M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

B-Project: Kodou*Ambitious

B-Project: Kodou*Ambitious






توضیحات و نظر شخصی : قبل از این Love Live Sunshine رو معرفی کردیم؛ یکی از انیمه های آیدولی امیدوار کننده فصل و انیمه ای که می تونه قشر موزیکال پسند رو به سمت خودش جذب کنه. و حالا نوبت به یک انیمه آیدولی، اینبار با تیم و شکل و شمایلی کاملاً متفاوت میرسه. تفاوتی که میشه بین اونا حتی با نگاه به کاور هم بهش پی برد تفاوت ساده ایه .. حضور کارکترهای پسر به جای کارکترهای دختر ناخودآگاه انیمه رو دختر پسند می کنه و با گذشت چندین و چند سال از حضور این شکل انیمه ها در صنعت انیمه و فروش بالایی که بعضی از اونا تونستند به دست بیارن، اصلاً دور از انتظار نبوده که بار دیگه پا به دنیای آیدولی پسرانه بذاریم. این ژانر هم رفته رفته محبوبیت و جایگاه خودش رو در میان اوتاکوها و انیمه بین ها بدست آورده و حتی اگه شما از بینندگان این سبک انیمه ها نیستید، توصیه من اینه که به حضور اونا در میان انیمه های فصلی احترام بگذارید چون افرادی هستند که از دیدن این ژانر لذت فراوان میبرند ... بذاریم قشرهای مختلف از دنیای مورد علاقه خودشون لذت ببرند (حالا هر دنیایی که می خواد باشه!) و من خودم به شخصه با اینکه آنچنان تمایلی به دیدن این سبک انیمه ها ندارم ولی از اینکه گاهی نظرات مختلف و مثبت رو درباره اینگونه انیمه ها می خونم لبخند رضایت میزنم؛ می بینم که طرفداران ژانر چه لذتی میبرند و همیشه کنجکاوم نکات مثبتی که در صفحات اپیزودیک انیمه ای این شکل انیمه ها به زبون آورده میشه رو بخونم. چرا؟ برای بالاتر بردن فهم و اطلاعات خودم از این سبک انیمه ها و برای بهتر نزدیک شدن به جوامع انیمه ای با سلیقه های مختلف!

داستان : با هم به درون بخشی به نام "A&R" از یک کمپانی آهنگسازی بزرگ به نام "گاندالا" میریم؛ جایی که "سوباکی" ، دختر داستان به محض ورود به این کمپانی برای نظارت و مدیریت مجموعه ای آیدولی به نام "B-PROJECT" استخدام میشه؛ مجموعه ای که شامل سه گروه آیدولی میشه : "کیتاکوره" ، "ترایو" و "موونز". سوباکی باید به حضور در کنار این گروه ها عادت کنه و شرایط و امکانات لازم برای بهبود پیدا کردن و پیشرفت این گروه ها رو بوجود بیاره. مشکل و سختی کار از جایی شروع میشه که ما متوجه میشیم این اولین شغل سوباکیه و به همین دلیل بار سنگینی رو روی دوش خودش احساس می کنه و با مشکلات متعددی برخورد می کنه. تعامل داشتن و سر و کله زدن سوباکی با پسرهای جوانی که در این گروه ها وجود دارند چالش اصلی کار اونه و این نقطه شروع داستان ما خواهد بود.

مدیر برنامه هایی که یک دختره و یک عالمه پسر؟! اگه از تجربه شخصی بخوام بگم و شما هم انیمه هایی که تا بحال دیدیم رو از نظر بگذرونید، می تونیم تئوری بدیم و بگیم که انیمه کمی متمایل به Reverse Harem به نظر میرسه. سبکی که در اون یک دختر به میون چندین و چند پسر میره و اتفاقاتی که هر اپیزود با تک تک این پسرها میافته فضای انیمه ای اون دنیا رو تشکیل میده. Reverse Harem ها محبوبیت خیلی خاصی رو تا به اینجا کسب کردند و تو این فصل های اخیر کمتر فصلی رو دیدیم که چنین فضایی در قالب حداقل یک انیمه جدید به تصویر کشیده نشده باشه. ولی خب بذارید جنبه آیدولی کار رو هم از نظر بگذرونیم و تصور کنیم که ممکنه این انیمه Reverse Harem نباشه. بلکه یک گروه آیدولی با مدیری دختر و متمرکز بر روی موسیقی باشه. اونم می تونه در نوع خودش جالب باشه و هر چند من فکر می کنم باز هم تلنگرهایی به جنبه عاشقانه و جرقه هایی که بین دختر داستان و پسرها وجود داره زده میشه ولی بهرحال دیدن رقابت این انیمه آیدولی با انیمه آیدولی دیگه‌ی فصل می تونه جالب باشه. باید ببینیم پسرهای داستان چه اجراهایی رو به نمایش می کشند، چه احساساتی رو در قبل و بعد از اجرای خودشون به رخ می کشند و جزییات ریز بسیاری که میشه در صحنه صحنه انیمه های آیدولی به چشم دید و به کلکسیون لحظات خوب انیمه اضافه کرد.

استودیوی سازنده انیمه، استودیوی خوشنام A-1 Pictures هست. استودیویی که در چند فصل اخیر چنین حال و هوایی رو تجربه نکرده و تولید چنین کاری یه نفس تازه براشون محسوب میشه و باید ببینیم این هوای تازه اونا رو به سرفه میندازه یا که، مثل کارهای قبلی این سبکی اونا می تونن به درجه موفقیت خوبی دست پیدا کنند. از آخرین کارهای این استودیو میشه به Gakusen Toshi Asterisk ، Hai to Gensou no Grimgar ، Boku dake ga Inai Machi و ... که همه کارهایی خوب و تحسین شده بودند؛ قشر هواداران خوبی بدست آوردن و در بازار فروش اثر هم به حد و اندازه های رضایت استودیو خوب عمل کردند. اگه بخوایم دو کار با شباهت در کارنامه این استودیو به این اثر نام ببریم می تونیم به Uta no Prince-sama و یا The Idolmaster: Cinderella Girls (بخاطر آیدولی بودن) اشاره کنیم که نشان از سابقه این استودیو در این ژانر و در سال های قبلی میده. کارگردانی کار به عهده Suganuma Eiji هست؛ کارگردانی که قبلاً کارهایی مانند Karneval ، Sasameki Koto ، Code-E و ... رو کارگردانی کرده. وقتی به لیست کاری این کارگردان نگاه می کنید، کمی فاصله سالی بین کارهاش می بینید و نکته جالبیه .. شاید گزینه کار می کنه و این می تونه یکی از نکات مثبت بخش کارگردانی باشه ... میشه امیدوار بود که کارگردان پتانسیلی رو در این اثر دیده که به سراغش اومده و باید دید چه جادو و سحری از دست این کارگردان برمیاد. آهنگسازی که بخش مهمی از یک انیمه آیدولی هست به عهده Nakayama Masato سپرده شده. از جمله کارهای سابق این آهنگساز میشه به Tonari no Kaibutsu-kun و دو فصل Kimi to Boku اشاره کرد. کارهایی که میشه موسیقی اونا رو در حال و هوایی ملایم دونست و حالا باید دید در جریان انیمه جدیدی که به دست ایشون سپرده شده چطور می تونه بخش های تند اثر رو با موسیقی خودش به حالت دلنشینی دربیاره.

