M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Escha & Logy no Atelier - Episode 05

Escha & Logy no Atelier - Episode 05

سلام به لوسیل؛ کارکتر جدید داستان ما، دختری از قشری متفاوت که پا به بخش کولسیت گذاشته و حتی با اینکه خانواده پولدار و ثروتمندی داره، باز هم نمیتونه بیخیال رویای خودش بشه و از نگاه به دنیا پیرامون ـش دست بکشه. رویای خالی کردن این دنیای نزول پیدا کرد از شر مریضی های موجود، رویای بزرگی به نظر میاد ولی خُب، لوسیل قدم اول محکمی رو برداشت و تونست داروی پیشگیری ـه که شهر سنترال سفارش داده بود رو تهیه کنه و از بین تمام داروهایی که ارائه شده بودن، داروی لوسیل مورد تایید قرار گرفت. (البته این سوپرایز نبود!) جریانات بامزه ای رو تو این اپیزود دنبال کردیم .. چیزی که خیلی دوست داشتم ببینم، اینجا اتفاق افتاده و دیدم .. حضور اون موجودات که حالا فهمیدیم اسمشون "هومونکولی" هست و موجودات ساخته شده توسط انسان های قدیمی بوسیله کیمیاگری هستن که علاوه بر ظاهر بامزه شون، شکل صحبت کردن و گویش خنده داری هم دارن. از طرف دیگه قاطی کردن کارکتری خشک مثل سول با این موجودات، جریان رو دوبرابر دیدنی کرده بود و واسه من که حسابی لذت بخش بود. عشق این موجودات به چیزای براق و شیرینی، چیزی ـه که اونا رو معصوم تر از حالت معمولی نشون میده و حالا با روبرو شدن با لوسیل همه چیز تکمیل میشه و یه زوج عالی و دلچسب روی تو صفحات تصویر خودمون دیدیم. صحبت های اونا و علاقه ای که به لوسیل پیدا کردن، همه جز نقاط مثبت اپیزود بودن.

باز هم صحنه هایی مربوط به کیمیاگری دیدیم و اسکا تونست با دستور عملی که لوسیل به سختی و بعد از ترجمه شدن زبان باستانی نوشته بود، داروی مربوط به پیشگیری رو تهیه کنه و اونو ارائه بدن. تو این بین دوباره اشاره کوچیکی به گذشته لوجی شد و خیلی کوتاه دیالوگی رو مبنی بر اینکه دیگه فرصتی نداره، شنیدیم. نقش ویلبل و نیو این اپیزود کم شد ولی در عوض ماریون با اون صحنه نوشیدن زیاد از حدش گل کاشت و حسابی بامزه ظاهر شد. به نظر میاد اپیزود بعد راجع به خوراکی باشه و از اسم اپیزود که "دسر" رو توی خودش داره، حس میکنم که قراره به سمت یه فضای غذایی باحال بریم. من که از الان منتظر دیدنش هستم و امیدوارم به اون خوشمزگی که فکر میکنم باشه. البته تو شروع این اپیزود اسکا یه کیک خیلی خوشمزه رو آماده کرده بود و پشت سر هم ازش گاز میگرفت که صحنه خوشمزه ای بود. انتظاری که از اپیزود بعد دارم، خوشمزگی در سطح خوب و حداقل چند صحنه از حضور هومونکولی ها تو فضای انیمه ست.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- لوسیل در کنار شیرینی هایی که به هومونکولی ها داد :



- هومونکولی ها موجودات فوق العاده ای بودن :



- لوسیل در حال کار بر روی دستور عمل دارو :



- ماریون و جریانات مربوط بهش تو این صحنه دیدنی بود :



+ یه میمیک دیگه :



- ED Card این اپیزود احتمالا بهترین Card بین 5 اپیزود گذشته بود؛ عالی بود :

