M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Star Trek IV & Star Trek V


ادامه تماشای سری ، فیلم چهارم و پنجم سری :


Star Trek IV The Voyage Home| 1986
Star Trek 4 | IMDb





عالی عالی .. فکر کنم این فیلم دید من رو نسبت به کل سری عوض کرد و احتمالاً بهترین شماره سری تا به الان واسه من بود. علاوه بر اینکه خود فیلم به تنهایی فوق العاده ست، بعد از اینکه فیلم پنجم رو تماشا کنید، به ارزش ها و برتری های شماره چهارم بیشتر پی می برید؛ اینکه جو جدی و سنگین اوائل فیلم چهارم در مقایسه با جو کمدی فیلم پنجم چقدر بهتر به نظر میرسه و استفاده صحیح و کم کمدی در این شماره یکی از نکاتی هست که بین دو فیلم تفاوت بزرگی ایجاد می کنه. البته جلوه های فضایی فیلم چهارم از همون شروع برتری خودشو نشون میده ولی بعد به خاطر عوض شدن فضا، کمتر جلوه فضایی ای به چشم میاد و نباید زیاد از لحاظ گرافیک فضایی با هم مقایسه بشند. تو فیلم چهارم، از همون لحظات اول با صحنه های خیلی خوبی مواجه میشیم و فضای داستان حس ماجراجویانه جذابی داره .. کاوشگری که به دنبال صدای نهنگ هاست و حالا تیم کرک باید به دنبال محقق کردن این خواسته و آوردن نهنگ ها از قرن بیستم به قرن حاضر، سفری در زمان داشته باشند. "اسپاک، محاسباتت رو برای پرش زمانی آغاز کن." همین جمله کرک کافی بود که من نسبت به دیدن جریان و سفر زمانی پیش روی خودم هیجان زده بشم و متوجه بشم که این سوژه داستانی تفاوت زیادی با شماره های قبلی Star Trek داره.

- از صحنه های جالب نیمه اول :

مک کوی : داری پیشنهاد میکنی در زمان به عقب برگردیم
نهنگ‌های گوژپشت پیدا کنیم، بعد بیاریمشون
به این زمان، بندازیمشون تو اقیانوس و امید داشته باشیم که اونا
به این کاوشگر بگن چه خاکی به سر خودش بریزه؟!





خوشبختانه جذابیت فیلم در شروع نیمه اول فیلم خلاصه نمیشه و به نظر من هر چقدر فیلم به جلو حرکت می کرد، بهتر و بهتر میشد. خصوصاً صحنه های ورود اولیه ما با دنیای جدید و مواجه شدن با دنیای قرن بیستم و آشنا نبودن خدمه با فضای پیش روی خودشون، نقطه تاثیرگذاری برای جذاب تر کردن فیلم در ذهن مخاطب بود. لحظات ورود گروه به اون برهه زمانی واقعاً عالی بود .. از نظر من نکات ریز و جالب زیادی وجود داشت که باعث میشد بیننده بیشتر در فضای سفر زمانی اونا قرار بگیره و لذت بیشتری از فیلم ببره؛ مثل آشنا نبودن کرک با واحد پول دلار و یا جریان قبل از سوار اتوبوس شدن کرک و اسپاک و پول خرد نداشتن و ندونستن اینکه پول خرد چیه و ... این جور لحظات خاص از نظر من نکات مثبتی در بهتر فرو رفتن به دنیای داستان فیلم چهارم بود و جالبی قضیه این بود که این صحنه های در طول نیمه دوم هم ادامه پیدا کردند و واقعاً زیبایی داستان خاصی با وجود این لحظات در فیلم شکل گرفته بود.


- جایی که کرک و اسپاک در جواب به دعوت غذای ایتالیایی خوردن دکتر تیلور شروع به "بله" ، "نه" ، "بله" ، "نه" گفتن کردند، عالی بود :




+



+

- صحنه غذا خوردن کرک با دکتر تیلور هم یکی از صحنه های محبوبم بود :

تیلور : تو کی هستی؟
کرک : خودت فکر می کنی کی هستم؟

تیلور : بذار حدس بزنم .. حتماً فضایی هستی.
کرک : نه من اهل آیوا هستم. فقط شغلم تو فضاست!

تیلور : خب، حدسم نزدیک بود




+




در نهایت این رو اضافه می کنم که دیدن بعضی شماره های سری واسه من کمی با کسل کنندگی همراه بود ولی این شماره ذره ای کسل کننده نبود و هر لحظه ش واسم سرگرم کننده و دیدنی بود. همونطور که تو شروع پستم اشاره کردم، با لذتی که از دیدن این فیلم بردم، دیدم نسبت به سری مثبت تر از قبل شد و حالا بیشتر سری استار ترک رو دوست دارم.

