M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Golden Time - Episode 19 & 20

Golden Time - Episode 19 & 20

دو قسمت اخیر اتفاقات زیادی نیافتاد (البته تا اواخر قسمت 20) ولی دو موضوع نسبتا مهم رو دنبال کردیم؛ یکی علاقه یک طرفه میتسو به لیندا بود و یکی جریان حلقه ای که مادر بانری بهش داد و حالا بانری به فکر دادن اون حلقه به کوکو بود. خیلی خوب شد که بلاخره جریان بین لیندا و میتسو رو فهمیدیم، به نظر میاد زوج خوبی بشن و شاید از اونجایی که کوکو دختر اول انیمه ست، انتظار اینکه میتسو به لیندا برسه، اونقدرا دور از ذهن نباشه و یه جورایی شدنی ـه. بازیگوشی با حلقه و اینور اونور بردن‌ش هم کمی طول کشید، تو این بین بچه‌های باشگاه چایی رو هم دوباره دیدیم که مثل همیشه بامزه بودن و .. بلاخره ما رو به سمت نقطه اوج داستان هُل دادن.

صحنه‌ای که بانری در حین اون رقص دسته جمعی یهو بهم ریخت و با گذشته خودش و خاطراتش روبرو شد، واقعا جالب بود. قسمتی از وجود بانری در حال برگشتن بود و خاطراتی که در جای دوری نگه داشته میشدن، حالا قراره به سمتش برگردن. به نظر من این موضوع شاید مهم‌ترین بخش کُل داستان باشه و میتونه حسابی سرنوشت کارکترهای اصلی رو رقم بزنه و پایان بندی انیمه رو شکل بده. اینکه بانری به سمت لیندا برمیگرده، با وجود خاطرات قبلی و شخصیت قبلی‌ش قابل پیش بینی ـه ولی با توجه به وجود کارکتری مثل کوکو و علاقه ای که بانری به اون داشته، چطور قراره داستان به جلو حرکت داده بشه؟ بهرحال ممکنه راهی برای برگشت عشق کوکو به بانری وجود داشته باشه و باید ببینیم بانری با این هجوم ناگهانی خاطراتی که دارن از راه میرسن، چطور برخورد میکنه و چه عکس العملی نشون میده.

چیزی که مشخصه اینه که، سطح درام اپیزودهای بعدی بالا میره و میتونیم صحنه‌های درگیر کننده خیلی خوبی رو ببینیم. صحنه‌هایی بین بانری، کوکو و لیندا و حتی ممکنه با توجه به علاقه میتسو به لیندا، درگیری‌هایی بین اون و بانری هم ببینیم که میتونه به بهتر به تصویر کشیده شدن درام داستان کمک زیادی کنه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- بانری در کنار اعضای باشگاه چایی :



- دو شات از صحنه رقص و بهم ریختن بانری :



+

Golden Time - Episode 18

Golden Time - Episode 18

یه اپیزود خیلی خوب با تمرکز به روی لیندا و بانری .. البته کوکو رو هم با چند صحنه بامزه و رودرویی با نانا دیدیم. از شروع اپیزود که حس کمدی خوبی داشت که بگذریم، قسمت ورود بانری و لیندا به بین دوست‌های همکلاسی قدیمی شون عالی بود. روبرو شدن با کسایی که بانری اونا رو فراموش کرده؛ دوستایی که هر کدوم خاطره خاصی از وجود بانری در کنار خودشون دارن و سعی میکردن حسابی بانری رو سرحال بیارن. رابطه بانری و لیندا تو این اپیزود اونقدرا چرخش رمنسی نداشت و بیشتر با حالت دوستانه به جلو حرکت کردن .. اما خُب، صحنه‌های صحبت خیلی خوبی داشتن و یکی از نکات مثبت اپیزود بود. صحنه‌های آخر اپیزود و رفتن بانری روی پُلی که باعث از دست دادن حافظه‌ش شده، نقطه اوج اپیزود بود که حالا شک جدیدی رو وارد ذهن بیننده و بانری کرد. آیا واقعا حافظه بانری در حال برگشتن ـه؟ من که خیلی منتظر این لحظه بودم و امیدوارم واقعا این اتفاق رخ بده. روی هم رفته فضای زادگاه بانری حس ریلکس کننده خیلی خوبی داشت و خوشحالم که فضا به حالت درام منتقل نشد و یه اپیزود کاملا آروم رو با هم دیدیم. پیش نمایش یه حلقه رو نشون داد؛ نکنه داره خبری از ازدواج میشه؟ اونم دقیقا زمانی که بانری ممکنه حافظه شو به دست بیاره؟ با برگشتن حافظه، احساساتش نسبت به لیندا شدت میگیره و این وسط نامزدی با کوکو میتونه حسابی قضیه رو پیچیده کنه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- خجالت زده بودن کوکو در کنار نانا :



- توپ خوردن لیندا، قیافه توپ خورده‌ش خیلی جالب بود :



- بانری و عکسی که با سنسی و دوستاش گرفت :



- صحنه آخری که با رفتن بانری رو پُل تموم شد :



+ اینم یه جور شکار لحظه‌ها یا میمیک‌ها؛ لیندا و کوکو به یک حالت در اومدن :
(البته لیندا بخاطر توپ خوردن این شکلی شده!)