Bokura wa Minna Kawaisou - Episode 06

Bokura wa Minna Kawaisou - Episode 06

اپیزود خیلی خوبی بود .. ظاهرا منحرف داستان ما، اونقدری که فکر میکردیم منحرف نیست. حداقل در برابر دختر بچه دبستانی که بهش ابراز علاقه کرد، صبر به خرج داد و قضیه رو به 9 سال بعد موکول کرد. ورود دختر بچه بامزه ای مثل چیناتسو چان به داستان، حسابی فضای انیمه رو کاوایی کرد و بخاطر فاز کودکانه ای که درون انیمه بود، کمی کمدی انیمه شیرین تر از اپیزودهای قبلی کرد. دیدن درگیری مایومی با چیناتسو هم در نوع خودش جالب بود .. هر لحظه از اپیزود حس کمدی خوبی داشت و علاوه بر اون تونستیم صحنه‌های احساسی جالبی رو هم ببینیم که باعث دلچسب‌تر شدن اپیزود شده بودن. این اپیزود آنچنان از رودرویی کاوایی و اوسا خبری نبود و به یه موضوع کاملا بی ربط به اونا پرداختیم ولی امیدوارم اپیزود بعد بازم کمی به سمت این زوج برگردیم چون کشش رابطه بین این دو کارکتر واقعا خوبه و میتونیم حالا حالاها به داستان‌ها و اتفاقات بین شون بپردازیم

اگه از من بپرسید، بدم نمیاد چیناتسو جز کارکترهای فرعی انیمه بشه و گه گاهی اونو تو فضای انیمه ببینیم .. باعث بامزه تر شدن انیمه میشه و میتونیم اتفاقات جالبی رو بین اون و منحرف و مایومی ببینیم. بهرحال باید منتظر اپیزودهای بعدی بمونیم و ببینیم که چه اتفاقاتی می افته و قراره به چه سمتی حرکت کنیم. همونطور که قبلا اشاره کردم، امیدوارم به سمت اوسا و کاوایی متمایل بشیم و در کنارش هم میتونیم سناریوهای طنزی رو شکل بدیم و از دیدنشون لذت ببریم.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- چیناتسو در کنار شیروساکی :



- اوه، مایومی چه گناه بزرگی مرتکب شدی :



- البته فکر کنم خودش هم بلافاصله متوجه کارش شد :



- یکی از صحنه‌های آخر اپیزود که دوست داشتم :

Mushishi Zoku Shou - Episode 06

Mushishi Zoku Shou - Episode 06

اوه، واو! من فکر میکردم اپیزودهای قبل تاریک هستن ولی حالا بعد از دیدن این اپیزود و حس تاریکی که درون داستان بود، کاملا نظرم عوض شد و این اپیزود رو بهترین اپیزود از لحاظ تاریکی داستانی این فصل میدونم. داستان ساهو و ماساکیِ باغبان که حاضره حتی برای ماندگاری ساهو قتل انجام بده و اونو پیش خودش نگه داره. لحظه فاش شدن این موضوع و روبرو شدن بیننده با جریان مربوط به پیوند بدن به سر واقعا حس تاریکی داشت و لرزه رو به تن بیننده وارد میکنه. تصور اینکه چقدر این چرخه ادامه پیدا کرده و جریان مربوط به "کوداما" موشی ـه عجیب این اپیزود، ناخودآگاه بیننده رو جذب این اپیزود میکنه و تا آخر اونا رو به دنبال خودش میکشونه. نسل بعد از نسل خانواده باغبان‌ها که ساهو رو به مانند روح درخت ساکورا میپرستیدن و حالا به نقطه از زمان وارد میشیم که موشیشی، گینکو وارد فضای انیمه میشه و با این جریانات روبرو میشه. تو ادامه داستان و در انتها، گینکو اون دختر جوون رو نجات میده و خونه رو به آتیش میکشه تا پایانی به ماجرای تلخ این اپیزود داده باشه. بعد از اون هم صحنه زیبای خروج کوداما از گردن ساهو رو با هم دیدیم که واقعا دیدنی بود و پایان بخشی عالی به اپیزود بود.

