M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Aria the Natural - Episode 12

Aria the Natural  - Episode 13





وقت گذرونی با آلیس چان بد نیست .. اصلاً بد نیست .. درسته که یه کوچولو بددهنی می کنه ولی بددهنی ـش به شکل بامزه ایه و فقط بخاطر حس سوندره واری هست که در کارکترش داره. حالا که بهش فکر می کنم، میبینم اونقدرها هم نمیشه آلیس رو سوندره دونست. بیشتر یک حس سخت نزدیک شدن به دیگران رو داره ولی خب چیزی که مشخصه اینه که آلیس هم مثل باقی دخترهای آمانو کوزو معصومیت و لطفات کارکتری خاصی داره؛ به اطرافیانش اهمیت میده و یک کارکتر کاوایی به تمام معناست. همین اپیزود 13 به تنهایی پر از شات های روح نواز از آلیس بود. داستان تصمیم و اراده روزانه آلیس رو با هم دیدیم؛ اینکه چطور یک تصمیم ساده و کودکانه رو دوست داشت عملی کنه و پس از گذروندن وقت زیادی به نتیجه نمی رسید و باز هم از اول شروع می کرد. این لذت کودکانه رو درک می کنم .. جایی درون ذهنم، جایی درون خاطراتم این حس نوستالژیک نهفته ست و اونو به خاطر میارم. اینکه چقدر از چنین حس کنجکاوی و بازیگوشی بچگانه ای لذت می بردم، جزیی از وجود منه و می تونم آلیس و رفتارش رو به رفتار خودم در گذشته نزدیک بدونم. گذر زمان رفته رفته این احساس رو از انسان دور می کنه ولی خوشحالم که چنین سری ای وجود داره که حداقل جلوه ای از اون احساس رو به خاطرم میاره.






اینبار چون به اورنج پلانت تمرکز کردیم، تونستیم آتنا و ما تایچو رو هم ببینیم. مثل همیشه هر دو ویژگی های کارکتری خاص خودشونُ به نشون می دادند .. آتنا سان آوازهای بی نظیری سر می داد و تمام آب های نئو-ونیزیا رو به لرزه دل انگیزی وا میداشت و ما تایچو هم با "ما .. ما" کردن های خودش زیر پای آلیس بازیگوشی می کرد. فقط در آریا می تونید چنین دنیایی رو ببینید. فقط در آریا می تونید چنین حسی رو تجربه کنید. با اینکه این اپیزود نقش آکاری کم بود ولی صحبت هاش با آی چان مثل همیشه حس خوبی به بیننده میده و ما رو از درون آکاری باخبر می کنه. اینکه چقدر از دیدن لبخند آلیس خوشحاله و اینکه چقدر از بودن کنار آلیس تو اون لحظه لذت میبره. آکاری مثل همیه یک دوست فوق العاده ست .. حقیقتش اینه که تمام کارکترهای سری آریا دوست های فوق العاده ای هستند و میشه از هر کدوم کارکترها لحظات زیبایی رو کنار هم چید و یک منظره فوق العاده رو شکل داد.









روی هم رفته، اپیزود بی نهایت آرامش بخش و دیدنی بود. درسته .. آلیس چان به تنهایی نتونست تصمیم سایه های خودش رو به تکام برسونه ولی این به سرانجام نرسیدن درس بزرگی رو بهش یاد داد؛ اینکه همیشه نیازی به تنهایی طی کردن مسیر نیست و گاهی آتنا میتونه تو مسیر سخت رسیدنش به خط پایان بهش کمک کنه. لبخند آلیس در انتهای اپیزود نیازی به توضیح و توصیف خاصی نداره .. دلیل لبخند واضح و مشخصه. پس بهتره از کنار لبخند بگذریم و پا به دنیای تیتراژ پایانی اپیزود بذاریم. مثل همیشه موسیقی متن روح نواز انیمه رو گوش بدیم و به فکر دیدن اپیزود بعد باشیم.