بخش دوبلورها خیلی طولانی و پر از کارکتره و فکر کنم با همون اطلاع یافتن از اینکه این انیمه یک انیمه آیدولی هست، میشد به این انتظار رسید. کارکترهای اصلی زیادی داریم که بعضی به دوبلورهای پسر محبوب و مطرحی سپرده شدند و من فقط کوتاه به بعضی از اونا اشاره می کنم ولی قبل از اون ... تک دختر داستان : Kanemoto Hisako ، یکی از دوبلورهای محبوب شخص بنده هست و من صدای اونُ بسیار زیبا می دونم .. از جمله کارهای سابق این دوبلور می تونم به Durarara ، Ansatsu Kyoushitsu ، Suisei no Gargantia ، Shinryaku!? Ika Musume و ... اشاره کنم. صدایی خاص داره و فکر می کنم انتخاب مناسبی برای تک گوینده دختر انیمه بوده. در کنار Kanemoto ، از نام های معروفی که در بین لیست گویندگان مرد انیمه به چشم می خورند میتونم به Ono Daisuke ، Namikawa Daisuke ، Hanae Natsuki و ... اشاره کنم. تیم دوبلوری تیم جالب توجه ای هست و اگه بخوایم نکاتی مثبتی برای این انیمه لیست کنیم، قطعاً تیم دوبلوری جز اون نکات تلقی میشند. حالا باید نشست و دید که خود انیمه به چه سبک و سیاقی ساخته شده و چقدر می تونه موفق عمل کنه.



« دوبلورها و کاراکترهای اصلی انیمه»








Battery

Battery



توضیحات و نظر شخصی : هی، هی، حواست کجاست؟! کجا رو نگاه می کنی؟! با خودتم .. توپ و دستکشت رو بردار، منم چوب رو میارم. می خوایم دوباره بریم تو زمین بیسبال؛ کَچ (پرتاب توپ) تمرین کنیم، تو دست کشُ دست بگیری و من اول آروم و بعد با سرعت بیشتر توپو سمتت حواله کنم. بعدش تمرینُ جدی تر می کنیم؛ تو پاهاتو روی چمن ها قرص و محکم می کنی، اینبار چوب رو هم تو دستات مشت می کنی و به من خیره میشی؛ منی که دارم با تمام توان دستامُ بالا میارم، یه موج به بدنم میدم و توپو به سمتت رها می کنم.حالا توپ داره به سمتت حرکت می کنه، سرعتش بالاست، شاید به 140 کیلومتر هم برسه، حالا ببینم، فکر می کنی بتونی توپ منو بگیری؟ دیگه بعد از اینهمه تمرین باید به اونجا رسیده باشیم که حداقل یکی دو تا از توپ های من رو چوب بزنی. من ازت هوم ران نمی خوام ولی حداقل یه چوب ساده رو بزن! می خوای بهت انگیزه بدم؟! باشه .. تصور کن که وسط بازی فینال هستیم، یه دونده روی بیس داریم، فقط یک امتیاز نیاز داریم و تو می خوای با چوب زدنت حداقل دونده ای که روی بیس اوله رو به بیس بعدی، به بیس دوم برسونی ... یعنی می تونی اونقدر قدرت و باور داشته باشی که این کار رو برای دونده هم تیمی خودت انجام بدی؟ می دونی که اون منتظرته ... چشماش به دستای تو خیره شده و خیز نسبتاً بلندی برای دویدن برداشته. حالا تماشاچی ها هم دارن اسمتُ جار میزنن، دیگه مربی داره به اون لحظه ای که غرور تمام وجودشُ فرا می گیره فکر می کنه ولی از طرفی یه ترس ناخوشایند به دلش افتاده. فقط چوب رو بزن تا به مربی ثابت کنیم، تا بهش بفهمونیم که باوری که به تو داشته اشتباه نبوده. و بعد همه بریزیم درون زمین و خوشحالی کنیم! [چوبی زده میشه، توپ به اوج آسمون میره و از نظرها غیب میشه!] آفرین، آفرین ... گل کاشتی! دیگه بهتر از این نمیشد تمرکز کرد، بهتر از این نمیشد تیمُ به برد رسوند. سایونارا هوم ران (هوم ران نهایی) فوق العاده ای شلیک کردی ... حتی از اون چیزی که فکر می کردیم هم بهتر بود. ببین .. ببین، هنوز بعضی از تماشاگرا دارن آسمونُ نگاه می کنن، فراموش کردن که بازی تموم شده، فقط می خوان ببینن توپ کی به روی زمین فرود میاد.

این لحظه ای که من براتون توصیف کردم، لحظه ای کوتاه از یک انیمه بیسبالیه ... از دنیای زیبایی که در قالب انیمیشن های ژاپنی توسط کارگردانان و عوامل خلاق و فعال در دنیای انیمه خلق میشه. لحظه رو با هیجان تمام بوجود میارن .. شاید در قالب کلی نگاهی آشنا در جملات اشتیاق دهنده، نتیجه چوب زدن و یا خوشحالی و غمگینی پس از برد یا باخت وجود داشته باشه ولی همه اینها چیزهایی هستند که یک انیمه ورزشی رو باحال می کنند. سال های اخیر با رو آوردن به سراغ انیمه های بیسبال من تونستم جنبه متفاوتی رو از جذابیت انیمه های ورزشی تجربه کنم و این یه اتفاق خوشایند در لیست دیدنی ها و سرگرمی های من بوده؛ اینکه حالا می تونم هر دفعه که مانگایی بیسبالی تایید میشه خوشحال بشم و آرزو کنم که اون انیمه هم به اندازه انیمه ای مثل Diamond no Ace برای من لذت بخش باشه، به اندازه Major دراماتیک و تاثیرگذار باشه و یا به اندازه One Outs هوشمندانه و پر از استراتژی باشه. بیسبال برای من تبدیل به یک ورزش دیدنی شده. و حدس میزنم و تا حدودی می دونم که خیلی از شماها هم عاشق دیدن انیمه های بیسبالی شدید .. میانگین نسبتاً بالای دانلود زیرنویس فارسی انیمه های بیسبالی و بازخورد خوبی که این انیمه بطور کلی داشت اینُ به اثبات رسوند که بیسبال تونسته رفته رفته مخاطبش خودش رو در جمع ما بدست بیاره؛ هر چقدر هم که در ابتدای کار به عنوان یک مترجم نسبت به برداشتن یک کار ترجمه ای بیسبال دو دل بودم ولی اعتماد به استودیو و عوامل باعث شد که تردیدمُ کنار بذارم و بعدها دیدم افراد دیگه ای هم با ذهنیت من، فرصتی به دیدن این انیمه دادن و ناامید از کنار اثر نگذشتن. خوبی ها و نکات جالب توجه ای درون یک کار ورزشی نهفته ست که در قالب معرفی انیمه های ورزشی سابق حرف های زیادی درباره اون ها زدیم و بهتره ازشون بگذریم. بجاش میریم به سراغ Battery و از دنیای بیسبالی جدیدمون حرف میزنیم!





