یوهانه ساما، فرشته نزول کرده افتخار داد و به جمع ما ملحق شد.
چه افتخاری از این بالاتر؟!
یوهانه، یا بهتر بگم یوشیکو یه شخصیت کاملاً درگیره!
با خودش، افکارش، تخیلاتش و البته با اطرافیانش همه جوره درگیره و حقیقتاً
به داشتن دوستایی مثل گروه آکوا واسه ثبات اخلاقی و تحصیلی پیدا کردن نیاز
داشت.
این اپیزود خیلی خوب تونستیم کارکترش رو بشناسیم و یه عالمه باهاش وقت
گذروندیم .. چیزی که تو اپیزودهای قبلی خیلی کم داشتیم و انتظارشُ می
کشیدیم. خوبی یه کار آیدولی اینه که شخصیت پردازی رو میشه به خوبی انجام
داد و اینجا هم همین کار داره انجام می گیره. با اینکه 5 اپیزود گذروندیم و
ممکنه بعضی ها فکر کنن که مقدمه داره طولانی میشه ولی برنامه ای که
استودیوی Sunrise برای سری چیده مشخصاً به فصل های بعد کشیده میشه و این
تازه ابتدای راه گروه آیدولی آکواست. پس باید منتظر موند و دید این مقدمه
چقدر ادامه پیدا می کنه. حالا به نظر میرسه فقط 3 نفر دیگه از اعضای گروه
باقی موندن ... کانان، دایا و ماری که اونا هم از همین انتهای اپیزود پنجم
نیمچه تمرکزی داشتن و مشخصه که بعد از این به سراغ اونا میریم و فکر می کنم
اونا رو بتونیم تو یک اپیزود یا شاید دو اپیزود به گروه محلق کنیم.
اما در مورد یوهانه، یه نکته که خیلی درباره کارکترش دوست دارم اینه که
وقتی تو قالب فرشته نزول کرده میره صدای با ابهت و با جذبه ای داره ولی
وقتی به قالب یوشیکو برمی گرده یه دختر کوچولوی خیلی قاطی ولی ناز میشه ..
کار دوبلورش تو این دو نوع صحنه عالیه و تازه، خوانندگی کارکترش هم که
حسابی جالبه .. فکر کنم صدای یوشیکو بین کارکترها یکی از بهترها باشه و چه
خوبه که روی صداش هم مانوری داشتیم و تونستیم تو ED صداشُ بشنویم. رابطه
یوشیکو با زورامارو (!) خیلی بامزه ست .. ماروی بیچاره سادگی خودشُ تو این
اپیزود با آشنا نبودن با کامپیوتر و اینترنت به خوبی به رخ کشید، معصومیتش
بیشتر به چشم اومد و همین نشون میده که خصوصیات اخلاقیشُ میشه بیشتر از این
وسعت داد. یه جورایی میشه هانامارو رو علاوه بر اینکه زوج روبی ـه، زوج
یوشیکو هم دونست. شاید مقابل روبی عاطفی تر عمل کنه ولی به نظر میرسه کمی
در مقابل یوشیکو هم احساس مسئولیت می کنه. حالا باید دید تو ادامه هانامارو
رو بیشتر به سمت کدوم کارکتر هل میدیم.
- مارو و آشنا نبودنش با تکنولوژی :
- فالگیری یوشیکو بین بچه های کلاس :
- لباسا فرم نازنین این هفته :
- فلش بک مارو و یوشیکو :
++
چهار اپیزود طول کشید ولی .. بالاخره به بهترین زوج انیمه رسیدیم!
هانامارو و روبی چـــــان!
اجرا با موفقیت انجام شد و گروه آیدولی مدرسه تاییدیه لازم رو گرفت تا بتونه فعالیت کنه. همین بهونه خوبی شد که چیکا دوباره به هانامارو و روبی گیر بده. و همین بهونه خوبی شد که ما یک اپیزود کامل صدای بی نهایت نازنین روبی چانُ بشنویم! وای روبی چه صدای معصومی داره. باورم نمیشه این دوبلورهای تازه کار چه خوب دارن نقش های خودشونُ ایفا می کنن. در حدی که من در طول اپیزودهای قبلی، هر دفعه صدای روبی چانُ میشنیدم دلم می خواست بیشتر حرف بزنه و بیشتر صداشُ بشنوم ... و این قسمت چهارم از این لحاظ عالی بود؛ هرچی دلم خواست صدای روبی رو شنیدم و غرق در لذت شدم. و هانامارو؟ هانامارو از اپیزود اول کارکتر محبوب من از سری بوده ... دوسش دارم و فکر می کنم در کنار روبی چان یه زوج طلایی رو واسه صحنه های کمدی و احساسی انیمه تشکیل میدن. باقی دوبلورهای انیمه هم تا به اینجا حسابی گل کاشتن و ایراد خاصی از اونا در ذهنم جا خوش نکرده.