8.5/10

------
--
-

Star Trek V The Final Frontier | 1989
Star Trek 5 | IMDb





اکثر نظرها و نقدهایی که در مورد این فیلم خونده بودم، به این اشاره داشتند که این فیلم، بدترین شماره سری Star Trek ـه و بخاطر همین سعی کردم انتظارات خودم رو پایین تر بیارم. فیلم بدی نبود ولی به وضوح ضعف های قابل تشخیصه و از نظر من هم کار ضعیف تری نسبت به فیلم های قبلی بود. بدترین نکته فیلم از نظر من اضافه کردن کمدی خیلی زیاد به فضای فیلم بود و اینکه هر صحنه از فیلم سعی بر این بود که یه جوری عنصر کمدی رو وارد فیلم کنند. می دونم داستان هم آنچنان پر کشش نبود ولی این جنبه اضافه کردن کمدی، اونم به مقدار زیاد تو فیلم بیشتر منو اذیت کرد. ضمناً، اگه بخوام یه صحنه کمدی رو به عنوان قابل تحمل ترین صحنه کمدی فیلم انتخاب کنم، شاید صحنه پرواز اسپاک و حمل کردن کرک و بونز با اون کفشای موشکی ش رو انتخاب کنم. البته تو شروع فیلم یه صحنه مشابه در مورد نجات کرک داشتیم که باز هم جالب بود و فکر کنم جنبه مثبت صحنه هایی که گفتم، بخاطر اسپاک بوده باشه که کارکترش کششی خاصی واسم داره. بهرحال بجز این دو مورد، بقیه صحنه ها و تیکه های کمدی درون فیلم رو دوست نداشتم.

خوشبختانه کارکترها همچنان جذابیت سری رو حفظ کردند و بخاطر اونها هم که شده میشه فیلم رو تا آخر دید. کرک، اسپاک و بقیه خدمه. سایباک هم کارکتر خوبی بود و خصوصاً تو شروع فیلم صحنه خاص و جالبی داشت. جلوه های فضایی فیلم جای تعریف نداره و حس مصنوعی بعضی صحنه ها غیرقابل انکاره ولی همچنان میشه باهاش کنار اومد و زیاد بهش فکر نکرد. جریان داستانی، حداقل تو اواخر فیلم واسم جالب تر شد و بعضی از دیالوگ های فیلم از نظرم خیلی خوب بودند. روی هم رفته پایان بندی بهتر از اواسط فیلم بود و خوشبختانه میشه اونو یه نکته مثبت واسه فیلم دونست .. یه جورایی!

5.8/10

یه تیکه از دیالوگ های جالب آخر فیلم (خطر اسپویلر) :

Kirk: What does God need with a starship

McCoy: Jim, what are you doing

Kirk: I'm asking a question

? God": Who is this creature
? Kirk: Who am I? Don't you know? Aren't you God

Sybok: He has his doubts

?God: You doubt me
Kirk: I seek proof
McCoy: Jim! You don't ask the Almighty for his ID

"God : Then here is the proof you seek



+



The Unsinkable Molly Brown // Musical

 The Unsinkable Molly Brown - 1964 // Musical

[​IMG]


هر چقدر کارهای بیشتر از چارلز والترز میبینم، بیشتر به این درک میرسم که این کارگردان یک موزیکال ساز خوب بوده و وقتی به کارهایی که قبلاً از این کارگردان نگاه میکنم، Ziegfeld Follies ، Good News ، Easter Parade ، Summer Stock ؛ میبینم که هر کدوم به یک شکل برام جالب بودند و از دیدن اون تعداد فیلم لذت خاصی بردم. اما اینبار نوبت به فیلمی بود که در برهه زمانی متفاوتی ساخته شده بود. والترز حالا از دهه 40 و 50 به دهه 60 رسیده .. کوله باری از تجربه ساخت فیلم های موزیکال به همراه داره و به دهه ای پا گذاشته که موزیکال های کلاسیک سینما کم کم در حال محو شدن هستند و این سبک ژانری کمی با کمبود تعداد آثار مواجه هست. نکته قوت و چیزی که کشش اصلی فیلم The Unsinkable Molly Brown برای بیننده ست، حضور ستاره ای به نام Debbie Reynolds در فیلمه. 12 سال بعد از بازی در فیلم سینمایی فوق العاده ای با نام Singin' in the Rain که دبی رو در شروع دوران بازیگری خودش معروف و محبوب کرد. من متاسفانه بجز I Love Melvin فیلم دیگه ای از دبی ندیدم و واقعیت قضیه اینه که تا بحال به فکر جمع آوری آثار دبی نیافتاده بودم. قبلاً از گروه سه نفری فیلم Singin' in the Rain کارهایی از جین کلی و دونالد او کانر دیدم و هنوز هم به دنبال ـشون هستم ولی دبی ... ! بهرحال، حقیقت موضوع بر سر جای خودش باقیه که من خاطره شیرین و زیبایی از فیلم Singin' in the Rain بهمراه دارم و بارها لحظات و سکانس های اون فیلم رو با لذت تمام به خاطر آوردم و "کتی" کارکتری بوده که دلربایی خاصی در دنیای رقص و آواز Singin' in the Rain داشته.