[تاکومی، پیچر ماهر داستان]



در مورد Battery و خلاصه ای از داستان، میشه گفت مثل هم نوعان خودش، این انیمه هم شروعی ساده رو داره و آنچنان در نگاه اول بیننده خودش رو دچار سردرگمی نمی کنه. خوبی یه کار ورزشی اینه که از صفر شروع می کنیم .. از جایی که بازیکن شروع به بازی می کنه و بعد وارد تیمی میشه و بعد تلاش برای رسیدن به قله های بعدی و هدف های بزرگتر! و حالا اینجا دیگه تو یه نقطه دور افتاده هم قرار داریم و سطح مسابقات بیسبالی پایین تر از حد انتظاره ولی با اینحال با اعجوبه هایی آشنا میشیم. کسانی که قراره از یک محیط ساده و روستایی پا به دنیای مسابقات کشوری بذارن و چشم ها رو به خودشون خیره کنند.

داستان : "هارادا تاکومی" ، هنوز پا نذاشته به دوره راهنمایی تبدیل به بهترین پیچر (پرتاب کننده) منطقه و استان شده ولی چیزی که تاکومی از دستش خسته شده، نداشتن یک کَچر (توپ گیرنده) خوبه، کسی که بتونه باهاش ترکیب خوبی رو تشکیل بده و موجبات پیشرفت اون رو بیشتر از حال حاضر بوجود بیاره. و بعد از راه میرسه ... پسری به نام "ناگاکورا گو" ، کسی که تبدیل به فرد رویایی برای همبازی بودن با تاکومی و و تکمیل کننده اون ترکیب رویایی میشه. باید دید که این دو چطور با هم ملاقات می کنند، همبازی میشن و رفاقت خواهند داشت!

توضیحی که باید درباره اسم انیمه (Battery) بدم و بدونید اینه که در زبان بیسبال Battery ، به ترکیب دو نفر گفته میشه ... "پیچر" و "کَچر" که وظیفه دفاع از تیم رو به عهده دارند. پیچر توپ رو میندازه و کَچر توپ رو می گیره اما در این بین انواع و اقسام هماهنگی ها باید بین این دو شکل بگیره؛ از علامت تعیین کردن برای تنوع پرتاب توپ ها (فست بال انداختن، فورکبال انداختن و ...) تا صحبت هایی که می تونن درباره باقی استراتژی های تیمی داشته باشند. یکی از پایه های اصلی یک تیم بیسبال بدون شک تعاملی هست که بین این دو فرد برقرار میشه و برقرار نشدن تعامل بین این "ترکیب" مساوی میشه با محکم به زمین خوردن تیم! هر چقدر هم که در خط هجومی و چوب زنی تیم عالی عمل کنه ولی باز هم یک تیم برای امتیاز ندادن به دفاعی عالی نیازمنده. حتی اگه شما بهترین بَتر (چوب زننده) رو در تیمتون داشته باشید، باز هم با وجود یک پیچر و یا کَچر ضعیف به سرانجامی نمیرسید. و اینه که وجود و داشتن یک "ترکیب" رو برای یک تیم حیاتی می کنه.






[گو، کَچر از راه رسیده.]



کاری که تاکومی و گو قراره در این انیمه انجام بدن همین کاره؛ اینکه برای رسیدن به دوره راهنمایی و بعد از اون دبیرستان با داشتن فردی تکمیل کننده در کنار خودشون، به موفقیت هایی که دلشون می خواد دست پیدا کنند. وجود گو در کنار تاکومی مثل وجود "کاگیاما" در کنار "شویو" در انیمه Haikyuu می مونه و این یه مثال ساده از نوع ارتباطی هست که این دو باید داشته باشن؛ اینکه شویو بدون کاگیاما یک چیزی کم داره و برعکس، کاگیاما هم همینطور! هر چقدر هم که کاگیاما پاسور خوبی باشه، وقتی یک اسپک زن فوق العاده رو در کنار خودش نداشته باشه، پاس های طلاییِ خودش رو به هدر داده. قطعاً هستن کسایی مثل "آزومانه" که می تونن به کاگیاما کمک کنن ولی درجه اوج گیری و نوع نتیجه گیری با شویو بسیار متفاوته. حالا در انیمه Battery هم همین جریان رو داریم؛ فکر می کنم کَچرهای خوبی با تاکومی هم تیمی شدن ولی اون جرقه رویایی بین اونا زده نشده. وقتی یک پرتاب کننده با علامت دهی نامناسبی از طرف کَچر مواجه بشه و یا کَچر خودش رو ترسو ببینه، ناخودآگاه دچار ضعف میشه .. حتی اگه اون پیچر بهترین پیچر استان و منطقه باشه باز هم با داشتن یک کَچر نه چندان خوب افت می کنه و به نتیجه ایده آل خودش نمیرسه! نمونه این حرف من رو می تونید در انیمه های بیسبالی دیگه مشاهده کنید. بعضی از نقاط داستانی Diamond no Ace به خوبی روی این قضیه مانور داده بود و مانگاکای Ace نشون داده بود که نداشتن یک کَچر خوب برای پیچر چه دردناک تموم میشه و چه تلفاتی رو برای تیم بهمراه خواهد داشت.

