M | F | S

My Favorite Stuff

M | F | S

My Favorite Stuff

Barakamon - Ep 12

Barakamon - Ep 12

و اینم وداع ما با نارو و سنسی! وداعی که برای اونا وداع نبود و دیداری تازه بود؛ دیداری که با برگشتن سنسی به وقوع پیوست و لبخند رو دوباره بر روی لب بچه های جزیره گوتو نشوند. شاید بهتره ما هم لبخند بزنیم و بابت تموم شدن این اثر زیبا ناراحت نباشیم .. بهرحال این سری تونست حس لذبخش کودکانه رو دوباره وارد ذهنمون کنه و برای من که بارها در طول فصل گذشته حس لحظات نوستالژیک زیبایی رو زنده کنه. چقدر خوشحالم که امیدواری های قبل از شروع فصل من نسبت به این انیمه به ثمر نشست و به اون اندازه که فکر می کردم ... نه حتی بهتر از اون چیزی که فکر می کردم، خوب بود. محبوبیت سری غیرقابل انکاره .. بدلیل کمبود وقت نتونستم در مورد تمام اپیزودها بنویسم ولی بارها به صورت ناخودآگاه اپیزودی که قبلاً دیدم رو پلی می کردم و یک صحنه خاص رو دوباره مرور می کردم. لحظاتی از نارو، هینا، سنسی .. هر کدوم به شکلی واسم دوست داشتنی بودن و بدون شک بهترین انیمه فصل واسه من بود.

قسمت های آخر یک کارکتر فرعی عالی داشتیم .. مادر سنسی به جمع ـمون اضافه شده بود و حسابی هم خنده دار بود. مشت زدن های مداومش به دا چان و چهره کاملاً جدی پدر سنسی در مقابل اون مشت ها یکی از صحنه‌های مورد علاقه ـم از اپیزود بود .. حرف نداشت. خیلی خوب میشه اگه مادر سنسی بتونه با نارو ملاقات کنه .. می تونه به راحتی یکی از بهترین لحظات داستان بشه. البته انیمه تموم شد و باید اون اتفاق رو به مانگا واگذار کنیم .. یا شاید فصل دومی که در آینده تایید میشه. هر چند محبوبیت سری بالا بود ولی فکر کنم فعلاً محتوای کافی برای داشتن یک فصل دوم نداریم و باید بیشتر از اینها منتظر بمونیم. بهرحال، خیالات مربوط به اتفاقات آینده سری رو پشت سر می ذارم و همچنان با دنیای انیمه و مانگا خوش می گذرونم.

هر چقدر از خوشی این انیمه صحبت کنم، باز هم چیزایی باقی می مونه .. شما هم کنار من بودید و از دیدنش لذت بردید .. پس لازم نیست زیاد ازش چیزی بگم و با یک حس خوب و راضی از فصل تابستون بیرون میام و در طول فصل پاییز گاهی به خاطره خوب انیمه فکر می کنم و امیدوارم در آینده موقعیتش پیش بیاد تا دوباره برگردم و انیمه رو مرور کنم .. ببینم و باز هم شیرینی کار رو تجربه کنم.

