M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Golden Time Episode 11 // Anime

Golden Time Episode 11 // Anime

کمی به حالت عادی برگشتیم و از اتفاقات و مریضیِ اخیری که دور و بر بانری وجود داشت، فاصله گرفتیم. اپیزود خوب و سرگرم‌کننده‌ای بود و کمی بیشتر حالت کمدی داشت. کلنجار رفتن بانری با احساساتی که نسبت به لیندا داشته و به سمتش برگشته، ادامه پیدا کرد و از طرف دیگه راجع به اینکه کی اون عکس "بانری و لیندا" رو برداشته، حسابی کنجکاو بود. بهرحال موضوع عکس برای منم جالب بود و دوست داشتم بدونم چه بلایی سر اون عکس اومده. بزرگترین احتمال، برداشتن عکس توسط کوکو بود که همین موضوع هم به اثبات رسید. نیمه اول بانری بخاطر بردن کوکو به ساحل به فکر کار پیدا کردن و پول در آوردن افتاد. صحنه مشورت بانری با کوکو راجع به کار پیدا کردن به گله کردن کوکو بخاطر کم دیدن بانری تبدیل شد و بعد از اون تغییر موسیقی ورود اوکا چانُ اعلام کرد. حتی اوکا چان هم شغل داشت ولی بازم کوکو به کار پیدا کردن بانری رضایت نداد. نیمه اول خیلی خوب بود و بعد از اون با وارد شدن نانا سنپای به سمت بهتری هم حرکت کردیم؛ حلال مشکلات بانری شد و بهش پیشنهاد پیشخدمتی یه پارتی رو داد. یه صحنه جالب با حضور دوباره باشگاه چایی هم داشتیم که به نظر من همیشه فضای صحنه‌هایی که درش هستن رو خنده‌‎دار میکنن. پارتی بلاخره رسید و ظاهرا "جشن تولد" بود. قیافه یانا و بانری با اون لباس‌ها و بی‌لباس بودن (!) خیلی باحال شده بود .. یکی دختر، یکی بدون لباس .. چه روش عجیبی واسه پیشخدمت یه جشن تولد بودن! اتفاق جالب پارتی، دیدن لیندا تو شکل و شمال و روبرویی‌ش با بانری بود که صحنه خیلی خوبی بود.

آخرین شات اپیزود بلاخره مشخص شد کی عکس رو برداشته .. کوکو اونو روی میز خودش داشت!

اپیزود بعد بازم تو پارتی هستیم و قراره صحنه‌‎های جالبی بین لیندا و بانری ببینیم.

صحنه‌هایی اپیزود :

- نانا و بانری .. صحنه پیشنهاد شغل :



- قیافه یانا و بانری در برابر پیشنهاد باشگاه چایی :



- بانری و یانا تو پارتی :



- دیدن لیندا تو پارتی :

Golden Time Episode 10 // Anime

Golden Time Episode 10 // Anime


اپیزود خوبی بود. مریضی بانری بهونه خوبی واسه جمع شدن کل کارکترها کنار هم شد و پیشرفت داستان تو این اپیزود خوب بود. اینبار واقعا ابهامات و سوالات با دیدن برگشتن علاقه بانری به لیندا زیادتر میشه؛ اینکه چطور ممکنه علاقه "با لیندا بودن" ـه بانری برگرده ولی حافطه‌ش همچنان فراموش باقی بمونه، کمی اذیت کننده ست و من که امیدوار بودم حافطه‌ش برگشته باشه. بهرحال دیدن حسودی‌های کودکانه کوکو و از طرف دیگه مراقبت صادقانه لیندا از بانری، بازم بیننده رو به سمت علاقه بیشتر به سمت لیندا هُل داد و به نظر من این صحنه‌ها واقعا دارن کارکتر کوکو رو کمی متفاوت میکنن. من که هرچقدر نانا رو ببینم، خسته نمیشم، یه چیز جالب خیلی خاص به انیمه اضافه میکنه که فوق العاده واسم لذت بخشه .. اون حالت سرد برخوردش با بقیه و در همون حال، مراقبتی که از بانری کرد و اونو به بیمارستان برد، جالب‌توجه بود. نانا این اپیزود نقش نسبتا پررنگی داشت و بهرحال به عنوان یه کارکتر فرعی، خیلی خوب بوده. روی هم رفته اپیزود خوبی بود و بازم صحنه‌های احساسی جالبی داشت.