با دیدن تریلر میشه به خیلی چیزها دست یافت و فهمید که این انیمه بیسبالی با کارهای ورزشی اخیر تفاوت های بسیاری داره. از جمله این تفاوت ها میشه به داشتن یک پیچر نه چندان مغرور اشاره کرد که فضای فوق العاده ملایم انیمه خبر از این شخصیت پردازی خاص میده. پیچرها در انیمه های بیسبالی همیشه یک غرور خاص رو تو وجود خودشون دارند و جدا از این غرور اشتیاقشون برای رسیدن به موفقیت بیشتر از هر بازیکن دیگه ای از تیمه و تجربه ثابت کرده که اون غرور هم رفته رفته تبدیل به یک عامل برای بهتر تیمی کار کردن با اطرافیان میشه اما در اینجا ما یک پیچر نه چندان عاجز و عصبانی رو خواهیم داشت که باید با خصوصیات اخلاقی اون بیشتر آشنا بشیم. از جمله نکات مثبتی که ناخودآگاه چشم من رو در حین دیدن تریلر گرفت، داشتن یک فضای غیربیسبالی نسبتاً وسیع (امیدوارم!) هست؛ اینکه قرار نیست بطور کامل غرق در بیسبال بشیم و به نظر میرسه درام و جریانات خارج از زمین ورزشی رو هم شاهد باشیم که این به نسبت انیمه های اخیر بیسبالی یه چیز جالب و متنوعه. تو انیمه Diamond no Ace تمرکزی که روی میدون بیسبال داشتیم خیلی خیلی زیاد بود؛ خوابگاه مدرسه، تمرین، مسابقه .. خوابگاه مدرسه، تمرین، مسابقه و ... چرخه داستانی به این شکل پیش میرفت که درام داستان و هر چیز دیگه ای که قالب داستانُ تشکیل میداد در فضایی ورزشی حبس میشد. نه اینکه اون حالت بد از آب در اومده باشه ... نه! Ace یک انیمه ورزشی فوق العاده ست ولی دیدن اینکه یک انیمه جدید بیسبالی چطور می تونه فضای غیر ورزشی رو هم به تصویر بکشه می تونه یه حس با طراوت رو به کار بده و یکی از دلایل اشتیاق زیاد من برای دیدن این انیمه این احساس تازگی در زمینه فضاسازیه. Battery تو همین دو تریلری که داشت یه حس و حال روستایی باحال رو به ذهن من وارد کرد و دوست دارم ببینم این فضای محلی و دور افتاده کارکترهای ما رو به چه جایگاهی در آینده میرسونه و آیا پله هایی که صعود این کارکترها رو به سمت موفقیت هل میده جریانی دراز خواهند داشت یا که نه.







اگه بخوایم سراغ استودیو و عوامل بریم، اولین چیزی که کمی آدمُ به ترس میندازه Zero-G ، استودیوی سازنده کار هست. استودیویی که تا بحال یک انیمه رو بطور کامل تولید نکرده ولی در ساخت کارهای معروفی از فصل های اخیر دست کوچکی داشته. ترس از گامی که استودیو با ساخت انیمه Battery برمی داره ترس به جایی برای هواداران انیمه های ورزشیه ولی بذارید امیدوار باشیم این شروع دورانی خوب برای یک استودیوی تازه کار باشه و بتونیم بعد از این هر فصل یک انیمه از این استودیو رو در لیست کارهای آینده مون ببینیم. کارگردانی کار به فرد خاصی به نام آقای Mochizuki Tomomi سپرده شده؛ می پرسید چرا خاص؟ چون ایشون از دهه 80 در صنعت انیمه بودند و کارهای متفاوت و زیادی رو کارگردانی کردند و علاوه بر کارگردانی پست هایی مانند تنظیم داستان رو هم به عهده داشتند. از جمله کارهای کارگردانی شده توسط این کارگردان میشه به Ranma 1/2 که یک اثر کلاسیک هست اشاره کرد و یا Yokohama Kaidashi Kikou: Quiet Country Cafe که یک اثر آرامش بخشه. ولی وقتی به سال های اخیر نظری میندازیم می بینیم که کارگردان با دو کار آخرش (Pupa و Ame-iro Cocoa) آنچنان درخششی نداشته و اینجاست که کمی باید مراقب نگاه جدید کارگردان به دنیای ورزشی Battery بود. آهنگسازی اثر به عهده Senju Akira سپرده شده که از کارهای خوبش میشه به Fullmetal Alchemist: Brotherhood اشاره کرد که همه با این اثر بزرگ خاطرات فراوان داریم. و بجز این کار محبوب Red Garden ، Kakumeiki Valvrave ، B'T X و ... هم تو کارنامه این آهنگساز به چشم می خوره. روی هم رفته میشه بهش نگاه مثبتی داشت و چشم به اینکه چه چیزی بهمون تحویل میده دوخت!

تیم اصلی گویندگی رو میشه یه نقطه قوت دیگه برای اثر دونست و به نظر میرسه حتی نقش های فرعی هم با حضور افرادی مثل Ishikawa Kaito و Ono Yuuki به یک بخش قدرتمند تبدیل شده باشه. اما نقش های فرعی به کنار، گویندگی نقش اول کار، "هارادا تاکومی" به دستان Uchiyama Kouki سپرده شده که اگه کمی به عقب برگردیم اونُ با نقش ورزشی دیگه ای مثل "سوکیشیما" در Haikyuu به خاطر میاریم؛ کارکتری که اکثر مواقع غرور در نوع دیالوگ گوییش احساس میشد و به نظر میرسه اگه قراره کارکتر اصلیمون حتی ذره ای مغرور باشه، Kouki گزینه مناسبی برای این نقش باشه. این گوینده بجز نقش "سوکیشیما" در انیمه های دیگه ای مثل Kokoro ga Sakebitagatterunda ، Charlotte ، Nisekoi و ... نقش های اصلی رو ایفا کرده. کارکتر "ناگاکورا گو" ، کَچر تیم هم به دست Hatanaka Tasuku داده شده که با وجود تازه کار بودن و شروع کردن کار گویندگی خودش از سال 2011 ولی نقش های خاص و خوبی رو تونسته ایفا کنه ... نقش هایی مثل "اوشیو" در انیمه Ushio to Tora و یا "ایکوما" در Koutetsujou no Kabaneri که هر دو در سطح خوب و موفقی اونُ به مخاطبین شناسوندن. حالا باید ببینیم در یک دنیای ورزشی چه عملکردی رو خواهد داشت و آیا می تونه همچنان جاده پیشرفت خودش رو طی کنه یا نه.



« دوبلورها و کاراکترهای اصلی انیمه»



!!Cheer Danshi

!!Cheer Danshi





توضیحات و نظر شخصی : می تونیم بگیم چیرلیدرها برای ما ناشناخته هستند؟! شاید اگه فقط بخوایم ظاهر کلمه رو به تنهایی در نظر بگیریم و یا چیرلیدر از نوع خارجیشُ تصور کنیم بشه گفت آره ولی اگه به درون مفهموم این کلمه بریم، متوجه میشیم که اونقدرها هم با این دسته از افراد غریبه نیستیم و شاید حتی خودمون جزئی از اونا باشیم. چیرلیدر یعنی کسی که به تشویق تیم موردعلاقه خودش میپردازه؛ حالا نه به صورت یک بیننده عادی بلکه به عنوان کسی که در صحنه وقوع بازی و به عبارتی میدان مسابقه حضور داره و فریادهایی که میزنه و تشویقی که می کنه به گوش بازیکنان تیم میرسه. شاید این عمل تو ایران بیشتر با اصطلاح "لیدر تماشاچی ها بودن" شناخته میشه و به سبک دیگه ای به ما معرفی شده باشه ولی هر بازی فوتبال، والیبال و هر مسابقه ورزشی دیگه ای معمولاً این دسته از افراد هماهنگ کننده رو در وجود خودشون دارند. شعارهایی که از قبل اختراع شدن و حالا درون زمین برای روحیه دادن به اعضای تیم سر داده میشن تا تیم قوت بگیره و خستگی تنی که با گذشت یک ست، یک نیمه، یک کوارتر و ... بوجود اومده از بین بره. جادوی تشویق و هل هله هواداران تیم، یک جادوی مقوی و تاثیرگذار در عالم مسابقات ورزشیه و زیبایی های یک مسابقه با حضور یک دسته واحد و هماهنگ بیشتر از پیش میشه.