--
-





Barakamon - Ep 06

Barakamon - Ep 06

کاوافوجی .. کیوسکه، به جزیره گوتو خوش اومدید. انتظارات من از حضور این دو کارکتر برای متفاوت کردن فضای انیمه تا حدود زیادی برآورده شد؛ از همون شروع ـشون بواسطه نارو صحنه صدف فروشی ـش، لحظات کمدی خوبی رو با هم دیدیم .. گیر دادن به خالکوبی کاوافوجی و جریان چندش آور بودن صدف ها واسه کیوسکه، آدرس گرفتن و بلاخره به جرم بچه دزدی گرفتار اهالی جزیره شدن ... همه و همه لحظات شیرینی تو فضای نیمه اول بود و تونستیم یک آشنایی کمدی وار با کاوافوجی و کیوسکه پیدا کنیم. دوبلوری کارکتر کیوسکه به دست Kaji Yuuki بود که واقعاً یک دوبلور خوش صداست و در کنار بامزگی‌های کارکترهایی مثل سنسی و یا نارو، هیروشی، میوا به خوبی خودشو جا داد. اگه شما هم مثل من این روزها Ao Haru Ride رو میبینید، با صدای این دوبلور در نقش کارکتر "مابوچی" آشنا هستید؛ یا مثلا، Black Bullet در فصل های اخیر و کارکتر "رنتارو" ... بهرحال نقش‌های معروف زیادی داره و نیازی به نام بردن ـشون نداریم. هر چند نقش کیوسکه بیشتر بود ولی کاوافوجی هم به عنوان دوست نزدیک سنسی حضور نصفه نیمه خوبی و لذت بخشی داشت و میتونه تو ادامه لحظات بهتری هم داشته باشه. دوبلوری کاوافوجی هم یک دوبلور عالی داره؛ Junichi Suwabe ، کسی ـه که در کنار Yuuki زوج دوبلوری سطح اولی رو برای دو نقش مهمان انیمه شکل میدن و من مشتاقانه منتظر شنیدن صداش در سری Fate/stay night جدید و کارکتر Archer هستم!

بهرحال از دنیای دوبلوری انیمه که بگذریم، همه چیز همچنان با لذت تمام به پیش میره؛ اینبار هینا به نسبت اپیزود قبل کمی کمرنگ تر شد ولی همون صحنه دلداری دادنش به سنسی کافی بود که درخشش لحظه‌ای همیشگیِ این کارکتر رو بار دیگه به اثبات برسونه .. حضورش کم هست ولی چیزی که ازش چیزی میبینیم، واقعاً بامزه، کودکانه و خنده داره. نارو اینقدر دوست داشتنی شده که هر لحظه از به تصویر کشیده شدن چهره ش، لبخند رو به لب من مینشونه؛ ذوق زدگی ـش در مقابل کارت ها و اون اشتیاق کودکانه در مقابل به دست گرفتن یه کارت چقدر بامزه بود. خوردن صدف، اون روی روستایی و دهاتی کارکترش رو به تصویر میکشه و حشره جمع کردنش یک روی دیگه از دنیای کودکانه ش رو به تصویر میکشه.





از طرف دیگه، در مورد موضوع اصلی و مهم اپیزود یعنی روبرویی سنسی با کیوسکه، انتظار داشتم سنسی با دیدن کیوسکه (در صورت شناختنش) واکنش شدیدتری نشون بده و اینقدر ساده و ریلکس با موضوع برخورد نکنه ولی برخوردش خیلی راحت تر از حالت همیشگیِ سنسی به نظر میرسید. روی هم رفته به نظر میرسه کاوافوجی برای تحریک کردن سنسی، کیوسکه رو با خودش همراه کرد؛ کیوسکه‌ی 18 ساله، سنسی رو الگوی خودش میدونسته و حتی دلیل خطاط شدنش، سنسی بوده. رفتار و برخورد این دو کارکتر در کنار هم عالی از آب در اومده بود؛ خصوصاً تیکه نقل قول کردن حرف های سنسی توسط کیوسکه و خجالتی که سنسی از شنیدن حرف های خودش میکشید. خوشحالم که سنسی در مقابل اصرار بقیه برای برگشتن به شهر مقاومت کرد و به این خوبی تونست با حضور کیوسکه در کنار خودش کنار بیاد.

صحنه‌هایی از مانگا :
نگاه باحال نارو به خالکوبی کاوفوجی :



+

نارو در کنار صدف فروشی و کیوسکه و کاوافوجی :



- خط خطی نارو روی دستش :



- لحظه ملاقات سنسی و کاوافوجی :





صحنه‌هایی از انیمه :

- اینجا نارو چه بامزه با خالکوبی کاوافوجی بازی میکرد :



- دلداری هینا به سنسی :



- و البته صحنه پرواز دادن موشک های کاغذی :