انتهای اپیزود، حرف از ساحل و ساحل رفتن دسته جمعی شد ... اپیزود بعدی، اپیزود ساحلی ـه؟ باید جالب باشه.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- کمک نانا به بانری :



- مراقبت لیندا از بانری :



- از راه رسیدن کوکو و بقیه برای عیادت :



- خواسته کوکو از بانری :

Golden Time Episode 09 // Anime

Golden Time Episode 09 // Anime

واو، "Golden Time ، خواهشا دست از رو کردن اینهمه کلیف‌هنگر عالی بردار" چی میشه گفت؟ باید با خود انیمه حرف زد! ^^ واقعا عالی بود. برگ دیگه‌ای از خاطرات بانری بالیندا رو دیدیم؛ ایندفعه طولانی‌تر و جالب‌تر از قبل. از شروع اپیزود میشد حس کرد که نقش روح بانری کمی پررنگ‌تر شده و از طرف دیگه ایندفعه فلش‌بک لیندا و بانری به نظر مهم‌تر می اومد و همه چیز تو آخرین ثانیه‌ها به بهترین شکل تبدیل شد. جملات زیبایی که بانری به لیندا گفته بود رو در مقابل جملاتی که به کوکو تو اون صحنه احساسی گفت، بذارید؛ من واقعا قسمت مربوط به حمایت بانری از لیندا رو دوست داشتم، حس واقعی خیلی خوبی داشت و موسیقی هم تو اون صحنه عالی بود. بانری با این احساسات سنگین و قوی میخواد چیکار کنه .. اونم در زمانی که روح گذشته بانری برگشته و تو این شرایط عجیب قرار گرفته. تا اینجا روند داستانی و فضایی کار جوری پیش رفته که من حتی با اینکه طرفدار لیندا هستم، نمیتونم از شکسته شدن ارتباط بین بانری و کوکو حمایت کنم .. اونا رو هم به شکل دیگه‌ای دوست دارم و بهرحال خاصیتِ زوجی خودشونُ دارن.

اما برای اینکه صحنه‌های بین لیندا و بانری و صحنه مربوط به روح گذشته بانری حس قوی‌تری پیدا کنه، یه صحنه خیلی جالب تو این اپیزود وجود داشت .. اونم صحنه بوسه بین بانری و کوکو بود؛ به نظر من بودن این اتفاق تو این اپیزود کمک خیلی زیادی به فضاسازی برای بیننده و درک ارتباطات عاطفی بین کارکترها توسط بیننده میکنه. حسودی کوکو و اینقدر نگران شدنش کمی قابل درکه ولی خوب از طرف دیگه لیندا خیلی بالغانه با موضوع رابطه کوکو و بانری رفتار میکنه. شاید بعدها این رفتارهای کوچولو تاثیری تو تصمیم بانری داشته باشه. بهرحال چیزی که واسه من مشخصه اینه که، Golden Time واقعا یه انیمه پر از سوپرایزه و باید منتظر اتفاقات خیلی جالب‌تر هم باشیم.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- صحنه احساسی بین کوکو و بانری :



- "ولی من اینجام."



- نحوه‌ای که لیندا حرف‌هاش رو به حرف‌های قدیمی خود بانری ربط داد، واقعا عالی بود :

Golden Time Episode 08 // Anime

Golden Time Episode 08 // Anime


تو شروع این اپیزود یه فلش‌بک خیلی خوب دیگه داشتیم. ظاهرا قراره زیاد از اینجور فلش‌بک‌ها ببینیم و اینجوری میتونیم با بانری قدیمی بیشتر آشنا بشیم. اینبار فلش‌بکمون به عشق بین لیندا و بانری اشاره بیشتری داشت. قبلا به این اشاره کردم ولی دوست دارم بازم بگم که رابطه بین بانری و لیندا حس واقعی‌تر و بهتری برام داره و از الان اون دو نفر رو تشویق میکنم .. هرچند همه چیزبه کوکو متمرکزه ولی خوب .. نمیشه ناامید شد. تو ادامه برگشتیم سراغ رابطه بین میتسو و اوکا چان، اوکاچان هنوزم کُلی عجیبه .. درامای بین اون کارکترُ دیدیم .. پارتی خوشحال و سرحال کردن میتسو و بعد از اون یه صحنه عالیِ دیگه بین بانری و لیندا؛ جایی که از جواب لیندا روی پُل شنیدیم، اینکه جوابش "نه" بوده، زیاد باورپذیر نیست و شاید بخاطر شرایط فعلی چنین چیزیُ میگه. بهرحال امیدوارم بیشتر از اینها درباره‌ش بشنویم و البته خیلی زود حافظه بانری برگرده چون اونوقت میتونیم کُلی اتفاقات تازه ببینیم.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- فلش‌بک بانری و لیندا :



- بانری در کنار میتسو، نحوه ورودش به خونه میتسو خیلی خنده‌دار بود :



- این حرکت کوکو هم خیلی عجیب بود :



- چهره شوکه لیندا از سوالی که بانری در مورد جواب روی پُل پرسید :