اما آیا شما تا بحال به خارج از ایران و نقشی که چیرلیدرها در انرژی گرفتن یک تیم ورزشی دارند فکر کردید؟ اونا رو دیدید؟ گمون می کنم با دیدن تعداد کمی فیلم سینمایی با حداقل یک یا دو دسته چیرلیدر روبرو شده باشید. دسته هایی که جزئی از تیم مدرسه یا هر سیستم ورزشی دیگه به حساب میان و در کنار تمرین تیم اونا هم به تمرین روتین های خودشون می پردازند. اینکه در هر لحظه از مسابقه چه جور تشویقی رو انجام بدن، بین نیمه و بعد از اتمام مسابقه و ... معمولاً تنوع زیادی در حرکات چیرلیدرها وجود داره که این موضوع طراوت خاصی رو هم به فضای روحیه بخش اونا میده. ژاپن هم از این قاعده مستثنا نیست و داشتن دسته های چیرلیدر جزئی از وجود مدارس و انتخاب های دانش آموزان اونا محسوب میشه. وقتی یکی وارد مدرسه ای میشه، ممکنه به جای اینکه بخواد وارد باشگاه فوتبال بشه، وارد دسته تشویق کننده های اون تیم فوتبال بشه. یعنی این علاقه تا حدی به وجود اومده و پیشرفت کرده که تبدیل به علاقه اصلی یک دسته از افراد شده؛ خاطراتشونُ با چیرلیدر بودن داشتن و از این کار لذت میبرند.

دارم به عقب و سال های قبل فکر می کنم و ناخودآگاه یاد سریالی به نام Heroes افتادم؛ تصور می کنم بعضی از شماها هم با این سریال آشنا باشید؛ یک سریال هیجان انگیز متمرکز بر افرادی که قدرت های ماوراطبیعه داشتند و از راه رسیدن فصل اول سریال مساوی شد با محبوبیت زیادی که این سریال در انجمن های ایرانی بدست آورد و چه بحث ها و تئوری هایی که در سرتاسر اینترنت درباره سری داشتیم. اما از محبوبیت اثر که بگذریم، تگ لاین و یا شعار قشنگی در کنار این سریال وجود داشت : "چیرلیدر رو نجات بده و دنیا رو نجات میدی!" این جمله ای ساده ولی بسیار با معنی در طول سریال بود و حالا میشه از اون سریال به عنوان یک مثال خوب برای آشنا شدن با چیرلیدرها حرف زد. یا اگه بخوام مثالی سینمایی بزنم American Beauty گزینه فوق العاده مناسبیه. لحظه ای که لستر برنهام با اون صحنه فانتزی رقصیدن دختر و دوستِ دخترش روبرو میشه و درون خیالبافی خودش غرق میشه یک صحنه استثنایی در قالب این فیلم به یاد موندنیه ... اونجا هم میشه یک رقص چیرلیدری جالب توجه رو به چشم دید. اما بگذریم .. اینجا با دسته ای متفاوت از چیرلیدرها روبرو هستیم ... چیرلیدرهای پسر!


>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>> >>>>>>>>



[صحنه مربوط به چیرلیدرهای فیلم سینمایی محبوب American Beauty]

>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>> >>>>>>>>


نمی دونم برای یک تیم چقدر عجیبه که دسته چیرلیدر پسر داشته باشه و چقدر این موضوع در جوامع خارجی پذیرفته شده ست ولی من یکی که چشمام به دیدن چیرلیدرهای دختر عادت کرده و فکر نمی کردم روزی انیمه ای با مضمون چیرلیدرهای پسر ببینم ولی گمونم این نشون میده که وقتی پا به صنعت انیمه میذارید، حتی دور از انتظار ترین ایده های شما هم می تونن به انیمه تبدیل بشن. جدا از این موضوع، با یک نگاه اولیه هم میشه طیف مخاطب این اثر رو حدس زد ... دختران. من که اینطور فکر می کنم و با وجود اینکه شخصاً حسابی به انیمه های ورزشی علاقه دارم ولی تصور نمی کنم این انیمه بتونه اونقدری که باید منُ به عنوان یک پسر مجذوب خودش کنه. ولی در عوض، مخاطبین دختر می تونن به راحتی با این محتوا و دسته تشویق کننده همراه بشن و شاید حتی این انیمه به یکی از انیمه های محبوب اونا در فصل تابستان تبدیل بشه. پس روی هم رفته ساخت و تولید چنین انیمه ای اصلاً به نظر اشتباه نمیرسه ... ! وقتی بازاری برای انیمه ای وجود داره، چرا نباید دست به ساخت اون انیمه زد؟!

داستان : دانشگاه پسرانه ای یک گروه چیرلیدر (تشویق کننده) داره؛ گروهی نسبتاً عجیب و بامزه! بچه هایی که قصد دارند با شکل دادن یک تیم هماهنگ برای تشویق تیم های ورزشی خودشون پا به میادین ورزشی بذارند. باید دید که این تیم و گروه چطور شکل می گیره و روتین های رقص و آواز خونی اونا چقدر می تونه به پیشرفت تیم های ورزشی دانشگاه کمک کنه.

بذارید از یه دید دیگه به سراغ جریان این انیمه بریم؛ تا حالا هر انیمه ورزشی ای که ما می دیدیم، روی میدون مسابقه تمرکز داشته و لحظات ناب و باحال درون زمینُ به تصویر می کشونده .. امتیازهایی که گرفته میشه، مصدومیت ها، بگو مگوها و ... ولی سوالی که الان برای من مطرحه اینه که چطور قراره انیمه متمرکز به افراد چیرلیدر که کنار نیمکت یا جایگاه تماشاچی ها حضور دارند بشه؟! اصلاً ما فضای مسابقه رو می بینیم؟ یا فقط قراره همینجور روتین های گروه تشویق کننده بهمون نشون داده بشه. شاید ترکیبی از این دو بهتر باشه ... اینکه لحظاتی رو به دیدن تشویق چیرلیدرها بگذرونیم و بعد برگردیم و یه لحظه موفقیت آمیز برای تیمُ نظاره کنیم. بهرحال این سوال جالبی می تونه باشه که جوابش تو دیدن انیمه نهفته ست. حداقل تو تریلر کار اثری از به نمایش کشیدن فضای مسابقه ای نبود و حالا باید منتظر موند و دید که چطور با این قضیه برخورد میشه.