در فیلم The Unsinkable Molly Brown دبی همچنان طراوت خاصی در چهره و بازیگری خودش داره و میشه به راحتی اونو در قالب "مالی" قبول و در ماجراجویی هایی که در طول مسیر داستانی داره، همراهی کرد. فیلم کاندید 6 اسکار بوده که یکی از اونها "اسکار بهترین بازیگری زن نقش اول" برای دبی بوده اما .. کاندید دیگه ای به نام Julie Andrews با یک فیلم افسانه ای موزیکال به نام Mary Poppins بر سر راه دبی حضور داشته و خُب، اسکار به جولی میرسه. تفاوت های بین دو فیلم زیاد هست و Mary Poppins به راحتی عنوان " فیلم دیدنی تر و دلچسب تر" رو به خودش اختصاص میده اما بهرحال، The Unsinkable Molly Brown در بحث موزیکال حرف هایی برای گفتن داشت و بعضی از سکانس های موزیکال فیلم شکل زیبایی رو داشتند. حس کارهای کلاسیک والترز به خوبی در اونا قابل لمس هست و به نظر من یک فن موزیکال و کسی که به دنبال چک کردن آثار موزیکال کلاسیک هست، میتونه به راحتی از دیدن این فیلم لذت ببره.

داستان فیلم در مورد دختری به نام "مالی" ـه؛ تو شروع فیلم گهواره ای رو میبینیم که به درون آب افتاده و دختر بچه ای کوچولو در اون شناوره، در طول مسیر جلو رفتن گهواره روی آب، دختر بچه غرق نمیشه و ... به لبه کوهستانی رودخونه میرسه و نجات پیدا میکنه. داستان Unsinkable بودن مالی از همین نقطه شروع میشه. 16 سال میگذره؛ مالی دیگه بزرگ شده و تبدیل به دختر بشاش و جذابی شده. اون که حالا دختری روستایی و کوهستانی شده، محل زندگی خودشو برای پیدا کردن یک شوهر پولدار و پیدا کردن یک زندگی بهتر به سمت شهر ترک میکنه و یک ماجراجویی جالب رو شروع میکنه.

اگه بخوام صادقانه از فضای فیلم صحبت کنم، باید بگم که، روند پیشروی داستان میتونست خیلی بهتر از اینها باشه و مدت زمان نسبتاً طولانی فیلم با حذف بعضی از صحنه‌ها میتونست کوتاه تر از اینها باشه، جمع و جور تر ... ولی این هم یکی دیگه از اون موزیکال هایی بود که داستان کش دار شده بود. من به شخصه به چنین فضایی عادت دارم و میتونم تا آخر اونو دنبال کنم ولی میتونم تصور کنم که بیننده های دیگه ای از دیدن این فضا و کش دار شدن داستان کسل بشند. روی هم رفته، اگه بخوام ذهنیت خودم رو در مورد این فیلم بسنجم، میبینم که، این فیلم برای من سرگرم کننده و خوب بود ولی .. به نسبت باقی فیلم های والترز برای من رتبه پایین تری دریافت میکنه و مسلماً در سطح فیلم های قبلی این کارگردان نیست. نمیدونم ... شاید دلیل این حس من، نبودن جین کلی مثل Summer Stock و یا نبودن فرد آستر مثل Easter Parade باشه اما هر چیزی که هست، مهم نیست. این فیلم، فیلم دیگه ای بود و دنیای دیگه ای .. تونستم به اندازه کافی وارد جو فیلم بشم و انتظاراتم از دیدن این اثر موزیکال بالا نبود.





