M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Golden Time - Episode 15

Golden Time - Episode 15

پیش به سوی ساحل! بلاخره اپیزود ساحلی که چند اپیزود ازش حرف زده شد، از راه رسید .. این انیمه ثابت کرده که همیشه سوپرایزهای خوبی تو هر اپیزود رو میکنه و وقتی به فکر یه اپیزود ساحلی می افتیم، معمولا اونو به شکل یه اپیزود سرگرم کننده و خارج از فضای داستان اصلی میبینیم. خُب، بخاطر همین موضوع انتظارات خودمو پایین آورده بودم و انتظار نداشتم که اتفاق خیلی خاصی بیافته ولی بازم تو اواخر اپیزود اتفاق سوپرایز کننده و جالبی از راه رسید. یه اپیزود سرگرم‌کننده و خوب رو دنبال کردیم .. همراه شدن چینامی، یانا با کوکو و بانری سوار بر تاکسی (!) جناب 2 بُعدی به سمت جالبی حرکت کرد. هوای بارونی و کوکو که یهویی هوس دستشویی رفتن به سرش زد، باعث شد یه صحنه زیبا و جالب رو ببینیم؛ جایی که همه با هم زیر بارون شروع به آب بازی و خوش گذرونی کردن .. یکی از بهترین تیکه‌های اپیزود بود. بعد از این رقص بارونی و رامن خوردن بلاخره هوا آفتابی شد و نوبت به شنا و ساحل رفتن رسید و البته .. مگه میشه ساحل رفت و آتیش بازی نکرد؟

خوشبختانه اینبار هم سوپرایز و کلیف‌هنگر جالبی در راه بود .. جایی که کوکو در حین رانندگی و تو راه برگشتن به شهر خوابش برد، جون همه به خطر افتاد .. فلش‌بکی از افکار بانری و روح بانری دیدیم که درها رو یکی بعد از دیگری بازی میکرد و نکته جالب این صحنه جایی بود که با بخاطر آوردن خاطره لیندا بود که بانری از خواب بلند شد و پا روی ترمز ماشین گذاشت اما میشه با قاطعیت گفت که نجات دهنده اصلی، روح بانری بود که احتمالا در آینده داستان رو پیچیده تر از این حالت فعلی‌ش میکنه. یه صحنه کاملا درگیر کننده که ظاهرا کل بچه‌ها بخاطر بانری از این چپ شدن ماشین نجات پیدا کردن. پیش‌نمایش اینو نشون داد و یه مقدار از حس ابهام اپیزود بعد کم کرد .. حادثه رانندگی میتونست شوک بزرگی به انیمه وارد کنه و کُلی اتفاقات جدید به وجود بیاره! ولی خُب، کُلی صحنه جالب تو پیشنمایش بود که بازم آدمو نسبت به دیدن قسمت بعد کنجکاو میکنه .. بیشتر از همه صحنه گریه‌های کوکو به چشم می اومد .. باید ببینیم چرا اینقدر ناراحته .. شاید بخاطر عذاب وجدان خواب رفتن‌ش در حین رانندگی باشه و شایدم چیز بزرگتر دیگه ای .. باید دید.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- تاکسی سواری بچه‌ها :



- رامن خوردن بعد از رقص بارونی :



- روز آفتابی و بازی تو ساحل :



- آتیش بازی ... :