Golden Time - Episode 17

Golden Time - Episode 17

از اون قسمت‌هایی بود که حس کردم داستان حرکت خاصی به جلو نداشت. البته Golden Time از اینجور قسمت‌ها کم داره و معمولا سوپرایزهای خوبی واسه بیننده تو هر اپیزود داره. نیمه اول تا صحنه ورود لیندا کاملا حس اضافی بودن داشت و بعد از اون کمی بهتر شد. تو این بین شک اینکه میتسو به لیندا علاقه داره دیگه شدت گرفت و اینجا خیلی واضح میشد علاقه‌شو به لیندا دید .. یه صحنه رودرویی جالب با هم داشتن. کوکو و بانری هم یکی دو صحنه نسبتا خوب داشتن و رفتار کوکو تو این اپیزود اون حالت حسودانه فاصله گرفته بود و مثلا در مقابل لیندا رفتار خیلی خوبی از خودش نشون میداد. از این موضوعات جزیی که بگذریم، بانری به شهر زادگاه شون رفت، جایی که قراره با لیندا مواجه بشه .. به نظر میاد اپیزود، اپیزود خیلی خوبی بشه و صحنه‌های جالبی بین لیندا و بانری ببینیم .. شاید تو این بین تونستیم علامت سوال هایی در مورد احساس لیندا نسبت به بانری رو برای خودمون جواب بدیم.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- دیدن آتیش بازی بهمراه لیندا، کوکو و بانری :



+



- یکی از صحنه‌های احساسی بین کوکو و بانری :



- صحنه‌ای که یانا با لیندا ملاقات کرد :

Golden Time - Episode 16

Golden Time - Episode 16

ناراحتی کوکو خیلی زود از راه رسید و با توجه به اشتباهی که حین رانندگی کرده بود و به بقیه صدمه زده بود، طبیعی بود که با چنین روحیه‌ای ازش روبرو بشیم اما چیزی که این موضوع رو سنگین‌تر میکرد، رابطه پدر کوکو با اون و سیلی که بهش زد بود .. صحنه دردناکی بود .. حتی من که زیاد طرفدار کوکو نیستم، دلم به حالش سوخت! تو این بین، بخاطر تصادف سفر بارسلونا کنسل شد که خیلی خوب شد .. یکی از جالب‌ترین تیکه‌های اپیزود، روبرویی بانری با نانا بود؛ باز هم مثل همیشه حضور نانا شکل عالی به فضای صحنه داده بود و رفتار نانا با بانری حساب دیدنی بود. پدر کوکو اونقدری که نشون داده شد، وحشتناک نبود و تو ادامه اونقدر چهره متفاوتی از پدر کوکو دیدیم که نظر بیننده کاملا برعکس میشد و اینجا میشد سیلی رو به یک پدر مهربون و دلسوز مرتبط کرد و دلیل عصبانیتش قابل درک بود. سطح درام اپیزود بالا بود و مهمترین جا و صحنه اپیزود، صحنه طولانی صحبت بانری و کوکو بود .. عصبانیت کوکو و بانری از دست همدیگه، با بالشت دعوا کردنشون و اینکه همه چیز به رویای کوکو برگشت؛ ترس از اینکه بانری اونو تنها بذاره و رویایی که از پیاده شدن از اون ماشین میدید .. بلاخره به هزار زور و زحمت بانری تونست کوکو رو آروم کنه که با ورود پدر کوکو و رفتار مضحک‌ش همه چیز بهم ریخت .. پایان بندی کمدی خیلی بامزه ای برای اپیزود بود. میشه این قسمت رو کاملا متمرکز به کوکو دونست و نتیجه این اپیزود کنار اومدن کوکو با اتفاق ماشین سواری اپیزود قبل بود .. بخاطر همین میتونیم تو اپیزود بعد منتظر پیشروی بیشتر داستان به سمت جلو باشیم.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- ناراحتی کوکو از تصادف :



- چهره کوکو بعد از سیلی خوردن :



- عصبانیت نانا از دست بانری :



- لحظاتی که بانری و کوکو در کنار هم گذروندن :