هر اپیزود از موشیشی، حس خاص خودش رو داره و اینجا هم همینطور بود؛ با کارکترهایی روبرو شدیم که تفاوت زیادی با کارکترهای اپیزود قبل دارن. دوست دارم یکی از جملات نقدهایی که در مورد این اپیزود خوندم رو نقل قول کنم و بگم : "یکی از رازهای کثیف کوچولوی موشیشی اینه که، بیشتر وقت‌ها محتوای انیمه در مورد موشی‌ها نیست؛ بلکه در مورد انسان‌هاست" این جمله رو خیلی دوست داشتم و حس میکنم خصوصا در مورد این اپیزود کاملا صادق هست و منظور جمله رو میشه در فضای انیمه به وضوح دید.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- این صحنه خیلی زیبا بود :



- میساکی تبر به دست :



- بیرون اومدن کوداما از گردن ساهو :

Baby Steps - Episode 06

Baby Steps - Episode 06

اپیزود خوبی بود و پایان بخش جالبی به مسابقه مقابل اوبایاشی. همونطور که فکر میکردم، ماروئو باخت و حس واقع‌گرایانه انیمه همچنان سر جای خودش باقی موند اما خُب، پیشرفت جالبی رو از اون دیدیم. تمرکزی که بر روی دید ماروئو شده و مشخصه که تیزی خاصی تو نگاه و بینایی خودش داره، نکته مثبت خیلی خوبی براش محسوب میشه و از طرف دیگه جزوه ها و نوشته هایی که از کار خودش یادداشت میکنه، کمک دیگه ای برای اون ـه و با این کارها میتونه به خوبی به سمت جلو حرکت کنه. فضای تاکتیکی اپیزود خصوصا تو روز دوم و بررسی مسابقات دیگران جالب شده بود و تونستیم انواع بازیکن های تنیس متفاوت رو ببینیم. جدا از استایل بازی سرو و والی که اوبایاشی داشت، اینبار استایل بازی انتهای خط رو هم تونستیم ببینیم که به نظر کار مشکل ولی جالبی میرسید. ایچیرو از مسابقات حذف شد ولی اصلا افسردگی یا ناراحتی خاصی بابت قضیه نداشت و هیجانش برای پیشرفت کردن دیدنی ـه. اینکه حالا بعد از هر مسابقه دنبال نکته های ریزی برای پیشرفت خودشه، تحسین برانگیزه و منم با مربی تیم موافقم! اگه ایچیرو به این خوبی عمل کنه و پیشرفت خودشو ادامه بده، به راحتی تو مدت زمان کمی میتونه از این بازیکن های رده دار بهتر عمل کنه. علاوه بر مهارت خوبی که ایچیرو داره، انگیزه کافی هم برای این کار به دست آورده و باید منتظر دیدن روند پیشرفت اون و تمریناتی که درون STC انجام میده باشیم.

بقیه محتوای اپیزود به بازی ناتسو، اوبایاشی و میاگاوا که به نظر جالب میرسید، توضیحات یوکیچی کون در مورد بازیکن‌ها و گذروندن وقت به آنالیز صحنه‌های متفاوت گذروندیم. جدا از طراحی چهره بعضی از کارکترها که آنچنان باب میلم نیست (مثل یوکیچی کون) ، صحنه‌های مسابقه رو دوست دارم و تنیس به شکل زیبایی داره به تصویر کشیده میشه. مثلا صحنه تلاش زیاد ایچیرو برای رسیدن به اون توپی که بعدش به صورتش خورد، دیدنی شده بود و میشد حس فشاری که داره بهش وارد میشه رو درک کرد. امیدوارم تو ادامه هم مسابقات تنیس جذابی رو با هم ببینیم و تازه شروع مسابقات تنیس جذابی باشه که در راهه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- یکی از شات‌های موردعلاقه ـم از اپیزود :



- صحنه پرش سخت ایچیرو برای توپ کوتاه :



- مسابقه ناتسو که همه بهش خیره شده بودن :



- ماروئو در کنار یوکیچی و میاگاوا :