>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>> >>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>





>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>> >>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>


استودیوی سازنده Brain`s Base هست که تو فصل های اخیر کارهایی مثل Kyoukai no Rinne ، Endride ، Dance with Devils ، Aoharu x Kikanjuu و ... تولید کرده. نمیشه اونا رو کارهای تاپی دونست و هر کدوم بالا و پایین های خودشونُ داشتند و باید دید چه برنامه ای برای تولید این انیمه در نظر داشتند و چقدر هزینه کردند. کارگردان انیمه خانم Yoshimura Ai هست؛ کسی که قبلاً کارگردانی کارهایی مثل Dance with Devils ، Ao Haru Ride ، Yahari Ore no Seishun LoveCome wa Machigatte Iru و ... رو بعهده داشته. هر کدوم از اینها کارهایی بودند که در نوع خودشون موفق ظاهر شدند و باید دید روند موفقیت این کارگردان ادامه پیدا می کنه یا نه. تنظیم داستان رو Yoshida Reiko انجام میده. High School Fleet ، Haruchika ، Ao no Kanata no Four Rhythm ، Non Non Biyori Repeat و ... از جمله کارهای اخیر این تنظیم کننده بودن و میشه اونُ از جمله نکات مثبت این انیمه به حساب آورد.

در مورد تیم گویندگان، با همون ایده اولیه "داشتن دسته تشویق کننده" به نظر میرسه که قراره دوبلورهای اصلی زیادی داشته باشیم، فعلاً سه دوبلور به نام گوینده اصلی ثبت شدند ولی من گذرا به چند نام از تیم گویندگی اشاره می کنم. Yonai Yuuki گوینده کارکتر "هاروکی" خواهد بود؛ کسی که قبلاً در انیمه هایی مثل Kyoukai no Rinne ، Shigatsu wa Kimi no Us و ... نقش های خیلی فرعی ای داشته و به عنوان یک گوینده اصلی کمی آدمُ به تردید میندازه. Okamoto Nobuhiko یکی از دوبلورهای خوب تیم و با سابقه بهتره .. از جمله کارهاش میشه به Akagami no Shirayuki-hime ، Boku no Hero Academia ، Starmyu و ... اشاره کرد. Ono Yuuki رو همه میشناسیم ... در حال حاضر داره نقش جوجو رد انیمه JoJo no Kimyou na Bouken: Diamond wa Kudakenai ایفا می کنه که حسابی هم کارش خوبه. از نکات جالب تیم گویندگی میشه به حضور Sugita Tomokazu اشاره کرد که باید دید "گینتوکی سان" چه جور نقشی رو در این انیمه خواهد داشت و فرصت درخشیدن رو چقدر در اختیار داره. روی هم رفته تیم گویندگی بگیر و نگیرهایی داره و به نظر میرسه میشه رضایت نسبی رو ازش داشت. باید نشست و منتظر خود انیمه موند و با دنیایی که قراره به ما شناسونده بشه آشنا شد. امیدوارم انیمه خوبی در انتظارمون باشه.



« دوبلورها و کاراکترهای اصلی انیمه»






Days

Days



هیچ وقت نمیشه از دیدن یک انیمه ورزشی دست کشید.



توضیحات و نظر شخصی : حالا دیگه سال های ساله که به استقبال انیمه های ورزشی میریم؛ کافیه یک نگاه به عقب بندازیم و متوجه بشیم که چه انیمه های هیجان انگیز و خوبی رو پشت سر گذاشتیم. خوبی ورزش اینه که تنوع همیشه وجود داره؛ یک فصل تنیس از راه میرسه، یک فصل والیبال، یک فصل بسکتبال و ... و حالا فصلی جدید و انیمه ای فوتبالی! جالبی قضیه اینه که تنوعی که ما می طلبیم نه تنها در نوع ورزش نهفته، بلکه درون هر ورزش و هر انیمه جدید هم میشه تنوع رو در دل تاکتیک ها و اتفاقات مسابقات به چشم دید و از حضور در میدان مسابقه ای ورزشی لذتی بالا برد. این ورزشه که همیشه و هر لحظه ش می تونه یه اتفاق خاص و متفاوت داشته باشه. و حقیقت اینه که، آره، خیلی ها هدفی که در انیمه های ورزشی به تصویر کشیده میشه و دنبال میشه رو کمی ضایع می بینند، ایراد بزرگ انیمه های ورزشی رو این می دونن و احساس می کنن اینکه ما همیشه با همون هدف تکراری پا به یک میدان ورزشی میذاریم فضای اثر رو کسل کننده و حوصله سربر می کنه. هدفِ تلاش کردن، رسیدن به قدرت لازم، بدست آوردن ارتباط مثبت با هم تیمی ها و در نهایت موفقیت پیدا کردن بهمراه تیم! اما آیا واقعاً این هدفی کسل کننده ست؟ نه، به عنوان کسی که مدتهاست انیمه های ورزشی رو با ذوق و شوق بسیار دنبال می کنم و دستی در ترجمه تعدادی کارهای ورزشی داشتم تونستم منطق ذهنی خوبی رو برای رد کردن این حس و این انتقاد افرادی که از دست انیمه های ورزشی زده شدن پیدا کنم.

مسلماً همیشه سلیقه در این موضوع دخیل هست (چرا روراست نباشیم؟ سلیقه در هر چیزی دخیل هست!) و نمیشه اون رو کنار زد اما زیبایی یک کار انیمیشن ورزشی اینه که می تونه در حدی خوب باشه که افراد دور از فضای ورزش رو هم به درون جو بکشونه .. کسایی که قبلاً ورزش مورد نظر رو دوست داشتن ولی حالا از اون دور افتادن و یا حتی با ورزش به تصویر کشیده شده ذره ای آشنا نداشته باشند؛ این می تونه حرف آشنایی برای من و شما باشه. یه مثال کوچولو می تونه تجربه شخصی خود من باشه و اینکه تا قبل از دیدن کارهایی ورزشی مثل Major و یا Diamond no Ace کوچکترین شناختی از بیسبال نداشتم. تو قالب فیلم های سینمایی بارها موضوع بیسبال رو پیش کشیده شده دیده بودم ولی اینکه از قوانین سر دربیارم و یا بدونم دونده های بیسبال باید به سمت چپ بدون یا به سمت راست، البته که نه! خنده داره ولی خب از طرفی یک حقیقته! تا وقتی شما یک ورزش رو نشناختید نمی تونید به اوج سادگی اون لحظه ای که براتون مبهم بوده پی ببرید؛ اینکه یک آفساید در فوتبال چطور گرفته میشه می تونه برای یک غیرفوتبالی علامت سوال بزرگ و پیچیده ای باشه ولی وقتی خط دفاعی و تصویر آهسته تلویزیونی حرکت آفساید اعلام شده جلوی روی اون پخش بشه، به راحتی جریانُ متوجه میشه. این جادوی تصویره ... شما یک انیمه بیسبالی رو شروع به دیدن می کنید، تمرینات چوب زنی، تمرینات پرتاب توپ رو دنبال می کنید و بعد وارد زمین میشید؛ اونجاست که هر حرکتی که به چشم ببینید به یادگیری بهتر اون فضای ورزشی به شما کمک می کنه و اینه .. درست همینجاست که انیمه های ورزشی ارزش دیدنُ پیدا می کنند. اون جنبه آموزشی و فراگیری یک دنیای ورزشی جدیده که به یک انیمه ورزشی رنگ و روی اولیه می بخشه و اونُ دیدنی می کنه! و تازه شما می تونید به این ملاک ساده چیزهایی مثل هیجان انگیز بودن لحظات بزرگ اثر، داشتن یک داستان گیرا و درگیر کننده و انواع و اقسام درامی که یک انیمه ورزشی می تونه به شما معرفی کنه رو هم در نظر داشته باشید.