Golden Time - Episode 14

Golden Time - Episode 14

حتی با اینکه مقدمه‌ای برای اتفاقی تازه بود ولی فکر کنم بشه این اپیزود رو زنگ استراحتی بین بقیه اپیزودهای انیمه دونست. همونطور که از اسم اپیزود مشخص بود، قرار بود بیشتر اپیزود رو به یک صحبت دخترانه بپردازیم! مقدمه‌ای برای رفتن به ساحل .. ساحلی که کم کم داشتم فکر میکردم هرگز از راه نمیرسه ولی بلاخره تصمیمش گرفته شد و قراره به سمت ساحل حرکت کنیم .. شاید این اپیزود که مقدمه‌ای برای ساحل بود، بیشتر از خود اپیزود ساحلی فن‌سرویس داشت؛ چقدر روی کوکو متمرکز شده بودیم و صحنه‌های بین اون و چینامی، دختر عجیب داستان دیدنی بود .. در کنار حرکات بامزه چینامی، فن‌سرویس کوکو رو دنبال کردیم! حساسیت کوکو تو انتخاب لباس شنا و زیاده روی‌ش تو این موضوع به ترس‌ش از علاقه بانری به خودش کشیده شد .. شک‌هایی که هنوز تو فکر کوکو هست و از ذهن‌‌ش خارج نشده. تفاوت کارکتری بین چینامی و کوکو خیلی زیاده و بخاطر همین این صحنه ملاقات‌شون هم حالتی کمدی و هم حالتی جدی به خودش گرفته بود .. کوکویی که به قعر دپرسی فرو میرفت و چینامی که با چشمای متعجب اونو نگاه میکرد. تو این بین یه اتفاق مهم دیگه هم دیدیم؛ همراهی یانا با لیندا که قبل از همراهی کوکو و چینامی به تصویر کشیده شد .. خیلی دوست دارم بدونم چه رابطه‌ای بین این دوتا برقراره .. به نظر من رابطه رمنسی نیست و باید ببینیم چه اتفاقاتی تو اپیزودهای آینده میافته. این اپیزود نقش روح بانری هم کمتر شد و فقط تو یه صحنه اونو دیدیم .. روی هم رفته اپیزود خوبی بود .. احتمالا طرفدارای کوکو از فن‌سرویسی که تو این اپیزود وجود داشت، حسابی لذت ببرن.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- عینک‌های اپرای کوکو!



- روبرو شدن با چینامی و اشتباه‌شون تو تعقیب میتسو :



- لباس شنای عجیب چینامی :



- ادا در آوردن جلوی دوربین :

Golden Time - Episode 13

Golden Time Episode 13

با رو شدن OP , ED جدید، نیمچه امیدواری که به دختر اول بودن لیندا داشتم هم از بین رفت .. تنها مشکل اصلی Golden Time به نظر من همین "معلوم بودن دختر اول انیمه" هستش که جای هیچ شکی رو باقی نمیذاره. با اینکه مدت زیادی رو به اکتشاف رابطه بین بانری و لیندا میپردازیم و حتی خیلی جاها باهاشون همدردی میکنیم و اونا رو به سمت جلو تشویق میکنیم ولی نمیتونیم از عنصری که پررنگه و از بهم پیوستن لیندا و بانری جلوگیری میکنه چشم بپوشیم! اونم چیزی نیست بجز کوکو و وجودش در مرکز انیمه؛ جایی که به هیچ وجه جایی برای لیندا باقی نمیمونه. بهرحال این اپیزود هم مثل اپیزودهای قبل خوب بود و صحنه‌های جالبی داشت. صحنه رقص عجیب‌شون حالت کمدی باحالی داشت و به حالت بامزه ای به فضا داده بود. فلش بک اول اپیزود بین لیندا و بانری باز هم مثل بقیه فلش‌بک ها حسابی دیدنی بود و اینجا میشد علاقه لیندا به بانری رو به راحتی دید. روح بانری یا همون گذشته‌ش هم زیاد با رفتار فعلی بانری رابطه خوبی نداره و اونو نفرین میکرد. بانری چه مُشت خوشمزه ای از NANA خورد .. در آ که باز شد، درجا به خودم گفتم الان NANA پشت در آه! هاها .. صحنه‌های آشپزی کوکو و صحبت پایانی‌شون هم بد نبود و بعدش اون رد کردن بوسه کوکو توسط بانری غیرمنتظره و عجیب بود. حرفهای آخر روح بانری خیلی توی ذهن میموند .. واقعا منظورش از اینکه "تو رو بدبخت تر میکنم" چی بود؟

پیش نمایش قسمت بعد کمی حالت فن‌سرویس دار داشت ..