+

Barakamon - Ep 05

Barakamon - Ep 05

خُب دیگه! نوبتی هم که باشه، نوبت ساحل رفتن و شنا کردنه. مگه میشه تو یه جزیره زندگی کرد، دنیای انیمه در جزیره ای باشه و یک اپیزود ساحلی نداشت؟! شاید با نگاه اول به جریان اپیزود و دیدن اینکه میوا و تاما هم قراره با سنسی و بقیه لب ساحل برن، بیننده‌ها با خودشون فکر کنن "آهان، پس قراره فن سرویس دار باشه" ولی نه! اینجور نیست؛ همچنان حالت معصوم انیمه بر سرجای خودش باقی بود و بجای فن سرویس‌های ایچی، لحظات خنده داری رو از با لباس شنا کردن میوا و تاما دیدیم .. اینکه چطور با لباس های ورزشی تو آب اینور اونور میرفتن و ماجراهایی داشتند. اما نقطه اوج اپیزود تیکه های ساحلی میوا و تاما نبودن .. هینا و نارو قدرت درخشش هر کارکتر دیگه ای رو از بین برده بودن و از همون لحظات اول شروع حرکت ـشون به سمت ساحل، لذتی فوق العاده رو به من منتقل کردن. آب بازی هاشون رو فوق العاده دوست داشتم .. یه حس کودکانه بامزه و دلچسب .. هینا و "مادربزرگ" صدا زدن نارو و خنده هاشون، پرش نارو روی هینا، میمیک های بامزه ـشون، نارویی که با دهان پر از آب حرف میزد، این اپیزود حتی هینا دیالوگ های بیشتری نسبت به قبل داشت و تونستیم درست و حسابی چند دیالوگ خوب رو از دوبلورش بشنویم!



[صحنه زیرآبی رفتن هینا در مانگا]

بجز بازیگوشی‌های نارو و هینا، جزییات خوب زیادی داشتیم؛ از تاما و افکار خنده دارش که بگذریم، من هیروشی تو این اپیزود رو خیلی دوست داشتم! از شروع ورودش به جمع بچه‌ها و تیپ خنده دارش شروع شد تا پرت کردن بچه‌ها تو آب دریا، شکار کردنش و بعد از اون پرش باحالی که از اون ارتفاع تو آب داشتن. روی هم رفته از حضور هیروشی تو این اپیزود راضی بودم و تونست به اندازه کافی سرگرم کننده ظاهر بشه! محیط زیبایی بود؛ دریا و بازیگوشی و سراسر خوشگذرونی .. همه چیز خوب و دلچسب پیش رفت و پایان بندی اپیزود هم کنجکاو کننده به نظر میرسه. انتهای اپیزود ورود کاوافوجی، دوست سنسی و یه نفر دیگه به اسم کیوسکه رو به انیمه دیدیم .. دیدن تقابل این دو کارکتر جدید با نارو و اهالی دهکده میتونه در نوع خودش جالب باشه و تنوع خوبی به فضای حاکم بر انیمه بده. مشتاق دیدن اپیزود بعدی انیمه هستم.


چند شات از مانگا :

- ظاهرا باحال هیروشی :



- پرش نارو :



- صحنه‌ها آخر و عذرخواهی بقیه از سنسی :



++



صحنه‌هایی از اپیزود :

- هیروشی :



- زیر آبی رفتن هینا رو خیلی دوست داشتم :



- این صحنه رو بارها و بارها میشه از هر زاویه ش شات گذاشت .. خیـــــــلی بامزه ست :



- دو نفری که اپیزود بعد میبینیم :

