو ببینه یا نه؟ به نظر داداش عصبی میرسید و باید تو ادامه بیشتر ازش چیزایی ببینیم. خیلی دوست دارم ببینم رابطه بین کون و ایناری به چه شکلی جلو میره، روباهی که ایناری نجاتش داد و از طرف الهه به عنوان زیر دست ایناری بهش داده شد .. ظاهر بامزه ای داشت و کاملا به کارکتر ایناری میخورد .. زوج جالبی خواهند بود. خوشبختانه دوستای ایناری هم قابل تحمل بودن و مشکلی با اونا نداشتم. از لحاظ کمدی، کمدی شیرینی رو دیدیم و بیشتر بار کمدی انیمه روی دوش ایناری و حرکات ساده دخترانه ش بود. روی هم رفته اپیزود خیلی خوبی بود و به نظر من با وجود معبدها، روباه‌ها، اون الهه زیبا، موسیقی دلنشین انیمه و ... ، انیمه آرامش بخش و دیدنی میشه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- نجات روباه :



- ایناری در کنار تاناباشی :



- الهه مهربون داستان :



- کون، روباهی که ایناری نجات داد و حالا با ایناری میمونه :

Toaru Hikuushi e no Koiuta - Ep 02

Toaru Hikuushi e no Koiuta - Ep 02

اگه بخوام کمی با خودم روراست باشم، باید بگم که صحنه‌های مربوط وینتو نینا رو اصلا دوست ندارم و حس میکنم با ورود بیشتر اون دختر به داستان، ممکنه از انیمه زده بشم و خصوصا تو این اپیزود آنچنان اشتیاقی برای دیدن اون صحنه‌های مربوط نداشتم ولی خُب، خوشبختانه قسمت‌های دیگه انیمه تا اینجا جذاب بودن؛ صحنه‌های آموزش خلبانی و پرواز و روبرویی دوباره کلیر با کارل. زوج رمنس داستان خیلی خوبه و تا اینجا بیشترین کششی که انیمه برای من داشته، رابطه بین کلیر و کارل بوده. در این بین یه سری شاگرد مغرور و از خود راضی نجیب زاده هم دیدیم که نتونستن بین رابطه اون دو بیان و کارل به جای کنار رفتن، به خواسته خودش پافشاری که ویژگی کارکتری قابل پیشبینی از کارل بود. چندتا کارکتر فرعی هم دیدیم ... مثل اون قد بلندی که بستنی رو از روی لباس نجیب زاده پاک کرد یا دو معلم کلاس‌های خلبانی .. آکسیس (؟) تو آخرین لحظات اپیزود هویت واقعی کارل رو فاش کرد. "کال - ال آلبوس، ولیعهد سابق امپراتوری بالستروس" ظاهرا آکسیس با کارل آشنایی داره و چیزای زیادی از اون میدونه و مسلما تو آینده چیزای بیشتری از این کارکتر و دخالت‌ش در سرنوشت کارل خواهیم دید. هنوز هم نسبت به انیمه خوشبین هستم و عوامل زیادی منو به سمت دیدن این انیمه میکشونه اما در این بین، منتظر رسیدن طوفان حوادث و تغییرات زیاد انیمه هم هستم .. باید ببینم اونا به چه شکل صورت میگیرن و قراره چقدر این داستان پیچیده بشه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- دو معلم :



- کارل در کنار کلیر با لباس‌های خلبانی :



- نجیب زاده‌ از خود راضی :



- یک نما از آکسیس :