داستان : خلاصه کوتاهی از محتوای مانگا و انیمه منتشر شده. داستان به دو کارکتر پسر به نام های "سوکوشی" و "جین" می پردازه که یکی (سوکوشی) پسری بدون استعداد ولی با دلی پر از شور و اشتیاق برای یادگیریه و یکی (جین) نابغه ای در عالم فوتبال ولی گوشه گیره. در شبی طوفانی سوکوشی با جین ملاقات می کنه و پای اونا به دنیای فوتبال کشیده میشه. باید دید با وجود خصوصیات اخلاقی متفاوت، اونا چطور می تونن پیمان دوستی ببندن و در راه به موفقیت رسوندن تیم فوتبال مدرسه چه مسیری رو طی می کنند.

از جملات کلیشه ای "ما همه فوتبال رو میشناسیم!" ، "چطوره یادی از سوباسا کنیم؟" ، "یاد توپ های پلاستیکی بخیر" و ... اینجور صحبت ها میگذرم، چون می دونم ناگفته این جملات در ذهن شما جا خوش کرده و به دلیل نوستالژی و شناخت زیادی که ما در کشور خودمون از فوتبال داریم ناخودآگاه یک عطش پنهان در وجودمون برای دیدن Days خواهیم داشت. خیلی از ماها به مرور زمان از دنیای فوتبال و دیدن لحظات هیجان انگیز فوتبال تو تلویزیون هامون دور شدیم ولی بذارید فرصتی دوباره به نوستالژی بدیم؛ به خاطر بیاریم که یک زمانی سعی می کردیم با یک توپ ساده انواع تکنیک های فوتبالی رو انجام بدیم، رفیقمونُ دریبل بزنیم، روپایی بریم و با اینکه هیچ تماشاگری دور و برمون نبود ولی از نوع قوسی که به توپمون داده بودیم به وجد بیایم ... یک سری لحظات ریز ولی شیرین در دوران کودکی ما و لحظاتی که هنوز با یادآوریشون لبخند میزنیم. احساس کردن اون لحظه، حتی به اندازه قطره ای ناچیز می تونه واسه ما خوشایند باشه و من که ازش استقبال می کنم.

اما چیزی که بیشتر دوست دارم درباره اون صحبت کنم بحث "واقع گرایانه بودن یا نبودن انیمه" ست؛ اینکه ما قراره با چجور فوتبالی روبرو بشیم خیلی مهمه. شما چجور فوتبالی رو می پسندید؟! حقیقتش من هنوز تصمیم خودم رو نگرفتم ... ظاهر Days و تریلری که ازش منتشر شده بیشتر به سمت "واقع گرایانه بودن انیمه" میل داره و به نظر نمیرسه با یک انیمه تخیلی (حداقل از نوع ابرتخیلی) روبرو باشیم ولی شاید در ادامه راه انیمه صحنه هایی دیدیم که با خودمون گفتیم "این دیگه از اون صحنه ها بود!" و به قدم گذاشتن انیمه به فضای تخیلی اقرار کنیم. از اینها گذشته .. اگه بخوایم بصورت کلی حرف بزنیم، من از یک طرف دلم می خواد یک انیمه سوپر تخیلی فوتبالی ببینم؛ جایی که انواع و اقسام شوت های باورنکردنی توسط کارکترهای انیمه زده میشه .. یه شوت به شکل عقاب به سمت دروازه میره، یه شوت با موج و قوس های وحشتناک دروازه رو سر جای خودش میخکوب می کنه و ... این حس و حال در دوران کودکی خیلی به دلم خوش می اومد ولی الان؟! همم .. تجربیات اخیرم با کارهای ورزشی تخیلی آنچنان اون احساس فوق العاده رو بهم برنگردونده و ترس من از اینه که روبرو شدن با یک انیمه فوتبالی تخیلی هم دوباره همون احساس نه چندان خوب رو برام تداعی کنه. از طرف دیگه، اگه بخوام به چهره انیمه های ورزشی واقع گرایانه چند سال اخیری که دیدم نگاه کنم، می بینم واقعاً رنگ و روی خوشی از اونا در ذهنم باقی مونده و شاید این همون نقطه تعیین کننده برای من باشه.







حالا از این بحث که بگذریم، یک سوال به ذهن من میرسه : شما هم مثل من هر فصل بعد از تایید شدن انیمه ای ورزشی لحظه ای رو داشتید که با خودتون بگید "ما چرا یک انیمه فوتبالی جدید نمی بینیم؟" این سوال همیشه در ذهن من جا خوش کرده بود و در تعجب بودم که فوتبال با این درجه محبوبیت چرا کمتر انیمه ای داره. قطعاً بها دادن به ورزش های کمتر شناخته شده هم ارزش های خودش رو داره؛ فرضاً پاییز قراره یک انیمه راگبی به نام All Out داشته باشیم و اون هیجان به جایی برای خودش داره ... آشنا شدن با راگبی، خصوصاً برای ما ایرانی ها و کسایی که حتی با وجود ورزشی بودن شناخت کمتری نسبت به ورزش های دیگه ازش داریم می تونه هیجان انگیز باشه ولی وقتی صحبت از ورزش میشه و وسعت محبوبیت یک ورزش مورد سنج قرار می گیره فوتبال در صدر لیست قرار می گیره.