صحنه‌هایی از اپیزود :

- اشک‌های لیندا در فلش بک :



- رقص عجیب :



- مُشت NANA :



- حرف‌های روح بانری :

Golden Time Episode 12 // Anime

Golden Time Episode 12 // Anime

برگشتیم به پارتی! از عذاب یانا و اجبارهایی که بهش شد که بگذریم، دیدن بانری و لیندا تو اون لباس‌ها و اون شرایط خیلی جالب بود و صحنه‌های بین‌شون به نظر من جذاب شده بود. از طرف دیگه کوکوی ناراحت از دست اون "عکس" دنبال پیدا کردن‌شون بود. از همون شروع اپیزود منتظر لحظه برخورد کوکو با لیندا و بانری بودم. انتظار من زیاد طول نکشید و یه صحنه شوکه کننده رو با هم دیدیم؛ از راه رسیدن کوکو و دیدن بانری تو اون شرایط و در حالی که لیندا بهش چسبیده بود، واقعا شرایط ناجوری به وجود آورد. دیدن کوکو تو اون شرایط دپرس واقعا سخت بود .. کارکتری که همیشه شاد و بشاش بود و حالا بخاطر حس خیانتی که بهش شده، اینقدر بهم ریخته بود.

نکته مهم این بود که کُل هدف بانری از کار کردن تو اون پارتی، پول بدست آوردن برای بردن کوکو به ساحل بود و حالا با این اتفاق همه چیز نابود شده بود. دیدن اون همه پیام از کوکو تو موبایل بانری و نگرانی که کوکو تو اون پیام‌ها ... صحنه معذرت خواهی بانری واقعا خوب بود و اعتراف بانری در مورد علاقه قبلی‌ش به لیندا رو با هم دیدیم. همه چیز با گریه کردن کوکو به اون شدت شکل تلخ و زیبایی به خودش گرفت. "دیگه چیزی از گذشته‌‎ت به خاطر نیار" حرفی که کوکو به بانری زد و خواهشی که از اون کرد .. واقعا شدنی نیست، چیزی که نیست که دست بانری باشه و مطمئنا تو آینده بازم اتفاقاتی در این مورد میبینیم. بلاخره بعد از اون صحبت طولانی و اشک‌ها و بوسه، با هم آشتی کردن.

هنوز یه قسمت جالب از اپیزود باقی مونده بود؛ جایی که بانری با لیندا ملاقات کرد و لیندا بابت اتفاق دیشب عذرخواهی کرد. بانری میخواست از شر احساسات خودش خلاص بشه و با پاره کردن عکس از اونجا بره ولی صدای درون‌ش (گذشته خودش) کاملا جلوی اونو گرفت .. اینکه بانری چطور با افکار و احساسات خودش کلنجار رفت، واقعا زیبا به تصویر کشیده شد و خیلی اون صحنه رو دوست داشتم. تصمیم نهایی بانری .. "ممنون بابت همه چیز .. از این به بعد، تظاهر کن که همدیگه رو نمیشناختیم!" ، "میخوام رابطه‌م رو با گذشته‌م قطع کنم" قیافه شوکه شده لیندا در برابر این موضوع و پاره کردن اون عکس واقعا خبر از احساسات درون‌ش میداد. اما آیا واقعا بانری میتونه این احساس رو سربسته نگه داره؟ بعید میدونم! گذشته بلاخره دوباره به سمت‌ش هجوم میاره و اونو به سمت لیندا هُل میده .. فقط مسئله زمان و گذر اون ـه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- از راه رسیدن کوکو و دیدن اون صحنه بین لیندا و بانری :



- معذرت خواهی بانری :



- دو شات از صحنه خوش منظره بین لیندا و بانری :



+