Barakamon - Ep 04

Barakamon - Ep 04

پیشی‌های دوست داشتنی از راه رسیدن! کمی کمبود حیوانات محلی احساس میشد و به نظر من میتونیم بیشتر از اینها اونا رو ببینیم چون واقعاً به زیباتر شدن محیط انیمه کمک میکنند. هرچند گربه‌ها ولگرد بودن و آنچنان اهل نزدیکی با انسان ها نبودن ولی بهرحال صحنه‌های خیلی بامزه ای با حضور این گربه‌ها دیدیم؛ اینکه سنسی چطور از دیدن منظره حرکت گربه‌ها ذوق زده شد، واقعاً دیدنی بود. جریانات بعد از اون، اینکه چطور در مورد بغل کردن گربه ها حرف زدن و سنسی اون گربه وحشی رو بغل کرد هم خنده دار بود. هم دلم به حال گربه سوخت و هم به حال سنسی .. ! و در طول این صحنه‌ها چقدر دلم میخواست که نارو هم اونجا حضور داشت. واقعاً دیدنی تر میشد .. اینکه نارو، دختر فضول داستان ـمون رو در کنار این گربه‌های بامزه ولی خشن ببینیم! روی هم رفته دوست دارم بیشتر از اینها به محیط محلی انیمه بها داده بشه و قدرت استفاده از انواع و اقسام لوکیشن ها و کارکترها و چیزهای فرعی رو دارند.

تو ادامه داستان، با آکی آشنا شدیم؛ واقعاً به نسبت تاما عاقل تر به نظر میرسه و از اون رفتارهای سوپر عجیب تاما نداره! (البته تامای بیچاره تقصیری نداره .. تو بچگی شوکه شده ... Lol ) بعد از اون وقتی به جریان استفاده از تلفن قدیمی رسیدیم، با خودم فکر میکردم "چطور ممکنه سنسی چنین تلفنی رو ندیده باشه؟" یا به عنوان یک خطاط و کسی که با یک هنر قدیمی برای شغلش سر و کار داره، حس میکردم اطلاعات عمومی ـش در مورد تلفن ها باید در حدی باشه که با چنین چیزی آشنا باشه ولی از طرف دیگه، فقط این مسئله رو جنبه طنز داستان میدونم و اصلاً منو اذیت نمیکنه. بهرحال، هر چیزی که بود، باعث شد خنده نارو، خنده هینا، سرخ شدن آکی و خجالت زدگی سنسی رو به وجود بیاره و چه چیزی بهتر از این لحظات زیبا و دوست داشتنی! یه نکته ریز که خیلی دوست داشتم، نحوه ساکت شدن نارو و هینا حین تلفن صحبت کردن سنسی بود؛ اینکه به اون شکل خنده دار دستاشونُ جلوی دهن ـشون میگرفتن و حرف نمیزدن .. خیلی بامزه بود.

میوا خودش که عالیه .. پدرش هم خیلی باحال بود. حداقل در کنار سنسی زوج کمدی خیلی خوبی رو تشکیل میداد و روی هم رفته، نیمه دوم در کنار اون بچه‌های دهکده شاد و سرزنده شده بود. خطاطی کردن روی قایق واقعاً کار مشکلی به نظر میرسه .. خصوصاً برای سنسی که با مشکلات ذهنی خاصی دست و پنجه نرم میکنه و در نهایت من حس میکنم این جای دست بچه‌ها و بازیگوشی اونا بود که به اون انگیزه و قدرت خطاطی روی قایق رو داد .. دیدن اینکه اونا چقدر راحت دست‌های سیاه شده خودشونُ به قایق میزنن و با نشاطی کودکانه از کنار خرابکاری که انجام دادن، میگذرن.

از اپیزود راضی بودم و حس میکنم همچنان مثل اپیزودهای قبل پر از لحظات دوست داشتنی و دلگرم کننده بود. دوست داشتم چپترهای مربوط به این اپیزود از مانگا رو مرور کنم و مثل
پست های مربوط اپیزودهای قبلی که نوشتم، ازشون عکسی بذارم ولی ظاهراً داستان این اپیزود جز چپترهای ترجمه نشده ست و بهرحال، هنوز از قسمت های ترجمه شده، داستان های زیادی باقی مونده که انیمه میتونه پوشش بده. امیدوارم همچنان لحظات زیبایی از مانگا رو درون انیمه ببینیم .. تا اینجا که عالی بوده.

صحنه‌هایی از اپیزود :

- ذوق سنسی از زاویه دیگه ای :



- دوست دارم این صحنه رو ارجاعی به Lion King تصور کنم :



++




- نحوه ساکت شدن نارو و هینا :



- لحظات بامزه بچه های دهکده :