نمونه ای از سکانس های موزیکال فیلم :


Pennies from Heaven // 1981

Pennies from Heaven // 1981
The Accordion Man
[در مورد سکانسی موزیکال]



سکانس‌های موزیکال این فیلم تنوع خاصی دارن و هر کدوم در جای خودش دیدنی و چشم نواز هست ولی من همیشه سکانسی از این فیلم رو بهتر از بقیه سکانس‌ها میدونستم و میدونم. اون سکانس، سکانس مرد آکوردئون نواز دهاتی ـه. سکانس از لحاظ زیبایی سطح عالی داره و بخصوص وقتی که عنوان فیلم رو در کنار این سکانس قرار بدید، حس میکنید که واقعا این سکانس جلوه خاصی به فیلم میده. این فیلم، یکی از موزیکال‌های محبوب منه و با اینکه چند سال از زمان دیدن‌ش میگذره ولی باز هم هر بار که به آهنگ Pennies from Heaven گوش میدم، تمام صحنه‌های فیلم وارد ذهن من میشن و زیبایی فیلم دوباره منو به سمت خودش میکشونه. ممکنه که این بار، فقط بار سومی باشه که فیلم رو دیده باشم ولی این سکانس رو بخاطر علاقه زیادی که بهش دارم، بارها و بارها نگاه کردم و هر دفعه بیشتر از قبل بهش علاقه پیدا کردم. به نظر من این سکانس، یکی از سکانس‌های ناب موزیکاله. شکل پرداخت این صحنه رو خیلی زیاد دوست دارم.

با دهاتی بی‌پول همراه میشیم؛ دهاتی که با آکوردئون خودش روزها رو به نوازندگی در خیابان مشغوله و به امید پنی‌هایی که بقیه به اون میدن، چشمش رو به کسانی که از کنارش عبور میکنن، خیره کرده. آرتور، مرد اول داستان ما بعد از اینکه جمله "خفه شو، احمق" ـی رو به مرد آکوردئون دار داستان ما میگه، دلش به حال اون میسوزه و اونو به شام دعوا میکنه ... شامی که ما رو با سبکی موزیکال به اعماق وجود مرد دهاتی میبره. نشسته در رستورانی، با هم حرف میزنند و آرتور غذای خودشو به دهاتی تعارف میکنه و همون لحظه دهاتی از بذل و بخشش آرتور به وجد میاد و شروع به آواز خوندن میکنه .. سکانس موزیکال ما شروع میشه؛ جایی که دهاتی شروع به خوندن آهنگ زیبایی از Arthur Tracy به نام Pennies from Heaven میکنه .. یا بهتر بگم، ادای خوندن رو در میاره و ما صدای Arthur Tracy که کاملا تو این فضا مجذوب کننده ست رو میشنویم. زیبایی که این آهنگ در کنار تصاویر و رقص این صحنه داره، محصور کننده ست. پنی‌هایی از بهشت ... دهاتی که ما رو در کلمات خودش غرق میکنه ... "هر دفعه که باران میباره، پنی‌هایی از بهشت در حال باریدن ـه" ، دهاتی دیوارهای جدا شده رستوران رو از دید میگذرونه و به چهره‌های خُشک شده انسان‌ها نگاه میکنه .. انسان‌هایی که هر کدوم غرق در دنیا و افکار خودشون هستن. بعد از اون نوبت به باریدن پنی‌های بهشتی از آسمون ـه .. بارونی که به سکه‌های پول تبدیل شدن و دهاتی که در میان سکه‌ها به رقص خودش ادامه میده! گاهی شنا، گاهی آب باشی و ... بازی‌‎هایی که با پنی‌های روی زمین و روی هوا ادامه میده! باز هم شعر زیبای متن آهنـــگ به گوش میرسه و ادامه پیدا میکنه و به سمت پایان پیش میره "وقتی صدای رعدی میشنوی، زیر درخت قایم نشو .. اونجا پنی‌هایی برای تو و من میباره" و سکانس به زیبایی هر چه تمام تر تمام میشه.





+


Man of Steel // 2013

Man of Steel // 2013

[​IMG]

هیچ فیلمی از سال 2013 به نزدیکی اشتیاق دیدنی که واسه این فیلم داشتم، نزدیک هم نمیشه؛ واقعا دوست داشتم ببینمش و با توجه به ذهنیاتی که قبلا برام از سوپرمن ساخته شده بود و علاقه خاصی که به کارکترش دارم، انتظارات خیلی زیادی ازش داشتم. اون انتظارات بخاطر Smallville و بعدها سری فیلم‌های قدیمی Superman بوده. تو نگاه کُلی و قبل از دیدن فیلم، تیم بازیگری برام یه تیم ایده‌آل بود و کاملا نسبت بهش خوشبین بودم. لوئیس لین با بازی Amy Adams ،اKevin Costner در نقش جاناتان کنت، مارتا کنت به دست Diane Lane داده شده و حتی Russell Crowe در Jor-El ، نمیتونستم تیم بهتری رو تصور کنم. قبل از دیدن فیلم هم میتونستم تصور کنم که جاناتان کنت این فیلم عالی میشه، چون Costner رو قبول داشتم و یا لوئیس لین چیزی که دوست دارم از آب در میاد چون واقعا چه انتخابی بهتر از Adams. نکته خوبی که برای من یه نقطه مثبت محسوب میشه، بازیگر کلارک کنت یا سوپرمن Henry Cavill بود که برام ناآشنا بود و حالا این آشنایی با به تصویر کشیدن کارکتر Kal-El برام فراهم شد.