Aria the Natural - Episode 12

Aria the Natural  - Episode 12




گرمای نیو-ونیزیا ... شهر در تابستون به سر می بره و آکاری بهمراه آریا تایچو وقت خودشو می گذرونه .. با هم اینور و اونور میرن، آریا تایچو بازیگوشی می کنه و اینور و اونور میدوه و با هم زنگوله های شب تاب رو نگاه می کنن .. تو این بین زیبایی لحظات خیره شدن به زنگوله ها بیننده رو غرق در لذت می کنه. و چقدر خوبه که بعدش سر و کله آیکا و آلیس هم پیدا میشه ... "هازوکی سیف کیشی" ، "حرف های خجالت آور ممنــوع" ، "دکای شیاواسه" .. "خیلی خیلی خوشحالم" تکیه کلام ها دوباره به زبون آورده میشن و "پوی نیون" گفتن های آریا تایچو به گوش می رسه. دمای گرم و بی نهایت طاقت فرسای نئو-ونیزیا به شکلی زیبا حالتی لطیف به خودش می گیره و اینجاست که کم کم وارد رویایی خاص میشیم. رویایی که در اون باز هم آکاری وارد دنیای گربه ها میشه و پا به یک کافه می ذاره. کافه ای که با پا گذاشتن به اون، ما هم وارد حالتی خوابناک و drowsy میشیم و حس رویایی بی نظیری بهمون منتقل میشه. باورم نمیشه که با دیدن صحنه ای به این سادگی می تونم به چنین آرامشی برسم. چشم های گربه هایی که از پشت به آکاری خیره شدند و گربه مرموز همیشگی داستان که آکاری رو به خوردن شیر یخ مهمون می کنه. لحظات بی نهایت دلپذیری که یکی بعد از دیگری از راه میرسند و عبور می کنند.








ولی جادوی سری آریا به همین سادگی در این اپیزود به پایان نمیرسه .. پا به نیمه دوم میذاریم .. جایی که چهره زنگوله های شب تاب پر رنگ تر میشه و اینبار به پایان عمر اون زنگوله ها میرسیم. لحظاتی جادویی و اسرارآمیز شکل می گیره .. جایی که همه آدمای اطراف نئو-ونیزیا برای وداع با این زنگوله ها دور هم جمع میشن و با گفتن کلمات زیبای "تانته گرازی" با اون سنگ های پر رمز و راز خداحافظی می کنند. وای ... چقدر افسوس می خورم که کیفیت بالاتری از این انیمه نداشتم و ندارم! مطمئنم به دنبالش خواهم بود. دیدن این لحظه وداع با زنگوله ها با کیفیتی بالا می تونه یکی از لذت بخش ترین لحظات آریا باشه. روح نوازی آریا بارها و بارها در طول اپیزود با شنیدن موسیقی متن بی نظیرش به من منتقل شد و تونستم بار دیگه جلوه زیبای این انیمه رو درک کنم. بی نهایت زیبا .. دوست داشتنی .. مرموز و دلچسب.






و می دونم .. که این ترجمه برای من لذت بخش خواهد بود .. از ترجمه تک تک کلمات این قسمت لذت بردم! کاش "پوی نیون" های آریا تایچو هم متن وار بود و می تونستم اونا رو هم ترجمه کنم تا بتونم بیشتر از این تو دنیای آریا سیر کنم .. به مرور زمان محبوبیت سری آریا اونقدری برای من زیاد شده که داره تبدیل به تنها انیمه خاص من میشه. مطمئناً سری های دیگه ای هم هستند که محبوبیت بالایی برام دارند ولی آریا معصومیتی داره که هیچ سری انیمه ای نداشته و نخواهد داشت. آمانو کوزو دنیایی خلق کرده که به این سادگی ها نمیشه اون رو کپی کرد و یا چیزی با شباهت بهش رو ساخت.




Barakamon - Ep 12

Barakamon - Ep 12

و اینم وداع ما با نارو و سنسی! وداعی که برای اونا وداع نبود و دیداری تازه بود؛ دیداری که با برگشتن سنسی به وقوع پیوست و لبخند رو دوباره بر روی لب بچه های جزیره گوتو نشوند. شاید بهتره ما هم لبخند بزنیم و بابت تموم شدن این اثر زیبا ناراحت نباشیم .. بهرحال این سری تونست حس لذبخش کودکانه رو دوباره وارد ذهنمون کنه و برای من که بارها در طول فصل گذشته حس لحظات نوستالژیک زیبایی رو زنده کنه. چقدر خوشحالم که امیدواری های قبل از شروع فصل من نسبت به این انیمه به ثمر نشست و به اون اندازه که فکر می کردم ... نه حتی بهتر از اون چیزی که فکر می کردم، خوب بود. محبوبیت سری غیرقابل انکاره .. بدلیل کمبود وقت نتونستم در مورد تمام اپیزودها بنویسم ولی بارها به صورت ناخودآگاه اپیزودی که قبلاً دیدم رو پلی می کردم و یک صحنه خاص رو دوباره مرور می کردم. لحظاتی از نارو، هینا، سنسی .. هر کدوم به شکلی واسم دوست داشتنی بودن و بدون شک بهترین انیمه فصل واسه من بود.