از احساسی شدن انیمه حرف میزنم، این اپیزود چهره خوبی از رابطه دوستی
هانامارو و روبی رو بهمون نشون داد. اینکه هانامارو چه دوران کودکی
معصومانه ای رو گذرونده و چقدر تنها بود و اینکه چه احساس مسئولیت و دوست
داشتنی در مقابل روبی داره و چقدر می خواد اونُ به چیزایی که دوست داره
برسونه! همین باعث شد که به اصرار هانامارو، روبی و هانامارو به طور
امتحانی هم که شده باشگاه آیدولی رو یه امتحان کنن. و خب همه می دونیم که
این امتحانی اومدن اونا مساوی میشه با دائمی موندنشون ... که یه جورایی
بامزه ست. روبی بخاطر دایا کمی معذب بود ولی خب تشویق های هانامارو کار
خودشو کرد و روبیِ عشق آیدول ها رو به دنیای آیدول های مدرسه ای کشوند.
++
- میمیک هایی زیبا از هانامارو و روبی :
- کانان در کنار ماری :
- هانامارو در حال تمرین :
- لحظات احساسی آخر اپیزود :
نقطه خاص! جایی که همه چیز رنگ می گیره!
هر سری آیدولی، وقتی که شروع میشه به نقطه خاص یا نقطه عطفی نیاز داره؛
جایی که اتفاقی خاطرانگیز در اون سری بیافته و گام بزرگی برای بچه های گروه
آیدول انیمه باشه. اپیزود سوم، همون لحظه خاص برای انیمه Sunshine بود.
جایی که مثل سری قبلی لاو لایو یه اجرای خلوت از گروهُ دیدیم .. جایی که
همه چیز مطابق انتظارات پیش نرفت و بعد ناگهان همه چیز زیر و رو شد ولی خب
برای اینکه به اون صحنه برسم باید به عقب تر برگردم و از اینکه چطور به
اونجا رسیدیم بیشتر بگم.
از قرار معلوم ماری کله گنده تر از این حرفاست و بخاطر کمک مالی زیادی که
خانواده ش به مدرسه داشته پست مهمی تو مدرسه داره!! من فکر می کردم فقط یه
بچه پولدار ساده باشه ولی انگار چیزی بیشتر از اینهاست!
بهرحال از راه رسیدن ماری خوب بود .. حداقل باعث شد که شوخی طرفدارای
انیمه با کم حضور بودن کارکترش تموم بشه. شوخی ای که سر نبودن ماری تو
جریان داستان مد شده بود و سر زبون ها بود :
++
- پوستر میوز روی دیوار اتاق چیکا :
- همونطور که فکر می کردم ریکو هنوزم با سگه درگیری داره :
دستی که به پیانو نمی رسید ...
چرا که نه؟! از جذب کردن دانش آموز انتقالی شروع کنیم! به نظر میرسید با
پایانی که اپیزود قبل دیدیم همین اتفاق بیافته و ریکو تو لحظه لحظه اپیزود
اونقدر ناز و دوست داشتنی بود که من به راحتی انتخاب اول چیکا و باشگاه
آیدولیمونُ تحسین کنم و تو حین اپیزود دائم با خودم میگفتم آخ که چه عضو
خوبی داره به گروه اضافه میشه! و یه بک گراند و داستان زیبا از ضعف ریکو رو
به چشم دیدیم؛ از اینکه چرا دلسرده و چرا مدت هاست دست و دلش به پیانو زدن
نمیره و به چه چیزی برای به جلو گام برداشتن نیاز داره. دلیل نه گفتن ریکو
مشخص شد ولی مگه چیکا دست بردار بود؟
گیر دادن های وقت و بی وقت چیکا خنده دار بود و از اون لحظات هونوکایی
بامزه رو برای استخدام اعضای جدید گروه داشتیم! ریکو و تم دریایی کارکترش
دلپسندی عجیبی به دنیای انیمه بخشیدن. اینکه با نگاهی دریایی به دنبا راه
گشا شدن مشکلاتش بود و اینکه ما رو با خودش به اعماق دریا برد ... وای که صحنه های غواصی چقدر زیبا بودند.
من فکر می کردم این فصل قراره فقط یک انیمه غواصی ببینم!
ولی انگار لاو لایو هم سورپرایزی برای من داشت و چه از اون اپیزود اول که
یک کارکتر غواص داشتیم و چه اینجا که ریکو بخاطر احساس نزدیکی بیشتر پیدا
کردن با دریا و رسیدن به صدای دریا و در نتیجه پیدا کردن راه خودش در دنیای
نواختن پیانو شروع به غواصی کرد. چیکا و یو هم بهمراه اون غواصی کردن و
شاید زیباترین لحظات این اپیزود لحظاتی بود که ریکو در دل دریا دستای خودش رو به حالت نواختن پیانو بالا آورده بود و چشمانش برق میزد.
یه لحظه فوق العاده فوق العاده زیبا و مسلماً خاطرانگیز برای طرفداران
کارکتر ریکو همین صحنه فرو رفتن در دل آب بود .. به راحتی می تونم این
خاطره خوب رو به ذهنم بسپرم و بعدها برای یادآوری اون برگردم و باز هم از
دیدنش دلشاد بشم. فقط ببینید ... چه رویایی بود ^_^ :