Cavill واقعا خیلی خوب بازی کرده بود و در کنار بقیه کارکترهای اصلی که از کارشون راضی بودم، خیلی خوب به چشم می اومد. داستان کار و نحوه پرداخت‌ش یکی از قوی‌ترین نکات فیلم بود، اینکه در حین پیشروی داستان، حالت‌های فلش‌بک‌واری رو میدیدیم، خوشحالم که حالت Full-flashback نداشت و از مسیر دیگه‌ای جلو رفتن. حتی وقتی هم که به فلش‌بک میرسیدیم، به هیچ وجه کش داده نمیشدن و خیلی مختصر و مفید حسی که باید منتقل بشه رو منتقل میکردن و به زمان حال برمیگشتیم. صحنه‌های اولیه فیلم که تو کریپتون میگذشت، فوق‌العاده بود. همیشه وقتی که Smallville رو میدیدم، دوست داشتم بیشتر از کریپتون صحنه ببینم و با اون سیاره بیشتر آشنا بشم و اینجا و تو فیلم MOS این موضوع به خوبی پوشش داده شد. کمی صحنه‌های اکشن فیلم بیشتر از حد انتظارم بود ولی خوشبختانه پرداخت اون صحنه‌ها هم خیلی خوب بود و اصلا کسل کننده نبودن و البته ... موسیقی فیلم چقدر به بهتر شدنِ محیط اون فضاهای اکشن کمک کرده بود؛ واقعا ترکیب این دو مورد عالی شکل گرفته بود.

اگه بخوام از چیزی حرف بزنم که دوست داشتم تو این فیلم باشه و نبود، مسئله خیلی واضحی رو بهش اشاره میکنم و اونم نبودن لکس لوتره ... یه کارکتر فوق‌العاده جذاب که واقعا پتانسیل بالایی داره و به راحتی میتونه وارد داستان سوپرمن بشه و اونُ بهتر کنه. (نمیدونم چطور امکان وجودش تو داستان شماره بعد وجود داره ولی بهرحال خیلی دوست دارم شماره بعد بهش اختصاص داده بشه.) بهرحال داستان زاد هم در نوع خودش جالب بود و همیشه جز کارکترهای محبوبِ سوپرمنی من بوده و با این فیلم حتی دید بهتری هم نسبت بهش پیدا کردم. Michael Shannon زاد عالی رو به تصویر کشید و به نظر من انتخاب خیلی خوبی بود. جلوه‌های ویژه فیلم همونطور که انتظارش میرفت، جای ایراد گرفتن نداره و در سطح بالایی قرار داشت. خوشحالم که کمتر و خیلی مختصر به درامای کودکی کلارک پرداخته شد و بیشتر وارد فضای اصلی کارکترش شدن، اونو به سمت جلو و نجات بشریت هُل دادن و ... همه چیز این فیلم رو دوست داشتم.

نظر کُلی و نهایی‌م راجع به فیلم خیلی مثبته و حتی نقدهای منفی که راجع به فیلم خوندم هم نتونست ذهنیت خوبم رو نسبت به این فیلم از بین ببره. وقتی 2 ساعت و 20 دقیقه زمان فیلم رو بدون هیچ خستگی و با لذت تمام به صفحه خیره بشید، باید بدونید که اون یه تجربه عالی بوده. از الان واسه رسیدن 2015 و دیدن فیلم Batman vs. Superman لحظه‌شماری میکنم. حیف که Bryan Cranston شایعات لکس لوتر بودنِ خودشُ تکذیب کرد وگرنه انتظارات فوق‌العاده بالا میرفت. Ben Affleck در نقش بتمن؟ میتونم به فکر بتمن بودنش عادت کنم؛ میتونم از اینکه چقدر در نقش بتمن خوب ظاهر میشه، سوپرایز بشم، با توجه به عالی بودن شماره اول، مطمئنا نسبت به شماره دوم هم خوشبین خواهم بود.

--











--