قسمت های آخر یک کارکتر فرعی عالی داشتیم .. مادر سنسی به جمع ـمون اضافه شده بود و حسابی هم خنده دار بود. مشت زدن های مداومش به دا چان و چهره کاملاً جدی پدر سنسی در مقابل اون مشت ها یکی از صحنه‌های مورد علاقه ـم از اپیزود بود .. حرف نداشت. خیلی خوب میشه اگه مادر سنسی بتونه با نارو ملاقات کنه .. می تونه به راحتی یکی از بهترین لحظات داستان بشه. البته انیمه تموم شد و باید اون اتفاق رو به مانگا واگذار کنیم .. یا شاید فصل دومی که در آینده تایید میشه. هر چند محبوبیت سری بالا بود ولی فکر کنم فعلاً محتوای کافی برای داشتن یک فصل دوم نداریم و باید بیشتر از اینها منتظر بمونیم. بهرحال، خیالات مربوط به اتفاقات آینده سری رو پشت سر می ذارم و همچنان با دنیای انیمه و مانگا خوش می گذرونم.

هر چقدر از خوشی این انیمه صحبت کنم، باز هم چیزایی باقی می مونه .. شما هم کنار من بودید و از دیدنش لذت بردید .. پس لازم نیست زیاد ازش چیزی بگم و با یک حس خوب و راضی از فصل تابستون بیرون میام و در طول فصل پاییز گاهی به خاطره خوب انیمه فکر می کنم و امیدوارم در آینده موقعیتش پیش بیاد تا دوباره برگردم و انیمه رو مرور کنم .. ببینم و باز هم شیرینی کار رو تجربه کنم.

--
-





Terra Formars - Ep 01

Terra Formars - Ep 01

قبل از شروع به دیدن انیمه، نظرات رو چک کردم و اکثراً از سانســور بد انیمه صحبت کردن. با خودم فکر کردم حتماً نیمی از فضای انیمه به طرز بدی سانـسور شده .. یاد خاطره سانـسور بد Tokyo Ghoul افتادم ولی اینطور نبود و اصلاً در حدی که گفته شده، سانــسور بد نبود و راحت تونستم اپیزود اول رو دنبال کنم. نکته جالب و اولی که به ذهنم رسید، پرداخت خوب جریان داستانی بود و اینکه یک راست به سراغ صحنه‌های اکشن و سوسک ها نرفتیم. حس می کنم اپیزود اول روند خوبی داشت و کم کم می تونه ما رو برای لحظات بهتری آماده کنه .. مقدمه سازی خوبی رو دیدیم. دیالوگ‌های خاصی و خیلی خوبی در لحظات اپیزود به زبون آورده میشد که جز نکات مثبت بودن، خصوصاً اواخر اپیزود با پیش کشیده شدن بحث ویروس، سوسک ها و مبارزه بین انسان‌ها و سوسک‌ها و اینکه "هر کدوم از این گونه‌ها باقی بمونه، حشره واقعی ـه" جذابیت خاصی به پایان بندی اپیزود داد.

معرفی کارکتر آکاری تو نیمه اول شکل گرفت. آنچنان طرفدار صحنه مبارزه ش با خرس نبودم ولی دوست دارم بیشتر با کارکترش آشنا بشم! به عنوان نگاهی اولیه، کارکتر بدی به نظر نمیرسه و حس می کنم میشه کم کم بهش علاقمند شد. شاید بزرگترین سانـسور مربوط به اپیزود تو صحنه مبارزه آکاری با خرس انجام گرفته بود. جایی که آکاری برتری مبارزه رو به دست می گیره و وقتی ورژن مانگا رو چک کنید، تفاوت رو با ورژن سانـسور شده متوجه میشید.

terra-formars-3968075.jpg


روی هم رفته، از سانـسور ناراضی نبودم .. (شاید بعدها بدتر بشه، نمیدونم ولی برای شروع، قابل تحمل بود.) ، موسیقی رو باید بیشتر بشنوم، کارکترها باید بهتر معرفی بشن و ... اما چیزی که معلومه اینه که پتانسیل داستانی خیلی خوبی پیش روی ماست .. مطمئناً ارزش دنبال کردن رو داره و منتظر دیدن اپیزودهای بعدی می مونم. کنجکاوم نظر مانگا خون های این اثر رو در موردش بشنوم و ببینم چقدر لحظات شروع داستانی سریع پیش برده شده و چقدر از محتویات مانگا ندیده گرفته شده. بهرحال به عنوان یک انیمه بین، راضی بودم و همونطور که گفتم، فکر می کنم در آینده بهتر میشه.

[Negative اوپای! Lol]

صحنه‌هایی از اپیزود :

- آکاری در جریان مبارزه با اون خرس :



+





- نمایی از کارکترهای دیگه ای که دیدیم :



- آدولف به نظر کارکتر جالبی میرسه .. منتظر بیشتر آشنا شدن باهاش هستم :



- این لحظه هم خیلی جالب بود :