اما حالا اون علامت سوال کنار گذاشته شده و ما یک انیمه فوتبالی داریم! محبوبیت رو داریم، هیجان رو داریم، باید گفت "پیش به سوی تابستون و یک انیمه فوتبالی!" .. چه خوبه که قراره هفتگی یک دنیای فوتبالی داغ و دلچسبُ دنبال کنیم! خصوصاً تو روزهایی که لیگ های فوتبالی دنیا به پایان رسیدند، جام باشگاه های اروپا به خونه برده شده، جام جهانی ای در کار نیست و قراره مدتی بی فوتبال باشیم. Days می تونه واسه فوتبالی های سرسخت یه زنگ تفریح عالی و پر از هیجان باشه. من به عنوان کسی که کمتر فوتبال می بینم احساس خیلی خوبی نسبت به این انیمه دارم و وقتی خودمُ به جای یک طرفدار دوآتیشه فوتبال میذارم، می بینم واقعاً هیجان زده شدن سر این انیمه کار ساده ایه .. کافیه انیمه رو پلی کنید و خیره بشید ... هیجان به سراغتون میاد. و البته قرار نیست تو همون یکی دو اپیزود اول غرق در لذت بشید و از گوشه گوشه‌ی انیمه و چیزهایی که دارید می بینید تعریف کنید. این خصوصیت رو اهالی ورزشی بین به خوبی درک می کنند؛ اینکه یک انیمه ورزشی آروم شروع میشه، پایه ها رو می سنجه، کارکترها رو معرفی می کنه، جنبه های تکنیکی مثبت و منفی اونا رو به ما میشناسونه، از مسابقاتی که در پیشه حرف میزنه و بعد ... وقتی وارد زمین فوتبال Days میشیم و مسابقه رو شروع می کنیم، اون لحظه ست که ما هم بهمراه تماشاچی های دور زمین برای موفقیت بازیکن های تیم اصلی انیمه هورا می کشیم و "ایول، ایول" سر میدیم. پس ما در نهایت به نقطه خوب می رسیم .. کافیه شما مقداری صبور باشید و تو لحظات غیر مسابقه ای انیمه چیزهای سرگرم کننده دیگه ای رو پیدا کنید. که اون هم برای یک انیمه فوتبالی آنچنان سخت نخواهد بود ... همینکه کارکتر اصلی رو درحال تمرین شوت زنیِ خودش ببینیم، دروازه بان تیمُ در حال تمرین توپ گیری ببینیم، با مربی تیم آشنا بشیم، به زمین حریف بریم و ببینیم اونا چجور تمریناتی رو انجام میدن و چجور تعاملی با تیم اصلی انیمه دارند و ... اینقدر نکته های ریز در صحنه های غیر مسابقه ای فوتبال وجود داره که میشه به راحتی به این انیمه دل بست.

یه کوچولو در مورد مانگای اثر : این مانگای ورزشی توسط مانگاکایی به نام Tsuyoshi Yasuda خلق شده و از سال 2013 در حال انتشاره که تا بحال 14 جلد از اون منتشر شده . همچنین لازم به اشاره هست که این مانگا تو 39 امین دوره اهدای جوایز مانگای Kodansha ، در بخش بهترین مانگای شونن کاندید بوده که نشان از خوب بودن بخش شونن اثر میده. چیزی که خیلی ها به دنبالش هستند یک شونن عالی و دلچسبه که ظاهراً این مانگا در حدی خوب بوده که تونسته به کاندید شدن در این زمینه دست پیدا کنه. پس بذارید اینُ به فال نیک بگیریم.







اما برسیم به عوامل ...

اولین مورد قابل اشاره استودیوئه که همین نام استودیو به تنهایی حس دلگرم کننده ای به آدم میده؛ MAPPA استودیوی بسیار خوبیه و واقعاً خوب بلده چه در عالم وارد کردن طعم کارهای کلاسیک باساخت کاری مثل Ushio to Tora و چه در ساخت کارهای مدرنی مثل Zankyou no Terror موفق عمل کنه. خوشبختانه استودیو یه کار شاهکار ورزشی به نام Hajime no Ippo: The Fighting! - Rising رو در کارنامه خودش داره که زبانزد خاص و عامه و همین باعث میشه بیش از پیش بتونیم نسبت به نتیجه کاری و اهمیتی که این استودیو به Days میده واقف بشیم. کارگردان کار، آقای Uda Kounosuke ست که 50 سالشه و نکته جالب در مورد کارنامه ش اینه که قبلاً هم یک انیمه فوتبالی نسبتاً مطرح رو کارگردانی کرده. انیمه ای به نام Ginga e Kickoff که در قالب 39 اپیزود و در سال 2012 پخش شده و فکر می کنم افرادی که انیمه های ورزشی رو دنبال می کنند حداقل با اسم این سری آشنا باشند. با این وجود به نظر میرسه در دست داشتن Days یک برهه سنگین تر برای این کارگردان باشه و بذارید امیدوار باشیم که بتونه نکات مثبتی که در انیمه فوتبالی قبلی خودش داشته رو به این انیمه هم تزریق کنه و البته نکات منفی اثر قبلی رو از بین ببره. از جمله کارهای کارگردانی شده دیگه این کارگردان میشه به اثر شوجوی Lovely Complex و یا دو فیلم از One Piece اشاره کرد که به نظر آثار درخور توجه ای برای لیست شدن در کارنامه این کارگردان میان. آهنگسازی انیمه به عهده آقای Ike Yoshihiro هست که قبلاً موسیقی متن انیمه هایی مثل Tiger & Bunny ، Shingeki no Bahamut: Genesis ، Kuroko no Basket 2nd Season ، Cobra The Animation و ... رو ساخته. به نظر میرسه اونقدر در جو کارهای نیازمند هیجان بوده که بتونه قالب کلی ریتم انیمه های ورزشی رو به شکل مناسبی بوجود بیاره و می تونیم بهش نگاه مثبتی داشته باشیم.

نکته جالب در مورد لیست گویندگان انیمه، حضور یک نوجوان در نقش "سوکوشی" هست؛ Yoshinaga Takuto که قراره گویندگی یکی از دو نقش اول انیمه رو به عهده داشته باشه متولد 1999 هست و سن کمی داره .. که این خودش دیدن داره و باید ببینیم چقدر می تونه در کار خودش موفق عمل کنه. صداپیشه بعدی و عهده دار ایفا کردن کارکتر "جین" Matsuoka Yoshitsugu ی پرتجربه خواهد بود. همون "یوکیهیرا سوما" از Shokugeki no Souma و "سورا" از No Game No Life و ... گمونم با اشاره به همین دو نقش تونستید صداشُ به خاطر بیارید و خب، فرد بسیار مناسبی برای حضور در کنار یک نوجوان کم تجربه در عالم گویندگیه؛ باید دید حضور اون در کنار گوینده اول داستان چه تاثیری روی کلیت اثر خواهد داشت ... امیدوارم مثبت باشه. در کنار این دو اسم، اسامی نام آشنای دیگه ای هم به چشم می خوره ... افرادی که قبلاً در انیمه های ورزشی حضور داشتند، فرضاً Ono Daisuke و یا Miyano Mamoru و یا Namikawa Daisuke که هر سه هم در انیمه های ورزشی حضور داشتند و هم گویندگان مطرح و محبوبی هستند. به این ترتیب میشه گفت که تیم گویندگی در سطح خیلی خوبیه و میشه از الان آماده شنیدن صداهایی خوب در لحظات باحال فوتبالیمون بود. امیدوارم انتظاراتی که از این عوامل و از این فضای ورزشی خوب داریم برآورده بشه و به یک انیمه ایده آل و سرگرم کننده برسیم.

« دوبلورها و کاراکترهای اصلی انیمه»