بعد از یک اپیزود سوپر دراماتیک چی میچسبه؟! اگه گفتید ... !
بعله .. یه اپیزود ساحلی .. ساحلی! اونم با دایایی که ادای رئیس ها رو درمیاره، با ماری ای که همه رو بازیچه دست خودش می کنه و کانان که حسابی تو این اپیزود کاوایی بودنش نشون داده شد؛ نگاه ماری به کانان و اون نوع تبلیغ خواستن ازش خودش نشون میده که چقدر می تونه بینشون جو شوجو آی برقرار بشه. و خب، این، این ... تنها نکته شوجو آی این اپیزود نبود و من حتی اگه ذره بین هم به دست نمی گرفتم صحنه های متمایل به شوجو آی رو به راحتی کشف می کردم! از صحنه های خواب ماری و کانان گرفته تا صحنه های خیلی لطیف و بامزه بین ریکو و چیکا و لحظات آخر اپیزود که واقعاً زیبا پیش برده شد. من که اصلاً به زوج چیکا و ریکو فکر نمی کردم ولی تو این اپیزود حسابی پتانسیل خودشونُ نشون دادن. پس از این به بعد دیفالت ذهنی من روی زوج بودن این دو کارکتر جا می مونه. ولی خب بقیه زوج ها یه جورایی مشخص هستن.
بهرحال اپیزود ساحلی بود .. یه رستوران کثیف ساحلی داشتیم و یه گروه آیدولی 9 نفره که باید اونُ می چرخوندن! صحنه های پختن غذا به اون سبک و سیاق عجیب، شنا کردن های ناز، دعوت کردن از همکلاسی ها و بعد ورزش کردنشون برای بهتر و بهتر شدن با شیوه های تمرین گروه میوز ... همه چیز حس و حال ساحلی داشت. حتی موسیقی هم به نظر من کمی هوای هاوایی رو داشت و یه جورایی فضا رو فوق دریایی کرده بود.
در کل، تو این اپیزود حرفی از مسابقات لاو لایو زده شد ولی هنوز نمی دونم که آیا تا اپیزود آخر به اجرای مسابقات می رسیم ولی خب اگه هم برسیم تصور می کنم آکوا نتونه برنده مسابقات لاو لایو بشه .. کار خیلی سختیه و نشدنی به نظر میرسه ... حداقل تو شرایط فعلی. ولی تجربه خوبی میشه تا بعدها و فصل بعدی انیمه که مطمئناً از راه خواهد رسید .. در اینکه سانرایز فصل بعدی برای این انیمه در نظر داره شکی نیست.
صحنههایی از اپیزود :
سناریوی سری قبلی پیش کشیده شد.
و در مورد خوب یا بد بودنش هنوز میشه منتظر موند و دید!
ترس من و یه عده دیگه از طرفداران سری جدید به حقیقت پیوست؛ اینکه دوباره
جریان "بسته شدن مدرسه" پیش کشیده بشه .. با گذشت 5 اپیزود من فکر می کردم
قرار نیست این موضوع رو ببینیم و خدا رو شکر می کردم پا به جاده تکراری
نذاشتیم ولی خب، انگار قسمت ششم خبر از بسته شدن مدرسه اورانوهوشی داد. و
همه چیز به بیشتر شدن تعداد ورودی های مدرسه بستگی داره. اگه سری قبل رو
دیده باشید روتین رو می دونید : "باشگاه آیدولی تشکیل میشه، مدرسه به مشکل
می خوره، باشگاه محبوب میشه، دانش آموزای جدید به اورانوهوشی میان و مدرسه
نجات پیدا می کنه!" و خب این کمی ناخوشاینده. کاش و ای کاش این جریان عوض
میشد و این تنبلی رو از سوی نویسنده های کار نمی دیدیم.
سوتفاهم نشه! من هنوز سری رو بسیار دوست دارم؛ کارکترها هر کدوم تو دل
برویی خودشونُ دارن ولی خب بهتر بود علاوه بر تازگی کارکترها، تازگی متن و
سناریوی داستانی رو هم داشته باشیم. بهرحال اتفاقیه که افتاده و باید از
کنارش عبور کرد. موضوع پیش کشیده شد و همه حالا دنبال راه چاره ای برای
کشوندن دانش آموزای جدید به مدرسه اورانوهوشی هستند. نکته خوب این قضیه هم
عکس العمل چیکا در مقابل بسته شدن مدرسه بود. اینکه با اون شکل و حال شروع
به خوشحالی کرد و همه رو متعجب کرد. چون بسته شدن مدرسه به جریان میوز
شبیهه چیکا هم به این تصور افتاد که اونا هم می تونن موفق باشن! چیکا با چه
چیزهای عجیبی انگیزه می گیره!!
دایا همچنان مخالف جریان آیدولی مدرسه ست. و هر چیزی که هست به کانان برمی
گرده. به نظر میرسه کانان تو اجرای قبلی اونا، زمانی که بهمراه ماری روی
صحنه رفتن دچار مشکلی شده و یه نیمچه فلش بک هم در مورد این موضوع داشتیم
که زیاد موضوع رو نشکافت ولی میشد فهمید که کانان دچار مشکلی شده و نتونسته
اجرا کنه. این باعث شده که گروه آیدولی سابق مدرسه منحل بشه و به سرانجام
نرستن. در هر حال، دیدن اون فلش بک دوران کودکی و بعد بزرگسالی ماری، کانان
و دایا در نوع خودش خیلی ناز و جالب بود. مطمئنم در آینده بیشتر ازش حرف
زده میشه.